جروم استریدون ( Jerome Stridon )
در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به معرّفی جروم استریدون (Jerome Stridon )، خواهیم پرداخت.
او مترجم و مورّخ و منشی مخصوص پاپ دامسس اوّل بود. دامسس همان کسی بود که در سال 366 با اکثریّت زیادی به عنوان پاپ انتخاب شد، امّا تعدادی از هواداران بیش از حد متعصّب او را رد کردند، و اورسینیوس را انتخاب کردند، پس او به خشونت و ریختن خون متوسّل شد تا بر کرسی پطرس بنشید. در این جریان جروم جانب دامسس را گرفت.
جروم محقّق و شیفتۀ ادبیّات لاتین بود، به دیدن دخمههای قبور میرفت. او در اواخر تحصیلات خود، احتمالاً توسّط پاپ لیبریوس، غسل تعمید یافت. او شهرتش را بیشتر مدیون ترجمۀ کتاب مقدّس به لاتین ( ترجمهای که به ولگات معروف شد ) و تفسیرهایش بر کل کتاب مقدّس مشهور است. جروم تلاش کرد تا ترجمهای از عهد عتیق را بر اساس نسخه عبری، به جای هفتادتنان ( سپتواجینت ) به عنوان ترجمههای قبلی لاتین از کتاب مقدّس، ایجاد کند.
سپتواجینت یا هفتاد تنان در واقع ترجمۀ یونانی باستان از کتب مقدّس یهودیان، به عنوان عهد عتیق، است. به گفتۀ برخی، این ترجمه توسّط 70 تا 72 تن دانشمند یهودی در اسکندریّه مصر انجام شد و جروم قصد داشت که ترجمۀ خودش را جایگزین این نسخه کند.
او دانش خود را در زبان یونانی بهبود بخشید و چهارده اثر اوریجن درباره کتب عهد عتیق را به زبان لاتین ترجمه کرد. او همچنین تاریخ نگاری کلیسایی یوسبیوس را ترجمه کرد و آن را تا سال ۳۷۸ ادامه داد.
جروم از امکاناتی که رم به دانشجویان ثروتمند ارائه میکرد لذّت میبرد. یکشنبهها با دوستان مسیحی به دخمهها میرفت و در آن جا قبور شهدا را ستایش میکرد.
جروم در دوران تحصیل گرفتار درگیریهای جنسی در روم بود. اخلاقیّات او در روم از بین رفت و به گناهان جسمانی افتاد. این باعث شد که او مملو از احساس گناه شود و بسیاری از یکشنبهها را به بازدید از دخمههای زیرزمینی میگذراند تا مرگ و جهنّم را برایش یادآوری گردد.
او به آکویلیا، در شمال ایتالیای امروزی سفر کرد، جایی که زمانی را با یک جامعه مسیحی پرشور تحت رهبری اسقف والریان گذراند. سپس به صحرا در جنوب حلب امروزی و انطاکیه در سوریه، سفر کرد و چندین سال زاهد شد. در بیابان، او دعا کرد، یونانی را بیشتر خواند و شروع به یادگیری عبری کرد.
او همچنین کتابهای مختلف مسیحی را به لاتین ترجمه کرد. در این مدّت، او رؤیایی داشت که در آن «در روح گرفتار شد و به جلوی صندلی داوری قاضی کشیده شد.» قاضی از او پرسید که او کیست؟ جروم پاسخ داد:”من یک مسیحی هستم.”قاضی که از پاسخ ناراضی بود، به او گفت:”دروغ میگویی، تو پیرو سیسرون هستی نه مسیح. زیرا «جایی که گنج تو است، دل تو نیز آن جا خواهد بود.”این امر عمیقاً بر جروم تأثیر گذاشت، زیرا او متوجّه شد که بیشتر از مسیح و کلام مقدّس او هنوز هم به ادبیّات بت پرستی وابسته است. با این درک، جروم کاملاً خود را به مسیح و زندگی مجرّدی متعهّد کرد و عهد کرد که خود را صرفاً وقف کلام خدا و ارادۀ خدا کند و از علاقه خود به ادبیّات سکولار دور شود. پس از چندین سال اقامت در بیابان، او به انطاکیه بازگشت و در آن جا به عنوان کشیش منصوب شد.
در حدود سال 382، جروم توسّط پاپ دامسس به روم احضار شد تا منشی و مشاور پاپ شود. پاپ او را تشویق کرد تا ترجمه جدیدی از کتاب مقدّس را از ترجمه یونانی و عبری تهیّه کند. در آن زمان، نسخههای زیادی از کتاب مقدّس به زبان لاتین وجود داشت که ترجمۀ ضعیفی داشتند. پاپ یک نسخۀ خوب میخواست و جروم به این کار دست زد. او با عهد جدید شروع کرد و آن را از یونانی به لاتین ترجمه کرد.
