معرّفی کتاب آرسن میناسیان
تألیف و ترجمه: زوفا رایان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان
تعداد صفحات : 26 صفحه
قطع : وزیری
در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به کتاب”آرسن میناسیان”تألیفِ زوفا رایان خواهیم پرداخت. این کتاب که اثری در زمرۀ زندگی نامه میباشد، به معرّفی و کارهای آرسن میناسیان ( ملقب به: مسیح گیلان )، نیکوکار بزرگ ایرانی – ارمنی که اوّلین مؤسسه خانۀ سالمندان؛ و داروخانۀ شبانهروزی در ایران بوده میپردازد.
در تاریخ اجتماعی ایران، از نقش اقلیّتهای دینی سخن بسیار اندکی به میان آمده و بخش عمدهای از وجود و فعّالیّت آنها، چه به عمد و چه غیر عمد، کمتر مورد توجّه قرار گرفته و در حافظۀ عمومی مردم نیز جز چند نمونۀ شاخص بازتاب پررنگی انعکاس نیافته است. یکی از این اقلیّتها، جامعۀ ارامنه و به طور اخص مسیحیان ایران است، که در طول قرون گذشته در ایران زندگی کرده و در عرصههای اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و خیریّه نقش آفرینی چشمگیری داشتهاند و توانستهاند تأثیراتی پایدار بر جامعۀ میزبان خود برجای بگذارند.
بسیاری از مردم ایران که تنها نامی از مسیحیّت شنیده و آشنایی اندکی با آموزهها و مبانی آن داشتند، به واسطۀ عملکردهای نیکوی برخی از خیّرینِ مسیحی از جامعۀ ارامنه، تصویری عینی احترام آمیز از مسیحیّت در ذهنشان شکل گرفت؛ تصویری که برای آنان ملموس و قابل درک بود. همین رویکرد موجب شد حتّی کسانی که هرگز وارد جرگۀ مسیحیّت نشده بودند، از این افراد به عنوان”مسیحی”یاد کنند و اعمال نیکویشان را به عنوان نمادی از انسانیّت و همدلی در خاطر بسپارند.
البتّه مقصود این نوشته تأیید یا صحه گذاشتن بر برداشت مردمان غیر ایماندار از مفهوم مسیحی بودن نیست، زیرا حقیقت مسیحی بودن تنها در کسی متجلّی است که مسیح را در بَر کرده و ثمراتی مطابق کلام به عنوان شاگرد مسیح پدید آورده باشد. با این همه، تجربۀ تاریخی نشان میدهد که اگر هر مسیحیِ ایماندار در حد توان خود چراغی از نیکویی و مهربانی بیفروزد، نگاه مردم بیرون نیز به سوی او جلب خواهد شد.
نام برخی از مسیحیان ایرانی، همچون هایک هوسپیان مهر و آرسن میناسیان، در حافظۀ جمعی مردم ایران بیش از هر چیز با نیکوکاری، خدمت به جامعه و فداکاری پیوند خورده است. این افراد، با وجود آن که از دل یک اقلیّت برخاسته بودند، مرزهای دینی و قومی را درنوردیدند و جایگاهی بسیار احترام آمیز در تاریخ معاصر ایران یافتند. همین اعمال و خدمات بود که موجب شد جامعه با احترام از آنان به عنوان”خیّرین مسیحی”یاد کند.
سرگذشتِ ورود ارامنهای که پس از چندین بار کوچ اجباری و از ترس جان به ایران مهاجرت کردند و بخشی از جمعیّت پناهنده و مهاجر کشور شدند، تلخ و طولانی است. با وجود این فراز و فرودها، آنان در تعامل با جامعة میزبان توانستند نقشی مؤثّر، پایدار و ماندگار ایفا کنند و به بخشی جدایی ناپذیر از هویّت شهری و اجتماعی ایران بدل شوند. کتاب حاضر به داستان زندگی یکی از این شخصیّتهای ایرانی ـ ارمنی معاصر میپردازد؛ انسانی که با تعهدی عمیق به خدمت اجتماعی، نه تنها در جامعه ارمنی، بلکه در میان مردم شمال ایران و به ویژه اهالی رشت، اثری ماندگار بر جای گذاشت و نامش به عنوان الگویی از انسانیّت و مهربانی و مسؤولیّت پذیری در ذهن مردم ثبت شد.
این چهرۀ برجسته آرسن خاچاطور میناسیان است؛ او که در محل زندگی نگارنده نیز نامی آشنا و زبانزد عام و خاص بود، با خدمات خیرخواهانه و اجتماعی خود ـ همچون بنیانگذاری نخستین داروخانۀ شبانهروزی ایران در رشت و راهاندازی آسایشگاه سالمندان ـ چهرهای ماندگار از انسان دوستی و مسؤولیّت اجتماعی را ترسیم کرد. اقدامات او نشان میدهد که اقلیّتهای دینی در ایران میتوانند الگویی روشن برای همزیستی، مشارکت مدنی و خدمت فراتر از مرزهای قومی و مذهبی باشند.
