به نام خداوند عیسی مسیح

از سری درسهای کوتاه

«انواع طرق عبادی در دعا»

 

آیا می‌دانید برای برقراری ارتباط عبادی با خدا چند طریق وجود دارد؟

1-کلام خدا    2 – تفكر     3- دعا
 

کلام خدا:

کلام خدا که امروزه به صورت کتب مقدّس و در قالب یک کتاب به نامِ کتاب مقدّس در دسترس است، سخنان یک طرفه‌ای است از سوی خدا برای بشریّت. در این طریق فقط خدا متکلّم است و انسانها فقط شنونده. کتاب مقدّس نامۀ سر گشادۀ خدا برای بشر است. وقتی به کلام خدا گوش می‌دهید یا می‌خوانید دقیقاً زیر نگاه او قرار می‌گیرید.

خدا در کلامش است و او در کلامش اثبات می‌گردد. وقتی کلام او خوانده و صوت می‌گردد با ادای کلام او، او نیز به جنبش آمده: «12زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و بُرنده‌تر است از هر شمشیر دو دم و فرو رونده، تا جدا کند نَفْس و روح و مفاصل و مغز را، و مُمَیِّز افکار و نیّتهای قلب است» ( عبرانیان 4 : 12 ).

بودن در کلام خدا یکی از طُرُقی است که شخص را در حضور خدا برپا می‌دارد. مشغولیّت در کلام خدا علاوه بر این که شخص را وارد فضای پرستش می‌کند، او را با آن کلام یکی و متحّد می‌سازد. کلام خدا به هر کسی حیات حقیقی می‌بخشد و او را از تمام دسیسه‌های شیطان محفوظ می‌دارد. یکی از طُرُق پرستشیِ خدا، مطالعۀ کتاب مقدّس و زندگی با کلام خدا است.

تفکّر:

تفکّر در منزلگاه خدا، ارتباطی کاملاً دو سویِ است. در تفکّر ابتدا شخص خواسته‌های خود را به حضور خدا می‌برد و آنگاه در حالی که مشغول اندیشیدن و بررسی تمامیّت کلام خدا است، گوشهای خود را در سکوتی عمیق برای دریافت صدای خداوند تیز و آخته می‌سازد تا جواب خواستۀ خود را دریافت کند.

تفکّر عالی‌ترین شکل ارتباطی با خدا است زیرا جوابهای دریافتی کاملاً به روز و برای آن زمان است. در تفکّر اگر شخصی جویای حقیقت تعالیم کلام خدا باشد، می‌تواند جامع‌ترین تعالیم را مستقیماً دریافت کند؛ اگر کسی جویای هدایت و راهکاری از خداوند باشد، مطمئن‌ترین هدایت را دریافت خواهد کرد. تفکّر به صورت یک عطیّه از بخششهای روح‌القدس برای کسانی است که به عنوان معلّم مسح می‌شوند؛ امّا سایر مسیحیان نیز می‌توانند با ممارست در تفکّر به دریافتهای بسیار ارزشمندی نائل گردند.

خداوند، کتاب مزامیر را با فرستادن یک خوشا به حال برای کسانی که شبانه روز در امور خداوند تفکّر می‌کنند آغاز می‌نماید: «1خوشا به حال کسی که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و در مجلس استهزا کنندگان ننشیند؛2بلکه رغبت او در شریعت خداوند است و روز و شب در شریعت او تفکّر می‌کند» ( مزامیر 1 : 1 – 2 ).

در تفکّر هر آن چیزی که دریافت می‌گردد، بدون کوچک‌ترین شُبه‌ای با کتاب مقدّس اثبات می‌گردد، به عبارتی دیگر، هر دریافتی با کلام خدا تأیید می‌گردد. در یک ارتباط دو طرفه با خداوند، از طریق تفکّر، همیشه باید اندیشه و ارادۀ خداوند قالب باشد و دانایی شخص به هیچ وجه کوچک‌ترین نقشی نباید داشته باشد. هر شخص مسیحی که خواستار سلامت ایمان و حرکت در مسیر راستی کلام می‌باشد باید دو کار مهم را در زندگی ایمانی خود حتماً لحاظ کند: 1- وارد حیطۀ تفکّر گردد؛ 2- برای تفکّر پیوسته به انزوای روحانی برود.

دعا:

دعا در لغت به معنی: تقاضا نمودن، توقّع داشتن، درخواست کردن، داعیه داشتن، دعوی، ادّعا و مطالبه است.

دعا یک ارتباط یک طرفه با خدا است. یعنی در دعا همیشه شخص گوینده و خدا شنونده است. امّا از آن جایی که دعا نیز یک طریق ارتباط با خدا است، معمولاً بی‌پاسخ نخواهد ماند و خدا با عملی در راستای دعای بلند شده به آن جواب خواهد داد، البتّه اگر سه فاکتور بسیار مهم و لازم را با خود داشته باشد. این سه فاکتور عبارتند از: 1- از جایگاه درست گفته شود، 2- به سمت درست ارسال شود، 3- به طریق درست بیان شود؛ آنگاه جواب برگشتی آن دعا دارای چنان قدرت شگفت انگیزی خواهد بود که در تصوّرها هم نخواهد گنجید.

برای زندگی در دنیا، برای بودن در ملکوت آسمان، برای امنیّت از دست شریران، و ده‌ها موارد دیگر …، شدیداً لازم است تا هر ایمانداری با کنار گذاشتن جهالتِ نشأت گرفته از غرور کاذب، چگونه دعا نمودن را بیاموزد. تا همیشه پیش چشم خداوند و در قوّت او زندگی کند.

از سری درسهای کوتاه

«شکلهای دعا»

 

دعا پیرامون چه موضوعاتی می‌باشد؟

 

دعا در مسیحیّت به دور از هر گونه تکرار یک سری جملات از پیش تعیین شده است. دعا، سخنِ دل ایماندار در همان لحظه و خطاب به خدای پدر است به دور از هر گونه الفاظ کلیشه‌ای و مرتّب شده. دعا باید وصف حال آن لحظۀ شخص باشد، نه حسب انجام یک وظیفه، مجبور به زبان آوردن جملاتی باشد که هیچ نیازی به بیان آنها ندارد. به زبان ساده‌تر، صحبت فرزندی با پدرش باشد.

دعا می‌تواند پیرامون موضوعات مختلفی باشد امّا عموماً کل این موضوعات را می‌توان در سه دسته قرار داد:

  1. دعای پرستشی؛
  2. دعای شکرگزاری؛
  3. دعای حاجتی؛

هر شکلِ از این دعاها تأثیرات فوق‌العاده‌ای در زندگی یک ایماندار دارد به شرط آن که از جایگاه درست بلند شود، به سمت درست فرستاده شود، و درست گفته شود.

از سری درسهای کوتاه

«دعای پرستشی»

 

دعای پرستشی چگونه دعایی است؟

 

دعای پرستشی یک نوع دعای توصیفی در مدح و ستایش خدا است. این نوع دعا عالی‌ترین و قدرتمندترین شکل دعاها است. در دعای پرستشی شخص تمام ارادت و محبّت خود را در زیباترین جملاتِ توصیفی در حق خداوند نثار او می‌کند، بدون آن که هیچ توقّعی داشته باشد.

بسیاری از نوایمانان گله‌مندند که کلاً نمی‌توانند بیشتر از چند دقیقه دعا کنند و جملات خوبی که برای پرستش خدا وجود دارد هم زود تمام می‌شود. این تفکّر متعلّق به امّتها است که یاد گرفتند، عبادات خود را در یک قالب کلیشه‌ای و بی‌احساس، حسب اجبار برای مدّتی معیّن به خدا عرضه نمایند. نوایمانان چون هنوز نیاموختن که دعا از منظر مسیحیان به چه شکلی است، سعی دارند حسب همان آموخته‌های گذشتۀ خود به پیش بروند.

برای کسانی که مشتاق داشتن یک رابطۀ عمیق و پر احساس با خداوند هستند در مزمور 96 می‌توانند آموزه‌ای را ببینند که عالی‌ترین شکل پرستش را در اختیار آنان قرار می‌دهد.

«1یهوه را سرود تازه بسرایید! ای تمامی زمین خداوند را بسرایید!2خداوند را بسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روز نجات او را اعلام نمایید.3در میان امّتها جلال او را ذکر کنید و کارهای عجیب او را در جمیع قومها.4زیرا خداوند عظیم است و بی‌نهایت حمید. و او مهیب است بر جمیع خدایان.5زیرا جمیع خدایانِ امّتها بتهایند، لیکن یهوه آسمانها را آفرید.6مجد و جلال به حضور وی است و قوّت و جمال در قدس وی.7ای قبایل قومها خداوند را توصیف نمایید! خداوند را به جلال و قوّت توصیف نمایید!8خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید! … زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومها را به امانت خود» ( مزامیر 96 : 1 – 13 )

در آیۀ 1 این سرود، مزمورسرا تمام اهل زمین را به پرستش خدا دعوت می‌کند. در آیۀ 2 سفارش می‌کند که هر روزه مژدۀ نجات خدا یعنی بشارت انجیل را به دیگران اعلام کنید که خداوند این کار را به منزلۀ پرستش خود می‌داند. و در آیۀ 3 دو سفارش که از شیوه‌های پرستشی است را ذکر می‌کند که اوّلی، جلال یعنی ستودن شکوه قدّوسیّت خدا است و دیگری بیان کردن کارهای عجیب و عظیم خداوند است.

پرستش خدا فقط ستودن وجود او نیست، بلکه به زبان آوردن کارهای او، خلقت و صنعت دستان او، تعریف و توصیف هنر دستان او نیز یکی از عالی‌ترین شکلهای پرستش است. همیشه تعریف از یک شخص منحصر به قد و قامت و زیبایی و شیک‌پوشی او نیست، بلکه به مراتب بسیار بیشتر وصف خصایص او، هنرهای او، تواناییهای او، دانش او، و کلاً هر چیزی که او را بزرگ و برتر جلوه می‌کند، است.

خداوند را در کارهای او باید ستایش نمود چنان که فرشتگان در آسمان نیز این گونه می‌کنند: «5و آسمانها کارهای عجیب تو را ای خداوند تمجید خواهند کرد و امانت تو را در جماعت مقدّسان» ( مزامیر 89 : 5 ). با ستایش کارها و خلقت خدا نه تنها به راحتی می‌توان ساعتها با لذّت پرستش نمود و چیزی برای گفتن کم نیاورد یا به تکرارِ مکرّرات نیفتاد؛ بلکه بسیار نیکوتر می‌توان نظر خدا را به خود جلب نمود. کدام هنرمند است که از تجلیل هنر خود مسرور نگردد و به تمجیدهای گویندۀ خود گوش نگیرد؟

هر آیه‌ای از مزمور 96 آموزه‌ای ارزشمند از چگونگی پرستش نیکو را به انسانها می‌آموزد، امّا به طور خاص در این جایگاه منظور نظر بیشتر بر روی آیۀ 7 می‌باشد که به ما می‌آموزد عالی‌ترین شکل دعا، همانا دعای پرستشی است و نیکوترین شیوۀ پرستش، توصیف شکوه قدّوسیّت خدا با ذکر توانایی و دانش و هنر خلقت او است: «7ای قبایل قومها خداوند را توصیف نمایید! خداوند را به جلال و قوّت توصیف نمایید!» قوّت به معنی همۀ آن چیزی است که خدا از خود آشکار نموده است.

هر ایمانداری در وهلۀ اوّل باید این را بداند که خداوند به هیچ وجه محتاج و نیازمند پرستشهای ما نیست، و یا آن گونه که به نادرستی گفتند، دعا و عبادت ثواب دارد، چنین نیست بلکه سخنی دروغ و فریبکارانه می‌باشد؛ دعا و پرستشهای ما در حقیقت بهانه‌ای است برای اتّصال ما به خدا تا بتوانیم پیوسته زیر نگاه او باشیم، تا به واسطۀ نگاه خداوند از بسیاری خطرات و بلایا محفوظ مانده و در عوض برکات زیادی را از او دریافت کنیم.

حال دعای پرستشی چه تأثیرات شگفت انگیزی دارد؟ بگذارید این را با مثالی باز کنم؛ شما به یک گالری نقّاشی می‌روید، جلوی تابلویی می‌ایستید که هنر و زیبایی آن چشم شما را گرفته، شما می‌توانید از کنار آن به سادگی عبور کنید، امّا اگر بمانید و شروع به تعریف و تمجید از هنر به کار رفته در آن تابلو و نبوغ نقّاش آن کنید چه اتّفاقی خواهد افتاد؟

خالق آن اثر وقتی صدای تمجید و ستایش شما را بشنود به سمت شما متمایل می‌شود، وقتی آن همه اشتیاق شما را نسبت به اثرش ببیند با شما وارد مکالمه می‌شود، او نیز با شوق تمام اسرار آن اثرش را برای شما آشکار می‌کند، که با چه ایده و انگیزه‌ای شروع به ایجاد آن نقش کرده، چه رازی در پس آن نقش وجود دارد، و برای شکل دادن به آن، از چه بوم نقّاشی و رنگهایی استفاده کرده و در چه مدّت زمان و در چه شرایطی به کار ادامه داده؛

در تمام مدّت زمانی که شما در حضور خالق آن اثر با فروتنی به کلام او گوش می‌دهید، زیر نگاه و الطاف خاص او قرار دارید و این شاید مقدّمه‌ای برای یک ارتباط عمیق‌تر و صمیمی‌تر نیز برای شما بشود چنان چه به آن مبادرت نمایید، و این همه به خاطر ستایش از هنر دستان او، نصیب شما شده است.

ارتباط با خدا از طریق دعای پرستشی نیز دقیقاً به همین شکل است. جهان هستی هنر دستان خدا است، شما می‌توانید تنها یک نظاره‌گرِ آن باشید، یا یک ستایشگرِ پیوستۀ آن، و آن نقّاش خداوند است. وقتی به ستایش از او می‌پردازید روی خدا به سمت شما مایل می‌شود، اگر بمانید و ادامه بدهید به شما نزدیک می‌شود، اگر از او بپرسید او اسرار جهان را برایتان بازگو می‌کند. چنان که برای رسولانش می‌کند، و این دقیقاً آن مکان امنی است که اگر کسی در آن بماند و خارج نشود، فریب و لغزش نخواهد خورد. و هر چه قدر این ارتباط را مکرّر و پیوسته داشته باشد به زودی با او وارد یک آشنایی عمیق و ارتباط پیوستۀ دو طرفه خواهد شد.

امّا آیا همه‌اش همین است؟ اوه نه! شخص تا زمانی که زیر نگاه خدا و کلام او قرار دارد، هرگز لغزش نخواهد خورد. اگر فوجی از شریران قصد او کنند، جرأت ندارند تا زمانی که زیر نگاه خداوند است به او نزدیک شوند. خداوند او را از تمام دامها خواهد رهانید و در دستان خود خواهد گرفت. دعای پرستشی شخص را عزیز و محبوب و زیر نگاه خدا می‌گرداند، دقیقاً چیزی که هر ایماندار مسیحی به چنین ارتباطی نیاز حیاتی دارد.

از سری درسهای کوتاه

«دعای شکرگزاری»

 

دعای شکرگزاری چگونه دعایی است؟

 

شکل دیگری از دعاها، دعای شکرگزاری است. شکرگزاری نشان دهندۀ سپاسگزاری، قدردانی و اجر نهادن به کسی است که نسبت به شما مهربانی و بخششی داشته است. در تمام جهان هستی هیچ کس سزاوارتر از خداوند نیست که شایستۀ اکرام و شکرگزاری باشد؛ فقط کافی است به آن چه خداوند برای شما نموده، و آن چه هستید، نیک بنگرید تا ببینید مورد چه محبّت بی‌حد و اندازه‌ای از سوی او قرار گرفتید.

مزمورسرا سفارش می‌کند که: «31پس خداوند را به سبب رحمتش تشکّر نمایند و به سبب کارهای عجیب او با بنی‌آدم» ( مزامیر 107 : 31 ). او به ما دو نکتۀ مهم را یادآوری می‌کند که شایسته است در شکرگزاریهای خود به حضور خداوند پیوسته به یاد بیاوریم.

اوّل رحمتش که به واسطۀ خون خداوند عیسی مسیح نصیب ما شد، و دوّم به جهت کارهای عجیب و شگفت انگیزش در خلقت جهان هستی که باز برای ما و نصیب ما گردیده.

 امّا این را بدانید که شکرگزاری از خداوند یک فریضه و عبادت نیست، بلکه باید با شناختی عمیق از محبّتها و مهربانیهای خدا باشد که با حسی لطیفِ درونی و لبریز از قدردانی و با تمام وجود تقدیمِ خداوند گردد.

هر انسانی آن قدر مورد لطف و بخششهای خداوند بوده و هست که اگر انصاف به خرج دهد و خوب به زندگی خود بنگرد، خواهد دید که اگر تمامی عمر را به شکرگزاری از او مشغول باشد، پایان پذیرفتنی نیست. امّا متأسّفانه یک چیزی که در دعاهای اکثریّت دیده نمی‌شود، شکرگزاری است.

پولس رسول به کلیسا سفارش می‌کند که پیوسته در دعاهای خود با شکرگزاری حاضر باشید: «2در دعا مواظب باشید و در آن با شکرگزاری بیدار باشید» ( کولسیان 4 : 2 ). شکرگزاری هر شخص را در بیداری نگه می‌دارد. شخص بیدار، آماده برای دریافت فرصتهایی است که امکان دارد هر لحظه برایش ایجاد شود.

امّا چگونه شکرگزاری باعث ایجاد بیداری برای دریافت فرصتها می‌شود؟ سعی می‌کنم با توصیفی امروزی این را به شما نشان دهم؛ امّا پیش از آن به این نکته توجّه داشته باشید که شخصِ در خواب از همۀ اتّفاقهای پیرامونش غافل و بی‌بهره است و در عوض شخص بیدار همیشه آمادۀ دریافت می‌باشد.

فرض کنید آشنایی از شما درخواست مبلغی پول می‌کند و می‌گوید تا یک ماه دیگر به شما می‌دهم، شما هم با خوش رویی به او می‌دهید و آن شخص را دیگر نمی‌بینید، فرض بر این که چندین بار هم شما را دید ولی هیچ یادآوری از لطف شما نکرد، یک ماه می‌شود و او برای پس دادن قرض خود بازنگشت، شما هم مناعت طبع نمودید و پیگیر او نشدید، چند ماه دیگر هم گذشت ولی هر باری که او شما را دید هیچ حرفی از بدهی خود نزد و شاید بعضی از مواقع با ناسپاسی تمام روی خود را از شما برگرداند!

