شاید بتوان گفت که اکثریّت مردم جهان با نام روحالقدس آشنا هستند، امّا تعریفهای نسبتاً گوناگون و خاصی از آن در نزد جوامع و اعتقادهای مختلف وجود دارد. برخی او را روح پاک، روان پاک و جان پاک معرّفی میکنند؛ و برخی او را یکی از اقانیم ثلاثه ( سوّمین از اقانیم ثلاثه نزد مسیحیان ) میدانند؛ برخی دیگر معتقدند او همان فرشتۀ وحی جبرائیل است؛ و برخی از فلاسفه چون افلاطون، روحالقدس را جوهر عقلی میدانند. نظرات گوناگون و نسبتاً متضادی وجود دارد و آن چه مشهود است حتّی در بین برخی فرقههای کلیسایی نیز نظرات متفاوتی وجود دارد.
با توجّه به معانی مختلفِ موجود، هویدا است که هیچ گروهی روحالقدس را تحتِ لفظِ نام او معنی نکرده است، بلکه با توجّه به جلوههای مختلف حضور او، و از دیدگاههای خاص خود، به توصیف او پرداخته است. امّا هیچ شهادت و توصیفی نمیتواند صحیحتر و دقیقتر از شهادت و توصیف یک شخص نسبت به خودش باشد. حسب شهادات مکتوب در کتب مقدّس، نویسندۀ اصلی کتب مقدّس روحالقدس است و انبیا و نویسندگان کتب، تحت الهام روحالقدس عمل میکردند. برخی از این الهام گیرندگان در این خصوص چنین شهادت دادهاند:
سموئیل: «2روح خداوند به وسيلۀ من متكلّم شد و كلام او بر زبانم جاري گرديد» ( دوّم سموئیل 23 : 2 ).
پولس: «5زيرا كه انجيل ما بر شما محض سخن وارد نشده، بلكه با قوّت و روحالقدس و يقين كامل، …» ( اوّل تسالونيکيان 1 : 5 ).
پطرس: «21زيرا كه نبوّت به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلكه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» ( دوّم پطرس 1 : 21 ).
حال کتب مقدّس، ارتباط بین خدا و روح را جز در یگانگی نمیداند و به صراحت بیان میکند که: «24خدا روح است …» ( یوحنّا 4 : 24 )؛ و ایضاً در وقتی دیگر و از زبان شخصی دیگر تکرار میکند که: «17امّا خداوند روح است …» ( دوّم قرنتیان 3 : 17 ).
بسیار با عنوان”روح خدا”و”روح خداوند”در کتب مقدّس مواجه میشویم، خصوصاً در عهد عتیق، امّا چه وقت با عنوان روحالقدس خطاب میگردد؟
نکتۀ بسیار مهمی که نباید هیچگاه فراموش گردد، وعدۀ روحالقدس است که خداوند مژدۀ آن را فقط به شاگردان و مطیعان خود داده است. عبارات: قدس، قدّوس، مُقدّس، اقدس و … از مصدر قدس میباشد که به معنی پاک، منزّه، مطهر، بیعیب، میباشد که در موقعیّتها و شرایط گوناگون به جهت بیانِ پاکیزگی وجودی خدا، از واژة مناسب برای شرایط و موقعیّتهای خاص مختلف، استفاده میگردد.
خداوند میفرماید: «26و براي من مقدّس باشيد زيرا كه من يهوه قدّوس هستم، …» ( لاویان 20 : 26 ). خداوند ما را به مقدّس بودن خوانده است، مقدّس کسی یا چیزی است که عمل پاکیزگی و بیعیبی بر او واقع شود. امّا خداوند خود را قدّوس خوانده، چرا؟ زیرا پاکی و بیعیبی در ذات خدا بوده و او نیاز به مقدّس شدن ندارد، او قدّوس است به معنی پاک کننده. حال وقتی روح خدا در کسی قرار میگیرد او را پاک ساخته، او را مکان ( قدس ) خود میسازد و با حضورش در کسی، او را مهر کرده و به قدسِ خدا الصاق میکند.
با یک نگاه دقیق به کتب مقدّس معلوم میگردد که هرگاه روح خدا در ارتباط با یکی شدن و پیوند خوردن با انسانی مطرح میگردد، با نام روحالقدس معرّفی شده است. ارادۀ خدا چنین است که عدّهای به عنوان فرزندانش در ملکوت ابدی او با او باشند، و این مهم جز با دریافت وعدۀ خدا یعنی روحالقدس میسر نمیشود.
نکتۀ مهم: وقتی صحبت از روحالقدس است، منظور خود خداوند در وجه روحانی او و در ارتباط با مسیحیان است؛ نه تنها یک نعمت و عطای خدا داده، یا قدرت و قوّتی از سوی خدا، و یا موجودی فاقد شخصیّت! زیرا روحالقدس دارای شاخصهای شخصیّتی از قبیل استدلال، تخیّل، عواطف، حافظه، وجدان و … میباشد.
شاخصهای شخصیّتی و جوهر ذاتی از خصوصیّات شکل دهندۀ یک شخص است؛ و چیزی است که از ابتدا با شخص بوده و معرّف وجوهات هر شخص میباشد که وجهی اکتسابی نیست. هر چیزی که اکتسابی نباشد تعلیم دادنی نیز نیست و تنها میتوان او را تعریف و توصیف نمود، امّا آن چه اکتسابی باشد قابلیّتِ تعلیمی نیز دارد، مثل احکام و فرامینی که جاری میگردد، علوم و فنونی که شکل میگیرد و …؛ بر همین اصلِ الهی، شخصیّت و ذات الوهی خدا را نمیتوان تعلیم داد بلکه تنها میتوان او را معرّفی نمود.
وقتی به اوّلین حضور آشکارِ روح خدا دقّت کنید، خواهید دید که باعث ایجاد دگرگونی و تحوّل عجیبی در شکلگیری جهان هستی شد؛ به حدی که هر ناقصی را کامل گردانید، هر زشتی را زیبا ساخت، هر بیثمری را ثمردار نمود، بر هر چیزی قرار گرفت به آن هویّت بخشید، و هر چیزی را دارای ارزش ساخت.
در پیدایش باب اوّل میخوانید به محض این که خدا آسمانها و زمین را ساخت، در ابتدا همه چیز فقط به صورت تودههای بخار آب بود، سپس سریعاً روح خدا بر روی تودههای بخار آب قرار گرفت و همه چیز آهسته آهسته شروع کرد به عوض شدن و حضور روح خدا هر چیزی را برکت داد و بارور ساخت: «1در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید.2و زمین تهی و بایر بود و تاریکی بر روی لجّه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت» ( پیدایش 1 : 1 – 2 ).
دقیقاً از همان ابتدا خدا اهمیّت حضور روح خود را بر هر چیزی نشان داد. ابتدای خلقت با روح خدا آغاز شد تا از همان ابتدا نظر ذرّیّت برگزیدۀ خود را که در آینده خواهند آمد به این مهم جلب کند. امّا علاوه بر جلب توجّه، او نیز نشان داد که چگونه روحش به هر چیزی حیات و زندگی میبخشد و هر چیزی را کاملاً متحوّل میسازد.
اساساً این خصوصیّت ذاتی روح خدا است که بر هر چیزی که قرار گیرد به آن منفعت و ارزش میبخشد. ارادۀ خدا برای آن چه خلق نموده، ارزش نهادن به آنها است. او هر چیزی را که ساخت در ابتدا خام بود و بعد از آن که بر آن قرار گرفت به آن هویّت بخشید و آن را نیکو و بارور ساخت.
انسان نیز از این قاعده مستثنی نبود، همۀ اینها در نهایت برای انسان کرده شده است. امّا انسان دارای یک وجه تمایز برتر نسبت به سایر موجودات میباشد؛ در گام اوّل انسان نیز مانند تمام موجودات و مخلوقات خدا میبایست توسّط روح خدا بارور میشد و هویّت میگرفت که این گونه شد؛ ولی برای او فقط این مقرّر نشده بود، بلکه خدا او را به صورت خود آفریده بود، انسان به صورت خدا آفریده شد، هر چه به صورت خدا آفریده گردد میبایست که مانند او دارای حیات ابدی شود.
حال گام دوّم لازم است! گام دوّم برای ذرّیّت برگزیدۀ خدا است. برای داشتن حیات ابدی تنها قرار گرفتن روح خدا بر کسی کفایت نمیکند بلکه میبایست روح خدا در بیرون و اندرون آن قرار گیرد. وقتی روح خدا در ارتباط با انسان و یکی شدن با او مطرح میگردد دیگر به آن روح خدا نمیگویند بلکه گفته میشود روحالقدس. روح همان است و همان شخصیّت، خصوصیّت و قدرت را دارد ولی وقتی برای سکونت در اندرون شخصی مطرح میگردد به آن روحالقدس گفته میشود و این تنها در ارتباط با ذرّیّت برگزیدۀ خدا است.
هر شخص مسیحی پس از یافتن وجود زمینی و نفسانی میبایست در مقطعی روحالقدس را در خود داشته باشد. وقتی روحالقدس با روح کسی پیوند میخورد همیشه این روح برتر است که غالب میآید و آهسته آهسته خصوصیّات خود را با خصوصیّات آن جایگزین میکند و در نهایت او را تبدیل میسازد. این جایگزینی و تبدیل در شخص، او را صاحب تمام منفعتهای موجود در روحالقدس میگرداند.
این را بدانید که همیشه حضور روحالقدس در یک شخص در وهلۀ اوّل برای رساندن منفعت به او است چنان که پولس رسول نیز به این مهم اشاره میکند: «7ولي هر كس را ظهور روح به جهت منفعت عطا ميشود» ( اوّل قرنتیان 12 : 7 ). که این ارادۀ خدا برای برگزیدگان او است.
همیشه و در هر حالی یک انسان برای پذیرفتن هر چیز نیکو و یا پاداشی مختار است تا آن را بپذیرد و یا رد کند. و نیز هیچگاه کسی، شخص دیگری را برای پذیرفتن چیزی نیکو و ارزشمند حکم و اجبار نمیکند؛ این از قدرت انتخاب و اختیار انسان است.
اجبار در پذیرش هر نیکویی حکایت از اهمیّت بسیار ویژۀ آن نیکویی برای کسی دارد که از اهمیّت آن آگاه نیست، و شخص اجبار کننده بدون شک نگاه و محبّت بسیار عمیق و خاصی باید نسبت به آن شخص داشته باشد. وقتی به ارادۀ خدا برای داشتن روحالقدس نگاه میکنیم چند نکتۀ بسیار جالب نمایانگر میشود.
اوّل این که خدا برگزیدگان خود را به داشتن روحالقدس حکم و اجبار نموده. دوّم برای فهماندن میزان اهمیّتِ داشتن روحالقدس، در طول تاریخ آهسته آهسته این اشتیاق را در انسانها ایجاد نموده است.
امّا چگونه خداوند در طول تاریخ این را عنوان نموده است؟ آیا تا کنون کسی را دیدهاید که وقتی میداند در آیندۀ نزدیک قرار است به شما یک چیز بسیار ارزشمند و بزرگ برسد چگونه آن را برایتان جالب و هیجان انگیز و شیرین جلوه میدهد؟ و یا کسی که میخواهد شما را برای دریافت یک چیز بسیار استثنایی و ارزشمند که هنوز شما از اهمیّت آن چندان آگاهی ندارید و حتّی احتمال میدهد که در مواجه با آن بیمیل و بیاحساس باشید چگونه رفتار میکند تا اهمیّت آن را کم کم به شما بفهماند و یک اشتیاق شدید در شما برای رسیدن به آن ایجاد کند؟
کتاب مقدّس به ما نشان میدهد که او چگونه چنین هدیۀ بزرگی را به انسان ارائه داده.
او ابتدا با اشاره به روح خود، اهمیّت خاص آن را به عنوان ضامن حیات ابدی برای انسان آشکار میکند: «21و خداوند ميگويد: امّا عهد من با ايشان اين است كه روح من كه بر تو است و كلام من كه در دهان تو گذاشتهام از دهان تو و از دهان ذرّيّت تو و از دهان ذرّيّت ذرّيّت تو دور نخواهد شد. خداوند ميگويد: از الآن و تا ابدالآباد» ( اشعیا 59 : 21 ).
