خدمتها در کلیسا غالباً در دو گروه: خدمتهای اصلی ( کهانتی ) و شمّاسی ( خدماتی ) تقسیم بندی میشوند. خدمتهای اصلی را مستقیماً خود خداوند عیسی مسیح تعیین و آشکارا به طرزی محسوس و عجیب به آنها شهادت میدهد، و هر انتصابی به غیر از اعلام مستقیم خداوند برای این خدمتها باطل و آن شخص یک خادم کاذب خواهد بود. پولس رسول در نامۀ خود به افسسیان به پنج مورد اصلی این خدمتها اشاره کرده و مضافاً میافزاید که این خدمتها را فقط خداوند است که برای کلیسای خود تعیین میکند: «11و او بخشید بعضی رسولان و بعضی انبیا و بعضی مبشّرین و بعضی شبانان و معلّمان را،12برای تکمیل مقدّسین، برای کار خدمت، برای بنای جسد مسیح» ( افسسیان 4 : 11 – 12 ).
یک شخص میتواند برای کلیسا دارای بیش از یک خدمت باشد، فقط به شرط آن که برای هر کدام از این خدمتها، مستقیماً از سوی خداوند مسح شده و منتخب، و خدمتش اعلام شده باشد. مانند پطرس که برای خدمتهای او در کتاب مقدّس شهادات مکتوب است: مبشّر، رسول، شبان، و معلّم. و یا برای پولس مکتوب است: رسول، معلّم، و واعظ. امّا هرگز پطرس مدّعی نبوّت نشد، همچنین هرگز پولس کلیسایی را شبانی نکرد.
داشتن هر یک از این خدمتهای اصلی یا هر گونه خدمت دیگری در کلیسا، به هیچ وجه دلیل آن نمیشود که شخص در موقع ضرورت اجازه داشته باشد خدمت دیگری را انجام دهد. به طور مثال در بیمارستان یک متخصص بیهوشی فقط در حیطۀ تخصص خودش کارایی دارد و یک متخصص جراحی نیز در حیطۀ تخصص خود؛ حال اگر هر کدام بخواهند علاوه بر تخصص خود که برای آن مجوز علمی گرفتهاند کار آن دیگری را نیز بکنند چه اتّفاقی خواهد شد؟ قطعاً بیمار خواهد مرد.
همچنین است در کلیسای خداوند وقتی یک نبی، کتاب مقدّس را بردارد و شروع به تعلیم دادن آن کند چه خواهد شد؟ هر چند یک نبی مسح شده است امّا چون وارد حیطۀ خدمتی که برای آن مجوز از خداوند ندارد وارده شده، تعلیم اشتباه خواهد داد و میتواند کلیسا را به سمت مرگ روحانی ببرد. خداوند برای کلیسا خدمت معلّمی را تعیین نمود، یعنی حکمت کلام خدا فقط برای یک معلّم گشوده میگردد، و تنها او است که تخصص و دانش و مسح لازم برای بیان کتاب مقدّس را دارد؛ و شخصی که صرفاً یک نبی است، فقط اعلام کنندۀ آن چیزی است که خداوند در لحظه به او میگوید، و او چنان چه مسح معلّمی نداشته باشد، هیچ حکمتی در خصوص تعالیم کتاب مقدّس نخواهد داشت و انحراف خواهد رفت.
همچنین است برای تمام خدمتها، که هر خادمی در جایگاه خود بماند و فکرهایی بزرگتر از آن چه شایسته است نباید بکند، آن چنان که پولس رسول نیز هشدار میدهد: «3زیرا به آن فیضی که به من عطا شده است، هر یکی از شما را میگویم که فکرهای بلندتر از آن چه شایسته است مکنید بلکه به اعتدال فکر نمایید، به اندازه آن بهره ایمان که خدا به هر کس قسمت فرموده است» ( رومیان 12 : 3 ).
این نکتۀ مهم را نیز باید به خاطر سپرد:”سن ایمانی هر شخص و آموختن مداوم تعالیم کتاب مقدّسی میتواند یک شخص را پخته و دانا و در مسیر حقیقت به پیش ببرد، امّا سهم او از آن چه میآموزد فقط انتقال دادن آموختههای خود بدون کم و کاست است؛ چنین شخصی هرگز اجازه ندارد در جایگاه معلّمین کلام خدا اقدام به تعلیم و ارائۀ نظریّه کند، زیرا به طور قطع در گمراهی خواهد افتاد و باعث خرابی خواهد شد.”
چنان چه خداوند لازم بداند خدمتی برای کلیسا مقرّر کند، آن خدمت و شخص منتخب را با نشانه و شهادتی کاملاً واضح و آشکار اعلام میکند.
دوازده شاگرد عیسی مسیح در زمان خود او مستقیماً حکمهای خدمتی خود را دریافت کردند. همچنین متیاس، پولس، برنابا و سایرین، پس از صعود عیسی مسیح به آسمان در اتّفاقی ماوراءالطبیعه خدمتهای خود را باز مستقیماً از او دریافت نمودند.
در حقیقت صاحب یک خانه خادمین خود را استخدام میکند و به آنان رسمیّت میبخشد. کسی که بدون انتخاب صاحب خانه مبادرت به کار در خانه کند، یک دزد است که برای خرابکاری آمده.
پولس رسول در خصوص خدمتهای اصلی در کلیسا میگوید که این خدمتها را فقط خود خداوند مقرّر میکند و هیچ انسان و تشکیلاتی اجازه به انتصاب کسی در این جایگاهها را ندارد: «11و او بخشید بعضی رسولان و بعضی انبیا و بعضی مبشّرین و بعضی شبانان و معلّمان را،12برای تکمیل مقدّسین، برای کار خدمت، برای بنای جسد مسیح» ( افسسیان 4 : 11 – 12 ).