ماه‌ها از این ماجرا گذشت و چون باز محتاج شد و راهی به جز رو انداختن دوباره به شما نداشت، باز اگر به پیش شما بیاید و درخواست پول کند، شما چه کار می‌کنید؟ آیا به شخصی که قصد کلاهبرداری از شما را دارد و به هیچ وجه هم قدردان و سپاسگزار شما نیست، حاضرید قرض بدهید؟ قطعاً خواهید گفت، نه.

کار مردم دنیا با خداوند نیز دقیقاً مانند چنین شخص آشنایی است. هر باری که به یاد خدا می‌افتند، یک کاسۀ گدایی و کلاهبرداری به دست دارند و پس از گرفتن حاجاتشان دیگر او را نمی‌شناسند و دریغ از شکرگزاری و قدردانی! اگر کسی در زندگی خود با درهای بسته مواجه می‌شود، برکت از خدا نمی‌گیرد، دعاهای او شنیده نمی‌شود، یکی از دلایل آن نداشتن شکرگزاری، و ناسپاسی او است. ناسپاسی برکت را از زندگی می‌برد.

حال فرض کنید به شخصی آشنا مبلغی پول قرض داده‌اید و گره از مشکل او برطرف نمودید، او فردا شما را در خیابان خواهد دید و با خجالت از شما خیلی تشکّر خواهد کرد، چند روز دیگر وقتی باز او را ببینید به طرف شما می‌آید و با گشاده ‌رویی ضمن تشکّر مجدّد از شما، می‌گوید که آن روز شما لطف بزرگی در حقش کردید و او را از یک گرفتاری بزرگ نجات دادید، روزها خواهد گذشت و هر باری که شما را ببیند بسیار از شما تشکّر می‌کند.

بعدها از دیگران اگر بشنوید که او هر جا رسیده از لطف و محبّت شما تعریف کرده، چه حالی به شما دست می‌دهد؟ آیا خودتان از آن به بعد سعی نمی‌کنید در زندگی او کنکاش کنید تا بفهمید چه مشکل دیگری دارد تا به او کمک کنید؟ آیا دیگر منتظر درخواست کمک او می‌مانید؟ یا این که خودتان برای کمک رسانی به او می‌شتابید؟ قطعاً خواهید گفت، هر کاری بتوانم برای او خواهم کرد بدون این که او از من درخواستی کند.

خداوند نیز با فرزندان راستین خود این چنین است؛ او نیازهای همه را می‌داند؛ برای همه اندیشه می‌کند. فرزندان خدا همیشه سپاسگزار پدر آسمانی خود هستند؛ خداوند عیسی مسیح در حق فرزندان خدا می‌فرماید: «31پس اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم.32زیرا که در طلب جمیع این چیزها امّتها می‌باشند. امّا پدر آسمانی شما می‌داند که بدین همه چیز احتیاج دارید» ( متّی 6 : 31 – 32 ).

شکرگزاری دروازۀ بزرگ بخششهای خداوند را به سوی شاکرینش باز می‌کند. به وقت شکرگزاری این خداوند نیست که محتاج شنیدن تشکّرات ما است، نخیر! این ما هستیم که محتاج بخششهای او هستیم تا به ما از دولت بی‌کرانش ارزانی دارد.

دعا هر چند یک ارتباط یک طرفه است، امّا می‌تواند تأثیراتی متقابل از سوی خداوند نیز برای شخص داشته باشد. دعاهای شکرگزاری باعث افزونی برکات خداوند در زندگی شخص شاکر می‌گردد. خدا از هر ایماندار مسیحی انتظار دارد تا برای فیضی که به واسطۀ خداوند عیسی مسیح دریافت نموده، پیوسته شکرگزار باشد: «17همیشه دعا کنید. 18در هر امری شاکر باشید که این است ارادۀ خدا در حق شما در مسیح عیسی» ( اوّل تسالونیکیان 5 : 17 – 18 ).

از سری درسهای کوتاه

«دعای حاجتی دنیوی»

 

دعای حاجتی دنیوی چگونه دعایی است؟

 

خداوند عیسی مسیح در خصوص دعاهای حاجتی می‌فرماید که هرگاه چیزی طلب می‌کنید آن را در نام او درخواست کنید: «24تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشیِ شما کامل گردد» ( یوحنّا 16 : 24 ).

دعای حاجتی متداول‌ترین شکل دعا در نزد همگان است. این شکل از دعا علاوه بر این که گویای درماندگی و نیاز شخصیِ فرد می‌باشد، لحنی طلبکارانه با خدا به همراه دارد.

دعای حاجتی کلاً به دو دسته تقسیم می‌گیرد: 1- دعای حاجتی دنیوی، 2- دعای حاجتی روحانی.

دعای حاجتی دنیوی:

این گونه دعا نمودن را خداوند عیسی مسیح نکوهش کرده و پسندیده نمی‌دانست، او در موعظۀ ماندگار خود در بالای کوه برای دوری جستن از این گونه دعاها به قوم خود تذکّر داده بود: «25بنابراین به شما می‌گویم، از بهر جان خود اندیشه مکنید که چه خورید یا چه آشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید. آیا جان، از خوراک و بدن از پوشاک بهتر نیست؟26مرغان هوا را نظر کنید که نه می‌کارند و نه می‌دروند و نه در انبارها ذخیره می‌کنند و پدر آسمانی شما آنها را می‌پروراند. آیا شما از آنها به مراتب بهتر نیستید؟27و کیست از شما که به تفکّر بتواند ذراعی بر قامت خود افزاید؟28و برای لباس چرا می‌اندیشید؟ در سوسنهای چمن تأمّل کنید، چگونه نمو می‌کنند! نه محنت می‌کشند و نه می‌ریسند!

29لیکن به شما می‌گویم سلیمان هم با همۀ جلال خود چون یکی از آنها آراسته نشد.30پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست و فردا در تنور افکنده می‌شود چنین بپوشاند، ای کم ‌ایمانان آیا نه شما را از طریق اولی؟31پس اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم.32زیرا که در طلب جمیع این چیزها امّتها می‌باشند. امّا پدر آسمانی شما می‌داند که بدین همه چیز احتیاج دارید.33لیکن اوّل ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برای شما مزید خواهد شد.34پس در اندیشه فردا مباشید زیرا فردا اندیشه خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است» ( متّی 6 : 25 – 34 ).

این طریق دعا با خود لحنی طلبکارانه و به گونه‌ای گدا صفتانه دارد که حقیقتاً شایستۀ فرزندان خدا نیست. این تنها شکل دعا در نزد امّتهای دیگر است که پیوسته بلند کرده می‌شود؛ این طریقِ امّتها است؛ خدا از طریق امّتها نفرت دارد؛ خدا نیاز فرزندانش را می‌داند و بهترینها را برای آنان مقرّر می‌فرماید پیش از آن که از او درخواست کنند.

شاید خدا حسب رحمتهایش چند بار به دعاهای حاجتی دنیوی که از سوی ایمانداران می‌شود آمین بگوید، امّا این نوع دعاها به هیچ وجه پسندیدۀ خدا نیست، و بعد از مدّتی دیگر خداوند مطلقاً به چنین دعاهایی گوش نخواهد داد.

یعقوب با لحنی بسیار تند در خطاب به کسانی که پی دنیا هستند، آنان را زناکاران به خدا می‌داند و می‌گوید که دعاهای آنان شنیده نمی‌شود: «3و سؤال می‌کنید و نمی‌یابید، از این روی که به نیّت بد سؤال می‌کنید، تا در لذّات خود صرف نمایید.4ای زانیات، آیا نمی‌دانید که دوستیِ دنیا، دشمنی خدا است؟ پس هر که می‌خواهد دوست دنیا باشد، دشمن خدا گردد» ( یعقوب 4 : 3 – 4 )

 یوحنّا نیز هشدار می‌دهد که از دنیا دوستی پرهیز کنید زیرا در طلب دنیا بودن نشان دهندۀ در دام شیطان قرار گرفتن است: «15دنیا را و آن چه در دنیا است دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبّت پدر در وی نیست.16زیرا که آن چه در دنیا است، از شهوت جسم و خواهش چشم و غرور زندگانی از پدر نیست بلکه از جهان است.17و دنیا و شهوات آن در گذر است لیکن کسی که به ارادۀ خدا عمل می‌کند، تا به ابد باقی می‌ماند» ( اوّل یوحنّا 2 : 15 – 17).

در صورت ظاهر کسی که به این گونه دعا می‌کند، چند چیز ناپسند را در خود به نمایش می‌گذارد:

  • خود را تحقیر و کوچک می‌سازد، به جای آن که مانند فرزندان خدا در مناعت طبع و وقار منتظر عمل خدا برای خود باشد، مانند گدایان و طلبکاران رفتار می‌نماید.
  • میل به دنیا دوستی که خاص ابنای دنیا است را در خود آشکار می‌سازد، و به نوعی حقیقت وجودی و ایمانی خود را آشکار می‌کند.
  • نشان می‌دهد که چیزی از کلام خدا نمی‌داند و یا بی‌ایمان و بی‌اعتماد به کلام خدا می‌باشد.

یوحنّای رسول در حق فرزندان خدا می‌گوید: «4ای فرزندان، شما از خدا هستید و بر ایشان غلبه یافته‌اید زیرا او که در شما است، بزرگ‌تر است از آن که در جهان است.5ایشان از دنیا هستند از این جهت سخنان دنیوی می‌گویند و دنیا ایشان را می‌شنود.6ما از خدا هستیم و هر که خدا را می‌شناسد ما را می‌شنود و آن که از خدا نیست ما را نمی‌شنود. روحِ حق و روحِ ضلالت را از این تمیز می‌دهیم» ( اوّل یوحنّا 4 : 4 – 6 ).

از سری درسهای کوتاه

«دعای حاجتی روحانی»

 

دعای حاجتی روحانی چگونه دعایی است؟

 

بر خلاف تصوّر و اشتباه خیلیها از این گفتۀ خداوند عیسی مسیح، که فرموده هر چیزی را به اسم من طلب کنید، او به هیچ وجه به امور مادی و دنیوی اشاره ندارد: «13و هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید به جا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال یابد.14اگر چیزی به اسم من طلب کنید من آن را به جا خواهم آورد» ( یوحنّا 14 : 13 – 14 ).

با توجّه به کلام و تعالیم خداوند که در اناجیل مکتوب گردیده و شاگردانش نیز در این خصوص سخنان بسیار گفته‌اند، مطلقاً منظور دعاهای حاجتی دنیوی نیست، بلکه به آن دسته از حاجاتی اشاره دارد که جنبۀ روحانی دارند.

این نوع از دعاهای حاجتی نه این که ناپسند نیست بلکه در اکثر مواقع بسیار نیکو و لازم است. اگر فقط به موضوعاتی که در دعاهای حاجتی روحانی گفته می‌شود نظری بیاندازید مشخّص می‌گردد که تا چه حد نیکو بلکه ضروری است. بخشی از این قبیل دعاها را خود خداوند در آموزۀ معروف خود که به دعای ربّانی شهرت یافته اعلام نموده است.

جسم انسان مادی است و حسب حکم خداوند در باغ عدن می‌بایست به خاک بازگردد: «19و به‌ عرق‌ پیشانی‌ات‌ نان‌ خواهی‌ خورد تا حینی‌ که‌ به‌ خاک‌ راجع‌ گردی‌، که‌ از آن‌ گرفته‌ شدی‌ زیرا که‌ تو خاک‌ هستی‌ و به‌ خاک‌ خواهی‌ برگشت» ( پیدایش 3 : 19). لذا هر گونه تلاش برای امور مادی نهایتاً به بطالت تلف خواهد شد.

امّا از آن جایی که نبرد ما با فوج نیروهای شرارت و عالم روحانی است، همان گونه که پولس رسول نیز به آن اشاره کرده می‌بایست در پی قوّات روحانی کوشید و با استعانت از خداوند تجهیز شد: «10خلاصه ای برادران من، در خداوند و در تواناییِ قوّتِ او زورآور شوید.11اسلحۀ تمام خدا را بپوشید تا بتوانید با مکرهای ابلیس مقاومت کنید.12زیرا که ما را کُشتی گرفتن با خون و جسم نیست بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی. » ( افسسیان 6 : 10 – 12 ). دعاهای حاجتی نیازها و درخواستهای ایمانداران است از خداوند تا در این روزهای شریر بتوانند مقاومت نموده و بایستند.

امّا در دعاهای حاجتی روحانی چه موضوعات ارزشمند و ضروری وجود دارد که شایسته است تا آنها را پیوسته داشته باشیم؟ در این مجال تنها تیتروار به اهم آنها اشاره می‌کنیم.

  • طلب بخشش از گناهان و خطاها؛
  • نگاه خاص و حضور همه لحظۀ خداوند؛
  • طلب حکمت و فهم کلام خداوند؛
  • طلب گسترش ملکوت خداوند؛
  • پناه بردن به خداوند از فوج شریران؛
  • درخواست رفع مصیبت و بلا؛
  • دعا برای خادمین کلیسا؛
  • طلب سلامتی برای دردمندان؛
  • طلب خدمتگزاری و دریافت عطایای سماوی؛
  • طلب روزیِ روزانه از خداوند؛
  • دعا برای دیگر ایمانداران؛
از سری درسهای کوتاه

«اصول دعای پسندیدۀ خدا»

 

اصول دعای پسندیدۀ خدا چیست؟

 

اگر به تورات موسی و صحف انبیا خوب دقّت کنید، با خدایی مواجه می‌شوید که آداب‌دان، مقرّراتی، دارای تشریفات و رسوم خاص به خود می‌باشد، که در انجام آنها بسیار جدی و سخت‌گیر و شدیداً به قوم خودش حکم و سفارش نموده تا در خصوص احکام کلامش، رعایت رسوم منصوب شده، و ادای تشریفات مقرّر جدی باشند، و نیز از سویی دیگر با متخلّفان، بدون کوچک‌ترین اغماضی برخورد نموده است.

خدا در کوه سینا به قوم خود شریعت را داد که متشکّل از مجموعۀ قوانین و احکام مقرّری بوده که می‌بایست بدون حتّی کوچک‌ترین سهل ‌انگاری در سر وقت و دقیقاً مطابق کلام خدا به انجام می‌رسید. علاوه بر این احکام و قوانینی نیز برای کاهنان و لاویان که خدمتگزاران خیمۀ اجتماع و قدس‌الاقداس بودند وضع نمود.

خدا برای ساخت خیمۀ اجتماع و قدس‌الاقداس، و تمام اساس داخل آن مانند تخت رحمت، تابوت عهد، جنس و شکل خیمه‌ها، ظروف و اشیای خیمه‌ها، مذبح و …، دستوراتی داد که گویای جنس تک تک آنها، چگونگی و چه شکلی ساخت آنها، کجا قرار دادنشان و موارد دیگر بوده است.

و باز با چنان دقّتی برای لباس کاهنان که از چند تکّه تشکیل می‌شد و هر کدام می‌بایست از چه جنسی بوده و شکل پوشاک و حمایلهایی که می‌بایست با خود حمل می‌کردند چگونه و چه شکلی باشند گرفته تا موارد دیگر، دستورات دقیقی داده بود که می‌بایست بدون کم و کاست اعمال می‌گردید.

همچنین خداوند یک نظم و ترتیب خاص برای هر امری مقرّر فرمود که با آدابی دقیق برای کاهنان و لاویان و قوم مرتّب شده بود که تخطّی از آن جرم محسوب می‌شد و مجازات مربوط به خودش را داشت. مثلاً: «8در آن وقت‌ خداوند سبط‌ لاوی‌ را جدا کرد، تا تابوت‌ عهد خداوند را بردارند، و به‌ حضور خداوند ایستاده‌، او را خدمت‌ نمایند، و به‌ نام‌ او برکت‌ دهند، چنان که‌ تا امروز است‌» ( تثنیّه 10 : 8 ).

هیچ کس غیر از لاویان حق نداشتند به تابوت عهد دست بزنند و حتماً می‌بایست بر دوش لاویان حمل می‌شد و اگر کسی به غیر از لاویان به تابوت عهد دست می‌زد، هلاک می‌گردید؛ در کتاب مقدّس با اتّفاقی مواجه می‌شوید که مربوط به چند قرن بعد در زمان داوود پادشاه است، زمانی که داوود قصد داشت تا تابوت عهد خداوند را به شهر خود منتقل کند.

«1و داوود بار دیگر جمیع‌ برگزیدگان‌ اسرائیل‌، یعنی‌ سی‌ هزار نفر را جمع‌ کرد.2و داوود با تمامی‌ قومی‌ که‌ همراهش‌ بودند برخاسته‌، از بَعْلی‌ یهودا روانه‌ شدند تا تابوت‌ خدا را که‌ به‌ اسم‌، یعنی‌ به‌ اسم‌ یهوه‌ صوااُت‌ که‌ بر کرّوبیان‌ نشسته‌ است‌، مسمّی‌ می‌باشد، از آن جا بیاورند.3و تابوت‌ خدا را بر ارّابه‌ای‌ نو گذاشتند و آن‌ را از خانۀ ابیناداب‌ که‌ در جِبْعَه‌ است‌، برداشتند، و عُزَّه‌ و اَخِیو، پسران‌ اَبیناداب‌، ارّابۀ نو را راندند.4و آن‌ را از خانۀ ابیناداب‌ که‌ در جِبْعَه‌ است‌، با تابوت‌ خدا آوردند و اخیو پیش‌ تابوت‌ می‌رفت‌.5و داوود و تمامی‌ خاندان‌ اسرائیل‌ با انواع‌ آلات‌ چوب‌ سرو و بربط‌ و رُباب‌ و دف و دُهُل‌ و سنجها به‌ حضور خداوند بازی‌ می‌کردند.6و چون‌ به‌ خرمنگاه‌ ناکون‌ رسیدند، عُزَّه‌ دست‌ خود را به‌ تابوت‌ خداوند دراز کرده‌، آن‌ را گرفت‌ زیرا گاوان‌ می‌لغزیدند.7پس‌ غضب‌ خداوند بر عُزَّه‌ افروخته‌ شده‌، خدا او را در آن جا به‌ سبب تقصیرش‌ زد، و در آن جا نزد تابوت‌ خدا مرد» ( دوّم سموئیل 6 : 1 – 7 ).

عُزَّه که قصد نیکویی داشت تا مانع افتادن تابوت عهد شود، امّا چون اجازۀ لمس تابوت عهد را نداشت و بی‌آدابی نمود، با آن که سالها از فرمان خدا مبنی بر دست نزدن هیچ کسی غیر از لاویان به تابوت عهد می‌گذشت، خدا حکم خود را فراموش نکرد و عُزَّه را سخت تنبیه نمود و جانش را در دم گرفت.