دقّت کنید! در عهد عتیق روحالقدس با قوم خدا و بر شخص قرار میگرفت ولی هنوز عطا نشده بود تا در داخل شخص سکونت گزیند و با او یکی شود، برای همین در عهد عتیق با عبارت روح خدا همیشه مواجه هستیم نه روحالقدس که عبارت روحالقدس به معنی آن است که بدن یک انسان را تبدیل به هیکل قدّوس خدا میکند.
روح خدا و روحالقدس یکی است امّا در نحوۀ چگونگی ارتباط با انسان با دو عبارت کمی متفاوت از هم بیان میشود.
وقتی به زمان شکلگیری انسان به عنوان هیکل روحالقدس نزدیک میشویم یا به عبارتی به زمان اعطای روحالقدس در داخل وجود انسان نزدیک میشویم، این مهم به صورت مژدهای بزرگ که برای انسانها تسلّی گونه است اعلام میشود چنان که خود خداوند عیسی مسیح میفرماید: «16و من از پدر سؤال ميكنم و تسلّي دهندهاي ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند،17يعني روح راستي كه جهان نميتواند او را قبول كند زيرا كه او را نميبيند و نميشناسد و امّا شما او را ميشناسيد، زيرا كه با شما ميماند و در شما خواهد بود» ( یوحنّا 14 : 16 – 17 ).
عیسیِ خداوند علاوه بر این که وعده حضور روحالقدس را از پیش اعلام نمود، همچنین او را تسلّی خدا نیز معرّفی کرد. چرا؟ اگر خون مسیح تسلّی خدا برای آمرزش گناهان و فدیه بشر است، تسلّی دیگری لازم است تا امید به حیات ابدی را برای انسانها مهیّا سازد.
جسم مسیح زمینی بود که برای فدیه و قربانی شدن مهیّا شده بود، و او این مأموریّت را به انجام رساند؛ امّا برای حیات ابدی این روح خدا است که حیات میبخشد لذا پیوند انسان با روحالقدس شرط ضروری و حیاتی است، از این روی وقتی به زمان این پیوند که برای اوّلین بار در روز پنطیکاست بود نزدیک میشویم، خداوند عیسی مسیح به آمدن تسلّی دهندۀ دیگری از سوی خدا مژده داد.
حال وقتی آن تسلّی دهندۀ اوّل ( خداوند عیسی مسیح ) کار خود را به کمال به انجام میرساند، در ادامۀ مژدۀ خوش آمدن تسلّی دهندۀ دوّم ( روحالقدس )، آن را با نَفَس خود در دنیا میدمد و به شاگردانش سفارش میکند تا بروند و آن را ( روحالقدس ) بیابند: «22و چون اين را گفت، دميد و به ايشان گفت: روحالقدس را بيابيد» ( یوحنّا 20 : 22 ).
اوه! چه شد؟! دقّت کنید! این خود خدا است! چه کار کرد؟ به پیدایش بروید و نگاه کنید، خدا برای این که آدم نَفْس زنده شود و وجودیّت بیابد در بینی او روح حیات دمید: «7خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید، و آدم نَفْس زنده شد» ( پیدایش 2 : 7 ). این روح حیات بود که در ابتدای پیدایش به هر ذی حیاتی دمید.
و خداوند عیسی مسیح باز همان عمل را تکرار کرد ولی این بار دیگر روح ذی حیات نبود چون زمان اعطای روحالقدس نزدیک بود، پس او روحالقدس را با دمیدن به دنیا فرستاد؛ روحالقدس همان روح خدا است، روح خدا فقط در نزد خدا است و فقط خدا است که آن را میدمد و در دنیا روانه میکند، دقیقاً مانند زمانی که الوهیم در هنگام خلقت جهان هستی به نفخۀ دهانش دمید، و حال این بار این عملِ دمیدن روح توسّط خداوند عیسی مسیحِ مجسّم شده انجام شد؛ اوه! این خود خدای مجسّم شده بود که فقط میتوانست چنین کاری را بکند.
و در ادامه مسیح چه گفت؟ «روحالقدس را بيابيد.» امیدوارم کلیساهای خفته از خواب بیدار شوند! شما باید به دنبال روحالقدس بگردید، باید آن را بیابید، گول تعالیم اشتباه را نخورید که میگویند: هر وقت زمانش برسد خداوند خودش به شما روحالقدس را خواهد داد. این کاملاً اشتباه است. مسیح گفت «روحالقدس را بيابيد.» پس باید به دنبالش باشید.
روحالقدس حیاتیترین چیز برای یک مسیحی است؛ روحالقدس از نان و آب و زندگی بر زمین برای یک مسیحی حیاتیتر است؛ روحالقدس اولویّت اوّل و آخر یک مسیحی است؛ بدون روحالقدس یک شخص فرزند خدا نیست؛ کسی که روحالقدس را ندارد خود خداوند عیسی مسیح منکر او خواهد شد؛ بدون روحالقدس هیچ کس حیات ابدی نخواهد داشت.
از این روی است که وقتی زمان اعطای روحالقدس میرسد مسیح دیگر خبر از آن نمیدهد! دیگر به آمدنش مژده نمیدهد، دیگر سفارش به پیدا کردن آن نمیکند، بلکه با تأکید بسیار به پیدا کردنش و دریافتش حکم میکند، اجبار میکند، و به عنوان وظیفه بر گردن شاگردانش قرار میدهد و این حکم همچنان به قوّت خود تا زمانی که داماد آسمانی برای بردن عروس خود ( کلیسای برگزیده ) بیاید مقرّر است. لوقا در ابتدای نامۀ خود به تیؤفلس این حکم مسیح را به او اعلام میدارد:
«1صحيفه اوّل را انشا نمودم، اي تيؤفلُس، دربارۀ همۀ اموري كه عيسي به عمل نمودن و تعليم دادن آنها شروع كرد.2 تا آن روزي كه رسولان برگزيدۀ خود را به روحالقدس حكم كرده، بالا برده شد.3 كه بديشان نيز بعد از زحمت كشيدن خود، خويشتن را زنده ظاهر كرد به دليلهاي بسيار كه در مدّت چهل روز بر ايشان ظاهر ميشد و دربارۀ امور ملكوت خدا سخن ميگفت.4 و چون با ايشان جمع شد، ايشان را قدغن فرمود كه از اورشليم جدا مشويد، بلكه منتظر آن وعده پدر باشيد كه از من شنيدهايد» ( اعمال رسولان 1 : 1 – 4 ).
تمام ایمانداران به مسیح باید بدانند پس از ایمان و پذیرفتن خداوند عیسی مسیح، میبایست در ابتدا با الوهیّت آشنایی کامل پیدا کنند زیرا شناخت الوهیّت ابتدای مسیری است به سمت دریافت روحالقدس، و آنگاه تمام وقت و فکر و عمل خود را بگذارند تا روحالقدس را بیابند و گر نه زندگی آنان در بطالت مطلق خواهد بود.
خداوند عیسی مسیح در خطاب به نیقودیموس فرموده که: «5آمين، آمين به تو ميگويم اگر كسي از آب و روح مولود نگردد، ممكن نيست كه داخل ملكوت خدا شود» ( یوحنّا 3 : 5 ).
شما هر قدر در عمل انسان نیکویی باشید، هر قدر انسان خوش نام و محبوبی باشید، هر قدر دستگیر بیپناهان و نیازمندان باشید، هر قدر بخشنده و پر از محبّت باشید، بدانید که اینها دلیلی برای ورود به ملکوت نیست زیرا اینها از وجوهات انسانی است که میبایست در همگان یافت شود.
انسان در فناپذیری از خاک زمین سرشته شد و با نابودی جهان هستی او نیز نابود خواهد شد. این قانون هستی است، چیزی که ازلی نباشد ابدی نیست. غیر از خدا هیچ چیز ازلی نیست و نیز تنها او است که ابدی خواهد بود. کل کتاب مقدّس این را به ما میآموزد.
خدا این را میدانست لذا لازم بود که انسان فانی در مقطعی به روح نافانی خدا پیوند بخورد تا میراثدار حیات ابدی خدا شود، از این روی پلیدی در شیطان شکل گرفت و متعاقب آن گناه وارد زندگی بشر شد تا انسان پیش از موعدِ انقضای عالم به سمت مرگ برود. به راستی آیا خدا نمیتوانست موجودی را خلق کند که در آن هیچ پلیدی نباشد؟ مانند جبرائیل و میکائیل و … حاشا! هرگز! او قادر به هر کاری است.
نمیخواهم از این سِرِ خدا بیاطّلاع باشید که:”تا چیزی وجودیّت نیابد نمیتواند حیات را بیابد؛ و چون هر وجودیّتی در ابتدا به شکلی فانی ( از نفخۀ دهان خدا ) ساخته شده است، و لزوماً تا یک بار از شکل فانی خارج نشود نمیتواند وجودیّتی ابدی بیابد.”از این جهت است که شیطان پلید گشت و گناه و مرگ را به انسانِ فانی پیش از انقضای تمام عالم عرضه کرد، تا انسان به واسطۀ فدیهای که در ریخته شدن خون خداوند عیسی مسیح بوده این فرصت را بیابد تا با روح نافانی خدا ( روحالقدس ) پیوند بخورد و از مرگ به حیات ابدی خدا داخل گردد.
دقیقاً خداوند عیسی مسیح در خطاب به نیقودیموس داشت به یک تولّدی تازه اشاره میکرد، تولّدی که این بار نه تنها از آب فقط، بلکه از”آب و روح”میبایست شکل بگیرد. او به دو چیز برای یافتن تولّد تازه اشاره کرد:
اوّل آب: اشتباه نکنید این آب به معنی تعمید آب نیست. بسیاری تعمید آب گرفتند و مردند که خود کتاب مقدّس در عهد جدید به بسیاری اشاره دارد که از ایمان برگشتند و به سمت شیطان رفتند و مردند مانند آن همراهان پولس که از ایمان برگشتند: «20که از آن جمله هیمیناوس و اسکندر میباشند که ایشان را به شیطان سپردم تا تأدیب شده، دیگر کفر نگویند» ( اوّل تیموتاؤس 1 : 20 ). و نیز بسیاری حتّی فرصت نیافتند که تعمید آب بگیرند و در ظاهر مردند امّا به ملکوت خدا داخل شدند مانند دزد بالای صلیبی که در کنار دست خداوند عیسی مسیح مصلوب شد.
منظور مسیح از”آب و روح”چه بود؟ در کتاب مقدّس میخوانید که تولّد اوّلیۀ جهان هستی به نفخۀ دهان خدا به صورت آب یا همان تودۀ بخار بود، که همه چیز در ابتدا از همین تودۀ بخار شکل گرفت. این تولّد جهان هستی در فناپذیری بود، یعنی همه چیز در فناپذیری شکل گرفت. به عبارتی تا چیزی اوّل به صورت فانی ظاهر نشود نمیتواند جامۀ فناناپذیری را به خود بگیرد. یعنی اوّل همه چیز باید به صورت فانی هویدا گردد و سپس جامۀ نافانی را بتواند بر تن کند. حال چه طور؟
این جواب خداوند عیسی مسیح به نیقودیموس بود: «5عیسی در جواب گفت: آمین، آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.6آن چه از جسم مولود شد، جسم است و آن چه از روح مولود گشت روح است» ( یوحنّا 3 : 5 – 6 ).
خداوند به نیقودیموس داشت سیر تولّد تازه را بیان میکرد، یعنی این که هر شخص برای دریافت تولّد تازه و نافانی میبایست اوّل به صورت فانی، از آب، جسمانی، آن چه در ابتدای خلقت بود، تولّدی فانی بیابد؛ و بعد برای تولّدی تازه و نافانی از روح، روح خدا، همان روحالقدس، به صورت روحانی تولّدی نامیرا به واسطۀ روحالقدس دریافت نماید.
هیچ کس حتّی پس از اقرار و پذیرش خداوند عیسی مسیح، وارد ملکوت خدا نمیگردد، پذیرش عیسی مسیح تنها گناهان او را فدیه میدهد و شخص از اسارت شیطان رها میشود و فرصت این را مییابد تا وارد روند تولّد تازه گردد، ولی میبایست حتماً روح را نیز دریافت کند، تا در حضور خداوند تا ابد زیست نماید.
