در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به آموزۀ”هفتمین فرشتۀ کرنانواز”نوشتۀ برادر لوک رایان خواهیم پرداخت؛ که در آن به بررسی موردی از کتاب مکاشفه باب هفتم آیۀ ده، در ارتباط با فرشتۀ هفتمی که کرنا را می‌نوازد می‌پردازد. تا کنون بسیاری از برداشتها در ارتباط با شخصیّت خود فرشتۀ هفتم اشتباه بوده و در این کتاب سعی شده به طور جامع این بخش رمزگشایی گردد.

تا کنون در ارتباط با مفهوم باب هفتم، آیۀ ده، معانی مختلفی از نظریّه‌پردازان مطرح شده است و بیشترین انحراف از سوی کسانی بوده که قائل به دسته بندی دوره‌های کلیسایی بودند و هر بخش از تاریخ کلیسا را به یک دورۀ مجزّا تقسیم کردند برای هر دوره نیز فرشته‌ای در نظر گرفتند.

از آن جایی که صحبت در ارتباط با دوره‌های کلیسایی و رد آنها پیش‌تر در کتابی با عنوان”سِر هفت کلیسا”در اثری دیگر از همین نویسنده مکتوب گردیده، لذا در این مبحث به آن ورود نمی‌کنیم امّا از جهت روشن نمودن قضیّه در همین جا خاطر نشان می‌گردد، از آن جهت که بسیاری از نظریّه‌پردازان و الهیدانان که نظرات غریب در ارتباط با دوره‌ها مطرح نمودند، به تبعِ آن، در ارتباط با این بخش نیز به کج‌راهه رفتند و فرشتۀ هفتمِ ذکر شده در باب دهم را همان هفتمین فرشتۀ کلیسا می‌دانند.

باز در دنباله روی همان نظرات در ارتباط با فرشتۀ هفتمِ ذکر شده در آیۀ دهم از باب هفت که کرنا را می‌نوازد، اشخاصی را به عنوان فرشتۀ هفتم مشخّص کردند که با نواختن کرنا از سوی او تمامی سِر خدا آشکار می‌گردد. نویسنده اشخاص مطرحی را که به عنوان مدّعیان فرشتۀ هفتم ذکر شده‌اند و همچنین این ادّعا که تمامی اسرار مکاشفه در زمان آنها و توسّط شخص مذکور باز و مکشوف می‌گردد را با ذکر دلیل به چالش می‌کشد.

به علاوه او سعی نموده به طور مختصر با تمسّک به نوشته‌ها و گفته‌های بر جای مانده از خودِ این اشخاص، به ریشه‌یابی این انحراف بپردازد که آنان چه دلایلی برای معرّفی این فرشته به عنوان هفتمین فرشتۀ تقسیم بندی تاریخیشان دارند، و این تفکّر که هفت کلیسای آسیا، نمادی از هفت دورۀ تاریخی مجزّا است و برترین فرشتۀ کل این دوره‌ها هفتمین است از چه جهت دارای ضعف و عیب است. زیرا در نهایت با رویکرد اشتباه پیروان این نظرات نه تنها فرشتۀ سرآمدِ این دوره‌ها فرشتۀ دور هفتم معرّفی شده بلکه نوازندۀ کرنا در باب هفتم برای اتمام سِر خدا نیز همین فرشته معرّفی می‌گردد.

در این نوشتار نویسنده در تلاش برای کنار زدن این حجم از تعالیم اشتباهِ نشأت گرفته از همین انحراف، در نهایت به اشتباه بودن این تفکّرات و روشن سازی موضوع فرشتۀ هفتم می‌پردازد و سوای این امر برای دریافت هر چه عمقی‌ترِ مسئله، به این مطلب می‌پردازد که منظور از عبارت”اِتمام سِرِ خدا”چیست و این که آیا در این عصر فردی زمینی به عنوان نوازندۀ کرنا برای اتمام سِرِ خدا در نظر گرفته شده یا این که کلیساها در فهم این مطلب به تمامی به کج‌راهه راه پیموده‌اند و حقیقت امر از پایه متفاوت است.