عُزَّه فقط شخصی از قوم خداوند بود، هر چند او قصد و نیّت نیکی داشت، امّا به دلیل بی‌آدابی که نمود سخت مورد غضب خدا قرار گرفت تا نمونه‌ای باشد برای آیندگان ( خصوصاً عصر حاضر )؛ در کتاب مقدّس می‌بینیم که خداوند حتّی از بی‌توجّه‌ای در انجام رسوم و آداب مقرّر شده، از خطای خاصان خود نیز نمی‌گذرد. یک نمونۀ تکان دهندۀ دیگر تخطّی دو پسر هارون که از کاهنان قدس‌الاقداس بودند، می‌باشد.

ناداب و ابیهو دو پسر هارون، با آن که از کاهنان بودند، امّا وقتی خارج از آداب به حضور خداوند در قدس‌الاقداس نزدیک می‌شوند و سر به داخل خیمه می‌برند، خداوند در دم جان آنان را هلاک می‌کند: «1و ناداب‌ و ابیهو پسران‌ هارون‌، هر یکی ‌مجمرۀ خود را گرفته‌، آتش‌ بر آنها نهادند. و بخور بر آن‌ گذارده‌، آتش‌ غریبی‌ که‌ ایشان‌ را نفرموده‌ بود، به‌ حضور خداوند نزدیک‌ آوردند.2و آتش‌ از حضور خداوند به‌ در شده‌، ایشان‌ را بلعید، و به‌ حضور خداوند مردند» ( لاویان 10 : 1 – 2 ).

کتاب مقدّس به صراحت به ما می‌آموزد که به حضور خداوند نمی‌توان به ناشایستگی حاضر شد و به بهانۀ فیضی که از خداوندمان عیسی مسیح یافته‌ایم، هر ناراستی و ناپاکی را در حق او روا داریم. متأسّفانه در کمال بی‌شرمی هنوز دیده می‌شود خیلی از معلّمین کذبه و نادان، حسب جهل خود با بهانه قرار دادن این که خدا محبّت است و کاری به این چیزها ندارد و ما دیگر در شریعت زندگی نمی‌کنیم و ده‌ها ادلّۀ پوچ و ضد کتاب مقدّسی دیگر، کلیسا را به سمت رجاسات و دوری از خدا کشانده‌اند. ثمرۀ این همه انحرافات، شده دوری از خدا و جدایی افراد بی‌شماری از کلیسای حقیقی، و تشکیل فرقه‌های منحرفی که ربطی به بدن خداوند عیسی مسیح ندارند.

آیا دعا کردن نیز با هر عنوان و لحن و پوشش و شکل و طریقی صحیح است؟ قطعاً نخیر! بلکه در خیلی از شرایط: اشتباه، اهانت ‌آمیز، کریه، ناشایست، بی‌تأثیر و حتّی اثرات معکوس به همراه دارد. هر ایماندار مسیحی می‌بایست با چهار اصل بنیادی برای دعا نمودن آشنا بوده و آنها را در زندگی روزانه خود لحاظ دارد.

  1. قالب دعای مسیحی؛
  2. آداب شایستۀ دعا؛
  3. دعای در وقت درست؛
  4. زمان بندی برای دعا؛
از سری درسهای کوتاه

«دعا از جایگاه عادل شمردگی»

 

آیا می‌دانید اوّلین اصل و پایه برای پذیرش هر دعایی قرار گرفتن در جایگاه عادلان است؟

 

کتاب مقدّس می‌گوید که: «29خداوند از شریران‌ دور است‌، امّا دعای‌ عادلان‌ را می‌شنود» ( امثال 15 : 29 ). می‌دانید که به جز آنانی که در خداوند عیسی مسیح هستند، همۀ دنیا در شریر خوابیده: «19و می‌دانیم که از خدا هستیم و تمام دنیا در شریر خوابیده است» ( اوّل یوحنّا 5 : 19 )؛ و خداوند می‌فرماید که او از شریران دور است.

در باغ عدن نیز وقتی که آدم گناه نمود خدا او را از خود راند و محکوم شد تا با درد و رنج زندگی کند، حتّی به واسطۀ گناه آدم تمامی زمین نیز از حضور خدا ملعون شد. از آن پس گناه هنر نسل آدم گردیده و همۀ دنیا فاسد و مرتد به خدا گردیدند، تا جایی که کتاب مقدّس نیز شهادت می‌دهد: «2خداوند از آسمان بر بنی‌آدم نظر انداخت تا ببیند که آیا فهیم و طالب خدایی هست.3همه روگردانیده، با هم فاسد شده‌اند. نیکوکاری نیست یکی هم نی» ( مزامیر 14 : 2 – 3 ).

این یک توهّم محض است اگر کسی باور کند که خدا دعای مردم دنیا، یا امّتهای به ظاهر یکتا پرست را می‌شنود و آمین می‌گوید. او از مردم دنیا که با منجی خود عیسی مسیح بیگانه‌اند، به اندازۀ فاصلۀ کرسی آسمانی خود تا زمین فاصله دارد و نه این که پاسخی به دعاهای اینان نمی‌دهد، بلکه حتّی نمی‌شنود. دعای شریران در نزد خدا مکروه است چنان که خود او می‌گوید: «8قربانی‌ شریران‌ نزد خداوند مکروه‌ است‌، امّا دعای‌ راستان‌ پسندیدۀ او است‌» ( امثال 15 : 8 ). قربانی لبها به معنی دعای بلند کرده شده است.

«امّا دعای‌ عادلان‌ را می‌شنود.» علاوه بر این که کتب مقدّس بارها به این موضوع، به طُرُق مختلف اشاره نموده، پطرس رسول نیز به این مهم اشاره می‌کند: «12از آن رو که چشمان خداوند بر عادلان است، و گوشهای او به سوی دعای ایشان، لیکن روی خداوند بر بدکاران است» ( اوّل پطرس 3 : 12 ).

پس اوّلین اصل و پایه برای پذیرش هر دعایی قرار گرفتن در جایگاه عادلان است. هر شخصی فقط و فقط به واسطۀ پذیرش خداوند عیسی مسیح به عنوان منجی و خداوند است که در زمرۀ عادلان قرار می‌گیرد.

از سری درسهای کوتاه

«دعا در نام خداوند عیسی مسیح»

 

آیا می‌دانید یک دعا برای آن که به حضور خدا برسد باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟

 

کسی در جایگاه عادلان قرار می‌گیرد باید نشان دهد که از آن موضع دعای خود را به آسمان خدا بلند می‌کند تا خدا گوشهای خود را برای شنیدن دعای او برگرداند. خداوند عیسی مسیح این مهم را با یک مژدۀ خوش به شاگردانش متذکّر می‌شود: «24تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشیِ شما کامل گردد» ( یوحنّا 16 : 24 ).

به این جملات خوب دقّت کنید! دعا ادّعایی است که از سوی انسان به حضور خداوند می‌رود؛ این ادّعا می‌تواند به صورت حاجتی مانند: مطالبه، شکایت یا دفاعیه باشد، و یا در قالب شکرگزاری یا ستایش مطرح گردد. این به شکل یک نامه به آسمان فرستاده می‌شود؛ کلام خدا می‌گوید که او فقط «دعای‌ عادلان‌ را می‌شنود» یعنی آنانی که به نام خداوند عیسی مسیح اعتراف دارند؛ حال برای این که دعای شما باز شود، چه کار باید بکنید؟

شما باید به نامۀ خود یک اعتبار آسمانی ببخشید؛ باید نامۀ شما دارای مُهر و امضا و نامی باشد که خدا به آن واکنش نشان می‌دهد، خدا فقط به یک نام است که توجّه می‌کند و آن نام اعظم خود او است، پولس در این خصوص می‌گوید: «17و آن چه کنید در قول و فعل، همه را به نام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را به وسیلۀ او شکر کنید» ( کولسیان 3 : 17). در قول اشاره به کلام گفته شده و دعا دارد. هر نامۀ بدون مُهر و امضا فاقد ارزش است و حال آن که هر مُهر و امضای دیگری مانند نامهایی خدایان امّتها دیگر هیچ ربطی به خدا حقیقی ندارد، لذا دعا در نامهای دیگر بی‌توجّه و بی‌جواب می‌ماند.

هر ایماندار مسیحی باید این را بداند که می‌بایست حتماً در دعاهای خود ابتدا”به نام خداوند عیسی مسیح”شروع کند تا مشخّص گردد این دعای یک شخص مسیحی است، و در پایان نیز با عبارت”طلبیدم در نام خداوند عیسی مسیح”دعای خود را مُهر و امضا کند تا آن دعا دارای یک اعتبار برای خداوند گردد. خود خداوند عیسی مسیح در این خصوص می‌گوید: «13و هر چیزی را که به اسم من سؤال کنید بجا خواهم آورد تا پدر در پسر جلال یابد.14اگر چیزی به اسم من طلب کنید من آن را بجا خواهم آورد» ( یوحنّا 14 : 13 – 14 ).

خداوند به کسانی که اسامی خدایان دروغین و باطل را بر زبان می‌آورند توجّه نمی‌کند، و جواب آنان را نمی‌دهد. اگر جواب دعاهایتان را دریافت نمی‌کنید، یکی از دلایلش می‌تواند این باشد که دعای خود را با نام خداوند عیسی مسیح مُهر و امضا و به آسمان خدا ارسال نکرده‌اید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا از موضع فرزند خواندگی»

 

آیا می‌دانید شخص در دعای خود چگونه می‌تواند نزدیک‌ترین ارتباط با خدا را ایجاد کند؟  

 

در موعظۀ بالای کوه، خداوند عیسی مسیح آموزه‌ای از چگونگی دعا کردن را برای جمع حاضر بیان می‌کند که به”دعای ربّانی”معروف گردیده. هر چند این موعظه برای قوم حاضر در آن مکان ایراد شده امّا با توجّه به عبارات به کار رفته و گویش خداوند می‌توان دریافت که مخاطبین اصلی این آموزه کسانی‌اند که بعدها به عنوان فرزندان خدا برگزیده خواهند شد. او به شاگردانش یاد می‌دهد که وقتی شما دعا می‌کنید موضع خود را نسبت به خدا مشخّص کنید: «9پس شما به این طور دعا کنید، ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد» ( متّی 6 : 9 ). خداوند این را برای برگزیدگان خاص خود گفته که با دریافت تعمید روح‌القدس فرزندان خدا خواهند شد، لذا در این مجال صحبت با این دسته خوانندگان است.

تمام مردم دنیا بندۀ خدا هستند و جزو هالکانند، از این تمامیّتِ مردم بعضیها برگزیده می‌شوند تا وارد ملکوت خدا گردند، بعضی از این برگزیدگان این را می‌یابند تا خداوند آنان را به عنوان دوستانش بشناسد، بعضی دیگر از این دوستان این فرصت را می‌یابند تا خدمتگزاران او در زمین باشند، از این برگزیدگان عدّه‌ای نیز این فیض را می‌یابند تا در زمرۀ عادل شمردگان قرار بگیرند، و عدّۀ معدودی نیز این را می‌یابند تا به عنوان فرزندان خدا با دریافت تعمید روح‌القدس به عنوان عروس مسیح وارد ملکوت آسمان گردند.

حال وقتی شما دعا می‌کنید، در ابتدای دعای خود و بعد از بلند کردن صدای خود”به نام خداوند عیسی مسیح”اوّلین کار نیکویی که می‌توانید بکنید این است که موضع خود را نسبت به خدای پدر مشخّص کنید. با بیان این که”ای پدر ما که در آسمانی”در اصل مدّعی فرزند خواندگی خدا شده و دعای خود را از موضع فرزند خدا به او یادآور می‌شوید.

موضع یک فرزند با هر کس دیگری در دنیا برای پدرش فرق دارد. ارث از پدر به فرزند می‌رسد و یک پدر تنها برای فرزند خود از هیچ چیزی دریغ نمی‌کند. یک پدرِ بسیار مهربان و پر محبّت، برای فرزندانِ مردان دیگر فقط یک مرد مهربان است که گاهی از سر مهربانی بخششی بسیار کوچک به آنها روا می‌دارد؛ امّا هر چه دارد را در اختیار فرزند خود قرار می‌دهد و او را مالک بر تمام دارایی و اعتبار خویش می‌سازد.

هر مردی به راحتی می‌تواند به درخواست دیگران نه بگوید و هرگز ملامت نشود چون در قبال آنانی که متعلّق به دیگران هستند وظیفه‌ای ندارد؛ امّا یک پدر نسبت به فرزندان خود مسؤولیّت دارد و از سویی دیگر حس پدرانۀ او اجازه نمی‌دهد که فرزندش را در رنج و تنگدستی ببیند.

به هنگام دعا و قبل از شروع به هر سخنی وقتی موضع خود را نسبت به خداوند معلوم می‌کنید که به عنوان فرزند او سخن می‌گویید، او نیز با دید پدرانه به شما نگاه می‌کند و گوش می‌سپارد، لذا از امتیازات یک فرزند برخوردار خواهید شد.

مثلاً پولس که از رسولان بوده در آغاز نامه‌های خود و در دعای آغازین نام و جایگاهش را همیشه در ابتدای نامه و دعاهای خود می‌آورد: «1پولُس، رسول نه از جانب انسان و نه به وسیلۀ انسان بلکه به عیسی مسیح و خدای پدر که او را از مردگان برخیزانید» ( غلاّطیان 1 : 1 ). به این گونه شخص از همان ابتدا جایگاه و ارزشی که خداوند به او داده را به یاد می‌آورد و سپس آغاز سخن می‌کند. همچنین است برای هر کسی که از سوی خداوند دارای جایگاهی خاص شده باشد.

در دعاهای خود حتّی‌الامکان از عناوینی مانند: خدایا، ای خداوند، خالقا، بارالها و … که متعلّق به امّتها است پرهیز کنید؛ همیشه او را با عنوان”پدر آسمانی”از جایگاه فرزند خواندگی، و یا در قداست نام پر جلال او با نامهای”خداوند عیسی مسیح، یا عیسی مسیح، یا خداوند عیسی، یا مسیح خداوند”مخاطب قرار دهید، که نیکوترین عناوینی است که کتاب مقدّس به ما می‌آموزد.

از سری درسهای کوتاه

«دعای کوتاه، گزیده، شایسته»

 

دعای کوتاه، گزیده، شایسته چگونه دعایی است؟  

 

پس از مشخّص کردن موضع خود در دعا، زمان عرض کردن مطلبی است که برای آن در حالت دعا قرار گرفته‌اید. نیکوترین شکل دعا آن است که کوتاه، گزیده و شایسته گفته شود. خداوند عیسی مسیح می‌فرماید: «7و چون عبادت کنید، مانند امّتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می‌برند که به سبب زیاد گفتن مستجاب می‌شوند» ( متّی6 : 7 ).

در مسیحیّت هیچ دعای مدوّن و نوشته شده‌ای آن گونه که در بین تمام آیینها و مذاهب غیره وجود دارد، موجود نمی‌باشد. خداوند به این گونه دعاهای از پیش تنظیم شده و تکراری مُهر باطل زده، و این گونه دعاها هرگز شنیده نمی‌شوند. حتّی دعاهایی که از قبل شخصی بنویسد و آن را از رو بخواند نیز ناپسندِ خداوند است. دعا می‌بایست در لحظه و با عمق احساس و تراوشات لحظه‌ای شخص به حضور خداوند بلند شود.

دعاهای طولانی اگر در جمع باشد برای حاضرین بسیار خسته کننده و فضای روحانی را از بین می‌برد، و اگر دعا در خلوت شخصی باشد به خود شخص چنان فشار عصبی وارد می‌کند که فکرش را از دعا منحرف می‌کند. لذا نیکوتر است تا دعاها کوتاه بوده و تکراری نباشد.

برای دعا نمودن می‌توان موارد بسیاری را به یاد آورد و ساعتها حرف زد، امّا چون مسیحیان پیوسته می‌بایست در دعا باشند، شایسته است تا هر مورد را در زمانهای لازم به خود به زبان آورده و گزیده سخن بگویند؛ مثلاً در هنگام خوردن خوراک به مواردی که مربوط به خوراک می‌باشد، بپردازید یعنی شکرگزاری، برکت طلبیدن و تقدّس خوراک و از اضافه‌گویی بیهوده مانند: توبه کردن، دعا برای بیماران، قبولی در امتحان، و مواردی از این قبیل پرهیز شود. گزیده‌گویی نشان از درک شخص از چیزی که می‌خواهد بگوید دارد و خواستة او را در نزد خدا موجّه جلوه می‌دهد.

همچنین وقتی به حضور خداوند حاضر می‌شوید با ادبیّاتی شایسته و حکیمانه سخن بگویید نه مانند طلبکاران و گدا صفتان و زورگویان؛ زیرا: «17سخنان‌ حکیمان‌ که‌ به‌ آرامی‌ گفته‌ شود، از فریاد حاکمی‌ که‌ در میان‌ احمقان‌ باشد زیاده‌ مسموع‌ می‌گردد» ( جامعه 9 : 17 ). همیشه کلام فصیح و حکیمانه گوشها را به سمت خود جلب می‌کند. و یک ایماندار مسیحی از آن جهت دعا می‌کند تا سخنان دل او به گوش خداوند برسد.و در پایان دعا آن را با طلبیدن در نام خداوند عیسی مسیح مُهر نمایید.

از سری درسهای کوتاه

«پوشش مناسب  در  دعا»

 

آیا می‌دانید یکی از آداب شایسته در دعا پوشیدن لباس مناسب است؟

 

به صُحُف انبیا و مکاشفه وقتی که نگاه بیاندازید، زمانی که از جایگاه قدّوسیّت خدا سخن گفته می‌شود فرشتگان و نفوسی را می‌بینید که با جامه‌هایی شایسته و منظّم در پیشگاه قدّوس او ایستاده و خداوند را قدّوس قدوّس می‌خوانند. لذا هر ایماندار مسیحی نباید این توهّم شریرانه را به خود راه دهد که در پیشگاه خداوند با هر لباسی ناشایست، مانند لباس زیر خود می‌تواند حاضر شود.

«9و بعد از این دیدم که اینک، گروهی عظیم که هیچ کس ایشان را نتواند شمرد، از هر امّت و قبیله و قوم و زبان در پیش تخت و در حضور برّه به جامه‌های سفید آراسته و شاخه‌های نخل به دست گرفته، ایستاده‌اند10و به آواز بلند ندا کرده، می‌گویند، نجات، خدای ما را که بر تخت نشسته است و برّه را است» ( مکاشفه 7 : 9 – 10 )

هیچ کسی جلوی یک شخصیّت بلند پایۀ اجتماعی و حتّی در مقابل دشمن بزرگ خود حاضر نیست با لباسی ناشایست حاضر شود، حال وقتی حاضر نیستید جلوی چنین اشخاصی به ناشایستگی رفتار کنید، به شکلی که طبیعت به شما می‌آموزد، صد البتّه پوشیدن چنان جامه‌هایی در پیشگاه خداوند اهانت به او محسوب می‌گردد.