تولّد تازه از آب و روح حاصل میشود، یعنی هیچ کسی که هنوز وارد دنیا نشده نامیرا و ابدی نیست و باید اوّل در جهان هستی موجودیّت پیدا کند، و سپس طی روند پذیرش خداوند عیسی مسیح و تعمید روح وارد تولّد تازه و حیات ابدی گردد. بسیاری مسیح را در زندگی خود میپذیرند، برای او سرود میخوانند، برای او خدمات بزرگ انجام میدهند، به نام او کارهای بسیار بزرگ و عجیب میکنند ولی اگر روحالقدس در آنان نباشد، خود خداوند به آنان میگوید:
«21نه هر که مرا، خداوند، خداوند، گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آن که ارادۀ پدر مرا که در آسمان است به جا آورد.22بسا در آن روز مرا خواهند گفت، خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟23آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که، هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!24پس هر که این سخنان مرا بشنود و آنها را به جا آرد، او را به مردی دانا تشبیه میکنم که خانۀ خود را بر سنگ بنا کرد» ( متّی 7 : 21 – 24 ).
“هرگز شما را نشناختم”نشناختن یعنی بیگانه بودن، بیگانه کسی است که با او نباشید، در عالم روحانی یعنی در اندرون کسی نبودند، و مسیح میگوید در اندرون چنین اشخاصی نیست. خداوند عیسی مسیح میگوید، حتّی پس از پذیرش او به عنوان منجی و فدیۀ گناهان، اگر او را در اندرون خود نداشته باشید، شما را نمیشناسد و تولّد تازه را نخواهید یافت و در نتیجه صاحب حیات جاودانی نخواهید شد.
کل در کل این خدا است؛ برای حیات ابدی میبایست از نو و این بار در خداوند متولّد شد: «4ليكن چون مهرباني و لطف نجات دهندۀ ما خدا ظاهر شد،5 نه به سبب اعمالي كه ما به عدالت كرده بوديم، بلكه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل تولّد تازه و تازگياي كه از روحالقدس است» ( تیطس 3 : 4 – 5 ).
تا روحالقدس در کسی قرار نگیرد شخص به انسانی دیگر تبدیل نخواهد شد و هنوز در فکر و عمل همان انسان گذشته خواهد بود، این روحالقدس است که وقتی در کسی ساکن شود او را به شخصی دیگر تبدیل میکند تا وارث حیات جاودانی گردد. و خداوند عیسی مسیح در این خصوص میفرماید: «6… من الف و یاء و ابتدا و انتها هستم. من به هر که تشنه باشد، از چشمۀ آب حیات، مفت خواهم داد» ( مکاشفه 21 : 6 ).
و در انتها همان طور که پولس رسول در وصف اهمیّتِ نقش و حضور روحالقدس میگوید: «11و اگر روح او كه عيسي را از مردگان برخيزانيد در شما ساكن باشد، او كه مسيح را از مردگان برخيزانيد، بدنهاي فاني شما را نيز زنده خواهد ساخت به روح خود كه در شما ساكن است» ( رومیان 8 : 11 ).
زمانی که جبرائیل به نزد مریم میرود و در شرح چگونگی تولّد خداوند عیسی مسیح به مریم میگوید که: «35… روحالقدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلي بر تو سايه خواهد افكند، از آن جهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد» ( لوقا 1 : 35 )، تولّد عیسی را به قوّت و حضور روحالقدس در رحم مریم مرتبط میکند و آناً بیان میدارد که به این جهت این نوزاد پسر خدا نامیده خواهد شد.
باز سالها جلوتر وقتی خداوند عیسی مسیح در جوانی برای گرفتن تعمید آب به نزد یحیی تعمید دهنده میرود، شاهد یک صحنۀ عجیب دیگر خواهیم بود: «16امّا عيسي چون تعميد يافت، فوراً از آب برآمد كه در ساعت آسمان بر وي گشاده شد و روح خدا را ديد كه مثل كبوتري نزول كرده، بر وي ميآيد.17 آنگاه خطابي از آسمان در رسيد كه: اين است پسر حبيب من كه از او خشنودم» ( متّی 3 : 16 – 17 ) ( لوقا 3 : 22 ).
دقیقاً زمانی که خداوند عیسی مسیح توسّط یحیی تعمید آب گرفت و پس از آن که روحالقدس بر او قرار گرفت که این نشانی از تعمید روحالقدس بود، یک تأییدیه از آسمان صادر شد، خدا از آسمان ندا کرد که این پسر محبوب من است. این اتّفاق نه تنها مختص به مسیح بوده بلکه برای هر کس که امروزه از روحالقدس تعمید بیابد اعتبار دارد، چنان که پولس رسول نیز به این مهم شهادت میدهد:
«14زيرا همۀ كساني كه از روح خدا هدايت ميشوند، ايشان پسران خدايند.15 از آن رو كه روح بندگي را نيافتهايد تا باز ترسان شويد بلكه روح پسر خواندگي را يافتهايد كه به آن ابا يعني اي پدر ندا ميكنيم.16همان روح بر روحهاي ما شهادت ميدهد كه فرزندان خدا هستيم» ( رومیان 8 : 14 – 16 ).
در حقیقت هیچ ایمانداری وقتی به مسیح ایمان میآورد نمیتواند بگوید که پسر خدا است، بیان چنین حرفی یک اشتباه است. پسر خدا دارای خصوصیّات خدا است، آیا حقیقتاً هر کسی که ایمان آورده دارای خصوصیّات خدا است؟ همان گونه که با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمیشود، صرفاً با ابراز ایمان به مسیح کسی فرزند خدا نمیشود. فرزند خدا باید دارای روح خدا بوده و روحالقدس در او ساکن باشد. با چنین اشتباهی از تلاش برای دریافت روحالقدس جا نمانید. چنین تعلیم غلطی، آموزۀ معلّمین کذبه و یک تعلیم منحرف شیطانی است. فرزند خدا از روح خدا متولّد میگردد و باید وارد یک تولّد تازه شده باشد، چیزی غیر از آن کسی که بود.
ارادۀ خدا برای تمام کسانی که به خداوند عیسی مسیح به عنوان منجی و فدیه گناهان جهان ایمان میآورند این است تا به واسطۀ این ایمان، تعمید روحالقدس را یافته و فرزندان خدا شوند، چون: «17و هرگاه فرزندانیم، وارثان هم هستیم، یعنی وَرَثۀ خدا و هم ارث با مسیح، اگر شریک مصیبتهای او هستیم تا در جلال وی نیز شریک باشیم.18زیرا یقین میدانم که دردهای زمان حاضر نسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است.19زیرا که انتظار خلقت، منتظر ظهور پسران خدا میباشد» ( رومیان 8 : 17 – 19 ). فرزندان خدا دارای حیات ابدی و میراثدار خدا برای جهان ابدی میباشند.
«16و من از پدر سؤال ميكنم و تسلّي دهندهاي ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند،17يعني روح راستي كه جهان نميتواند او را قبول كند زيرا كه او را نميبيند و نميشناسد و امّا شما او را ميشناسيد، زيرا كه با شما ميماند و در شما خواهد بود» ( یوحنّا 14 : 16 – 17 ).
خداوند عیسی مسیح پیش از مصلوب شدن و مرگ و قیام و صعود به آسمان به شاگردان خود وعدۀ تسلّی دهندهای دیگر را میدهد که پس از او از سوی خدا عطا خواهد شد. او این تسلّی دهنده را معرّفی میکند که همان روحالقدس ( روح خدا ) است، ولی یک نکتۀ بسیار مهم را نیز به شاگردانش، یعنی کسانی که او را پیوسته پیروی میکنند اعلام میدارد، که او نه تنها با شما، مانند عهد عتیق آن گونه که با انبیا بوده خواهد ماند بلکه پس از این در آنها خواهد ماند و سکونت خواهد گرفت.
این ارادۀ خدا بود تا پس از فیض، روحالقدس را به پیروان و شاگردان مسیح در وجودشان اضافه کند. اضافه شدن روحالقدس به هر شخصی او را از انحصاری که تا کنون بر خود داشته خارج میکند و شخص را در ملکیّت خدا قرار میدهد. وقتی روحالقدس در کسی ساکن شود آن شخص برای ابد متعلّق به خداوند خواهد بود و دیگر در آیندۀ خود اختیاری ندارد؛ پولس رسول در این خصوص جداً هشدار میدهد که: «19آيا نميدانيد كه بدن شما هيكل روحالقدس است كه در شما است كه از خدا يافتهايد و از آن خود نيستيد» ( اوّل قرنتیان 6 : 19 )؟
روحالقدس، روح برتر تمام جهان هستی است که هرگز شیطان و نیروهای تاریکی بر آن نمیتوانند استیلا بیابند؛ برای آن که برگزیدگان خدا باری دیگر در اسارت ابلیس نیفتند ضروری است تا روحالقدسِ وعده را در وجودشان داشته باشند.
کسی که بدن او مسکن روحالقدس گردد، به حقیقت هیکل او مکان امن و مقدّس خدا خواهد شد و همان روحی که در او ساکن است تا به نهایت نسبت به او غیرت دارد؛ یعقوب در این خصوص میفرماید که: «5آيا گمان داريد كه كتاب عبث ميگويد روحي كه او را در ما ساكن كرده است، تا به غيرت بر ما اشتياق دارد» ( یعقوب 4 : 5 )؟
ارادۀ خدا چنین است تا به وسیلۀ مقدّسین و فیض یافتگان در مسیح بتواند با دنیا و مردم در اسارت گناه ارتباط برقرار کند و با نمایاندن جلوههای انسانی از روح متّعالی خدا، نظر دنیا را به سمت قداست آسمانی جلب کند لذا هیکل هر کسی که به واسطۀ روحالقدس، فرزند خدا خوانده شود را مسکن روحانی خود قرار داده: «22و در وي شما نيز با هم بنا كرده ميشويد تا در روح مسكن خدا شويد» ( افسسیان 2 : 22 ).
امّا پولس رسول علاوه بر این که میفرماید کسی که روحالقدس را دارد، دیگر در آن وجود جسمانی گذشتۀ خود زندگی نمیکند بلکه در اطاعت روح در حال زیست است، یک هشدار هولناک برای کسانی که نتوانند وجودشان را مهیّای سکونت روحالقدس نمایند نیز دارد: «9لیكن شما در جسم نيستيد بلكه در روح، هرگاه روح خدا در شما ساكن باشد؛ و هرگاه كسي روح مسيح را ندارد وي از آن او نيست» ( رومیان 8 : 9 ).
حسب کلام خود خداوند عیسی مسیح، او به صورت روحالقدس امروزه و تا انقضای عالم با مسیحیان است: «20… و اینک، من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما میباشم. آمین» ( متّی 28 : 20 ).
کلام مسیح نمیتواند دروغ گردد، او به آسمان و در جایگاه کاهن اعظم خدای تعالی نشسته است و تا انقضای روز ششم از دورۀ خلقت خدا او پایش را به زمین نخواهد گذاشت. پس چگونه میگوید تا انقضای عالم با شما خواهم بود؟ فقط به یک شکل امکانپذیر است! او همان تسلّی دهنده اوّل و دوّم از سوی خدا است، او امروزه به صورت روحالقدس در وجود هر مسیحی سکونت دارد.
آیا تا کنون توجّه کردهاید که چرا به پیروان و شاگردان مسیح، مسیحی میگویند؟ به هیچ کس نمیتوان گفت مسیحی مگر این که مسیح در او و او در مسیح باشد؛ شخص مسیحی کسی است که مسیح در او سکونت داشته باشد. یک آلمانی کسی است که در آلمان سکونت دارد و هویّت او آلمانی باشد، و یا یک نظامی کسی است که لباس نظامی پوشیده و روح نظامیگری در او وجود داشته باشد و … مسیح امروزه به صورت روحالقدس در هر شخص مسیحی سکونت دارد. به عبارت بسیار دقیق و صحیح: یک مسیحی کسی است که روحالقدس در او سکونت داشته باشد، یعنی تعمید روحالقدس را گرفته باشد، در غیر این صورت او تنها یک ایماندار به مسیح خواهد بود و نه یک مسیحی.
پس «هرگاه كسي روح مسيح را ندارد وي از آن او نيست.» این بسیار ترسناک است! کسی که مسیح در او نباشد، کسی که تعمید روحالقدس را نداشته باشد، کسی که هیکل او محل سکونت خدا نباشد، او تولّد تازه را ندارد و حسب کلام خداوند وارد ملکوت او نمیشود.