در چنین بستری بود که آرسن میناسیان رشد یافت؛ او میراثدارِ سنّتی دیرپا بود که در آن ایمان مسیحی، مهربانی و نیکوکاری از بنیادیترین شعائر دینی و اخلاقی به شمار میآمد. ویژگی متمایز او این بود که این آموزهها را فراتر از چهارچوب قومی و مذهبی بسط داد. خدمات او نه تنها محدود به جامعۀ ارمنی نماند، بلکه همۀ مردمِ خطۀ محل سکونتش را دربر گرفت. بیمارستانها، داروخانهها و فعّالیّتهای خیریّهای که به ابتکار او شکل گرفت، نشان میدهد چگونه یک فرد از اقلیّت دینی میتواند به الگویی ملّی و حتّی فرا ملی تبدیل شود.
اثر حاضر، افزون بر روایت زندگی شادروان آرسن میناسیان، به شکلی ضمنی آشکار میسازد که چگونه اقلیّتهای دینی در متن فرهنگی و اجتماعی ایران حضور داشتهاند و با اقدامات خود، به نمادهایی انسانی و اخلاقی برای کل جامعه بدل شدهاند.
این رویکرد در عین حال نقدی ضمنی بر محدودیّتها و مرز بندیهای اجتماعی و دینی نیز است و آرسن میناسیان به روشنی نشان داد که توانایی تغییر اجتماعی و خدمت به مردم، امتیازی انحصاری برای اکثریّت نیست؛ بلکه نقش اقلیّتها نیز در ساختن جامعهای پایدار و انسانی میتواند اساسی، تعیین کننده و غیر قابل چشم پوشی باشد.
و البتّه در طول این نوشتار بررسی خواهیم کرد که آیا کلیساها و نهادهای دینی مسیحی در این عرصه حضوری فعّال و الهام بخش داشتهاند، یا آن که در وضعیّتی منفعل در حاشیه باقی ماندهاند. از همین رو است که این کتاب صرفاً روایت یک زندگی نامۀ ساده نیست؛ بلکه پنجرهای نیمه گشوده به جهان اقلیّتها و نقش کلیساهای مسیحی در تاریخ معاصر ایران به شمار میآید و همزمان میکوشد نشان دهد که نگاه مردم ایران به صرف عنوان”مسیحی”و”مسیحیّت”چگونه بوده است. آیا این نگاه مثبت تنها بر مبنای خدمات خیریّه و نیکوکاری استوار بود، یا فراتر از آن، پذیرشی واقعی نسبت به حضور آنان به عنوان انسانهایی دیندار و اهل ایمان نیز وجود داشت؟
خواندن این کتاب فرصتی است برای بازاندیشی دربارۀ این همزیستی و همچنین یادآور این حقیقت است که تاریخ ایران، بدون حضور و تأثیر اقلیّتها، تصویری ناقص و ناتمام خواهد داشت. در جامعهای که قرنها دیواری ناپیدا میان اکثریّت و اقلیّت کشیده شده است، گاه شخصیّتی از دل همان حاشیه سر بر میآورد که نامش تا ابد در حافظۀ ملّی ماندگار میشود؛ آرسن میناسیان، خیّر ارمنیتبار و ساکن رشت، چنین شخصیّتی بود. او که بعدها از سوی مردم رشت و گیلان لقب”مسیح گیلان”یافت، نه به سبب وعظ و خطابه، بلکه به دلیل زندگیای که سراسر وقف خدمت به مردم شد، شهرت یافت. سخن گفتن از او تنها بازخوانی تاریخ خدمات اجتماعی و پزشکی در گیلان نیست؛ بلکه بازنمایی سیمای انسانی است که ریشههای مهربانیاش در ژرفترین لایههای انسان دوستی نهفته بود.
نگارش این نوشتار بر سه دلیل اساسی استوار است:
در انتها این نوشتار علاوه بر مروری بر زندگی و خدمات آرسن میناسیان به عنوان الگویی از انسانیّت و همزیستی، نگاهی ریز و گذرا بر رویکرد مردم پیرامون نسبت به اقلیّتها نیز به تصویر کشیده شده و در نتیجه این نوشتار صرفاً روایت زندگی یک فرد نیست؛ بلکه گفت و گویی است میان گذشته و حال، تأمّلی در این معنی که همزیستی واقعی نه در سخن، بلکه در عمل روزانه، در نیکویی و مهربانی به انسانها و در فروتنی متجلّی میشود و همزمان نقدی بر نادیدهانگاری تاریخی و تبعیضهای ساختاری ارائه میدهد.