قطعاً منظور پوشیدن لباسهای فاخر و مزیّن شده به سنگها و جواهرات و غیره نیست؛ بلکه پوشیدن جامه‌های ساده امّا پاکیزه و پوشیده و آن گونه که مورد پسنده خدا است. یعنی مردان با جامه‌های مردانه و زنان با لباسهای زنانه به حضور خداوند حاضر باشند.

نوع پوشش مردان و زنان همیشه ملاک خداوند بوده تا به جایی که حکمی ابدی برای قوم برگزیدۀ خود مقرّر فرموده بود که تا به امروز نیز به همان قوّت اعتبار دارد. در کتاب تثنیّه در یکی از حکمهای داده شدۀ خداوند آمده که: «5متاع‌ مرد بر زن‌ نباشد، و مرد لباس‌ زن‌ را نپوشد، زیرا هر که‌ این‌ را کند مکروه‌ یهوه‌ خدای‌ تو است» ( تثنیّه 22 : 5 ). خداوند، مردان و زنانی را که جامۀ شایستۀ خود را ترک کرده و لباس جنس مخالف را بر تن می‌کنند، مکروه دارد.

لباس یا هر جنس کالای مردانه از قبیل کت و شلوار و البسه پوشیدنی گرفته تا وسایلی که مردانه و خاص مردان است، استفادۀ آن برای زنان کریه منظر و ناشایست است و خداوند این عمل را مکروه دارد. پوشش زنان، خاص و کمی متفاوت‌تر از مردان است، مثلاً به جای شلوار زنان دامن می‌پوشند و از جنس لباسهای خاصی متناسب با اندام خود استفاده می‌‎کنند، علاوه بر اینها دارای زیورآلاتی آراستنی به خود هستند؛ زنانی که با پوشش مردانه برای دعا حاضر می‌شوند نه این که دعاهای آنان شنیده نمی‌شود، بلکه باعث بی‌آبرویی خود نزد خدا و اهانت به او می‌گردند.

و بالعکس نیز برای مردان، با شرمساری باید گفت بسیاری از مردان جایگاه و منزلت خود را ترک کرده‌اند و امروزه به شکل زنان و با پوششهای زنانه ظاهر می‌شوند. این قبیل افراد باید بدانند که هر گونه زیورآلات مانند گردنبند، دستبند، گوشواره، خلخال، انگشتر ( به غیر از حلقۀ ازدواج ) پوشش خاص زنانه است و برای مردان شایسته و جایز نیست. هیچ یک از شاگردان مسیح و مردان خدا به این قبیل زیورآلات پوشیده نشده بودند. همچنین است لباسهایی که خاص زنان می‌باشد مانند دامن و …، که نمی‌بایست مردان بر تن کنند. هر مردی که چنین پوششهایی بر تن کند، نه این که دعاهای او شنیده نمی‌شود، بلکه باعث بی‌آبرویی خود نزد خدا و اهانت به او می‌گردد.

از سری درسهای کوتاه

«چگونگی پوشش مناسب  موی زنان و مردان در  دعا»

 

آیا می‌دانید مردان و زنان در هنگام دعا به چه شکلی باید در حضور خدا بایستند؟

 

پولس رسول در آیۀ زیر با لحنی محکم و تأکیدی می‌گوید که مردان در هنگام دعا و نبوّت نباید هیچ پوشش و کلاهی بر سر بگذارند و بالعکس زنان می‌بایست با پوششی بر سر و یا اگر موی بلندی دارند با موی باز دعا یا نبوّت نمایند.

«4هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا می‌نماید.5امّا هر زنی که سر برهنه دعا یا نبوّت کند، سر خود را رسوا می‌سازد، زیرا این چنان است که تراشیده شود.6زیرا اگر زن نمی‌پوشد، موی را نیز بِبُرَدْ؛ و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد.7زیرا که مرد را نباید سر خود بپوشد چون که او صورت و جلال خدا است، امّا زن جلال مرد است.8زیرا که مرد از زن نیست بلکه زن از مرد است.9و نیز مرد به جهت زن آفریده نشد، بلکه زن برای مرد.10از این جهت زن می‌باید عزّتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان.

11لیکن زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست در خداوند.12زیرا چنان که زن از مرد است، همچنین مرد نیز به وسیلۀ زن، لیکن همه چیز از خدا.13در دل خود انصاف دهید، آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند؟14آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد که اگر مرد موی دراز دارد، او را عار می‌باشد؟15و اگر زن موی دراز دارد، او را فخر است، زیرا که موی به جهت پرده بدو داده شد؟16و اگر کسی ستیزه‌گر باشد، ما و کلیساهای خدا را چنین عادتی نیست» ( اوّل قرنتیان 11 : 4 – 16 ).

پولس به کوتاهی موی زن در وقت دعا و نبوّت ایراد وارد کرده؛ ولی برای اوقات دیگر ایرادی نگرفته، شاید حسب بیماری خاص یا علّت موجّه غیر قابل گریزی، یک زن نتواند موی خود را بلند نگه دارد، در چنین شرایطی ایرادی وارد نیست، ولی در هنگام دعا یا نبوّت می‌بایست سر خود را به گونه‌ای که گوشها و گردنش معلوم نباشد یا ابتدای محاسبه برای موی بلند، باید با پوششی مانند روسری بپوشاند؛ امّا اگر زن موی بلند دارد، نیازی به هیچ پوششی نیست و موی خود را می‌تواند باز کند که همان موی بلند او برایش در حضور خداوند پوشش محسوب می‌گردد. لذا برای مردان نیز لازم است در هنگام دعا یا نبوّت، که موی کوتاه داشته و هیچ کلاهی نیز بر سر نگذارند.

پس در آداب دعا از آن جا که مردان نباید پوششی بر سر داشته باشند، حتماً می‌بایست موهای آنان کوتاه باشد. و زنانی که موی بلند دارند همان موی بلند برایشان پوشش محسوب می‌شود، فقط می‌بایست موهای خود را باز کنند و اگر موی آنان به دلایل موجّه کوتاه بود با یک روسری سر و گوش و گردن خود را بپوشانند.

از سری درسهای کوتاه

«دعا با پای برهنه»

 

دعا کردن با پای برهنه:

 

قطعاً همیشه و در هر حالی می‌توانید دعا کنید، در خانه، در محیط کار، در خیابان، در مسافرت و در مسیر راه و … کلاً در هر زمان و شرایطی؛ و اگر در ارادۀ خداوند زندگی می‌کنید و با او راه می‌روید، بدون شک دعاهای شما را خواهد شنید و آمین خواهد گفت.

امّا اگر زمانهای خاصی را برای دعا کردن با خدا تعیین می‌کنید و یا در زمانی به غیر از وقتهای تعیین شده در حال دعا کردن هستید و به ناگاه خداوند حضور یابد و متوجّۀ حضور او شدید، حتماً هر پوششی که در پا دارید مانند کفشها را فوراً از پای خود به نشانۀ احترام خارج کنید، زیرا با پوشش بر پا نباید نزدیک خداوند شد.

ما چنین صحنه‌ای را در اوّلین ملاقات موسی با خداوند می‌بینیم که خود خداوند به او هشدار می‌دهد که پاپوش خود را سریعاً از پایش درآورد زیرا در جای مقدّس وارد شده. اساساً هر جایی که خداوند حضور یابد آن مکان مقدّس است: «2و فرشتۀ خداوند در شعلۀ آتش‌ از میان‌ بوته‌ای‌ بر وی‌ ظاهر شد. و چون‌ او نگریست‌، اینک‌ آن‌ بوته‌ به‌ آتش‌ مشتعل‌ است‌ امّا سوخته‌ نمی‌شود.3و موسی‌ گفت‌: اکنون‌ بدان‌ طرف‌ شوم‌، و این‌ امر غریب‌ را ببینم‌، که‌ بوته‌ چرا سوخته‌ نمی‌شود.4چون‌ خداوند دید که‌ برای‌ دیدن‌ مایل‌ بدان‌ سو می‌شود، خدا از میان‌ بوته‌ به‌ وی‌ ندا در داد و گفت‌: ای‌ موسی‌! ای‌ موسی‌! گفت‌: لبیک‌.5گفت‌: بدین‌ جا نزدیک‌ میا، نعلین‌ خود را از پایهایت‌ بیرون‌ کن‌، زیرا مکانی‌ که‌ در آن‌ ایستاده‌ای‌ زمین‌ مقدّس‌ است‌» ( خروج 3 : 2 – 5 ).

شایسته است در هنگام دعا: در وقتهای تعیین شده، در صحن کلیسا و به هنگام دعا و پرستش، و در هنگامی که به ناگه خداوند حضور می‌یابد، اگر کفش و پوششی بر پا دارید آن را خارج نمایید.

از سری درسهای کوتاه

«بهترین مکان برای عبادت»

 

آیا می‌دانید بهترین مکان برای عبادت یک ایماندار کجا است؟

 

قطعاً بسیاری چنین می‌پندارند که دعا در کلیسا و به جماعت بهتر است، چون خداوند در کلیسا حضور دارد و دعاها را می‌شنود؛ امّا حقیقت امر دقیقاً چیزی دیگر است. خداوند عیسی مسیح در آموزۀ دعا، ایمانداران را به سمت خلوت رفتن و در پشت درهای بسته سفارش می‌کند.

«5و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه‌های کوچه‌ها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان را ببینند. هر آینه به شما می‌گویم اجر خود را تحصیل نموده‌اند.6لیکن تو چون عبادت کنی، به حجرۀ خود داخل شو و در را بسته، پدر خود را که در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهان‌ بینِ تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد» ( متّی 6 : 5 – 6 ).

امّا ورای این نگاه، دعا در خلوت و تنهایی دارای چنان ویژگی و امتیازهای خاصی است که تصوّرش را نمی‌کنید!

 حال، آنان را بر می‌شماریم:

1- وقتی در خلوت دعا می‌کنید وارد یک ارتباط خصوصی با خداوند می‌شوید که فقط خودتان هستید با خداوند؛ مانند کسی که به جای حضور در یک کلاس عمومی، برای خود یک کلاس خصوصی با خداوند تعیین می‌نماید. و اگر در جمع به خاطر حتّی یک شخص ناپاک خداوند حضور نیابد یا به دعای جمع گوش ندهد، امّا در خلوت با خدا، چنان چه در شما رجاستی نباشد، هیچ چیز مانع از ارتباطِ شما نمی‌گردد، و حتّی اتّفاقات و ملاقاتهای بسیار بزرگی صورت می‌گیرد.

2- در جمع برای حاصل کردن یک نتیجه باید همه یک دل باشند، که اگر باز نخواهیم خودمان را گول بزنیم، خصوصاً در عصر حاضر، چنین اتّفاقی عجیب و تا حدودی محال است، چون هیچ جمعی کاملاً در یک دلی، مانند آن چه در روز پنطیکاست و صدۀ اوّل مسیحیّت بوده، تا کنون دیده نشده. امّا در خلوت این یک دلی همیشه هست چون فقط دل شما هست و خداوند، و دلی دیگر در کار نیست؛ از سویی دیگر ریاکاری در خلوت معنی ندارد تا باعث عدم یک دلی بین شما و خداوند شود.

3- در خلوت عموماً شخص دچار خستگی و خواب آلودگی می‌شود، چیزی که در جمع امکانش بسیار کم است. شما در خلوت یاد می‌گیرید که هم بر این خستگی ناشی از سکوت و تنهایی غلبه کنید و هم گوشهای خود را برای شنیدن صدای خدا تربیت کنید. و چون زمان برای دعا و پرستش در اختیار شما است، آن قدر فرصت دارید تا به نتیجۀ مطلوب خود برسید.

4- این را بدانید که همیشه در خلوتِ شما شیاطین نیز حضور خواهند داشت تا هم شما را از دعا و تفکّر بازدارند و هم شما را فریب داده و مشوّش نمایند. شما در خلوت آهسته، آهسته با مکرهای ابلیس آشنا خواهید شد و یاد خواهید گرفت تا چگونه به آنها توجّه نکرده و فریب نخورید. خداوند هر ایمانداری را در چنین موقعیّتهایی قرار می‌دهد تا تجربیّات بیاندوزد، مانند وقتی که قوم خود را به بیابان برد تا در سکوت بیابان تجربه شوند و با دامهای ابلیس آشنا شده و هم این فرصت را بیابند تا با خدا ملاقات کنند. دعای در خلوت چنین فضایی را برای ایمانداران شبیه‌سازی می‌کند. هم روحهای شریر را به وضوح خواهید دید و مکرهایشان برایتان آشکار می‌شود و هم جلوۀ شکوه خداوند را خواهید دید و با او ملاقات خواهید نمود.

خود خداوند عیسی مسیح عادت داشته همیشه برای دعا به خلوت برود و نه تنها به خلوت می‌رفت، بلکه حتّی وقتی در نزد شاگردانش هم که بوده، برای دعا از آنان جدا می‌شد و به گوشه‌ای خلوت می‌رفته: «36آنگاه عيسي با ايشان به موضعي كه مسمّي به جتسيماني بود رسيده، به شاگردان خود گفت: در اين جا بنشينيد تا من رفته، در آن جا دعا كنم. … » ( متّی 26 : 36 – 44 ).

حتّی در اعمال خداوند عیسی مسیح می‌بینیم که اگر جای مجزّایی از دیگران برای دعا نداشته، در حالی که کسانی با او بودند، او به تنهایی و در یک خلوت درونی شروع به دعا می‌نمود: «18و هنگامي كه او به تنهايي دعا مي‌كرد و شاگردانش همراه او بودند، از ايشان پرسيده، گفت: مردم مرا كه مي‌دانند؟» ( لوقا 9 : 18 ).

از سری درسهای کوتاه

«ایستادن یا به زمین نشستن»

 

دعا کردن به حضور خدا یا به صورت ایستاده یا بر زمین نشستن باشد:

 

آیا حکمت آداب دنیا به ما نمی‌آموزد که وقتی در پیش شخصیّتی بزرگ قرار می‌گیریم، ادب این است که در حضورش ایستاده، یا بر روی زمین نشسته باشیم؟

از دیرباز همیشه رعیت در نزد پادشاهان و سروران قیام نموده می‌ایستادند تا اجازة جلوس یابند و چنان چه اجازه می‌یافتند به احترام پادشاه هرگز هم تراز با او قرار نمی‌گرفتند بلکه پایین‌تر و یا روی زمین می‌نشستند. جالب است که در عصر حاضر نیز بارها شاهد آن بودم که هرگاه در کلیسای خداوند کسی بر روی صندلی یا مبل برای دعا می‌نشست، روح امر می‌کرد، تا بر زمین بنشیند.

شایسته و زیبا است تا ایمانداران به هنگام دعا و پرستش در حضور خداوند، یا قیام نموده بایستند یا بر روی زمین بنشینند، ولی بر روی کرسی جلوس نکنند.

در جلسات عمومی کلیسا نیز که زمان دعا و پرستش طولانی است و احتمالاً بسیاری خسته شده و این خستگی باعث ایجاد درد در مفاصل آنان می‌گردد و ذهنشان را از دعا منحرف می‌کند، بهتر است تا در دعای آغازین به احترام خداوند قیام نموده و در دعاهای بعدی بر روی زمین بنشینند، و در دعای پایانی باز به احترام خداوند ایستاده تمام کنند.

از سری درسهای کوتاه

«دعا در موقعیّتهای خاص»

 

آیا می‌دانید در موقعیّتهای خاص چگونه باید دعا کرد؟

 

بسیار دیده شده کسانی که قرار بود برای موضوع خاصی دعا کنند آن قدر آسمان و زمین را به هم می‌بافتند و از هر چیزی در دعا ندا می‌کردند که موضوع اصلی در میان آن همه موضوعات گم می‌شد.

انصافاً این گونه دعا کردن علاوه بر این که در حاضرین ایجاد خستگی و زدگی از دعا می‌کند، موضوع اصلی دعا را نیز منحرف نموده و در اکثر مواقع دیده شده که هیچ حاصلی به همراه نداشته!

دعا نیکو است و همان گونه که پولس رسول گفته: «17همیشه دعا کنید» ( اوّل تسالونیکیان 5 : 17). این همیشه دعا کردن، موضوعات می‌خواهد، امّا این موضوعات به آن منظور نیست که در هر وقت برای همۀ موضوعات دعا کنید. مثلاً تصوّر کنید بر سر سفرۀ خوراک نشسته‌اید و می‌خواهید قبل از خوردن دعا کنید، حال یک نفر بلند شود و یک ساعت دعا کند و در دعای خود از توبه کردن گرفته، تا طلب عطایای سماوی، تا دعا برای حکومت، تا ربوده شدنِ به آسمان به عنوان عروس مسیح و …؛ پشت سر هم دعا کند!

اوه! واقعاً وحشتناک است! واقعاً برای موقع خوردن خوراک این دعاها چه معنی دارد؟ غذا که سرد شده و از دهان می‌افتد یک سو، ایجاد تنفّر و انزجار حاضرین بر سر سفرة خوراک از سویی دیگر! این گونه دعا کردن بی‌ارزش و ناپسند است. می‌بایست ایمانداران یاد بگیرند تا چگونه و چه وقت برای موضوعی خاص دعا کنند.

موقع خوراک، برای تبرّک و تقدیس و برکت باید دعا شود؛ برای بیماری، به جهت رفع بیماری و شفا باید دعا شود؛ برای آغاز کسب و کار، برای طلب روزی و برکت باید دعا شود؛ و الی …؛

این نکتۀ بسیار مهم را همیشه به یاد داشته باشید که در همۀ دعاهای خود بلااستثنا، داشتن موارد زیر در آنها مشترک است:

  1. آغاز دعا به نام خداوند عیسی مسیح؛

  2. اشاره به موضع خود در قبال خداوند با ذکر پدر آسمانی؛

  3. پایان دادن به دعا با عبارت طلبیدم در نام خداوند عیسی مسیح؛

از سری درسهای کوتاه

«دعای وقت خوراک»

 

آیا می‌دانید دعا موقع خوردن خوراک دارای چه ویژگیهایی می‌باشد؟

 

یکی از نشانه‌هایی که به راحتی می‌توان مسیحیان را با دیگران تشخیص داد، دعای وقت خوردن خوراک است. هیچ مسیحی در دنیا نیست که قبل از خوردنِ خوراک دعا نکند؛ و به راستی بسیار زشت و رقّت انگیز است که بر سر سفره‌ای که به بخشش و لطف خداوند تهیّه شده کسی بنشیند و از او سپاسگزاری نکند، خصوصاً این که آن شخص داعیۀ ایمان به خدا را داشته باشد!

دعا برای خوردنی، قالب و کلام خاص به خود را دارد. شخص که قصد خوردن چیزی را دارد، باید بداند که برای آن لحظه و خوراک پیش روی خود چگونه باید دعا کند و چه بگوید تا در ارتباط با آن باشد. خداوند عیسی مسیح در هنگام خوراک دادن به بیش از پنج هزار نفر یک نمونۀ عالی برای ما برجای گذاشته.