تعمید روحالقدس برای یک ایماندار مسیحی نه تنها از قوت روزانه بلکه زندگی و جان او نیز مهمتر و در اولویّت نخستِ حیات قرار دارد.
خداوند از روز پنطیکاست روحالقدس را به کلیسای خود بخشید و این فیض را تنها ایمانداران به مسیح یافتند تا با تعمید روحالقدس، بدنهای آنان مکان روحالقدس شده و به عنوان فرزندان خدا وارث ملکوت او شوند. حضور روحالقدس در هر شخصی ترس را از بین میبرد و به او قدرتهای بسیاری میبخشد: «31و چون ايشان دعا كرده بودند، مكاني كه در آن جمع بودند به حركت آمد و همه به روحالقدس پر شده، كلام خدا را به دليري ميگفتند» ( اعمال رسولان 4 : 31 ).
متأسّفانه هنوز بسیارند ایمانداران به مسیح که طریق صحیح دعا کردن را نمیدانند و هرگاه دهان به دعا باز میکنند مانند امّتها سخنان باطل به زبان میآورند. نتیجۀ این همه دعاهای آنان، حسب شهادتهای زیادی که خودشان دادند و معترف بودند، کاملاً بینتیجه بوده.
کتاب مقدّس یک آموزۀ بسیار غنی از چگونه دعا نمودن پسندیدۀ خدا را به ما ارائه میدهد، امّا کلیّت این آموزه را نیز اگر بیاموزید و به کار ببندید؛ باز دعای قدرتمند و کارساز دعایی است که شخص در اتّحاد با روحالقدس به آسمان خدا بلند میکند.
یهودا در رسالۀ خود به این مهم اشاره و سفارش میکند که: «20امّا شما اي حبيبان، خود را به ايمان اقدس خود بنا كرده و در روحالقدس عبادت نموده» ( یهودا 1 : 20 ). یقیناً عبادت در روح مستلزم یکی شدن با روحالقدس است. یکی از دلایل دیگری که خدا میخواهد تا هر ایماندار مسیحی تعمید روحالقدس و یکی شدن با او را بیابد، برای قدرت یافتن در دعاها است.
دعای یک شخص شاید به دلایل مختلف و در عمل به آسمان خدا نرسد و بینتیجه بماند! امّا دعایی که با اتّحاد روحالقدس به اعلی علیّین بلند کرده میشود، آنگاه این روحالقدس است که دعا مینماید و بیجواب نخواهد برگشت.
لذا همیشه محبّت خدا بر این است تا هر شخص، وقتی به دعا و عبادت به حضور خدا میخواهد حاضر شود، با آداب و قوّت روح خدا حاضر شده و تکلّم نموده تا در عالم روحانی جواب بیابد.
شخصی که هنوز آداب و شکل صحیح دعا نمودن را نمیداند، امّا اگر با مشارکت روحالقدس وارد حیطۀ دعا و عبادت گردد، روح طریق درست را برای او اعمال خواهد کرد، دقیقاً مانند کسی که به محکمه میرود تا از خود دفاع کند امّا چون آداب و فنون دفاع را در دادگاه نمیداند با سخنان خود، بیشتر باعث محکوم شدن خود خواهد شد تا تبرئه، لذا وکیل برای او این مهم را به نیکویی به انجام میرساند.
یوحنّای رسول میفرماید: «23ليكن ساعتي ميآيد بلكه الآن است كه در آن پرستندگان حقيقي پدر را به روح و راستي پرستش خواهند كرد زيرا كه پدر مثل اين پرستندگان خود را طالب است.24خدا روح است و هر كه او را پرستش كند ميبايد به روح و راستي بپرستد» ( یوحنّا 4 : 23 – 24 ).
متأسّفانه بیشتر دعاهایی که شاهد آن هستیم کاملاً دیدگاه انسانی و جنبه زمینی و بشری دارد، و درخواستها و معیارهایی را که در دعاها میشنویم در حکمت آسمانی خدا نه تنها جایگاهی ندارد بلکه مردود است. خدا روح است و به حکمت آسمانی خود همه چیز را ملاک قرار میدهد، لذا تنها روح قدّوس او است که گویای صحیح هر امری و دریافت کنندۀ هر پاسخی است. از این روی خدا پرستندگانی را میپسندد که با قوّت روح او حاضر میشوند و به آنان جواب خواهد داد.
«11در اجتهاد كاهلي نورزيد و در روح سرگرم شده، خداوند را خدمت نماييد»( رومیان 12 : 11 ). اساساً وقتی کسی تعمید روح را مییابد دو چیز در او آشکار میشود.
اوّل آن که روحالقدس هدیه و عطیّهای به آن شخص خواهد بخشید، قوّتی که تا پیش از آن در او نبوده و آن یک عطیۀ خاص خواهد بود که در نظر دیگران نِمود خواهد کرد.
و دوّم این که با تعمید روحالقدس شخص عضوی از بدن روحانی خداوند عیسی مسیح خواهد شد و همان گونه که در یک بدن هر عضوی وظیفه و خدمتی خاص بر عهده دارد، محال ممکن است کسی که تعمید روح یافته در حصاد روحانی خداوند بدون خدمت باشد.
در همین خصوص دو نکتۀ بسیار مهم را همیشه به یاد داشته باشید:
1) ایمانداری که در کلیسا و یا در زندگی شخصی خود فاقد خدمت یا فعّالیّتی با قوّت روحالقدس باشد، قطعاً تعمید روح را ندارد. زیرا کسانی که روحالقدس را در خود دارند، همان روح آنان را بیکار نمیگذارد، بلکه به خدمت میکشاند.
2) هر کسی که در قالب تشکّلات کلیسایی نقش و جایگاهی در کلیسا دارد، لاجرم تعمید روح ندارد؛ زیرا فقط و فقط روحالقدس است که کسی را به خدمت در کلیسا میگمارد چنان که پولس رسول نیز در این خصوص شهادت میدهد: «27امّا شما بدن مسیح هستید و فرداً اعضای آن میباشید.28و خدا قرار داد بعضی را در کلیسا، اوّل رسولان، دوّم انبیا، سوّم معلّمان، بعد قوّات، پس نعمتهای شفا دادن و اعانات و تدابیر و اقسام زبانها» ( اوّل قرنتیان 12 : 27 – 28 ).
هر گونه انتصابات خدمتی در کلیساها اگر با گزینش هر مقامی به غیر از روحالقدس باشد، مورد تأیید خداوند نیست؛ هر گونه انتصاب به خدمتی در کلیسا اگر حسب فارغالتحصیلی در دانشگاههای الهیّاتی باشد مورد تأیید خداوند نیست. خدمت در کلیسا را فقط روحالقدس است که تعیین میکند؛ مانند چگونگی انتخاب پولس و برنابا: «1و در کلیسایی که در اَنطاکیّه بود، انبیا و معلّم چند بودند، برنابا و شمعونِ ملقّب به نیجر و لوکیوسِ قیروانی و مَناحمِ برادر رضاعی هیرودیسِ تیترارخ و سولس.2چون ایشان در عبادت خدا و روزه مشغول میبودند، روحالقدس گفت، بَرنابا و سولس را برای من جدا سازید از بهر آن عمل که ایشان را برای آن خواندهام.3آنگاه روزه گرفته و دعا کرده و دستها بر ایشان گذارده، روانه نمودند» ( اعمال رسولان 13: 1 – 3 ).
این روندی هست که تا به امروز ادامه دارد و خود روحالقدس است که خادمینش را در کلیسا تعیین و آنان را مسح مینماید. احتمال دارد شخصی با دانش الهیّاتی از سوی روحالقدس به خدمت گماشته شود، امّا برای این منظور به هیچ وجه دانش الهیّاتی او ملاک نیست، بلکه ملاک انتخاب روحالقدس است؛ و نیز حتماً باید این مهم را مد نظر قرار داد که شرط اصلی و اوّلیّه برای این گزینش از سوی روحالقدس تعمید روح است، که چنین تعمیدی با یک اتّفاق عجیب ماوراءالطبیعه همیشه همراه است و شخص باید برای آن یک شهادت بزرگ داشته باشد.
خدمت در کلیسا دارای چنان اهمیّت ویژه و مهمی است که نمیتوان این امر را حسب احساسات انسانی به کسی وا گذار نمود. اساساً هیچ کس حق چنین کاری را ندارد؛ کلیسا بدن مسیح و از آن خداوند است و تنها او است که حق دارد بر کلیسایش خدّامی را به کار بگمارد.
آنانی که با مسح روحالقدس در خدمت کلیسا قرار میگیرند به خاطر همان روح قدّوس نمیتوانند اشتباه و انحرافی در کلیسا ایجاد کنند زیرا در روح شریک با روحالقدس گردیدهاند. امّا آنانی که بدون انتخاب و مسح روحالقدس در جایگاه خدمتی در کلیسا نشستند همیشه کلیسا را به انحراف بردهاند که تاریخ نیز به این شهادت میدهد.
پولس رسول باز در رسالۀ خود به افسسیان این مهم را تکرار میکند که: «10آن که نزول نمود، همان است که صعود نیز کرد بالاتر از جمیع افلاک تا همۀ چیزها را پُر کند.11و او بخشید بعضی رسولان و بعضی انبیا و بعضی مبشّرین و بعضی شبانان و معلّمان را،12برای تکمیل مقدّسین، برای کار خدمت، برای بنای جسد مسیح» ( افسسیان 4 : 10 – 12 ).
کسانی که تعمید روحالقدس را بیابند، غیر ارادی، حسب آن چه روح برای آنان در نظر میگیرد به خدمتی در کلیسا مشغول میگردند و کار آنان در کلیسا ثمرۀ نیکو به بار خواهد آورد؛ و این ارادۀ خدا برای بخشیدن روحالقدس به کسانی است که بر میگزیند تا در کلیسا به کار خدمت مشغول شوند.
«5زيرا آناني كه بر حسب جسم هستند، در چيزهاي جسم تفكّر ميكنند و امّا آناني كه بر حسب روح هستند در چيزهاي روح.6 از آن جهت كه تفكّر جسم موت است، لیكن تفكّر روح حيات و سلامتي است» ( رومیان 8 : 5 – 6 ).
تفکّر جسم تمام آن چیزهایی است که یک انسان حسب زندگی در دنیای مادی از آن اکتساب مینماید. جسم یا تفکّر انسانی در همۀ امور زندگی همیشه تنها چیزی که برای او ملاک و معیار قرار دارد نیازهای او اعم از مادی و جسمی و روح انسانی او است، که در باغ عدن به واسطۀ گناه آدم، شیطان بر آن استیلا پیدا کرد و او را به سمت گناه و مرگ کشاند.
تمام تاکتیکهای شیطان برای به انحراف کشاندن یک شخص مطابق آن چه در بیابان برای به تجربه انداختن مسیح با سه پرسش به کار انداخت، و همان گونه که بعدها نیز یوحنّای رسول از آن پرده برداشت، حول سه محور میگردد: «16زیرا که آن چه در دنیا است، از شهوت جسم و خواهش چشم و غرور زندگانی از پدر نیست بلکه از جهان است» ( اوّل یوحنّا 2 : 16 ).
پس از التقاط شیطان با روح انسانی، کلاً تفکّر انسانی یا همان دنیا، در امور دنیایی تفکّر میکند که نتیجهاش مرگ است. از این روی ارادۀ خدا بر این است تا هر ایمانداری به مسیح با تعمید روحالقدس و سکونت روح در او، روح قدّوس خداوند که به اسرار و حقایق آسمانی آگاه است، تفکّر جسمانی را در سیطرۀ خود گرفته و شخص با تفکّری روحانی در خداوند زیست نماید.
غالب شدن تفکّر روح در یک شخص نه تنها او را در مسیر سلامتی و حیات قرار میدهد بلکه همان گونه که پولس رسول نیز به آن اشاره دارد او را با روح خدا پیوند میزند: «17لیكن كسي كه با خداوند پيوندد يك روح است» ( اوّل قرنتیان 6 : 17 ).
