در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به آموزۀ”کاهن خدای تعالی”نوشتۀ برادر لوک رایان خواهیم پرداخت؛ که در آن به بررسی و شناخت ملکیصدق کاهن خدای تعالی که در کتاب مقدّس از او یاد شده و همین طور به جایگاه و رتبۀ خاص او که خبر از سایه‌ای مرتبط با جایگاه کهانتی آتی خداوند عیسی دارد، می‌پردازد.

از آن جایی که در خصوص ملکیصدق و جایگاه و عملکرد او مطالب محدودی در کتاب مقدّس وجود دارد؛ کلیساهای امروزی مسیر گزافه‌گویی و یا برداشتهای غریب را در پیش گرفتند و به عوض تمرکز بر همان مطالب کلام، به صرف مرتبط بودن جایگاه و شخصیّت ملکیصدق که سایه‌ای از نقش کهانتی خداوند عیسی مسیح است، از دل همین مکتوبات محدود آموزه‌هایی غلط را بیرون کشیدند و ترویج دادند که با اطلاّعات کلام همخوانی ندارد. از همین روی نویسنده با تمرکز بر بخشهای مرتبط با این حیطه و همچنین با خارج نشدن از خط همین اطلاّعاتِ محدود دربارۀ ملکیصدق آن چه که در برداشت صحیح به  هنگام خواندن عبارات و مفاهیم خاص کلام ضروری است، را یادآور می‌گردد.

اوّلین موردی که حسب متن کلام جلب نظر می‌کند نسب نامۀ ملکیصدق است. زیرا حسب آیۀ کوتاه از عبرانیان 7 : 3 بسیاری دربارۀ ملکیصدق چنین تصوّر نمودند که از آن جایی که نسب و شجرۀ او مشخّص نیست پس این ‌بایست خود خداوند یهوه باشد که به شکل کاهن بر زمین آمده است.

نویسنده با درکی جامع که ادبیّات کلام این را می‌طلبد، و همچنین قدرت تمیزی که ناشی از مسح خاصِ خدمت معلّمی است به چالش کشیدن چنین پنداشتهایی را به شیوه‌ای مستدل انجام می‌دهد و با برشمردن دلایل لازم این تصوّر که شخصِ ملکیصدق را از جهت مشخّص نبودن نسب نامه باید خود یهوه یا خداوند عیسی مسیح در نظر گرفت، رد می‌کند.

او این مهم را اذعان می‌نماید که انتصاب خدمت کهانتی حسب شرایط خاصی بوده و چگونگی انتصاب و طول مدّت کهانت و چگونگی جایگزینی کاهن جدید همه طبق قوانینی در کلام مشخّص است و در نظر نگرفتن همین نکات حیاتی مغایر با اصل قوانین کهانتی و وجود عِلّی خدمت کهانت بر روی زمین است. از آن جایی که خود خداوند با نظم کار می‌کند و به قوانینی که بنا نهاده پایبند است پس امکان ندارد در مغایرت با این قوانین عمل کند.

علاوه بر این، نویسنده در این بخش به ارجاع بسیاری از کلیساها به عبارت”به شبیه پسر خدا”که دربارۀ ملکیصدق در کتاب عبرانیان آمده، پرداخته و آن را با دقّت تحلیل می‌کند. بسیاری این عبارت را به عنوان اشاره‌ای مستقیم به خود شخص خداوند عیسی مسیح و به عنوان شخصی نامیرا و ازلی تفسیر می‌کنند که بیشتر در هیئت یک کاهن اساطیری بر زمین نزول کرده است. حال آن که در این جا شما با خواندن استدلالهای دقیق کلامی در می‌یابید که این تفسیر نادرست است و مفاهیم عمیق‌تری در پسِ این عبارت وجود دارد.

او با مداقه در این قسمت و نشان دادن مفهوم عبارت”به شبیه پسر خدا”و نمونه‌هایی از این دست که در کلام آمده، ابتدا مفهوم”این شباهت”را باز می‌کند و بعد عیبناک بودن هر تفسیری مغایر با این دربارۀ این عبارت را نشان می‌دهد و ما را به سمت و سوی درکی صحیح‌تر و جامع‌تر از این مفهوم رهنمون می‌سازد تا مبادا با تفسیری نادرست از این عبارت شخصی هم‌پایۀ عیسیِ خداوند و با خصوصیّات خاص همچون او در زمین متصوّر شویم که یک بار بر زمین آمده و بعد دوباره به آسمان بازگشته باشد.