این اتّفاق در هر چهار اناجیل ذکر شده، سه انجیل اوّل به بالا بردن خوراک به سمت آسمان که نشان از تقدیس نمودن است، و برکت دادن آنها اشاره کرده؛ و یوحنّا نیز در انجیل خود علاوه به بالا بردن خوراک برای تقدیس، به شکرگزاری خداوند نیز اشاره نموده است.

نتیجه‌ای که از این روایت حاصل می‌شود و آن چه حق ادای کلام در خصوص هر خوراکی می‌باشد به ما می‌آموزد که دعا برای خوراک می‌بایست دارای سه فاکتور اساسی باشد: شکرگزاری کردن، طلبیدن برکت، تقدیس نمودن.

  • شکرگزاری، علاوه بر این که وظیفۀ هر شخص قدرشناس و با انصاف است، باعث فزونی و پیوستگی نعمات خداوند می‌شود.

  • طلبیدن برکت برای خوراک، به آن خوراکِ حاضر چنان برکت و قوّتی می‌دهد که اگر مقدار آن خیلی کم هم باشد، جماعت بسیاری را سیر خواهد نمود؛ نمونۀ این واقعۀ عجیب را در هنگام خوراک دادن به بیش از پنج هزار نفر می‌بینید.

  • تقدیس نمودن هر بیماری و شرارت روح پلیدی را از خوراک، برای ایمانداران دور می‌کند، حتّی اگر آن خوراک قربانی بتها باشد. چنان که مسیح نیز اشاره می‌کند: «اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند.»

برای دعای سفره و پرهیز از هر اشتباهی، پسندیده است تا زمان دعا کوتاه و در بر گیرندۀ این سه فاکتور مهم باشد. در پایانِ این قسمت، فقط یک نمونۀ بسیار کوتاه به عنوان مشقی از دعای سفره، مانند نمونه‌ای که خداوند عیسی مسیح به عنوان دعای ربّانی به شاگردانش آموزش داده، به شما ارائه می‌گردد، تا منظور بهتر رسانده شود.

«به نام خداوند عیسی مسیح، ای پدر آسمانی، تو را شکر و سپاس به خاطر تمام نعماتی که به ما عطا نمودی، به این خوراک ما برکت عطا بفرما، و همچنین تقدّس نما، در نام خداوند عیسی مسیح طلبیدم، آمین.»

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای رفتن به سرکار»

 

آیا می‌دانید برای کسب درآمد و سرکار رفتن چگونه باید دعا و از خداوند طلب روزی نمایید؟

 

وقتی برای کسب درآمد و معیشت زندگی سرکار می‌روید، اگر مغازه دارید، یا هر شغل دیگری که رزق و روزی شما وابسته به مشتریان یا کارفرمایان دیگر است، باید بدانید که چگونه دعا کرده و از خداوند طلب روزی کنید.

اوّل به یاد داشته باشید، قبل از این که وارد محیط کاری خود بشوید، و یا درب مغازه‌تان را باز کنید، شروع به دعا نمایید. و بعد در هنگام دعا برای کسب رزق و روزی باز سه فاکتور مهم وجود دارد که باید به یاد داشته باشید: شکرگزاری، طلب روزی، برکت برای اربابان خود.

  • شکرگزاری، که بسیار مهم و باعث نزول نعمات خداوند می‌شود، برای سلامتی بدنی، شغل، مکان، بودجه، و فرصتی که برای کار و تلاش دارید از خداوند شاکر باشید؛ و از خداوند اینها را برای روز و روزهای دیگر نیز دعا نمایید و بطلبید.

  • طلب روزی، برای آن روز، چنان که خود خداوند در دعای ربّانی به ما می‌آموزد: «11نان کفاف ما را امروز به ما بده» ( متّی 6 : 11 ). طلبِ بیش از نیاز روزانه در اراده و پسندیدۀ خداوند نیست و خود او به این موضوع اشاره می‌کند: «34پس در اندیشۀ فردا مباشید زیرا فردا اندیشۀ خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است» ( متّی 6 : 34 ).

  • اربابان هر کس سفرۀ آنان را پر می‌سازند. و چون برای دیگران کار می‌کنید، بدانید که خداوند خواسته تا در خدمت دیگران باشید. از این روی برای اربابان و مشاغل ایجاد شده توسّط آنان طلب برکت، سلامتی و آرامش بکنید تا در مهربانی به نیازهای شما برسند.

باز در این مواقع نیز مانند دعای سفره می‌توانید کوتاه و پسندیده، و در قالب یک دعای صحیح و به دور از اضافه‌گویی دعای خود را به گوش پدر آسمانی خود برسانید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای بیماری»

 

برای شخص بیمار چگونه باید دعا کرد؟

 

یکی از اشتیاقهایی که زیاد در بین ایمانداران دیده می‌شود، دعا کردن برای شخص بیمار است. خداوند برای بیماران عطیّه‌ای خاص به نام نعمتهای شفاها در کلیسا قرار داده، و نیز کسانی که دارای عطیّۀ ایمان هم می‌باشند مواقعی دست برای شفاها بلند می‌کنند. امّا در کل هر ایماندار مسیحی می‌تواند برای شفای دیگران دعا کند و بسیار دیده شده که خداوند به این گونه دعاها هم آمین گفته است.

در کل برای سلامتی و شفای دیگران دعا نمودن عملی پسندیده و بسیار نیکو است و از وجوهات ایمانداران با محبّت است، حتّی اگر شفا واقع نگردد. باید هر ایمانداری همیشه ایمانش را به پیش بکشد و بدون توجّه به نتیجه، همیشه در سدد انجام کار درست باشد.

با این وجود این را نیز باید همیشه مد نظر قرار داد که هر موقعی دعای خاص زمانِ خود را دارد و نباید با زیاده‌گویی و آسمان و ریسمان‌بافی، هدف و منظور را منحرف نمود. وقتی بر سر بیماری هستید و قصد دارید برای شفای او دعا کنید دو نکتۀ مهم را باید بدانید: شفا از سوی خداوند صادر می‌شود، بیمار می‌بایست شفا را بپذیرد.

شفا از سوی خداوند صادر می‌شود. خداوند عیسی مسیح به کسانی که در دعا زیاده‌روی می‌کنند و دائماً با حرفهای تکراری و مکرّر دعا می‌کنند می‌گوید: «7و چون عبادت کنید، مانند امّتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان می‌برند که به سبب زیاد گفتن مستجاب می‌شوند.8پس مثل ایشان مباشید زیرا که پدر شما حاجات شما را می‌داند پیش از آن که از او سؤال کنید» ( متّی 6 : 7 – 8 ).

وقتی شفای کسی را از خداوند طلب می‌کنید باید بدانید که از چه شخص بزرگ و توانایی طلب می‌کنید. او همه چیز را می‌داند حتّی پیش از آن که شما به زبان آورید. او از شنیدن سخنان تکراری و زیاده‌گویی بیزار است. پس خداوند را با پرگویی تحقیر نکنید و او را نیازمایید.

شخص بیمار باید شفا را بپذیرد و دریافت کند. خصوصیّت وقوع شفای الهی به کسی، مستلزم آن است که خود آن شخص نیز به ایمان آن شفای صادر شده را بپذیرد. خداوند عیسی مسیح بارها در شفاهایی که به انجام می‌رساند به این موضوع تأکید داشت.

ما این حقیقت را در شفای دو کوری که از عقب خداوند می‌رفتند و پرسش خداوند از آنان به وضوح می‌بینیم: «27و چون عیسی از آن مکان می‌رفت، دو کور فریادکنان در عقب او افتاده، گفتند: پسر داوودا، بر ما ترحّم کن!28و چون به خانه در آمد، آن دو کور نزد او آمدند. عیسی بدیشان گفت: آیا ایمان دارید که این کار را می‌توانم کرد؟ گفتندش: بلی خداوندا.29در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت: بر وفق ایمانتان به شما بشود.30در حال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تأکید فرمود که زنهار کسی اطّلاع نیابد» ( متّی 9 : 27 – 30 ).

لذا هرگاه می‌خواهید برای سلامتی و شفای شخص بیماری دعا ‌کنید، بدون هر گونه حاشیه‌روی و زیاده‌گویی، ابتدا از خود بیمار بپرسید که آیا مایل است شما برای او در نام خداوند عیسی مسیح دعا کنید تا خداوند او را شفا دهد؟ و این که آیا به شفای الهی از سوی خداوند عیسی مسیح ایمان دارد؟ و اگر گفت بلی و ایمان دارم؛ آنگاه بسیار کوتاه و در قالب صحیح دعای پسندیدۀ خدا، از خداوند درخواست صدور شفا برای آن بیمار را بنمایید.

بدانید که دیگر شفای بیمار هیچ ربطی به داد و فریاد و زیاده‌گویی شما ندارد و مابقی به صدور شفا از سوی خداوند دارد و پذیرش آن توسّط بیمار.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای مسافرت»

 

آیا می‌دانید دعای نیکو برای رفتن به مسافرت دارای چه فاکتورهایی می‌باشد؟

 

برای همگان این فرصت پیش می‌آید که بخواهند برای مدّتی به مسافرت بروند. هر مسافرتی از مسیر جاده‌ای گرفته تا اماکن مورد نظر می‌تواند خطراتی را با خود به همراه داشته باشد، خصوصاً که در عصر حاضر سرعت تردّد با وسایل نقلیّه، خطرات بسیاری را برای مسافران رقم می‌زند.

لذا بسیار نیکو است تا قبل از حرکت دعا نمایید؛ امّا چگونه؟ و دعای نیکو برای این گونه مواقع دارای چه فاکتورهایی است؟ با رعایت قالب صحیح دعای پسندیدۀ خدا، موارد زیر را نیز در دعاهای خود لحاظ کنید.

  • شما قصد دارید از حیطه‌ای که همیشه با خداوند ارتباط داشتید خارج شوید، پس از خداوند دعوت کنید در مدّت سفر همراه شما و پیوسته نگاه او بر روی شما باشد.

  • شما سوار بر خودرویی خواهید بود که می‌تواند فاجعه‌آفرین باشد، حتّی اگر شما نقشی در فجایع نداشته باشید، امّا نقص فنی خودرو، و یا رانندگی خودروهای دیگران، و نیز عوامل طبیعی در مسیر جاده می‌توانند مسبّب آن باشند. پس از خداوند بخواهید از بروز هر اتّفاقی برای آن خودرو ممانعت کند.

  • برای سلامتی و امنیّت خود و همراهانتان، چه در مسیر سفر و داخل خودرو، و چه در مواقع توقّف در هر مکانی از خداوند طلب حفاظت و امنیّت برای جان و مالتان بکنید.

همیشه سعی کنید برای هر موضوعی دعای پسندیدۀ آن را به جا آورید، به یاد داشته باشید دعایی که در نام خداوند عیسی مسیح و از جایگاه فرزند خدا به آسمان بلند می‌شود و مُهر می‌گردد همیشه به گوش خداوند خواهد رسید، آمین.

از سری درسهای کوتاه

«زمان بندی در دعا»

 

آیا تأثیرات و رازهای شگفت انگیز زمان بندی برای دعا را می‌دانید؟

 

پولس رسول می‌فرماید:«4در دعا مواظب باشيد و در آن با شكرگزاري بيدار باشيد» (کولسیان 4 : 2 ). مواظبت یعنی: پاسداری، توجّه، حراست، محافظت، مراعات، مراقبت، نگهبانی، نگهداری، پاییدن است. مواظبت در دعا یعنی نگه داشتن دعا، دعا عملی فرمایشی است پس کسی در آن مواظب است که پیوسته در حال دعا کردن باشد.

در این قسمت با راهکاری بسیار قوی و چاره‌ساز آشنا می شوید که همیشه با قوّتهای خداوند آمیخته و دعا و کلامتان با آمین، آمین خداوند همراه گردد، و آن”زمان بندی برای دعا” است.

هر ایماندار حقیقی خارج از دعاهای خاصی که در طول روز برای منظورهای خاصی مانند خوردن خوراک، سرکار رفتن، خوابیدن و غیره … دارد، می‌بایست حتماً در طول روز زمانهای خاصی را برای دعا تعیین کند و در آن زمانهای خاص هر جا که بود، در حال هر کاری که بود، متوقّف شود و به خلوت رفته و با رعایت ادب و احترام و در شایستگی در حضور خداوند به دعا بایستد.

پیشنهاد می‌گردد حداقل در طول روز، از زمان بیداری تا وقتی که برای خواب می‌روید، پنج نوبت برای دعا تخصیص دهید؛ حتماً این زمانها را به حضور خداوند اعلام کنید و از او بخواهید تا در این زمانها او نیز در نزد شما حاضر باشد. همیشه این زمانهای دعا را با شایستگی و رعایت آداب دعا به حضور خداوند باشید.

شاید بپرسید این گونه زمان بندی برای دعا چه امتیازاتی دارد؟

اوّلین امتیاز: غیرت و اشتیاق شما برای صحبت با خداوند را به او نشان می‌دهد لذا او را نیز به شما مشتاق می‌کند: «11تا پادشاه مشتاق جمال تو بشود، زیرا او خداوند تو است پس او را عبادت نما» ( مزامیر 45 : 11 ).

دوّمین امتیاز: شما را تبدیل به شخصی اهل دعا و برخوردار از قوّتهای دعا می‌کند، چون آمین، آمین خداوند با چنین کسانی است. شخصیّت عالی یک انسان در سخت کوشی او ساخته و پرداخته می‌شود و شکل می‌گیرد، و حال اگر چنین شخصیّتی در دعا شکل بگیرد، او دارای شخصیّتی به شباهت و قدرتمندی خداوند خواهد شد و دعاهای او بسیار پر قوّت خواهد بود.

سوّمین امتیاز: شما خداوند را وارد یک قرارداد بسیار مهم و ضروری در زندگی خود می‌کنید، با این کار زمانهایی که برای دعا اختصاص می‌دهید، خداوند نیز مقیّد می‌گردد که هر روز و در آن ساعتها، هر جا که باشید روح پر جلال او حضور یابد و با شما در دعا متّحد گردد، که خودتان می‌دانید این یعنی چه. لذا هرگز و تحت هیچ شرایطی زمان دعا را به تعویق نیندازید که خداوند خیلی زودتر از آن حاضر خواهد بود. همان گونه که عدم حضور در زمان مقرّر برای دعا بی‌قیدی و بی‌تعهّدی را اثبات می‌کند، پایبندی به قرارداد با خدا، او را سخت مقیّد به دعاها و خواسته‌های هم پیمان خود می‌کند.

چهارمین امتیاز: اگر فوجی از شیاطین برای ضربه زدن به شما هجوم آورند، حتّی اگر شما از این هجوم روحانی خبر نداشته باشید، چون در طول روز به دفعات در اتّحاد با خداوند و در حضور او هستید، جرأت نزدیک شدن به شما را نخواهند داشت زیرا نگاه خداوند پیوسته با شما هست و از شما محافظت خواهد کرد. این در دنیای پر شرارت امروز یعنی رفتن در مکان امن خداوند.

پنجمین امتیاز: کسانی که بسیار اهل دعا هستند و از آن چه در دعاهای خود پیوسته به زبان می‌آورند، شخصیّت خود را به خداوند نشان می‌دهند، لذا یکی از وجوهاتی که خداوند به افراد نگاه می‌کند تا خادمین خود را برای خدمتهای گوناگون برگزیند نحوۀ دعاهای آنان است، مثلاً کسانی عطای نبوّت را می‌گیرند که در دعاهای خود برای دیگران بسیار شفاعت می‌کنند و کلاً انبیا همیشه در حال شفاعت و دعا برای قوم هستند. و یا کسانی که تمیز ارواح و یا عطیّۀ ایمان که با نام اخراج ارواح معروف‌تر است را می‌گیرند، از کسانی هستند که پیوسته در دعاهای خود از خداوند می‌طلبند تا مکر و حیله‌های شریران را برایشان آشکار کرده و چهره‌ها و نقابهایشان را برایشان برملا سازد.

داشتن دعای پیوسته و خصوصاً زمان بندیهای دقیق و متعهّد بودن به آن یکی از ارکان ایمانی برای هر فرد مسیحی می‌باشد که می‌بایست خود را نسبت به آن مکلّف و مقیّد سازد.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای توبه»

 

دعا برای طلب بخشش از گناهان و خطاها:

 

به واسطۀ فدیۀ خون خداوند عیسی مسیح، آمرزش گناهان به نسل آدم رسید. با مرگ و قیام خداوند، مانعِ گناه اوّلیّه برداشته شد، امّا با در نظر گرفتن این که هنوز در روز ششم خلقت قرار داریم و هنوز شیطان در این روز برای نسل انسانها آقایی می‌کند، باید همیشه هوشیار بود که گناه ثانویّه یعنی خطاهایی که حسب میل و اختیار هر شخصی می‌تواند انجام بگیرد، در کمین و مهیّا است.

محفل مقدّس خدا را با گناه راهی نیست و خدا گناه را تحمّل نمی‌کند، لذا او هرگز به دعاهای شخص گناهکار گوش نخواهد داد، همان گونه که می‌فرماید: «12وقتی‌ که‌ می‌آیید تا به‌ حضور من‌ حاضر شوید، کیست‌ که‌ این‌ را از دست‌ شما طلبیده‌ است‌ که‌ دربار مرا پایمال‌ کنید؟13هدایای‌ باطل‌ دیگر میاورید. بخور نزد من‌ مکروه‌ است‌ و غرّه‌ ماه‌ و سَبَّت‌ و دعوت‌ جماعت‌ نیز. گناه‌ را با محفل‌ مقدّس‌ نمی‌توانم‌ تحمّل‌ نمایم‌.14غرّه‌ها و عیدهای‌ شما را جان‌ من‌ نفرت‌ دارد؛ آنها برای‌ من‌ بار سنگین‌ است‌ که‌ از تحمّل‌ نمودنش‌ خسته‌ شده‌ام‌.15هنگامی‌ که‌ دستهای‌ خود را دراز می‌کنید، چشمان‌ خود را از شما خواهم‌ پوشانید و چون‌ دعای‌ بسیار می‌کنید، اجابت‌ نخواهم‌ نمود زیرا که‌ دستهای‌ شما پر از خون‌ است.16خویشتن‌ را شسته‌، طاهر نمایید و بدی‌ اعمال‌ خویش‌ را از نظر من‌ دور کرده‌، از شرارت‌ دست‌ بردارید» ( اشعیا 1 : 12 – 16 ).