امکان ندارد قدرت برتر مغلوب قدرت ضعیفتر گردد؛ امکان ندارد دانش و علم به یقین، در مقابل ادلّههای پوچ و اشتباه کنار برود؛ امکان ندارد مالک از مستأجر خود فرمان ببرد؛ همیشه این ضعیفتر و کوچکتر است که در قویتر و بزرگتر حل میشود.
از این روی ارادۀ خدا چنین است تا با بخشش روحالقدس به یک ایماندار مسیحی با او وارد مشارکتی شود که همۀ امور زندگی او را در دست بگیرد و آن شخص با روح خدا یکی گردد. پولس رسول در این خصوص سفارش میکند که: «6برای هیچ چیز اندیشه مکنید، بلکه در هر چیز با صلات و دعا با شکرگزاری مسؤولات خود را به خدا عرض کنید» ( فیلیپیان 4 : 6 ).
«22كه او نيز ما را مُهر نموده و بيعانه روح را در دلهاي ما عطا كرده است» ( دوّم قرنتیان 1 : 22 ).
شاید مهمترین چیزی که برای یک شخص دارای اهمیّت بسیار ویژه باشد، اطمینان از انتهای کار او است، که آیا برگزیدۀ خدا برای ملکوتش میباشد یا نه؟ تعمید روحالقدس دقیقاً یک جواب محکم و قاطع به این مهم است، زیرا تعمید روح بیعانۀ خدا و اطمینان از برگزیدگی برای هر شخص ایماندار خواهد بود.
پولس رسول خیلی واضح اعلام میکند: «13و در وي شما نيز چون كلام راستي، يعني بشارت نجات خود را شنيديد، در وي چون ايمان آورديد، از روح قدّوسِ وعده مختوم شديد.14كه بيعانۀ ميراث ما است براي فداي آن مِلْكِ خاص او تا جلال او ستوده شود» ( افسسیان 1 : 13 – 14 ).
روحالقدس ازلی و ابدی است، در او مرگ راه ندارد، او روح حیات است. بدنی که روحالقدس در او ساکن باشد مرگ را نخواهد چشید و همان گونه که همان روح، مسیح را از مردگان برخیزانید، در هر کس که در او سکونت داشته باشد او را از مرگ قیام خواهد داد.
امّا همان گونه که رسول او به این امید زنده ما را بشارت داده، شادانیم که روحالقدس بیعانۀ خدا برای یک حیات ابدی است: «5امّا او كه ما را براي اين درست ساخت خدا است كه بيعانۀ روح را به ما ميدهد» ( دوّم قرنتیان 5 : 5 ).
در کتاب مقدّس با اوّلین خصوصیّتی که از روح خدا آشنا میشویم عمل”بارور کنندۀ”آن است. وقتی خدا آسمانها و زمین را به نفخۀ دهان خود به شکل تودههای بخار ( آب ) به وجود آورد، سریعاً اوّلین کاری که در وجه روحانی خود انجام داد بارور کردن و شکل دادن به تودههای بخار بود: «2و زمين تهى و باير بود و تاريكى بر روى لجّه و روح خدا سطح آبها را فرو گرفت» ( پیدایش 1 : 2 ).
گفتیم در عهد عتیق روحالقدس با نام روح خدا معروف بود زیرا هنوز در وجود هیچ کسی ساکن نشده بود و تنها بر هر کس یا هر چیزی قرار میگرفت.
یکی از خصوصیّات همیشه همراهِ روح خدا این است که بر هر چیزی قرار میگیرد آن را به جنبش آورده و بارور میکند، و از آن پدیدهای نو به وجود میآورد؛ مانند ابتدای پیدایش که وقتی بر روی آبها قرار گرفت خشکی را بیرون کشید و پیوسته جهان هستی را شکل داد.
در خصوص تولّد مسیح نیز همین اتّفاق افتاد، وقتی روحالقدس بر مریم، مادر عیسی مسیح که یک دختر باکره بود قرار گرفت رحم او را بارور نمود، عملی که به طور طبیعی امکانپذیر نبود: «18امّا ولادت عيسي مسيح چنين بود كه چون مادرش مريم به يوسف نامزد شده بود، قبل از آن كه با هم آيند، او را از روحالقدس حامله يافتند. …20امّا چون او در اين چيزها تفكّر ميكرد، ناگاه فرشتۀ خداوند در خواب بر وي ظاهر شده، گفت: اي يوسف پسر داوود، از گرفتن زن خويش مريم مترس، زيرا كه آن چه در وي قرار گرفته است، از روحالقدس است» ( متّی 1 : 18 و 20 ).
پس از پنطیکاست که روحالقدس بر ایمانداران افاضه شد نیز شاهد همین روند هستیم. وقتی در بالاخانه روحالقدس بر آن 120 تن قرار گرفت همۀ آنان از قوّت روحالقدس پر شدند و در وجودشان تغییراتی به وجود آمد، این تغییرات در ابتدا با صحبت نمودن آنها به زبانهای غیر، زبانهایی که هیچ کدام توانایی سخن گفتن به آنها را نداشتن نمود کرد: «1و چون روز پنطیکاست رسید، به یک دل در یک جا بودند.2که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آن جا نشسته بودند پر ساخت.3و زبانههای منقسم شده، مثل زبانههای آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرار گرفت.4و همه از روحالقدس پر گشته، به زبانهای مختلف، به نوعی که روح بدیشان قدرت تلفّظ بخشید، به سخن گفتن شروع کردند» ( اعمال رسولان 2 : 1 – 4 ). شاید به نوعی میتوان گفت که به شخصی دیگر تبدیل شدند.
پولس رسول نیز به نقش نمو دهندگی روح خدا اشاره دارد و در مقطعی اعلام میکند که: «6من كاشتم و اپلس آبياري كرد لیكن خدا نمو ميبخشيد» ( اوّل قرنتیان 3 : 6 ). محال ممکن است که شخصی تعمید روح بگیرد و در کلیّت روح و رفتار و وجودش تغییری محسوس دیده نشود.
اگر ایمانداری را دیدید که پس از ایمان هنوز هیچ تغییری در فکر و احساس و اندیشه و عملکرد او ایجاد نشده، هرگز باور نکنید که او تعمید داشته باشد، حال در هر مقام و منصبی باشد.
حضور روح خدا همیشه در میان قوم برگزیدۀ او یعنی بنیاسرائیل دیده شده، حضور روح خدا آن قدر در میان قوم پررنگ و با شهادتهای بسیاری همراه بوده که حتّی چکیدهای از آن را در نزد هیچ امّت و قومی نمیتوان دید، لذا عجیب به نظر نمیرسد اگر گفته شود خدا فقط با این قوم بوده. امّا پس از افاضۀ روحالقدس در روز پنطیکاست عملاً شاهد آنیم که این جریان وسیعتر شد و از قالب قومیّت به سمت هر که به خداوند عیسی مسیح ایمان قلبی و عملی آورده حرکت نمود.
پطرس شهادت میدهد که افاضۀ روحالقدس در میان امّتهای دیگر نیز جاری است: «44اين سخنان هنوز بر زبان پطرس بود كه روحالقدس بر همۀ آناني كه كلام را شنيدند، نازل شد.45و مؤمنان از اهل ختنه كه همراه پطرس آمده بودند، در حيرت افتادند از آن كه بر امّتها نيز عطاي روحالقدس افاضه شد» ( اعمال رسولان 10 : 44 – 45 ).
همان گونه که خون عیسی مسیح باعث آمرزش گناهان جهان شد و او برای تمام جهان فدیه شد و نه تنها قوم بنیاسرائیل، پس عطای روحالقدس نیز که ضامن حیات ابدی برای هر شخصی است، به تمام امّتهای جهان بخشیده شده به شرط آن که هر کس خون فدیه شدۀ مسیح را برای خود بپذیرد و به او ایمان بیاورد.
اگر تا پیش از مسیح، این فخر قوم اسرائیل بود که روح خدا فقط با آنان سخن میگفت و در میان آنان میخرامید، امّا پس از فیضی که در خون عیسی مسیح به جهانیان داده شد، این فخر شامل حال هر کسی که او را به عنوان خداوند و خدا، و منجی خود بپذیرد، میگردد؛ با یک تفاوت بسیار بزرگ و بخششی بسیار عظیمتر که دیگر نه به عنوان روح خدا که با قوم بوده، بلکه به عنوان روحالقدس که گویای ساکن شدن روح خدا در وجود یک ایماندار برای همیشه و تحت کنترل گرفتن آن است.
چنان که پطرس اشاره میکند: «8و خداي عارفالقلوب بر ايشان شهادت داد بدين كه روحالقدس را بديشان داد، چنان كه به ما نيز.9و در ميان ما و ايشان هيچ فرق نگذاشت، بلكه محضِ ايمان دلهاي ايشان را طاهر نمود» ( اعمال رسولان 15 : 8 – 9 ).
باید این را به یاد داشت که سکونت روحالقدس در هر شخص بیعانه و تضمینی است بر پذیرفته شدن او برای ورود به ملکوت خدا و داشتن حیات ابدی.
یعقوب در رسالۀ خود بیان میدارد که روحالقدس به کسانی که در آنها سکونت میکند بسیار اشتیاق و علاقه دارد: «5آيا گمان داريد كه كتاب عبث ميگويد روحي كه او را در ما ساكن كرده است، تا به غيرت بر ما اشتياق دارد» ( یعقوب 4 : 5 )؟
یقیناً تا کنون به یک مرد غیرتی برخوردهاید. او نسبت به همسر خود چگونه غیرتی دارد؟ آیا تحمّل میکند کسی او را لمس و بیحیثیّت کند؟ آیا تحمّل میکند کسی به او گزند برساند؟ آیا تحمّل میکند کسی نیّت بد بر او داشته باشد؟ آیا تحمّل دیدن درد و رنج او را دارد؟ آیا برای او با بدترین دشمنان مقابله نخواهد کرد؟
خدا در عهد عتیق قومش را مخاطب ساخته و چنین میفرماید که او مانند شوهر، و قوم همچون زوجۀ او است: «5زیرا که آفرینندۀ تو که اسمش یهوه صوااُت است شوهر تو است، و قدّوس اسرائیل که به خدای تمام جهان مسمّی است ولیِ تو میباشد.6زیرا خداوند تو را مثل زن مهجور و رنجیده دل خوانده است و مانند زوجۀ جوانی که ترک شده باشد. خدای تو این را میگوید» ( اشعیا 54 : 5 – 6 ). این سخن در تمثیل گفته شده امّا نشان از اشتیاق و غیرت بسیار خدا نسبت به قومش داشت و در عمل نیز خدا برای قومش کارهای بسیار عجیب و شگفتآور نمود.
در عهد جدید نیز وقتی یهوه با جلال عیسی مسیح آشکار شد کتب به ما باز با چنین تمثیلی میگوید که عیسی داماد آسمانی و کلیسای برگزیدۀ او مانند عروسِ باکرۀ او میباشد ( به تمثیل ده باکره در انجیل متّی باب 25 توجّه کنید ). و حال شاهدیم که او ( خداوند عیسی مسیح ) تا به مرگ برای کلیسا و عروس خود غیرت داشت و جانش را برای آن داد.
پس از مصلوب شدن خداوند و نزول او مانند روحالقدس بر جانهای ایمانداران ما شاهد همان غیرت و اشتیاق او هستیم که: «… تا به غيرت بر ما اشتياق دارد؟» حال وقتی میبینیم که خدا در عهد عتیق برای قومش چه کارها کرد و وقتی در جسم بر روی زمین آشکار شد، غیرتش او را تا کجا ( تا به مرگ ) به پیش برد، باید درک کرده باشید که روحالقدس تا چه حد به ما اشتیاق و غیرت دارد؟
او با ساکن شدن در شخص، هرگز رهایش نخواهد کرد و این یک تضمین بزرگ برای حیات ابدی است.
«6و روح خداوند بر تو مستولي شده، با ايشان نبوّت خواهي نمود و به مرد ديگر متبدّل خواهي شد» ( اوّل سموئیل 10 : 6 ). یکی از تأثیراتی که روح خدا بر اشخاص میگذارد، او را تغییر میدهد و به شکلی دیگر تبدیل میکند، مانند انبیا که همچون مردمان دیگر زندگی میکردند ولی وقتی روح نبوّتی بر آنان قرار میگرفت، شجاعت مییافتند و کلام خدا را با قوّت بیان میکردند.