شرط لازم برای خدمتهای اصلی کلیسا، داشتن تعمید روحالقدس است. تعمید روح یک اتّفاق عجیب و ماورالطبیعه، با ویژگیهای بسیار خاصی میباشد که یکی از آنها، برخورداری شخص تعمید گیرنده از عطایای سماوی روحالقدس است، مانند آن چه در پنطیکاست اتّفاق افتاد.
پس از تعمید روحالقدس، هرگاه خداوند کسی را برای خدمت اصلی مقرّر بفرماید، حتماً در اتّفاقی ماوراءالطبیعه، مانند تعمید روحالقدس، او را فقط برای همان خدمت خاص مسح میکند. مسحِ خداوند برای یک خدمت، به هیچ وجه به آن معنی نیست که شخص میتواند به خدمتهای دیگر نیز مشغول گردد. مبادرت به این کار مساوی است با اشتباه، انحراف و خرابی در کلیسا.
حال وقتی برای آنانی که تأییدات معتبر برای تعمید روحالقدس و خدمتهای کهانتی دارند، خدمتی خارج از ارادۀ خداوند چنین خرابی به همراه دارد، وای بر خادمین کاذبی که فاقد هیچ یک از این تأییدات یا یکی از این اینها میباشند. چنین خادمین کاذبی تحت هدایت ابلیس اغوا شدهاند و کلیسا میبایست آنان را از خود دور کنند.
بسیاری میپندارند انبیای کذبه کسانی هستند که نبوّت یا پیشگویی از آینده بنمایند که آن را خدا نداده باشد. این کاملاً درست است، امّا این فقط یکی از نشانههای انبیای کذبه است. آن چه در کمال شگفتی دیده میشود امروزه در کلیساها پر شده از انبیای کذبه که حتّی خودشان هم نمیدانند در حال چه کاری هستند! متأسّفانه غالب این افراد در کلیساها با خدمتهای بزرگ شناخته میشوند؛ و در خصوص اینها باید گفت که هنوز این قبیل اشخاص فاقد ابتداییترین تعالیم کتاب مقدّسی میباشند، چه رسد به این که در جایگاه خدمت تکیه بزنند.
خداوند در خصوص نشانههای انبیای کذبه میفرماید: «14پس خداوند مرا گفت: این انبیا به اسم من به دروغ نبوّت میکنند. من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نفرمودم و تکلّم ننمودم، بلکه ایشان به رؤیاهای کاذب و سحر و بطالت و مکر دلهای خویش برای شما نبوّت میکنند» ( ارمیا 14 : 14 ).
بسیار به واژهها دقّت کنید! اوّلین نشانۀ نبی کاذب که خداوند میگوید، کسانی هستند که به دروغ نبوّت میکنند. نبوّت با پیشگویی فرق دارد، هر چند یک نبی پیشگویی هم میکند، امّا وقتی میگوید نبوّت، به گسترۀ وسیعتری از اعمال اشاره میکند، معنی کلمۀ نبوّت این گستره را به ما نشان میدهد: نبوّت در لغت به معنی”خبر دادن، آگاهی دادن، پیشگویی، اخبار کردن از غیب”است. یعنی یک نبی بیشتر از آن که پیشگویی نماید، سخنان خداوند را به قومش اطّلاع رسانی میکند.
حال نبی کاذب کسی است که خداوند در خصوص او میگوید: «من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نفرمودم و تکلّم ننمودم.» کلیسا خوب گوش بگیرد! هر که گوش شنوا دارد بشنود! هر کس، با هر عنوان خدمتی، هرگاه بگوید:
خداوند چنین میگوید؛ یا خداوند به تو میگوید؛ یا خداوند میخواهد به تو این را بگوید؛ یا خداوند تو را خیلی دوست دارد؛ خداوند میخواهد به تو برکت دهد؛ یا خداوند با تو کار دارد؛ یا پشت منبر بگوید، پیغام امروز این است؛ و از این قبیل دیالوگها، اگر او نبی مسح شدۀ خدا نباشد و این سخنان را با گوش خود از خدا نشنیده باشد، او یک نبی کاذب است که به خدا افترا بسته و حکم او منقطع شدن از ملکوت خداوند است.
و اگر کسی بگوید من اینها را نمیدانستم و اطّلاع نداشتم، او یک خادم کاذبی است که نه تعمید روحالقدس دارد و نه مسح خدمتی، و احمقی است که به ناحق بر جایگاه خدمتی کلیسا نشسته است. متأسّفانه این قبیل انبیای کذبه در این زمانهای آخر بسیارند، خداوند عیسی مسیح به ظهور انبیای کذبه در زمانهای آخر اشاره کرده بود: «24زیرا که مسیحان کاذب و انبیا کَذَبَه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی برگزیدگان را نیز گمراه کردندی» ( متّی 24 : 24 ).
نبی فقط کسی نیست که از آینده پیشگویی کند، بلکه هر کسی که سخنی بگوید و در آن سخن مدّعی باشد خداوند چنین میگوید، او یک نبی و ندا کننده است. اگر تاریخ کتاب مقدّس را خوب بخوانید، خواهید دید بیشترِ انبیایی که از آنان نام برده شده، هیچ پیشگویی از آینده نداشتند و تنها کلام خدا را برای مردم عصر خود اعلام میکردند. حال اگر کسی به دروغ، و به هر دلیلی چیزی بگوید که خدا نگفته است، او یک نبی کاذب است، حتّی اگر به زبان مدّعی نبوّت نباشد.
انبیای کذبه را میبایست از کلیسای خداوند عیسی مسیح بیرون انداخت، و اگر آن کلیسا از آنِ خداوند نباشد، میبایست از آن کلیسا خارج شد.