گناه همیشه از عقب به پیش می‌آید و تنها یک گناه کافی است تا شخص در حضور خداوند دیده نگردد. متأسّفانه یکی از عمده‌ترین دلایلی که دعای بسیاری از ایمانداران شنیده نمی‌شود، وجود گناه است. بسیاری چنین شهادتی داشتند که در روزهای اوّل ایمانشان اتّفاقات خیلی خوبی برایشان می‌افتاد و هر چیزی که در دلشان داشتند، قبل از این که دعا کنند، خداوند جواب می‌داد.

این امر بسیار نزدیک به واقع است، زیرا در روزهای اوّل ایمان هر شخصی کلاً از گناه گرفته شده است و خداوند از آسمان وقتی بر بنی‌آدم نگاه می‌کند، کسانی را می‌بیند که بر آنان گناهی محسوب نیست، لذا به آنان اشتیاق بسیاری نشان می‌دهد. امّا افسوس که بسیاری قدر این موهبت را درک نمی‌کنند و سریع جذب شگفتیهای گناه می‌شوند، از این جهت روی خداوند را از خود بر می‌گردانند.

حال برای آن که چشمان خداوند به سوی شخص گناهکار برگردد و دعاهای او مقبول افتد، لازم است تا هر روزه با به یاد آوردن اعمال خود و توبه از گناهان، خویشتن‌ را طاهر نموده، بدی‌ اعمال‌ خویش‌ را از نظر خداوند دور سازد‌ و از شرارت‌ دست‌ بردارد.

هرگاه گناهی ناخواسته انجام گردد، نیکو است تا در اوّلین نوبت زمان بندی دعای خود با توبه آغاز کنید، تا با آمرزش از سوی خداوند دیگر گناهی در شما یافت نگردد و آنگاه مشغول دعاهای دیگر گردید تا مقبول خداوند شود.

گناه مانند یک سیاهی تمام بدن را در تاریکی فرو می‌برد، جایی که خداوند در آن سلوک نمی‌نماید و نظر نمی‌افکند. لذا خداوند عیسی مسیح نیز سفارش می‌کند که هرگاه تاریکی بر شما آمد سریعاً توبه نمایید و به وقتی دیگر نیندازید: «14خوشا به حال آنانی که رختهای خود را می‌شویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و به دروازه‌های شهر درآیند،15زیرا که سگان و جادوگران و زانیان و قاتلان و بت ‌پرستان و هر که دروغ را دوست دارد و به عمل آورد، بیرون می‌باشند» ( مکاشفه 22 : 14 – 15 ).

از سری درسهای کوتاه

«نگاه خاص و حضور همه لحظۀ خداوند»

 

چگونه می‌توان نگاه خاص و حضور همه لحظۀ خداوند را همراه داشت؟

 

با توجّه به این که در روز شریر قرار داریم و فوج شریران برای لحظه‌ای بر ضد بنی‌آدم از کار باز نمی‌ایستند، داشتن نگاه خداوند از اهمیّت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. چنان چه نگاه خداوند را پیوسته با خود داشته باشید، قطعاً لبخند و حمایت او را نیز خواهید داشت. لذا یکی از نیکوترین دعاهای حاجتی، پیوسته طلب نمودن نگاه خداوند است.

کتاب داوران نشان می‌دهد که هرگاه قوم از خداوند دور می‌شدند و رجاسات را داخل قوم می‌کردند، نگاه خداوند از آنان برداشته می‌شد و متعاقباً مورد حملات شدید و مصایب طاقت فرسایی قرار می‌گرفتند؛ و هرگاه با توبه و ناله به سوی خداوند بازگشت می‌کردند و طلب روی خداوند را می‌کردند، آنگاه خداوند برای آنان یک مفرّی و گشایشی ایجاد می‌نمود.

این نمادی بود از اهمیّت داشتن نگاه و رضایت خداوند. و شخص با حکمت و فهیم، پیوسته خود را زیر نگاه خداوند قرار می‌دهد. هر چند این مهم را می‌بایست پیوسته در دعاهای خود داشت، امّا نیکوترین زمان در نوبت اوّل زمان بندی دعاهای روزانه است تا در ابتدای روز با نگاه خداوند همراه باشید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای طلب حکمت و فهم کلام خدا»

 

چگونه می‌توان حکمت و فهم کلام خداوند را دریافت نمود؟

 

5و اگر از شما کسی محتاج به حکمت باشد، سؤال بکند از خدایی که هر کس را به سخاوت عطا می‌کند و ملامت نمی‌نماید، و به او داده خواهد شد» ( یعقوب 1 : 5 ).

یعقوب در رسالۀ خود ایمانداران را به کسب حکمت ترغیب می‌کند، به راستی داشتن حکمت یکی از ضروری‌ترین ابزار لازم برای هر فرد ایماندار مسیحی است، زیرا حکمت او را از خطا و اشتباهات می‌تواند دور نگه دارد؛ امّا …! چه حکمتی؟ پولس رسول دو گونۀ حکمت را به ما معرّفی می‌کند: حکمت دنیا و حکمتی که از سوی خداوند است.

«19زیرا مکتوب است، حکمت حکما را باطل سازم و فهم فهیمان را نابود گردانم.20کجا است حکیم؟ کجا کاتب؟ کجا مباحِث این دنیا؟ مگر خدا حکمت جهان را جهالت نگردانیده است؟21زیرا که چون بر حسب حکمتِ خدا، جهان از حکمت خود به معرفت خدا نرسید، خدا بدین رضا داد که به وسیلۀ جهالتِ موعظه، ایمانداران را نجات بخشد» ( اوّل قرنتیان 1 : 19 – 21 ).

متأسّفانه آن چه تا کنون از هر واعظی شنیده شده، همه به این اشاره دارند که شخص با دعا نمودن و طلب حکمت از خداوند می‌توانند حکمت را دریافت نمایند! در این راستا بسیاری در صداقت دل هم دعا کردند ولی همۀ آنها نیز شهادت دادند که چیزی دریافت نکردند! چرا؟ چرا این گونه است؟

چند نکتۀ بسیار مهم در این رابطه وجود دارد که لازم است به دقّت به آنها نگاه شود.

نکتۀ اوّل: این بسیار مهم است! شاید تمام آن واعظان و مستمعین آنها هنوز این را نمی‌دانند که حکمت اکتسابی است و خدا به کسانی که در تلاش برای کسب حکمت هستند، معرفت آن را عطا می‌کند. حکمت یک نیروی ماوراءالطبیعه مانند رعد و برق نیست که از آسمان بر کسی فرود آید و به ناگه او را شخصی حکیم و دانا گرداند؛ یعنی هر شخصی می‌بایست برای کسب حکمت از خداوند طلب نماید تا او به طرقهای خود حکمتش را بر آنان عرضه دارد.

باور این که فقط با دعا کردن شخصی حکمت را می‌گیرد یک توهّم و سرابی بیش نیست، آن گونه که حکیم‌ترین مرد دنیا که از حکمت آسمانی پر بود می‌فرماید: «7حکمت‌ از همه‌ چیز افضل‌ است‌. پس‌ حکمت‌ را تحصیل‌ نما و به‌ هر آن چه‌ تحصیل‌ نموده‌ باشی‌، فهم‌ را تحصیل‌ کن» ( امثال 4 : 7 ).

حکمت را می‌بایست مانند یک دانش‌آموز آموخت و خدا برای این منظور قرار داد در کلیسایش معلّمینی مسح شده تا حکمت آسمانی را به طالبین آن بیاموزند. شخص با دعا و طلب از خدا این مقدّمه را برای خود فراهم می‌کند که خداوند او را در مسیر یک معلّم کتاب مقدّسی و مکتب کلام حقیقی قرار دهد تا از طریق او حکمت آسمانی را بیاموزد. حال موضوع بسیار دردآور این است که خداوند این امکان را برای هر کسی که طالبش است فراهم می‌کند، امّا دقیقاً زمانی که شخص در مقابل یک معلّم مسح شده قرار می‌گیرد این را نمی‌فهمد و در بسیاری از مواقع با وی وارد نزاع می‌شود. چرا؟ چون کلام او را نمی‌خواهد بفهمد! چرا؟ این موضوع نکتۀ دوّم است.

نکتۀ دوّم: پولس رسول می‌فرماید: «19زیرا مکتوب است، حکمت حکما را باطل سازم و فهم فهیمان را نابود گردانم» ( اوّل قرنتیان 1 : 19 ). او این سخن را حسب کلام خدا در باب 29 کتاب اشعیای نبی گفت: «14بنابراین‌ اینک‌ من‌ بار دیگر با این‌ قوم‌ عمل‌ عجیب‌ و غریب‌ به جا خواهم‌ آورد و حکمت‌ حکیمان‌ ایشان‌ باطل‌ و فهم‌ فهیمان‌ ایشان‌ مستور خواهد شد» ( اشعیا 29 : 14 ).

خداوند حکمت دنیا را باطل می‌داند لذا آن چه او از حکمت به کسی ببخشد هیچ سنخیّت و شباهتی با مجموع علومی که دانشهای رایجِ دنیا را تشکیل می‌دهد، ندارد. تمام این علوم در نظر خدا باطل می‌باشد. منظور از حکمت در نظر خدا آن دانشی است که از پیش از بنیاد عالم در نزد او بوده و هست. پس کسی که از خدا درخواست حکمت می‌کند باید این مهم را بداند که هیچ حکمت دنیایی را دریافت نخواهد کرد.

متأسّفانه و افسوس بسیار شاهد این لطف خدا به افراد زیادی بودم که برایشان فرصت کسب حکمت آسمانی را فراهم نمود، امّا چون در فکرهای خود دانشی زمینی را انتظار می‌کشیدند، نتوانستند آن فرصت را بشناسند و از این جهت که آسمانی بود و از آن چه در انتظارش بودند به لحاظ مفهومی دور بوده، به آسانی دروازۀ حکمت آسمانی را به روی خود بسته و رد نمودند.

حال با آگاهی از این دو نکتۀ مهم، در پی کسب حکمت آسمانی، نیکو است تا هر روزه به جد از خداوند طلب نمایید تا فرصت آموختن حکمت خود را برای شما فراهم نماید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای رسیدن ملکوت خدا»

 

چرا باید برای رسیدن ملکوت خدا دعا کنیم؟

 

یکی از مهم‌ترین دعاهایی که خود خداوند عیسی مسیح به ما می‌آموزد، طلب رسیدن ملکوت خدا است: «10ملکوت تو بیاید. ارادۀ تو چنان که در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود» ( متّی 6 : 10 ).

ملکوت خداوند به معنی پادشاهی او است. می‌دانید که در روز ششم از خلقت قرار داریم و در این روز پادشاهی بر روی زمین توسّط شیطان غصب گردیده. کی این پادشاهی به خداوند برخواهد گشت؟ در زمانی که شیطان با تمام لشکریانش برای هزار سال در بند خواهند بود، و در آن زمان ملکوت خداوند به زمین خواهد رسید.

«2و اژدها، یعنی مار قدیم را که ابلیس و شیطان می‌باشد، گرفتار کرده، او را تا مدّت هزار سال در بند نهاد.3و او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مُهر کرد تا امّتها را دیگر گمراه نکند تا مدّت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن می‌باید اندکی خلاصی یابد» ( مکاشفه 20 : 2 – 3 ).

در سلطنت هزار ساله مسیح با تمام مقدّسانش به زمین باز خواهد گشت و او سلطنت خواهد نمود، و پس از آن نیز در ابدیّت، ملکوت او در آسمان و زمینی نو برای همیشه برقرار خواهد ماند. در ملکوت و پادشاهی او در سلطنت هزار ساله کلیسای راستین او تا هزار سال با وی خواهند بود، و پس از آن از داوری گرفته شده و مستقیماً وارد ملکوت خواهند شد.

حقیقتاً برای هر فرد مسیحی، بودن با او در ملکوتش به این طریق تا چه اندازه مهم و خواستنی است؟ پس همان گونه که خود خداوند عیسی مسیح به ما سفارش نموده، ضروری است تا هر روزه برای رسیدن ملکوت او و بودن در ملکوتش دعا کنیم. در اصل درخواست رسیدن ملکوت خدا بر روی زمین به نوعی گویای این است که می‌خواهیم ما نیز در آن ملکوت با خداوندمان باشیم و با چنین دعایی گوشه اشاره‌ای به این مهم می‌نماییم.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای رفع مصیبت و بلا»

 

کتاب مقدّس در خصوص درخواست رفع بلا و مصیبت چه توصیه‎‌ای می‌کند؟

 

بلایا حاصل افزونی گناهان در دنیا است، در روزی که خداوند آخرین خلقت خود را آشکار نمود، همه چیز در نیکویی کامل بود، تا این که ابتدا شیطان سقوط نمود و به همراه او فوجی از فرشتگان تحت فرمانش، و سپس با مکر شیطان، آدم و حوّا نیز گناه را در زمین جاری ساختند.

همان گونه که در کتاب پیدایش مکتوب است، خدا دلیل بلایا و مصیبتها را مربوط به گناهِ آدم می‎داند که باعث ملعون و دور شدن زمین از حضور او گردید: «17و به‌ آدم‌ گفت‌: چون که‌ سخن‌ زوجه‌ات‌ را شنیدی‌ و از آن‌ درخت‌ خوردی‌ که‌ امر فرموده‌، گفتم‌ از آن‌ نخوری‌، پس‌ به سبب‌ تو زمین‌ ملعون‌ شد، و تمام‌ ایّام‌ عمرت‌ از آن‌ با رنج‌ خواهی‌ خورد.18خار و خس‌ نیز برایت‌ خواهد رویانید و سبزه‌های‌ صحرا را خواهی‌ خورد» ( پیدایش 3 : 17 – 18 ).

در حقیقت هیچ بلا و مصیبتی در ارادۀ خدا و در نفس خلقت او قرار ندارد و همۀ اینها در ریشه به شیطان بر می‌گردد؛ لذا نیکوتر است تا پیش از نزول بلا و مصیبتی، هر شخص پیوسته در دعاهای خود از خداوند بخواهد که آنان را از او و زندگی‌اش دور سازد.

خداوند عیسی مسیح در باغ جتسیمانی، با علم به این که لحظة تجربة دردناک و مصیبت برای شاگردانش نزدیک است، از آنان خواست تا با او به دعا بمانند که به تجربه نیفتند؛ امّا خواب غفلت چشمانشان را ربود و به خواب رفتند و در فردای آن روز همه به تجربه‌ای بسیار سخت افتادند و خداوند را رها کردند.

«39و بر حسب عادت بیرون شده، به کوه زیتون رفت و شاگردانش از عقب او رفتند.40و چون به آن موضع رسید، به ایشان گفت: دعا کنید تا در امتحان نیفتید.41و او از ایشان به مسافت پرتاپ سنگی دور شده، به زانو در آمد و دعا کرده، گفت:42ای پدر اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان، لیکن نه به خواهش من بلکه به ارادۀ تو.43و فرشته‌ای از آسمان بر او ظاهر شده، او را تقویت می‌نمود.44پس به مجاهده افتاده، به سعی بلیغ‌تر دعا کرد، چنان که عرق او مثل قطرات خون بود که بر زمین می‌ریخت.45پس از دعا برخاسته، نزد شاگردان خود آمده، ایشان را از حزن در خواب یافت.46به ایشان گفت: برای چه در خواب هستید؟ برخاسته، دعا کنید تا در امتحان نیفتید» ( لوقا 22 : 39 – 46 )!

این قطعاً باید یکی از تلخ‌ترین تجربیّات شاگردان بوده باشد. زیرا همۀ آنان این فیض را از دست دادند تا در فردای آن روز با خداوند در فردوس باشند و این فیض را یک دزد یافت که اوّلین کسی باشد که با خداوند وارد فردوس او گردد. یک شب در دعا نبودند، یک وعده دعا نکردند، یک خواب خوش، تمام آن شاگردان را وارد سالها دورۀ جفا، دربدری و زجرها و مرگهای هولناک گردانید. هر چند برگزیدۀ خداوند بودند و برای گسترش ملکوت خداوند تمام زجرها را کشیدند.

امّا این تجربه‌ای شد برای کلیسای آینده که از آن به بعد هوشیارتر عمل کردند. در کتاب اعمال رسولان باب 12، یک صحنه از عملکرد عالی کلیسا را می‌بینید که چگونه حسب دعای مسیحیان در هنگام وقوع بلا و مصیبتی خداوند فرشته‌اش را به صحنه فرستاد تا کلیسا را امداد کند.

«1و در آن زمان هیرودیسِ پادشاه، دست تطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد2و یعقوب برادر یوحنّا را به شمشیر کشت.3و چون دید که یهود را پسند افتاد، بر آن افزوده، پطرس را نیز گرفتار کرد و ایّام فطیر بود.4پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته رباعی سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و اراده داشت که بعد از فِصَح او را برای قوم بیرون آوَرَد.5پس پطرس را در زندان نگاه می‌داشتند. [ به این قسمت خوب دقّت کنید. ] امّا کلیسا به جهت او نزد خدا پیوسته دعا می‌کردند.6و در شبی که هیرودیس قصد بیرون آوردن وی داشت، پطرس به دو زنجیر بسته، در میان دو سپاهی خفته بود و کشیک‌چیان نزد درِ زندان را نگاهبانی می‌کردند.

[ حال کلیسا برای پطرس در دعا است، و خداوند چگونه به دعاهای آنان پاسخ داد؟ ]7ناگاه فرشتة خداوند نزد وی حاضر شد و روشنی در آن خانه درخشید. پس به پهلوی پطرس زده، او را بیدار نمود و گفت: به زودی برخیز. که در ساعت زنجیرها از دستش فرو ریخت.8و فرشته وی را گفت: کمر خود را ببند و نعلین برپا کن. پس چنین کرد و به وی گفت: ردای خود را بپوش و از عقب من بیا.9پس بیرون شده، از عقب او روانه گردید و ندانست که آن چه از فرشته روی نمود حقیقی است بلکه گمان برد که خواب می‌بیند.10پس از قراولان اوّل و دوّم گذشته، به دروازۀ آهنی که به سوی شهر می‌رود رسیدند و آن خود به خود پیش روی ایشان باز شد؛ و از آن بیرون رفته، تا آخر یک کوچه برفتند که در ساعت فرشته از او غایب شد.11آنگاه پطرس به خود آمده گفت: اکنون به تحقیق دانستم که خداوند فرشتۀ خود را فرستاده، مرا از دست هیرودیس و از تمامی انتظار قوم یهود رهانید.12چون این را دریافت، به خانۀ مریم مادر یوحنّای ملقّب به مرقس آمد و در آن جا بسیاری جمع شده، دعا می‌کردند» ( اعمال رسولان 12 : 1 – 12 ).

صحنۀ بسیار تکان دهندۀ این واقعه در لحظه‌ای است که پطرس به خانۀ مریم مادر یوحنّای می‌‎رود. کتاب مقدّس می‌گوید که آنان همچنان در دعا بودند.