روح خدا ترس را از هر کس دور میکند زیرا او روح برتر در تمام جهان هستی و در تمام زمینهها است؛ حال وقتی روحالقدس در کسی ساکن گردد آن شخص میتواند از تمام قوّتهای روح بهرهمند شود، چنین شرایطی که برای هر کسی اتّفاق بیفتد بزرگترین نمودی که در نظر دیگران دارد این است که آن شخص به شخصی دیگر تبدیل میشود، مانند انبیا که هر چند انسان بودند ولی وقتی روح خدا بر آنان قرار بگیرد با قدرتی به عظمت خداوند سخن میگویند.
یکی از نمونههای جالبی که در کتاب مقدّس میتوانیم ببینیم ماجرای بلعام با بالاق است. بلعام یک نبیِ زاهد و گوشهگیری بود که وقتی تحت وسوسههای بالاق قرار میگیرد تا برود و قوم بنیاسرائیل را لعنت کند، دقیقاً زمانی که میبایست لعنت کند، روح خدا بر او قرار میگیرد و به جای لعنت قوم را تمجید و ستایش میکند.
«2و بلعام چشمان خود را بلند كرده، اسرائيل را ديد كه موافق اسباط خود ساكن ميبودند. و روح خدا بر او نازل شد. … ( او شروع به تمجید و برکت قوم نمود )10پس خشم بالاق بر بلعام افروخته شده، هر دو دست خود را برهم زد و بالاق به بلعام گفت: تو را خواندم تا دشمنانم را لعنت كني و اينك اين سه مرتبه ايشان را بركت تمام دادي. …12بلعام به بالاق گفت: آيا به رسولاني كه نزد من فرستاده بودي نيز نگفتم13كه اگر بالاق خانۀ خود را پر از نقره و طلا به من بدهد، نميتوانم از فرمان خداوند تجاوز نموده، از دل خود نيك يا بد بكنم بلكه آن چه خداوند به من گويد آن را خواهم گفت» ( اعداد 24 : 2 – 13 )؟
امروزه نیز روحالقدس با مسیحیان این چنین کاری میکند. شخص خشمگین و تندخو را به شخصی سرشار از محبّت تبدیل میکند، مانند یوحنّا و برادرش یعقوب ( رسولان خداوند عیسی مسیح ). شخص بیسواد و ناتوان در بیان سخنان سنجیده را به شخصی با حکمت و دانا، مانند پطرس ( از رسولان خداوند عیسی مسیح ). روحالقدس حسد، نفرت، خودخواهی، ظلم، و … را از شخص میگیرد و نیکویی را در او جایگزین میکند و اساساً شخص را به کسی دیگر تبدیل میکند؛ و این روندی هست که همچنان ادامه دارد.
هیچ مسیحی نمیتواند جز به واسطۀ روحالقدس از آن طبیعت گذشتۀ خود کلاً جدا و دور شود؛ و اگر در شخصی که مدّعی داشتن روحالقدس است، او را همچنان همان انسان گذشته یافتید، بدانید که روحالقدس در او سکونت ندارد.
«16تا خادم عيسي مسيح شوم براي امّتها و كهانت انجيل خدا را به جا آورم تا هديۀ امّتها مقبول افتد، مقدّس شده به روحالقدس» ( رومیان 15 : 16 ). در مورد تقدیس زیاد شنیدید و با توجّه به مفاهیمی که از آن در آموزههای کتاب مقدّسی دریافت میشود، چند عامل را میتوان موجب تقدیس شدن دانست.
تقدیس در لغت به معنی پاک و تطهیر کردن است. و در معنی مصطلح آن معانی مترادف دیگری مانند: مبرّا کردن، جدا کردن، انتخاب کردن، به ذات خداوندی الصاق کردن نیز دارد. در امور روحانی غالباً تقدیس به این پنج معنی تفسیر میگردد.
زمانی که سخن از تقدیس شدن است، به آن معنی است که شخص از هر ناراستی مبرّا شده و از هر نجاستی پاک و تطهیر شده و از شرارتها جدا شده و از سوی خدا انتخاب گردیده و به ذات خداوندی ملصق میگردد؛ و این دقیقاً کاری است که وقتی کسی روحالقدس را مییابد، به عبارتی تعمید روح میگیرد، همان روحالقدس با او این کار را خواهد کرد. از این روی است که کلام میفرماید روح بیعانهای است برای ورود به ملکوت خدا.
پولس رسول در خصوص ارتباط عمیق بین برگزیدی و تقدیس شدن به روحالقدس، به ایمانداران اشاره میکند که: «13امّا اي برادران و اي عزيزانِ خداوند، ميبايد ما هميشه براي شما خدا را شكر نماييم كه از ابتدا خدا شما را برگزيد براي نجات به تقديس روح و ايمانِ به راستي» ( دوّم تسالونيکيان 2 : 13 ).
آموختید که جسم خاکی است و در هر صورت میبایست به خاک بازگردد، امّا نفس و روح انسان که میبایست در ملکوت ابدی خدا باشد، توسّط شیطان به اسارت کشیده شده و از اتّصال به روح حیات خدا باز مانده و ناپاک گردیده. نه آب و نه هیچ عنصری، قدرت پاکیزگی و تقدیس نمودن انسان را از وجود شیطان ندارد مگر قدرت برتر جهان هستی یعنی روحالقدس.
شاید بتوان گفت مهمترین کاری که در وهلۀ نخست روحالقدس برای هر انسانی میکند این است که او را از اسارت شیطان مبرّا و به خدا ملصق میکند. فقط روحالقدس است که دسترسی شیطان به هر کسی را ناممکن میسازد. این هشدار را جدی بگیرید! هر قدر هم که ایماندار منظّم و خوبی باشید، تا تعمید روحالقدس را نیابید، همیشه در خطر دست درازی و انحراف و فریب شیطان قرار دارید؛ او تنها به کسانی که روحالقدس در آنان ساکن است نمیتواند دست درازی کند.
محال ممکن است تا کسی تعمید روحالقدس را نداشته باشد بتواند مطیع کامل خدا باشد، از آن روی که همیشه در دسترس و نفوذ شیطان قرار دارد و به دلیل عدم حضور روحالقدس به راحتی از حقیقتِ راستی منحرف میگردد. پطرس به این نکته اذعان دارد که عمل تقدیس روح موجب اطاعت میگردد: «2برگزيدگان بر حسب علم سابق خداي پدر، به تقديس روح براي اطاعت و پاشيدن خون عيسي مسيح. فيض و سلامتي بر شما افزون باد» ( اوّل پطرس 1 : 2 ).
پولس رسول اشارۀ جالبی به نقش روحالقدس در بازدارندگی و تسلّط شیطان بر ایمانداران دارد. او در خصوص شروع هفت سال پایانی روز ششم از روزهای خداوند میفرماید که عروس به آسمان میرود و دیگر روحالقدس نیز بر روی زمین نخواهد بود و شیطان با تمام لشکریانش بر روی زمین فجایع خواهند کرد؛
پولس در نامۀ خود به تسالونیکیان از روحالقدس در برابر شیطان به نقش او یعنی”مانع”بودنش اشاره میکند: «6و الآن آن چه را که مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود.7زیرا که آن سر بیدینی الآن عمل میکند، فقط تا وقتی که آن که تا به حال مانع است از میان برداشته شود» ( دوّم تسالونیکیان 2 : 6 – 7 ).
بله زمانی که کلیسای عروس به آسمان ربوده گردد، روحالقدس نیز دیگر در زمین نخواهد بود. و این مانع برای شیطان کلاً برداشته میشود. امروزه این روحالقدس است که بزرگترین مانع برای تسلّط شیطان بر هر ایمانداری است. روح است که هیکل ایمانداران را تقدیس نموده و برای خدا جدا میسازد.
«17امّا خداوند روح است و جايي كه روح خداوند است، آن جا آزادي است» ( دوّم قرنتیان 3 : 17 ).
وقتی روحالقدس در شخصی قرار بگیرد او را از اسارت شیطان آزاد میکند. دیگر آن شخص با وسوسۀ شیطان گناه نخواهد کرد و دیگر در امیال نفسانی شیطان در اسارت گناه و مرگ نخواهد بود؛ از این روی است که گفته میشود جایی که روحالقدس باشد آن جا آزادی است.
متأسّفانه بسیار شنیدم، که میگویند در مسیح ما آزادیم و دیگر در شریعت زندگی نمیکنیم، و دیگر از همۀ احکام سخت شریعت آزاد شدیم. این تا چه حد جهالت است که آزادی در مسیح را به رد قوانین خدا میدانند! ای وای که هنوز نمیدانند رد قوانین خدا دقیقاً در اسارت شیطان رفتن و مرگ است.
خود خداوند عیسی مسیح در جواب جوانی که از او جویای عمل نیکو را داشت، گفت که احکام را به جا آور: «16ناگاه شخصی آمده، وی را گفت: ای استاد نیکو، چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟17وی را گفت: از چه سبب مرا نیکو گفتی و حال آن که کسی نیکو نیست، جز خدا فقط. لیکن اگر بخواهی داخل حیات شوی، احکام را نگاه دار.18بدو گفت، کدام احکام؟ عیسی گفت: قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده،19و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایۀ خود را مثل نفس خود دوست دار» ( متّی 19 : 16 – 19 ).
هر آن چه را خداوند به عنوان فریضۀ ابدی خوانده تا به ابد اعتبار دارد. امروزه نیز خداوند از ما همان انتظار را دارد تا کلام او را نگه داریم. خداوند عیسی مسیح امروزه به عنوان کاهن اعظم خدای تعالی در آسمان و در نقش کهانتی ابدی نشسته است. کاهن مجریِ احکام و قوانین و فرایض نهاده شده از سوی خدا است. در عهد عتیق کاهنان در قالبی جسمانی مجریِ احکام خدا بودند و پس از آن با نشستن خداوند عیسی مسیح در جایگاه کهانتی آسمانی این خدمت ابدی روحانی در خیمهگاه آسمانی برپا شد، چنان که نویسندۀ عبرانیان بیان میدارد:
«21زیرا ایشان بیقسم کاهن شدهاند و لیکن این با قسم از او که به وی میگوید، خداوند قسم خورد و تغییر اراده نخواهد داد که تو کاهن ابدی هستی، بر رتبۀ ملکیصدق.22به همین قدر نیکوتر است آن عهدی که عیسی ضامن آن گردید.23و ایشان کاهنان بسیار میشوند، از جهت آن که موت از باقی بودن ایشان مانع است.24لیکن وی چون تا به ابد باقی است، کهانت بیزوال دارد.25از این جهت نیز قادر است که آنانی را که به وسیلۀ وی نزد خدا آیند، نجات بینهایت بخشد، چون که دائماً زنده است تا شفاعت ایشان را بکند.26زیرا که ما را چنین رئیس کَهَنَه شایسته است، قدّوس و بیآزار و بیعیب و از گناهکاران جدا شده و از آسمانها بلندتر گردیده،27که هر روز محتاج نباشد به مثال آن روسای کَهَنَه، که اوّل برای گناهان خود و بعد برای قوم قربانی بگذراند، چون که این را یک بار فقط به جا آورد، هنگامی که خود را به قربانی گذرانید.28از آن رو که شریعت مردمانی را که کمزوری دارند کاهن میسازد، لیکن کلام قسم که بعد از شریعت است، پسر را که تا ابدالآباد کامل شده است» ( عبرانیان 7 : 21 – 28 ).
نباید اشتباه کرد! احکام و قوانین خدا با آمدن مسیح باطل نگردید بلکه شکل آن از جنبۀ تماماً جسمانی به دیدگاه روحانی و حقیقی خود تبدیل شد. آن چه میماند روح است که تا به ابد میتواند بماند نه جسم فانی.
این یک مصیبت بزرگ است برای هر مدّعی ایمان به مسیح و یا کلیسایی که آزادی را در رها شدن از احکام و کلام خدا بداند. آن هم کلامی که به هر کسی میتواند حیات جاویدان ببخشد. اوه! بیان این جمله هم بسیار وحشتناک است. کسی که چنین میگوید قطعاً از کلام خدا و هدف کتاب مقدّس هیچ نمیداند.
روحالقدس انسان را از سیطرۀ شیطان و اسارت گناه و مرگ آزاد میکند. هر جا روح خدا باشد در آن جا شیطان و لشکریانش قدرت جولان دادن ندارند و شخص آزاد است تا با اتّحاد روحالقدس در صلح و آرامی زندگی کند. این آزادی فقط به واسطۀ حضور روحالقدس امکانپذیر است.