در رم، جروم گروهی از زنان – زنان نجیب، بیوه و باکره – را دور خود جمع کرد که دانش خود را در مورد کتاب مقدّس با آنها در میان گذاشت. از آن جا که او زمان زیادی را با این زنان گذراند، دیگران او را به رفتار نامناسب با آنها متهم کردند.
با مرگ دامسس وضعیّت برای جروم وخیمتر شد به خصوص با مرگ بیوۀ جوانی بنام بِلازیلا که طریق او را پیروی کرده و جان خود را از دست داده بود. محکوم کردن سبک زندگی بلازیلا در رم توسّط جروم، او را به انجام اعمال زاهدانۀ سخت سوق داد، و همین امر بر سلامتی این زن جوان تأثیر گذاشت و ضعف جسمانی حال او را چنان وخیم کرد که او تنها چهار ماه پس از شروع به پیروی از دستورات او درگذشت.
بلازیلا در سن 18 سالگی بیوه شده بود. او ابتدا به عنوان یک بیوۀ آزاد بود امّا پس از پیروی از جروم و دنبال کردن یک انضباط معنوی سخت روزه میگرفت و همین روزهها او را به شدّت ضعیف کرد و در عرض چهار ماه در سن 20 سالگی درگذشت و روم جروم را مسبّب مرگ این دختر جوان میدانست. علاوه بر این از آن جایی که مادر این دختر به هنگام سوگواری او در مراسم بیهوش شده بود جروم با نامهای، به مادر او پائولا اصرار کرده بود که او نباید برای مرگ دخترش سوگواری کند. همین شکایت جروم از بابت این که غم و اندوه این زن بیش از حد است، بیرحمانه تلقی میشد، و هر چه بیشتر افکار رومیها را علیه جروم سوق داد و اتّهامات جروم سنگینتر شد و حتّی شامل انتقاد از ترجمههای جروم از عهد جدید نیز میشد. در نتیجۀ این خصومتها، جروم تصمیم گرفت که رم را ترک کند و برخی از زنان نیز با او رفتند.
پس از آن، جروم به انطاکیه و سپس به بیت لحم رفت و بقیّه عمر خود را در آن جا سپری کرد. در بیت لحم، جروم به کار خود برای ترجمة کتاب مقدّس به لاتین ادامه داد. او حدود هشت سال را صرف ترجمة عهد جدید از یونانی اصلی کرد و سپس حدود پانزده سال را صرف ترجمۀ عهد عتیق از نسخههای خطی اصلی عبری کرد، کاری که قبلا هرگز انجام نشده بود. کار تکمیل شده به دلیل دقّت و وضوح مورد قبول الهیدانان کلیسای غربی قرار گرفت.
ترجمۀ او که معمولاً با نام”وولگات”شناخته میشود، از واژۀ لاتین “vulgate گرفته شده و به معنی”ترجمۀ عامیانه”یا”معمولی”است. این نام دلیل ترجمۀ جروم را نشان میدهد که منظور ارائۀ کتاب مقدّس به شیوهای است که برای مردم عادی در زبان خودشان قابل فهم و روشن باشد.
سرانجام، پس از اصلاحات پروتستانی، در سال 1546، شورای ترنت، وولگات جروم را به عنوان ترجمۀ رسمی لاتین کلیسا اعلام کرد.
او زمانی که پروژة ترجمۀ خود را آغاز کرد مقداری عبری میدانست، امّا با رفتن به اورشلیم سعی کرد تا تسلّط خود را بر تفسیر کتاب مقدّس یهودی تقویت کند. هزینه اقامت جروم در صومعهای در نزدیکی شهر بیت لحم توسّط پیرو او پائولا تأمین میشد.
متن زیر، برگرفته از زندگی جروم از سنت هیلاریون است در سال 392 است که به نظر میرسد که اوّلین گزارش از علائم و کمبود شدید ویتامین ( آ ) باشد.
“از سی و یک سالگی تا سی و پنج سالگی شش اونس نان جو و کمی سبزیجات بدون روغن پخته شده بود. امّا وقتی متوجّه شد که چشمانش در حال تیره و تار شدن و تمام بدنش به دلیل ازدیاد بثورات جلدی و خشکی در حال چروکیدن است کمی روغن به غذایش افزود. او از مصرف برخی از غذاها تا 63 سالگی، از جمله میوه و حبوبات و غیره خودداری کرد.”
جروم مخالف پلاجیانیسم بود و با وجود مخالفت با اوریجن ولی تحت تأثیر نوشتۀ اوریجن بود. اگر چه او تعلیم میداد که شیطان و کافران تا ابد مجازات خواهند شد ( بر خلاف اوریجن )؛ ولی او معتقد بود که مجازات گناهکاران مسیحی که زمانی ایمان آوردهاند امّا گناه کرده و سقوط کردهاند، ماهیتی گذرا خواهد داشت و میگوید:”کسی که با تمام روح به مسیح ایمان آورده است، حتّی اگر در گناه بمیرد، با ایمانش تا ابد زنده خواهد ماند.”