متأسّفانه امروزه در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی به طرز وحشتناکی به مسیحیان جفاها می‌رساند؛ و جای افسوس دارد بسیار کم دیده شده که کلیسا برای خادمین در جفا، یا اعضای در جفای خود بخواهند این چنین در دعا بمانند تا خداوند حسب دعاهای آنان امدادی بفرستد. با این که در عهد عتیق نیز نمونه‌های بسیار زیادی از قدرت دعا برای برگرداندن مصیبتها داریم، امّا کلیساهای پر ادّعا هنوز در این مواقع کاملاً در خواب غفلتی مانند باغ جتسیمانی قرار دارند.

در چنین مواقعی یک نوبت دعا در هفته و یا در روز حتّی کفایت نمی‌کند بلکه کلیسا می‌بایست تا حصول نتیجه در دعا بماند. امّا از این نیکوتر آن است که هر فرد ایماندار مسیحی هر روزه و در نوبتهای دعای خود برای خودش و تمام کلیسای خداوند در دعا باشد تا بلا و مصیبتی بر آنان حادث نگردد.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای پناه بردن به خداوند از فوج شریران»

 

آیا می‌دانید برای پناه بردن به خداوند از فوجهای شریران باید پیوسته دعا کرد؟

 

دیگر سفارشی که خداوند عیسی مسیح بسیار مهم دانسته تا پیوسته مسیحیان در دعاهای خود داشته باشند، حفاظتِ خداوند و هوشیاری از مکرهای شیطان و فوج شریران او است: «13و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده. زیرا ملکوت و قوّت و جلال تا ابدالآباد از آن تو است، آمین» ( متّی 6 : 13 ).

دشمن دیرینۀ نسل آدم یعنی شیطان و فوج نیروهای تاریکی، در طول شبانه روز لحظه‌ای از گمراه ساختن و به سوی مرگ کشاندن بنی‌آدم باز نمی‌ایستند. آنها حتّی در خوابها وارد شده و از هیچ شرارتی کوتاهی نمی‌کنند. سراسر زندگی هر انسانی، خصوصاً ایمانداران مسیحی درگیر حملات، دسیسه‌ها، نیرنگها، دامها و وسوسه‌های شریران است و فقط یک لحظه غفلت، کافی است تا آنان بر شخصی مستولی شوند.

بهترین سلاح یک ایماندار مسیحی دعاهای آن است که به حضور پدر آسمانی بلند کرده می‌شود و خداوند را به صحنه می‌طلبد. حال که به فیض خداوندمان عیسی مسیح از اسارت گناه و شیطان آزاد شدیم، دوباره به دام آنان افتادن می‌تواند طبعات بسیار هولناکی را برای شخص گرفتار به همراه داشته باشد تا به حدی که او را از ملکوت خدا منقطع سازد. لذا شایسته است در ساعات آغازین روز و ساعات پایانی، قبل از خواب، از خداوند برای حفاظت از نیروهای شرارت دعا کنید.

چون دعا می‌کنید، به این گونه دعا کنید که خداوند شما را: از مکرها، دسیسه‌ها، حیله‌ها و دامهای شیاطین آگاهی و هوشیاری دهد؛ چهره‌های آنان را برای شما آشکار کند و نقابهایی که بر چهرۀ خود می‌گیرند را برایتان مکشوف سازد؛ گوشهای شما را برای شنیدن صدای آنان ببندد و نگذارد هیچ تعلیمی از شیطان در شما راه یابد؛ و خداوند هر نقشه‌ای را بر ضد شما باطل سازد و اجازه ندهد تا هیچ شریری شما را لمس کند.

 این راز مهم را نیز داشته باشید، که هرگاه هر روزه پیوسته در دعاهای خود به این گونه دعا کرده و در آن مداومت داشته باشید و با آشکار شدن حیله‌های شریران از آنان پرهیز کنید، عطیّۀ تمیز ارواح را خواهید یافت.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای خادمین کلیسا»

 

چرا باید برای خادمین کلیسا پیوسته دعا کرد؟

 

پولس رسول می‌فرماید: «25اي برادران، براي ما دعا كنيد» ( اوّل تسالونیکیان 5 : 25 ). او از کلیسا استدعا دارد تا خادمین خداوند را در دعاهای خود به یاد بیاورند. همیشه خادمین کلیسا مورد حملات شدید نیروهای شرارت قرار دارند. زمانی یک تجمّع کلیسایی به فروپاشی می‌رسد که خادمینِ در رأسِ آن از جایگاه عدالت خود سقوط کرده باشند.

این از اهداف شیطان بوده که با خراب نمودن چهرۀ خدّام خدا آنان را بی‌اعتبار و از بدنۀ کلیسا غربال نماید تا گلّۀ خداوند را نابود سازد. خود خداوند عیسی مسیح در خصوص این مهم برای شمعون پطرس آشکار ساخت که چگونه در تیررس حملات شریران قرار دارند: «31پس خداوند گفت: اي شمعون، اي شمعون، اينك شيطان خواست شما را چون گندم غربال كند،32ليكن من براي تو دعا كردم تا ايمانت تلف نشود و هنگامي كه تو بازگشت كني برادران خود را استوار نما» ( لوقا 22 : 31 – 32 ).

خداوند عیسی مسیح از دعا برای رسولانش هیچگاه دریغ نکرد و به این گونه به ما می‌آموزد که کلیسا نیز نباید لحظه‌ای از دعا کردن برای خدّام او غافل شوند.

پولس رسول در این ارتباط به موضوع دیگری نیز اشاره می‌کند. او با بیان این که: «3دربارۀ ما نيز دعا كنيد كه خدا درِ كلام را به روي ما بگشايد تا سر مسيح را كه به جهت آن در قيد هم افتاده‌ام بگويم» ( کولسیان 4 : 3 ). به کلیسا می‌آموزد که خدّام کلام خداوند برای این در کلیسا برانگیخته می‌شوند که گرسنگان و تشنگانی در کلیسا وجود دارند که مشتاق و نیازمند دانش کلام خدا هستند.

اگر کلیسایی نباشد، وجود هر خادمی بی‌معنی است. مثلاً هیچ کس نمی‌تواند شبان یا معلّم خود و نهایتاً خانۀ خود باشد، بلکه هر خدمتی در ارتباط با کلیسا معنی می‌یابد. لذا اگر کلیسایی تشنۀ دانستن کلام خدا باشد، خدا اسرارش را از سوی خدّام برگزیده‌اش جاری می‌سازد.

دعا برای خدّام کلیسا می‌بایست یکی از واجبات روزانۀ هر فرد مسیحی باشد. بودن خادمی امین و عادل و با مسح خداوند نه تنها کلیسا را با قوّت به سوی ملکوت به پیش می‌برد بلکه کلیسا را از حملات و دسیسه‌های شیطان آگاه و محفوظ نگه می‌دارد.

به قول پولس رسول: «1خلاصه اي برادران، براي ما دعا كنيد تا كلام خداوند جاري شود و جلال يابد چنان كه در ميان شما نيز؛2و تا از مردم ناشايستۀ شرير برهيم زيرا كه همه را ايمان نيست» ( دوّم تسالونیکیان 3 : 1 – 2 ).

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای سلامتی دردمندان»

 

چرا باید برای سلامتی دردمندان دعا نمود؟

 

هر انسانی این را خوب می‌داند که اگر دردی بر هر عضوی از بدن واقع شود تمام بدن انسان در التهاب و رنج فرو خواهد رفت؛ و در نهایت بدن نمی‌تواند در توانایی کامل خود استوار و کارایی داشته باشد.

کلیسا نیز بدن روحانی خداوند عیسی مسیح است. حال اگر هر عضوی در این کلیسا دچار درد و آلامی قرار گیرد قطعاً تأثیرات آن می‌تواند کل کلیسا را ملتهب کند.

محبّتی که در وجود ایمانداران حقیقی از سوی خداوند قرار داده شده، یک حس زیبای همدردی را که همراه با رنج عمومی است، غالباً در کلیّت کلیسا بر می‌انگیزد. هرگز یک ایماندار مسیحی نمی‌تواند بی‌تفاوت از غمها و رنجهای دیگران بگذرد. پس بسیار نیکوتر است، تا هر شخصی، پیش از فرود آمدن رنجشی بر هر عضوی از کلیسا، پیوسته و هر روزه در دعاهای خود برای تک تک اعضای کلیسایی که می‌شناسد، دعا کند و نام او را در آسمان خدا بلند نماید.

نمی‌خواهم از این راز نیز بی‌خبر باشید! کسانی که پیوسته برای دیگران دعا می‌کنند، در صورت لزوم و ارادۀ خدا برای منطقه و کلیسایی، بهترین گزینه‌ها برای دریافت عطیّۀ شفاها و عطیۀ ایمان هستند. و حتّی چنان چه خدا برای کلیسایی چنین عطایایی نخواهد، امّا در وقت ضرورت و مواقع خاص به دعاهای چنین اشخاصی در حق دیگران آمین خواهد گفت.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای خدمتگزاری و دریافت عطایا»

 

چرا دعا برای طلب خدمتگزاری و دریافت عطایای سماوی اهمیّت دارد؟

 

خدمتهای خاص و کهانتی را خود خدا انتخاب می‌کند و غالباً برخی از خدمتهای خیلی خاص مانند خدمت رسولان و انبیا، از پیش از تولّد کسی در نظر خدا مقرّر شده است و در زمان بلوغ شخص در کلیسا آشکار و عیان می‌گردد؛ امّا کلیسا که بدن خداوند است دارای جایگاه‌های خدمتی بسیاری است، که هر کسی می‌تواند با نشان دادن شایستگی خود به خداوند پس از مدّتی از سوی او مسح خدمتی را دریافت نماید.

اشعیای نبی در خصوص یکی از رسالتهایش که از خداوند دریافت نموده چنین شهادت می‌دهد: «8آنگاه‌ آواز خداوند را شنیدم‌ که‌ می‌گفت‌: که‌ را بفرستم‌ و کیست‌ که‌ برای‌ ما برود؟ گفتم‌: لبیک‌ مرا بفرست‌.9گفت‌: برو و به‌ این‌ قوم‌ بگو …» ( اشعیا 6 : 8 – 9).

خداوند هیچگاه دل مشتاقی را که برای خدمت به او تلاش می‌کند، نادیده نمی‌گیرد؛ امّا هزار افسوس، بسیاری فقط اشتیاق را نشان می‌دهند و هیچ توجّه‌ای به تأیید شدن از خداوند نمی‌کنند. اینان چون طالب اجازه و مسح خداوند نیستند برای همیشه در جایگاه خادمی کاذب قرار می‌گیرند.

اشتیاق و حرکت فقط باید باعث آن شود تا شخص در نظر خداوند مورد پسند آید و تا زمان دریافت مسحی آسمانی نباید هیچ شخصی بر هیچ یک از مسندهای کهانتی مانند رسولان و انبیا و شبانان و معلّمان و … تکیه بزند و یا حتّی مدّعی آن بشود؛ زیرا هر ادّعایی بدون مسح آسمانی او را برای همیشه در جایگاه کاذب و مغضوب خداوند قرار خواهد داد.

پس همان گونه که هر عضوِ بدنی را کار و وظیفه‌ای هست، هر فرد ایماندار به مسیح نیز باید دارای نقشی در کلیسا باشد تا بتواند ثمر آورده و وارد ملکوت گردد. عروس مسیح، حتماً باید دارای خدمتی در کلیسا باشد. از این روی پیوسته و هر روزه علاوه بر نشان دادن اشتیاق و استعدادهای خود به خداوند، به غیرت در دعاهای روزانۀ خود از او استدعا کنید تا شما را در بدن روحانی خود یعنی کلیسا به خدمت بگیرد و تأیید نماید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای طلب روزی روزانه»

 

منظور خداوند از طلب کردن نان کفاف و روزیِ روزانه در دعا چیست؟

 

بدن انسان برای سر پا ایستادن و سلامتی نیازمند به تغذیّه و تقویت دارد. هرگاه بدن در رنجش باشد روح نیز ملتهب می‌گردد. شنیده‌اید که می‌گویند، فقر انسان را از خدا دور می‌کند؟ هر چند این سخن نمی‌تواند به غایت درست باشد، امّا آن چه در دنیا مشخّص است بی‌تأثیر هم نمی‌باشد.‌

در هر صورت بدن انسان به گونه‌ای ساخته شده که محتاج به خوراک است. امّا آن چه امروزه در زمین جاری است نفوذ شیطان و دست‌اندازی او بر تمام دنیا است و او است که از دنیا به پیروان خود نصیب فراوان می‌دهد و هر کسی طالب چیزی از دنیا باشد جز به طُرُق شریران به آنها دست نمی‌یابد. برای همین یعقوب به طالبان دنیا زانیات می‌گوید و در حق دنیا می‌فرماید: «4ای زانیات، آیا نمی‌دانید که دوستیِ دنیا، دشمنی خدا است؟ پس هر که می‌خواهد دوست دنیا باشد، دشمن خدا گردد» ( یعقوب 4 : 4 ).

حال نیاز ضروری انسان و وضعیّت وخیم دنیای در گناه امروزی، انسان را به چالشی بسیار بغرنج کشانیده. خداوند عیسی مسیح با آگاهی کامل از این وضعیّت در آموزۀ دعای خود معروف به دعای ربّانی به شاگردان خود این مهم را گوشزد نموده و راهکاری ارائه می‌دهد؛ او با بیان این نکته از شاگردانش می‌خواهد پیوسته برای روزی روزانۀ خود به این گونه در دعا بوده: «11نان کفاف ما را امروز به ما بده» ( متّی 6 : 11 ).

اگر خوب به این آموزه نگاه کنید، خداوند روی طلب را به سوی پدر آسمانی برده که صاحب حقیقی تمام جهان هستی است. او می‌آموزد که با چنین دعا نمودن علاوه بر این که نیاز انسان در مسیر درستی از خدا قرار می‌گیرد، دست شیطان نیز کوتاه می‌گردد.

در این آموزه حتّی یاد می‌دهد که چیزی بیشتر از نیاز هر روزتان را طلب نکنید که بیش از آن طمع خواهد بود و شخص طمّاع وارد ملکوت نخواهد شد.

لذا هر روزه در دعاهایتان فقط از پدر آسمانی طلب روزی خود را نموده، تا آن چه به شما می‌رسد بدون دست‌اندازی شریران باشد. بهترین زمان برای چنین دعایی در نوبت اوّل دعاهای روزانه است که به جهت کسب روزی پی کار می‌روید.

از سری درسهای کوتاه

«دعا برای ایمانداران»

 

چرا ایمانداران باید برای یک دیگر دعا کنند؟

 

دعا برای ایمانداران یکی از کارهایی بود که همیشه خداوند عیسی مسیح برای دیگران، حتّی کلیسای آیندۀ خود داشته. همان گونه که هر پدر خانواده‌ای با دیدن تلاش و وساطت و شفاعت فرزندانش در حق یک دیگر بسیار خرسند و به وجد می‌آید، بسیار بیش‌تر پدر آسمانی ما از دعاهای فرزندانش در حق یک دیگر خشنود می‌گردد.

در یک خانواده شاید برای مقطعی یکی از فرزندان از چشم پدر و نگاه مهربان او دور گردد، امّا همیشه وساطت سایر فرزندان در حق فرزند دور افتاده در بسیاری از تصمیمات پدر تأثیرگذار می‌باشد. دقیقاً چنین وضعیّتی می‌تواند برای کلیسا و فرزندان خدا نیز صدق کند.

کلیسا می‌بایست آن چنان در محبّت به یک دیگر نگاه و رفتار کند که هر نیکویی از پدر آسمانی برای آنان جاری گردد. در حکایت سامری نیکو، خداوند عیسی مسیح با پرسشی از یکی از فقه‌ها به اهمیّت محبّت در حق همسایگان خود اشاره می‌کند و این مهم را یکی از شروط وارد شدن به ملکوت اعلام می‌کند: «25ناگاه یکی از فقه‌ها برخاسته، از روی امتحان به وی گفت: ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟26به وی گفت: در تورات چه نوشته شده است و چگونه می‌خوانی؟27جواب داده، گفت: این که خداوند خدای خود را به تمام دل و تمام نفس و تمام توانایی و تمام فکر خود محبّت نما و همسایۀ خود را مثل نفس خود.28گفت: نیکو جواب گفتی. چنین بکن که خواهی زیست» ( لوقا 10 : 25 – 28 ).

همسایه به معنی کسی است که با شما زیر یک سایه قرار می‌گیرد، مانند همسایگان یک ساختمان یا یک کوچه که دارای یک نام مشخّص هستند. در قوم اسرائیل نیز همۀ دوازده سبط اسرائیل و کسانی که زیر سایۀ نام یهوه بودند و اعمال او را به جا می‌آوردند، همسایه محسوب می‌شدند.

امروزه نیز تمام کلیساها که زیر نام خداوند عیسی مسیح هستند، حکم همان همسایه‌ای را دارند که خداوند عیسی مسیح می‌فرماید. حال دعا در حق همسایگانِ خود، یعنی کسانی که در نام خداوند عیسی مسیح زندگی می‌کنند، به عبارتی کلیسای مقدّس خداوند، کوچک‌ترین محبّتی است که کسی می‌تواند در حق دیگران داشته باشد، و متعاقب آن در خداوند زیست نماید.

یوحنّای رسول در انجیل خود به صحنه‌ای از دعای خداوند عیسی مسیح در حق کلیسا و آیندگان اشاره دارد، که بسیار جالب و آموزنده است که چگونه برای این بدن روحانی خداوند باید دعا کنیم: «20و نه برای اینها فقط سؤال می‌کنم، بلکه برای آنها نیز که به وسیلۀ کلام ایشان به من ایمان خواهند آورد.21تا همه یک گردند چنان که تو ای پدر، در من هستی و من در تو، تا ایشان نیز در ما یک باشند تا جهان ایمان آرد که تو مرا فرستادی.22و من جلالی را که به من دادی به ایشان دادم تا یک باشند چنان که ما یک هستیم.23من در ایشان و تو در من، تا در یکی کامل گردند و تا جهان بداند که تو مرا فرستادی و ایشان را محبّت نمودی چنان که مرا محبّت نمودی.

24ای پدر می‌خواهم آنانی که به من داده‌ای با من باشند در جایی که من می‌باشم تا جلال مرا که به من داده‌ای ببینند، زیرا که مرا پیش از بنای جهان محبّت نمودی.25ای پدر عادل، جهان تو را نشناخت، امّا من تو را شناختم؛ و اینها شناخته‌اند که تو مرا فرستادی.26و اسم تو را به ایشان شناسانیدم و خواهم شناسانید تا آن محبّتی که به من نموده‌ای در ایشان باشد و من نیز در ایشان باشم» ( یوحنّا 17 : 20 – 26 ).