«17و خُودِ نجات و شمشير روح را كه كلام خدا است برداريد» (افسسیان 6 : 17).
خُود به معنی کلاه است، و غالباً به کلاهی مستحکم که برای مردان جنگی است اطلاق میشود؛ پوششی که شخص بر سر میگذارد تا از ضربات وارده به سر که مرکز تفکّر و اندیشه و دانایی و هوشیاری او است محافظت کند. و نجات، تنها یک معنی دارد و آن زندگی و حیات است، و این تنها در خداوندمان عیسی مسیح است.
حال هر کجا با عبارت خُودِ نجات مواجه شدید باید بدانید که منظور تفکّر، اندیشه، دانایی و هوشیاری است که به واسطۀ خداوند عیسی مسیح از تمامیّت ایمان شخص محافظت میکند و نجات را برای او حفظ مینماید. این خصوصیّات توسّط روحالقدس در یک مسیحی نهاده میگردد.
و شمشیر روح، همان طور که در ادامۀ آیه آورده شده، کلام خدا است. در حقیقت گویندۀ اصلی کلام مقدّس خدا، روحالقدس است. پطرس در این باره اعلام میکند که: «20و اين را نخست بدانيد كه هيچ نبوّتِ كتاب از تفسير خود نبي نيست.21زيرا كه نبوّت به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلكه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» ( دوّم پطرس 1 : 20 – 21 ).
در نبرد مسیح با شیطان در بیابان، آن چه مسیح را پیروز میدان تجربیّات در برابر ابلیس نمود کلام خدا بود. مسیح به ما نشان داد که تنها راه برای مقابله با مکرهای شیطان استفاده از کلام خدا است. در مقابله با حریفی قدرتمند میبایست سلاحی به مراتب قویتر و برندهتر از حریف خود داشته باشید. نویسندۀ رسالۀ عبرانیان در این خصوص میفرماید: «12زیرا کلام خدا زنده و مقتدر و بُرندهتر است از هر شمشیر دو دَم و فرو رونده، تا جدا کند نَفْس و روح و مفاصل و مغز را، و مُمَیّز افکار و نیّتهای قلب است» ( عبرانیان 4 : 12).
این سلاح برنده را تنها صاحب اصلی آن میتواند به دست کسی دهد که میخواهد در برابر حملات شیطان مقابله کند. سکونت روحالقدس در هر شخصی این سلاح را در اختیار آن شخص قرار میدهد و اساساً روحالقدس تنها به کلام خدا سخن میگوید.
نمیخواهم از این مهم بیخبر باشید که، برای شناختن و تمیز دادنِ صداها و تعالیم و هدایتهایی که دریافت میکنید فقط یک راه روشن است؛ اگر فرستندۀ آن روحالقدس باشد، او فقط به کلام مقدّس خدا سخن میگوید و نشانه و ردی از آن دریافت را حتماً در کتب مقدّس میتوانید بیابید، و در غیر این صورت یا درگیر توهّمات ذهن خود و یا در دام فریب شریران شدهاید.
باز تأکید میکنم که همیشه به یاد داشته باشید که”روحالقدس با کلام خدا سخن میگوید”و کسی که روح را دارد جز به کلام خدا به هیچ چیز دیگر استناد نمیکند و غیر از کلام خدا هیچ مرجع دیگری را به رسمیّت نمیشناسد.
«26ليكن تسلّي دهنده يعني روحالقدس كه پدر او را به اسم من ميفرستد، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد و آن چه به شما گفتم به ياد شما خواهد آورد» ( یوحنّا 14 : 26 ).
خداوند عیسی مسیح به این مهم اذعان دارد که روحالقدس علاوه بر این که معلّم کتب مقدّس است، همچنین بازتاب دهندۀ سخنان خود او نیز میباشد؛ اگر به زبان خیلی ساده و عامیانه بگویم عهد عتیق و عهد جدید.
وقتی به کلام خداوند دقّت کنید به جز این نمیتوانید نتیجه بگیرید که حضور روحالقدس در هر شخصی، برای او نقش معلّم کتاب مقدّس را نیز خواهد داشت، و همان روح او را به کلام خدا آگاه خواهد نمود. این سخن مسیح یک آموزۀ بسیار مهم را به ما میآموزد و گوش ما را تیز و فکر ما را هوشیار میکند به این که”محال ممکن است که چند نفر از روحالقدس پر شده باشند ولی در برداشت و توضیح کلام خدا اختلاف داشته باشند”این امکان ندارد روحالقدس به افراد آموزشهای گوناگون ارائه دهد.
اگر در کلیسایی معلّم یا شخص پر از روحالقدسی باشد که برای کلیسا اثبات شده باشد، چنان چه مدّعیان دیگری نیز در کلیسا باشند که به داشتن روحالقدس اذعان دارند، و اگر بر سر مسائل کتاب مقدّسی و فرامین خداوند با آن شخص اختلاف نظر شدید داشته باشند، به طور قطع بدانید که آن مدّعیان فاقد تعمید روحالقدس هستند. روح هیچگاه بر ضد خود منقسم نمیشود.
هرگز دو خادم مسیح بر ضد یک دیگر سخن نمیگویند؛ هرگز در برابر یک دیگر نمیایستند؛ هرگز در توضیحِ کلام خدا با یک دیگر مجادله نمیکنند؛ هرگز دو تعلیم متفاوت را ارائه نمیدهند. این بسیار ممکن است فهم و حکمت یکی از دیگری کمتر باشد و در جایگاه پایین یا بالاتر باشند، امّا کسانی که از روحالقدس تعلیم میگیرند هرگز در دو مسیر متفاوت حرکت نمیکنند و همیشه کوچکتر از بزرگتر برکت میگیرد و یک دیگر را تأیید میکنند. زیرا معلّم و استاد یکی است.
در بدنه کلیسا هم همین گونه است؛ کلیسا یک معلّم دارد و مابقی شاگردانند. شاگرد بزرگتر از استاد خود نیست، پس به استاد گوش میدهد و چنان چه شاگردان نیز از روحالقدس پر باشند با آموزههای معلّم مسح شدۀ خداوند همراه میشوند، نه این که با او مقابله کنند. هرگاه شاگردی با معلّم خود مقابله نماید قطعاً بدانید آن شخص از روحی دیگر هدایت میگیرد. در این جا یک نکتۀ بسیار مهم را متذکّر میشوم، این سخنان زمانی اعتبار دارد که آن معلّم یقیناً، معلّم مسح شده و منتخب خداوند و پر از روحالقدس باشد، نه یک معلّم کذبه که متأسّفانه بسیار هستند.
روحالقدس در همۀ امور، شخص را در مسیر تعالیم صحیح قرار میدهد، اگر معلّم مسح شده در کلیسایی باشد از طریق هدایت به سمت آن معلّم و گوش سپردن به او، و اگر معلّم مسح شدهای وجود نداشته باشد، خود روحالقدس مستقیم به کسی که در او ساکن است تعلیم خواهد داد.
پولس در خصوص تعلیمپذیری و یکی شدن در آموزههای روحالقدس بسیار زیبا بیان میدارد که: «12ليكن ما روح جهان را نيافتهايم، بلكه آن روح كه از خدا است تا آن چه خدا به ما عطا فرموده است بدانيم.13كه آنها را نيز بيان ميكنيم نه به سخنان آموخته شده از حكمت انسان، بلكه به آن چه روحالقدس ميآموزد و روحانيها را با روحانيها جمع مينماييم» ( اوّل قرنتیان 2 : 12 – 13 ).
شهادت یا گواهی نمودن در خصوص هر چیزی به انسان اطمینان و یک روحیۀ مضاعف برای مواجه شدن با وقایع غیر قابل پیشبینی در پیش روی را میدهد. یکی از خصوصیّات روحالقدس که برای مسیحیان میتواند دلگرم کننده باشد این است که او به مسائلی که در شرف وقوع هستند از پیش هشدار و آگاهی میدهد.
خود پولس به این خصوصیّت روحالقدس اعتراف میکند که: «23جز اين كه روحالقدس در هر شهر شهادت (آگاهی) داده، ميگويد كه بندها و زحمات برايم مهيّا است» ( اعمال رسولان 20 : 23 ). این را نه تنها پولس بلکه بسیاری هستند که در زندگیشان تجربه کردهاند. اساساً نبوّتها هم حول همین خصوصیّت روحالقدس است که از آینده خبر میدهد.
امّا علاوه بر اینها روحالقدس همیشه یک شهادت بزرگ نیز با خود دارد. این شهادت اهمیّت بسیار مهمی بر ایمان هر شخص دارد. خداوند عیسی مسیح که حیات و موت همه در گرو شناخت صحیح از او است در این خصوص میفرماید: «26ليكن چون تسلّي دهنده كه او را از جانب پدر نزد شما ميفرستم آيد، يعني روح راستي كه از پدر صادر ميگردد، او بر من شهادت خواهد داد» ( یوحنّا 15 : 26 ).
شهادتهای روحالقدس در خصوص خداوند عیسی مسیح در کجاهای کلام مقدّس خدا آورده شده؟ به جرأت میتوان گفت بسیار و در طول دورههای بسیار. او که گویندۀ تمام نبوّتها است چگونه عیسی مسیح را به ما معرّفی میکند؟ به چند مورد اشاره میکنیم.
اشعیا باب 9 آیۀ 6: «6زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.» این آیه قطعاً در خصوص آمدن خداوند عیسی مسیح است، امّا او را چگونه معرّفی میکند؟ او”خدای قدیر”است، روح شهادت میدهد آن پسری که میآید همان یهوه الوهیم است، خدای قدیر همان یهوه الوهیم است؛ و ادامه میدهد که با در نظر گرفتن زمانهای او، او همان”پدر سرمدی”است، یعنی همان الوهیمی که پیش از بنیاد عالم در ازلیّت بوده و جهان را پایهریزی کرد.
روح خدا در این نبوّت عیسی مسیح را یکی از خدایان سهگانه تثلیث معرّفی نمیکند بلکه به روشنی تمام میگوید که او همان الوهیم است که جسم خواهد پوشید.
خود خداوند عیسی مسیح در خصوص الوهیّت خود، در نزد شاگردانش و خطاب به فیلیپس خود را چگونه معرّفی میکند؟ «8فیلیپس به وی گفت: ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است.9عیسی بدو گفت: ای فیلیپس در این مدّت با شما بودهام، آیا مرا نشناختهای؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است. پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان ده» ( یوحنّا 14 : 8 – 9 )؟ این آیات آن قدر روشن است که نیاز به هیچ تفسیری ندارد.
خداوند عیسی مسیح جسم پوشیده وقتی به نمایاندن پدر ملزم میشود پرده از سِر بزرگ عالم بر میدارد و خود را با پدر یکی میکند. دقیقاً شهادتی که بعدها شاگرد محبوب او یوحنّا و ظرف برگزیدۀ او برای امّتها یعنی پولس نیز به این مهم اشاره میکند.
«1در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.2همان در ابتدا نزد خدا بود.3همه چیز به واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. …14و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر» ( یوحنّا 1 : 1 – 14 ). دقّت کردید؟! کلمۀ حیات، خود خدا، جسم پوشید و میان مردمان سکونت گزید، نه یکی از خدایان سهگانه تثلیث.
«16و بالاجماع سر دینداری عظیم است، که خدا در جسم ظاهر شد و در روح، تصدیق کرده شد و به فرشتگان مشهود گردید و به امّتها موعظه کرده و در دنیا ایمان آورده و به جلال بالا برده شد» ( اوّل تیموتاؤس 3 : 16 ). پولس که ظرف برگزیدۀ خداوند عیسی مسیح بود و وظیفه داشت تا نام خداوند را در نزد امّتها شهادت دهد، به زیبایی راز بزرگ ذات الوهی عیسی مسیح را آشکار میکند: « خدا در جسم ظاهر شد و در روح، تصدیق کرده شد.»