مورد بعدی و اهم که به زوایای دیگر آن نگاه شده کهانت ملکیصدق و نصب او به عنوان خادم است. در این بخش روشن می‌گردد که کهانت هر کاهن به چه طریق و تا چه زمانی معتبر است و چگونه انتصاب نفر بعدی امکان‌پذیر است. و حسب آموزۀ کلام آیا در این بخش باید کهانت ملکیصدق را با این نگاه ببینیم که این شخص همچون خداوندمان عیسی مسیح با خصوصیّات خاص او بدون ابتدا و انتها وارد این دنیا گشته، به عبارتی در آن عصر او همان یهوه بوده که یک بار در شکل کاهن به صورت جسمانی برای برکت دادن به ابراهیم بر زمین آمد و بعد ناپدید شد و یا چنین تفکّر و آموزه‌ای صحیح نیست و آنگاه در صورت همخوانی نداشتن این نگاه با مطالب مرتبط کلام چه جوابی می‌توان برای این سؤال یافت.

نویسنده با بسط و گسترش این بخش که مربوط به انتصاب کاهنان پیش از اِعطای شریعت و پس از آن و طریق انتصاب و طول مدّت آن است و بعد مقایسۀ آن با شرایطی که ملکیصدق در آن می‌زیست و سایۀ کهانت او و همچنین حقیقت منتصب گشتن خدمتهای کهانتی امروزه قدم به قدم ما را به پیش می‌برد تا آن امری که بایست از آن پرده برداری کند در تفکّر ما به تمامی آشکار گردد و اَدله به یک دیگر گره بخورند. در این اثنا سعی شده تا آن چه را که الهیدانان از بابت برخی شباهتها در ارتباط با کهانت ملکیصدق خوب درک نکردند و حسب ظاهر او را همان شخص خداوند عیسی در نظر بگیرند و همین طور وجوهات افتراق نوع کهانت ملکیصدق همچون طول مدّت و شکل آن و فرق آن با کهانت دیگر کاهنان، ذکر گردد.

در این جای نوشتار یک نکتۀ بسیار مهم دیگر که از تعلیمی اشتباه که در بین برخی کلیساها رایج گشته پرده بر می‌دارد، و آن مربوط به کهانت ابدی خداوند عیسی است که به هنگام ربودگی جایگاه کهانت خود را ترک می‌کند تا به سمت زمین بیاید و کلیسایش را با خود ببرد. این خطای فکری فاحش با بررسی نقش کهانتی خداوند عیسی و آن چه که خداوند به عنوان جایگاه و وظیفه برای او در نظر گرفته و مغایر بودن این تفکّر با آن چه که از پیش برای نقش کاهن ابدی خدای تعالی در نظر گرفته شده، آشکار می‌گردد و  همین طور بر این گونه آموزه‌های غیر کلامی خط بطلان می‌کشد.

در خاتمه نویسنده با تحلیلی عمیق‌تر و برشمردن مفهوم حقیقی”رتبۀ ملکیصدق” آن چه را که الهیدانان در ارتباط با این مطلب به درستی تمیز ندادند را با برشمردن مقدّمه‌ای از سه دورۀ زمانی در طول تاریخ بشر، که در آنها با خدمت کاهنان مواجه می‌شویم آغاز نموده، و بعد از مقایسۀ آنها با یک دیگر و شکل کهانت و تمایز آنها از یک دیگر به سر وقت نوع کهانت خداوند عیسی می‌رود و فرق کهانت او با کهانت قوم در زمان شریعت را یادآور می‌گردد و مزید بر این مفهوم”رتبه”را که رسالۀ عبرانیان دربارۀ خداوند عیسی به کار برده و از او به عنوان کاهنی به رتبۀ ملکیصدق یاد کرده است را روشن می‌سازد.