خداوند در تمام امتیازاتی که از پدر آسمانی یافته، پیروان خود را نیز با خود سهیم ساخت. این نمونه‌ای است برای ما تا در تمام نیکوییهایی که از پدر دریافت می‌کنیم در حق دیگران نیز دعا کنیم تا شایستۀ دریافت آنها از پدر آسمانی گردیم.

از سری درسهای کوتاه

«دعای شریران»

 

آیا می‌دانید دعای شریران به گوش خدا نمی‌رسد؟

 

«8قرباني شريران نزد خداوند مكروه است،‌ امّا دعاي راستان پسنديدۀ او است» ( امثال 15 : 8 ). شریران کسانی هستند که در اندیشه‌های خود برای شرارت نقشه می‌کشند و آنها را به عمل می‌آورند. آموزۀ همۀ این شرارتها از پادشاه شریران یعنی ابلیس است.

قربانی در فرهنگ کتاب مقدّسی در برخی مواقع به معنی دعا است. حال وقتی کتاب مقدّس می‌گوید قربانی شریران نزد خداوند مکروه است، منظور هر دعایی است که از دهان این قبیل اشخاص بیرون می‌آید. مهم نیست آن دعا نیکو باشد یا نه، خدا به دعای شریران گوش نمی‌دهد و مکروه می‌دارد. امّا همیشه گوش و توجّۀ او به دعاهای عادلان یعنی کسانی که در نزد خداوند مقبول واقع شده‌اند، است.

کتاب مقدّس علّت آن را به دوری شریران دلالت می‌دهد، یعنی آن که خداوند این افراد را از خود، آن چنان دور می‌سازد تا به حدی که حتّی صدای آنان به گوش او نمی‌رسد: «29خداوند از شريران دور است،‌ امّا دعاي عادلان را مي‌شنود» ( امثال 15 : 29).

همیشه به یاد داشته باشید با افکار پلید و انجام کارهای پلید هرگز دعای کسی به گوش خداوند نمی‌رسد حتّی اگر در صحن کلیسا باشد. این یکی از دلایلی است که دعاهای بسیاری آمین گفته نمی‌شود، چون در خود شرارتها دارند.

از سری درسهای کوتاه

«دعای نقص کنندگان شریعت»

 

آیا می‌دانید دعای نقض کنندگان شریعت در نزد خداوند پذیرفته شده نیست؟

 

کتاب مقدّس می‌گوید: «9هر كه گوش خود را از شنيدن شريعت برگرداند، دعاي او هم مكروه مي‌شود» ( امثال 28 : 9 ). شریعت به مجموع قوانینی گفته می‌شود که خداوند برای قوم خود مقرّر فرموده است و شامل بایدها و نبایدها است.

متأسّفانه به خاطر رخنۀ معلّمین کذبۀ بسیاری در بدنۀ خیلی از کلیساها، چنین گفته می‌شود که”ما به خاطر عیسی مسیح دیگر در شریعت زندگی نمی‌کنیم!”وای! این یک انحراف مهلک است! مگر این شریعت عهد جدید نبود که خداوند عیسی مسیح در موعظۀ بالای کوه آنها را یک به یک اعلام می‌فرمود؟: «شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است، … لیکن من به شما می‌گویم …» آیا این احکام عهد جدید نبود که برای قوم گفته می‌شد؟

آیا خدا از پیش در عهد عتیق، در وصف شریعت عهد جدید، نفرموده بود که: «33امّا خداوند می‌گوید: این است‌ عهدی‌ که‌ بعد از این‌ ایّام‌ با خاندان‌ اسرائیل‌ خواهم‌ بست‌. شریعت‌ خود را در باطن‌ ایشان‌ خواهم‌ نهاد و آن‌ را بر دل‌ ایشان‌ خواهم‌ نوشت‌ و من‌ خدای‌ ایشان‌ خواهم‌ بود و ایشان‌ قوم‌ من‌ خواهند بود» ( ارمیا 31 : 33 ). این شریعت در عهد عتیق که بر روی لوحها مرقوم بوده در عهد جدید می‌بایست در دلهای قوم خداوند قرار گیرد.

آن قدر شریعت خداوند دارای اهمیّت است که از پیش در خصوص کسانی که آن را پاس نمی‌دارند اعلام خطر و هشدار می‌کند: «36پس‌ خداوند می‌گوید: اگر این‌ قانونها از حضور من‌ برداشته‌ شود، آنگاه‌ ذرّیّت‌ اسرائیل‌ نیز زایل‌ خواهند شد تا به‌ حضور من‌ قوم‌ دائمی‌ نباشند» ( ارمیا 31 : 36 ).

خود خداوند عیسی مسیح نیز در حق پابرجا بودن تورات و شریعت خدا هشدار می‌دهد: «17گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم.18زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.19پس هر که یکی از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد» ( متّی 5 : 17 – 19 ).

متأسّفانه بسیاری از کلیساهای امروزی نسبت به شریعت خداوند بی‌تفاوت شده، و با رواج آموزه‌های ضد کتاب مقدّسی، ایمانداران را در مقابل کلام خدا قرار می‌دهند و گوش آنها را به شنیدن شریعت خدا می‌بندند، که نتیجۀ آن دور شدن ایمانداران از خدا و مکروه شدن دعاهای آنان است.

شاید بشود به جرأت گفت که بزرگ‌ترین دلیل نشنیدن دعاهای بسیاری به خاطر بی‌حرمتی یا رعایت نکردن به کلام و شریعت خداوند است.

از سری درسهای کوتاه

«دعای بدکاران»

 

آیا می‌دانید دعای بدکاران در نزد خداوند رد است؟

 

«12از آن رو كه چشمان خداوند بر عادلان است و گوشهاي او به سوي دعاي ايشان، لیكن روي خداوند بر بدكاران است» ( اوّل پطرس 3 : 12 ).

دیگر از مواردی که باعث رد شدن دعاها می‌گردد آن است که شخص در خود بدی و گناه را به همراه داشته باشد. از ابتدای خلقت آدم، او با اوّلین گناهی که ورزید از حضور خدا دور شد و متعاقباً تمام زمین را در نزد خدا ملعون ساخت.

گناه مانع بزرگ بین خدا و انسان است و این مانع تنها به واسطۀ فدیۀ در خداوند عیسی مسیح بود که برداشته شد، حال اگر کسی باز گناه و بدی بورزد روی خدا از او برگردانده می‌شود تا زمانی که این مانع برداشته شود. متأسّفانه در عصر گناه و شرارت، بسیاری تحت تأثیر نیروهای تاریکی و شرارت رجاسات و گناهان زیادی را به عمل می‌آورند و یکی از مشهودترین نمودهای آن، عدم استجابت دعاهای آنان است؛ در حالی که کتاب مقدّس بارها و بارها اعلام کرده که گوش خداوند فقط با دعای عادلان است.

قوم اسرائیل به اهمیّت تأثیر گناه در دور شدن دعاهای کسی در حضور خداوند کاملاً آگاه بودند تا به اندازه‌ای که حتّی آن گدای کورِ مادرزادی که از خداوند عیسی مسیح شفا گرفت نیز به این مهم شهادت می‌دهد و در جمع اعلام می‌دارد: «31و می‌دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی‌شنود؛ و لیکن اگر کسی خدا پرست باشد و ارادۀ او را به جا آرد، او را می‌شنود.32از ابتدای عالم شنیده نشده است که کسی چشمان کور مادرزاد را باز کرده باشد.33اگر این شخص از خدا نبودی، هیچ کار نتوانستی کرد» ( یوحنّا 9 : 31 – 33 ).

از سری درسهای کوتاه

«دعای اشتباه»

 

دعای اشتباه چگونه دعایی است؟

 

یکی از مواردی که خداوند دعا را نمی‌شنود، دعاهای اشتباه است. دعای اشتباه می‌تواند مربوط به نام گیرنده و یا متن دعا باشد. با ذکر مثال به آن اشاره‌ای می‌کنیم.

 

گیرندۀ دعا:

یک دعا در ابتدا می‌بایست مقصدش مشخّص و با نام خداوند عیسی مسیح شروع شود و در پایان با نام او نیز مُهر گردد؛ حال هر نام و عنوانی مانند: خداوندا، بارالها، پروردگارا، ایزد منان و … ده‌ها نام دیگر کلاً باطل است، زیرا آیینهای مختلف از این اسامی برای خدایان خود استعمال می‌کنند.

 

متن دعا:

در متن دعا می‌تواند اشکالات متعدّدی باشد که آن را باطل سازد. در این جا به یک نمونه اشاره می‌گردد.

روایت فریسی و باجگیر را به یاد بیاورید: «9و اين مَثَل را آورد براي بعضي كه بر خود اعتماد مي‌داشتند كه عادل بودند و ديگران را حقير مي‌شمردند.10كه دو نفر يكي فريسي و ديگري باجگير به هيكل رفتند تا عبادت كنند.11آن فريسي ايستاده بدين طور با خود دعا كرد كه خدايا تو را شكر مي‌كنم كه مثل ساير مردم حريص و ظالم و زناكار نيستم و نه مثل اين باجگير،12هر هفته دو مرتبه روزه مي‌دارم و از آن چه پيدا مي‌كنم ده يك مي‌دهم.13امّا آن باجگير دور ايستاده نخواست چشمان خود را به سوي آسمان بلند كند بلكه به سينۀ خود زده گفت: خدايا بر من گناهكار ترحّم فرما.14به شما مي‌گويم كه اين شخص، عادل كرده شده به خانه خود رفت به خلاف آن ديگر، زيرا هر كه خود را برافرازد، پست گردد و هر كس خويشتن را فروتن سازد، سرافرازي يابد» ( لوقا 18 : 9 – 14 ).

به متن دعای فریسی توجّه کنید! چه چیزهایی در دعای او می‌بینید؟ یک به یک برشمارید: 1- او فرقه‌ای و منحرف شده بود و نامی غیر از یهوه یعنی فریسی بر خود گرفته بود، مانند بسیاری از کلیساهای امروزی؛ 2- او سرمست غرور بوده که یقیناً عادل است و هرگز در اعمال خود تفکّر نمی‌نمود؛ 3- او به غیر از خودش تمام مردم دنیا را باطل می‌دانست، دقیقاً مانند کلیساهایی که امروزه به غیر از خودشان همه را پیروان شیطان می‌دانند و با الفاظ وقیحانه آنان را خطاب می‌کنند؛ 4- در او ریاکاری حتّی نسبت به خداوند بود، وقتی که به روزه‌داری خود اشاره می‌کرد؛ 5- با بیان این که ده یک می‌پردازد به خداوند منّت می‌گذاشت با وجودی که این عمل وظیفۀ او بوده و اگر انجام نمی‌داد حسب شریعت مجرم محسوب می‌شد، و این کار او ربطی به بخشش نداشت. این یک نمونه از متن یک دعای اشتباه است.

نظیر چنین دعاهای اشتباه را که خداوند به آنها توجّه‌ای نکرده، باز در کتاب مقدّس می‌توان دید. مثلاً هفت روز دعا و روزۀ داوود برای آن که خداوند از جان فرزند او که ثمرۀ رابطۀ نامشروع او با بتشبع بود، بگذرد، در حالی که خداوند قصد و حکم بر هلاک شدن طفل کرده بود. ( به باب 12 کتاب دوّم سموئیل رجوع کنید. ) این دعا و روزه نیز یک نمونه از دعای اشتباه بوده.

از سری درسهای کوتاه

«دعای مقدّسین»

 

دعای مقدّسین به گوش خداوند می‌رسد:

 

تقدّس ضرورتی است که تمام ایمانداران مسیحی می‌بایست در خود داشته باشند و در آنان گناه و بدی یافت نگردد، زیرا یکی از عواملی که کاملاً دعاها را بی‌نتیجه می‌کند، گناه می‌باشد.

به جز کسانی که برای دعا در حق دیگران دارای عطیّۀ خاصی می‌باشند، یک شخص تنها از دو موضع می‌تواند دعای خود را به گوش خداوند برساند، البتّه باید اضافه گردد که آن دعا در زمرۀ دعاهایی نباشد که خداوند از آنها نفرت یا کراهت دارد، یکی از این دو موضع، از جایگاه مقدّسین است که به حضور خداوند می‌رسد.

در مکاشفۀ خداوند عیسی مسیح که به شاگردش یوحنّا داده، این واقعۀ آسمانی به تصویر کشیده شده: «3و فرشته‌اي ديگر آمده، نزد مذبح بايستاد با مَجمَري طلا و بخور بسيار بدو داده شد تا آن را به دعاهاي جميع مقدّسين، بر مذبح طلا كه پيش تخت است بدهد،4و دودِ بخور، از دست فرشته با دعاهاي مقدّسين در حضور خدا بالا رفت» ( مکاشفه 8 : 3 – 4 ).

مقدّس کسی است که هیچ ناپاکی و شرارتی در او یافت نشود. این که چگونه کسی مقدّس می‌گردد می‌تواند به چند دلیل مختلف باشد، امّا دلیل آن هر چه باشد، چیزی که مهم است در حقیقت امر، آن شخص می‌بایست در نزد خداوند پاک و طاهر و مبرّا از هر گناه و ناپاکی باشد.

قداست و پاکی یکی از عواملی است که دعای شخص به گوش خداوند می‌رسد و آمین گفته می‌شود.

از سری درسهای کوتاه

«دعای با ایمان»

 

آیا می‌دانید دعای با ایمان چگونه دعایی است؟

 

دیگر موضعی که دعاها را به گوش خداوند می‌رساند، دعای با ایمان است. خداوند عیسی مسیح در خصوص دعای با ایمان به شاگردانش متذکّر می‌شود که با این ایمان هر دعایی محقّق می‌شود: «21عيسي در جواب گفت: هر آينه به شما مي‌گويم اگر ايمان مي‌داشتيد و شك نمي‌نموديد، نه همين را كه به درخت انجير شد مي‌كرديد، بلكه هرگاه بدين كوه مي‌گفتيد”منتقل شده به دريا افكنده شو”چنين مي‌شد.22و هر آن چه با ايمان به دعا طلب كنيد، خواهيد يافت» ( متّی 21 : 21 – 22 )

بسیاری می‌گویند”من به خداوند عیسی مسیح ایمان دارم و واقعاً وقتی دعا می‌کنم آن را می‌خواهم، چرا پس نمی‌شود؟”دقیقاً اکثراً همین جا مشکل دارند. چرا نمی‌شود؟ چون با ایمان دعا نمی‌کنند. می‌گویید ایمان داریم؟ شاید! امّا ایمان شما را ندارد، زیرا پیش او نیستید. یعنی چه؟ این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات همگان است. در این مجال لازم است تا این نکتۀ بسیار مهم آشکار گردد.

نکتۀ اوّل: اوّل به عبارت ایمان خوب دقّت کنید. ایمان در معنی مصطلح به معنی: باور داشتن، اعتقاد داشتن، و اطمینان داشتن است. شما ایمان دارید عیسی خداوند است؛ بله شیطان نیز به این بیش از هر انسانی ایمان دارد؛ امّا آیا شیطان خداوند عیسی را با خود دارد؟ نه. چون ایمان با عمل به سمتش معنی می‌یابد و کامل می‌شود. بسیاری به خداوندی عیسی مسیح ایمان دارند امّا در دل خود باور ندارند که فلان دعایشان محقَّق خواهد شد.

نکتۀ دوّم: ایمان از ریشۀ سامی”یمن”به معنی”راست و درست”است، امّا معنی‌اش به سلامت و ایمنی و خوشبختی نیز تعمیم یافته است. از یمن عباراتی مانند: امن، ایمن، یَمَن ( به معنی سرزمین )، یمانی، ایمان، مؤمن، تأمین، ایمنی، امانت، امین، امنیّت، امان ‌نامه و … صادر می‌شود.

حال خوب دقّت کنید! خداوند کلمه است و او هر کلمه‌ای را در جایگاه درستش استفاده می‌کند. ایمان هم معنی با عباراتی مانند: سرزمین امن، امنیّت و … است، ایمان داشتن یعنی داشتن جایگاه امن، یا به عبارتی بهتر، در امنیّت ساکن بودن است. همه می‌دانند به وقت سیلاب امن‌ترین جا بر بالای بلندی است، این را همه می‌دانند؛ امّا! آیا به هنگام سیلاب همه در جای امن ساکن هستند؟

ایمان کتاب مقدّسی تنها به معنی باور داشتن نیست، بلکه اکیداً به معنی قرار گرفتن در جایگاه امن است. مسیح نیامده تا گوسفندانش فقط او را بشناسند، بلکه او می‌گردد تا گوسفندان گم شدۀ خود را پیدا کند و در مرتعهای امن و آغل خود قرار دهد. شیطان نیز به خداوند عیسی مسیح ایمان دارد که خداوند است، امّا در جایگاه امن او قرار ندارد. متأسّفانه اکثریّت ایمانداران، فقط ایمان دارند، امّا در مکان امن خداوند قرار ندارند زیرا از عقب آواز شبان خود حرکت نمی‌کنند و به صداهای دیگر شبانان کاذب، از مکان امن خارج می‌شوند.

خداوند در خصوص شبانان کاذب و فرقه‌های کذایی در زمانهای آخر می‌فرماید: «4عیسی در جواب ایشان گفت: زنهار کسی شما را گمراه نکند!5زآنرو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که، من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد» ( متّی 24 : 4 – 5 ).

دعای با ایمان به آن معنی است که در موضع و مکان امن و حیطۀ گلّۀ خداوند قرار بگیرید و از آن موضع دعا کنید؛ آنگاه است که شبان شما دعای شما را می‌شنود و آمین می‌گوید. ورود به این حیطه بسیار سخت است زیرا گلّۀ خداوند می‌بایست فقط با صدای شبان اعظم خود یعنی خداوند عیسی مسیح حرکت کنند، فقط می‌بایست در اطاعت کامل از کلام خداوند باشند. به صداهای مشابۀ دیگر، فرقه‌های دیگر، گلّه‌های مشابۀ کلیسای حقیقی نروند. فقط می‌بایست زیر نام گلّۀ خداوند عیسی مسیح حرکت کنند. این تنها راه رسیدن به مکان امن، یا همان ایمان حقیقی است که در آن هر دعایی به تحقّق خواهد رسید.

خداوند عیسی مسیح می‌فرماید: «24تا کنون به اسم من چیزی طلب نکردید، بطلبید تا بیابید و خوشیِ شما کامل گردد» ( یوحنّا 16 : 24 ). این تنها بیان کردن یک اسم نیست، بلکه بودن زیر سایۀ اسم عیسی مسیح است و نه هیچ اسم دیگر، هر اسمی به غیر از عیسی مسیح رد شده است. کلیسایی که هر اسمی به جز نام عیسی مسیح بر خودش بگیرد نه این که در مکان امن ایمان قرار ندارد بلکه رد شدۀ خداوند است.