حدود 500 سال پیش از مسیح روح خدا از زبان زکریّای نبی اعلام نمود که: «10ای دختر صهیون ترنّم نما و شادی کن زیرا خداوند میگوید که اینک میآیم و در میان تو ساکن خواهم شد» ( زکریّا 2 : 10 ). در عهد عتیق روح خدا بارها به این که خداوند میآید و در نزد قومش ساکن خواهد شد اشاره نموده؛ و پس از مرگ و قیام مسیح نیز بارها روحالقدس به این که خداوند عیسی مسیح، همان خدای قدیر ( عیسیِ ) مجسّم و جسم پوشیده است شهادت میدهد.
حال نکتۀ مهم این جا است! اگر کسی این همه شهادات مکتوب از روحالقدس را که به طُرُق مختلف ارتباطی بیان نموده نپذیرد و هر تعلیم غریب دیگری ارائه کند، به حضور کدام روح در خودش شهادت میدهد؟ آیا میتوان باور کرد چنین شخصی تعمید روح دارد در حالی که مقدّسین خداوند به قوّت روحالقدس شهادت میدهند که عیسی خداوند است: «3پس شما را خبر ميدهم كه هر كه متكلّم به روح خدا باشد، عيسي را اَناتيما نميگويد و احدي جز به روحالقدس عيسي را خداوند نميتواند گفت» ( اوّل قرنتیان 12 : 3 ).
عیسی دقیقاً کارهایی را میکرد که الوهیم انجام میداد. به پیدایش باب اوّل نگاه کنید و کارهای عیسی را نیز به یاد بیاورید تا آشکار گردد که او کارهایی را میکرد که پدر آسمانی مینمود. آیا رد جایگاه الوهیّتی خداوند عیسی مسیح، اهانت به او نیست؟ در صورتی که روحالقدس به او شهادت میدهد.
پولس در رسالۀ رومیان به یکی از رازهایی اشاره میکند که در آن روحالقدس برای مسیحیان مهر شده به روح با نالههای بسیاری شفاعت میکند: «26و همچنين روح نيز ضعف ما را مدد ميكند، زيرا كه آن چه دعا كنيم به طوري كه ميبايد نميدانيم، لیكن خود روح براي ما شفاعت ميكند به نالههايي كه نميشود بيان كرد.27و او كه تفحّص كنندۀ دلها است، فكر روح را ميداند زيرا كه او براي مقدّسين بر حسب ارادۀ خدا شفاعت ميكند» ( رومیان 8 : 26 – 27 ).
این حقیقت، حداقل دو نکتهای که تا کنون چندان به آن توجّه نشده را یادآوری میکند، که بسیار مهم و ارزشمند است.
نکتۀ اوّل: روحالقدس نیز بعضاً نالههای جانسوز مینماید؛ این یعنی داشتن حس عواطف شدید، و نباید عجیب دانست چون روحالقدس شخصیّت است و دارای شاخصههای منحصر به فرد. اساساً این روح است که احساسات و عواطف انسان را تشکیل میدهد نه جسم انسانی. احساسات روحالقدس نشان میدهد که با یک عنصر طرف نیستیم، بلکه همان گونه که خداوند عیسی مسیح میفرماید، او جنبۀ روحانی خدا است: «24خدا روح است و هر که او را پرستش کند میباید به روح و راستی بپرستد» ( یوحنّا 4 : 24 ).
به یاد میآورید که خود خداوند عیسی مسیح نیز این گونه بود؟ وقتی او بر سر قبر ایلعازر رفت تا او را که چهار روز از مرگش میگذشت زنده نماید، از شدّت تأثّر بر قبر او اوّل گریست: «32و مریم چون به جایی که عیسی بود رسید، او را دیده، بر قدمهای او افتاد و بدو گفت: ای آقا اگر در این جا میبودی، برادر من نمیمرد.33عیسی چون او را گریان دید و یهودیان را هم که با او آمده بودند گریان یافت، در روح خود به شدّت مکدّر شده، مضطرب گشت.34و گفت: او را کجا گذاردهاید؟ به او گفتند: ای آقا بیا و ببین.35عیسی بگریست.36آنگاه یهودیان گفتند: بنگرید چه قدر او را دوست میداشت.» ( یوحنّا 11 : 32 – 36 )!
این همان عیسی است که گفت تا انقضای عالم شما را رها نمیکنم، این همان عیسی است که از روز پنطیکاست به بعد مانند زبانههای آتش بر ایمانداران قرار میگیرد، این همان عیسی است که در آسمان و در نقش کاهن خدای تعالی برای ایمانداران شفاعت میکند و ایضاً بر روی زمین به نالههایی که نمیتوان وصف کرد، آن گونه که برای ایلعازر گریست برای ایماندارن با گریه شفاعت میکند.
نکتۀ دوّم: «زيرا كه آن چه دعا كنيم به طوري كه ميبايد نميدانيم، لیكن خود روح براي ما شفاعت ميكند.» متأسّفانه با آن که بسیاری از ایمانداران به مسیح و فیض خدا ایمان دارند و برای دعا وقت زیادی میگذارند، امّا هنوز چگونه دعا کردن را بلد نیستند! این تنها یک ادّعا نیست! بلکه یک حقیقت بسیار تلخ است.
دلیل آشکار آن عدم انطباق زندگی آنان با فرمایش خداوند عیسی مسیح است که میفرماید: «17و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود که به نام من دیوها را بیرون کنند و به زبانهای تازه حرف زنند18و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دستها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت» ( مرقس 16 : 17 – 18 ). کسی خودش را گول نزند، اگر این آیات در او مصداق پیدا نمیکند او یک ایماندار حقیقی نیست و فقط ادای ایمانداران را در میآورد.
امّا نکتۀ مورد نظر این نیست، بلکه آن جایی است که با وجود درست دعا نکردن یا حتّی دعایی نکردن، کسی هست که برای شخص دعا و شفاعت میکند تا خداوند نیاز او را برآورده کرده و به او ببخشد. فکر کنم اگر هر کس کمی به وقایع زندگی ایمانیاش نگاه کند، حتماً مواقعی را به یاد خواهد آورد که خداوند در زندگی او یک کار مهم و عجیب کرده که خود او تا پیش از وقوع آن، حتّی به چنین چیزی نمیاندیشیده.
مثلاً بلایی هولناک که میبایست به طور قطع میمرد، امّا در لحظهای خاص خداوند او را به یاد آورد و مرگ به سادگی از کنار او عبور کرد. یا پول زیادی به یکی از طُرُق خاص، مثل پاداش، هدیه، یا حتّی یک وام ناخواسته به کسی برسد که در آن لحظه اصلاً به آن نیاز نداشته باشد، امّا پس از چند روز یا هفته با مشکلی مواجه شود که دقیقاً به آن میزان پول نیازمند شود؛ و شهادات دیگری نظیر این.
این مثالها از آن جهت آورده شد که به یاد داشته باشید در همۀ این گونه موارد، قطعاً رد پای روحالقدس وجود دارد که برای ما در نزد خداوند شفاعت میکند، به همان گونه که در آسمان نیز مسیح در مسند کاهن اعظم خدای تعالی برای ما شفاعت کننده است.
«21در همان ساعت، عيسي در روح وجد نموده، گفت: اي پدر مالك آسمان و زمين، تو را سپاس ميكنم كه اين امور را از دانايان و خردمندان مخفي داشتي و بر كودكان مكشوف ساختي. بلي اي پدر، چون كه همچنين منظور نظر تو افتاد» ( لوقا 10 : 21 ).
حتماً بسیار در خصوص شادی در روح شنیدهاید؛ یکی از خصوصیّات آشکار روحالقدس شادی آفرینی از حضورش است. امّا در این مجال قصد دارم تا از زاویهای دیگر به شادی در روح نگاه کنم که متأسّفانه باعث اشتباهات بسیاری شده.
بسیار از دیگران در این خصوص، شهادات عجیبی شنیدم! چیزی که جز توهّم ذهن آنان نبوده. هیچ کس اجازه ندارد برای به وجد آوردن دیگران یا به قول بعضیها جلال دادن خداوند، که در ظاهر بیشتر به یک عمل ریاکارانه شبیه است، برای خود چنین شهادات دروغی را به روحالقدس نسبت دهد.
کسی شهادت میدهد که، برادر وقتی کلام را گفتید خیلی شاد شدم، و او آن حالش را به روحالقدس نسبت میدهد! گویی روحالقدس تا کنون چنین تعلیمی را نشنیده بود که با شنیدنش در او به وجد آمده!
کسی دیگر شهادت میدهد که امروز وقتی آمدم در کلیسا روحالقدس یک شادی عظیمی در من ایجاد کرد! اوه! انگار با آمدنش به کلیسا، یک عملی خارقالعاده انجام داده و روحالقدس انتظار حضور او را نداشت و وقتی دیدش بسیار شاد شده؟!
شخصی دیگر در یک قرعهکشی برنده میشود وقتی خبرش را میشنود میگوید با شنیدن این خبر غیر منتظره فهمیدم روحالقدس این کار را کرد و ناگهان بسیار شاد شدم! ای وای! روحالقدس چه کاری به برنده شدن کسی در قرعهکشی دارد تا برایش شادی کند، طریق روح به گونهای دیگر است!
کسی دیگر شهادت میدهد که در خیابان فلان برادر را دیده و از دیدنش در روحالقدس شاد شد! اوه! انگار روحالقدس نمیتوانست فلان برادر را ملاقات کند که وقتی چشم این شخص به او افتاد، شاد شده؟!
حتّی بدتر از این، شخصی در حال خواندن و تفکّر در کلام است و وقتی چیزی میفهمد و از این فهمی که حاصل کرده خوش حال میشود، آناً آن خوش حالی را به روحالقدس نسبت میدهد! انگار وقتی کسی کلام را میخواند نباید هیچ چیز بفهمد و اگر چیزی فهمید حتماً آن را روحالقدس به او یاد داده و شاد گردیده!
و شهادات زیاد دیگری از این قبیل؛ متأسّفانه در کلیساها پر شده از چنین توهّماتی که بسیاری حس و حال خودشان را به روحالقدس نسبت میدهند. هر کسی که به دلیلی شاد میشود در پی آن است تا با نسبت دادن به روحالقدس، خودش را مطرح سازد. طبیعتاً هر انسانی در مواجه با یک اتّفاق خوب شاد میشود و این شادی به هیچ وجه ربطی به روحالقدس ندارد.
پس شادی در روحالقدس چگونه است؟
نکتۀ اوّل: همیشه به خاطر داشته باشید که وقتی از روحالقدس صحبت میکنید با شخصیّت والای روحانی خدا طرف هستید، کسی که جهان را گسترانید و بارور و نمو داد. پس آمدن و حضور او قطعاً و یقیناً یک حضور عظیم و پر جلال خارجی خواهد بود و هیچ ربطی به شادی درونی روح انسان ندارد.
نکتۀ دوّم: همیشه کارهای خدا عجیب است، این را کتاب مقدّس به ما میآموزد. او زمانی که انتظارش را ندارید میآید، زمانی که همۀ درها به رویتان بسته میشود میآید، و بهتر بگویم؟ زمانی که در اوج یأس و ناامیدی هستید او با شادی به نزدتان میآید.
نکتۀ سوّم: او از آینده خبر دارد پس برای اتّفاقات نیکوی آینده که شکل میگیرد وجد نمیکند، بلکه زمانی که یک شخص با عملی بسیار نیکو، در نظر فرشتگان و حتّی فوج شریران باعث جلال خداوند میشود روح خدا به وجد میآید و شخص این را احساس میکند چون مورد نوازش روح قرار میگیرد.
نکتۀ چهارم: این فوقالعاده مهم است! از آن جایی که همیشه حضور روحالقدس با شادی و آرامی همراه است، یک شخص زمانی این را متوجّه میشود که روحالقدس او را در آغوش کشیده و با خوش حالی لمس میکند. این یعنی چه؟ یعنی یک عمل کاملاً ماوراءالطبیعه در حال شکل گرفتن است که محال ممکن است کسی چنین امر ماورایی را حس نکند؛ یعنی شادی روحالقدس یک حال بیاختیاری و ماوراءالطبیعه است. لذا تمام کسانی که این چنین شهادتی با خود ندارند، حسب شادی درونیشان، شاد گردیدهاند و ربطی به روحالقدس ندارد.
به این جمله خوب دقّت کنید:”هر شادی که از درون شما بر میخیزد به روح انسانی شما مربوط است و هیچ ربطی به روحالقدس ندارد؛ و هر شادی که از بیرون بر شما افزوده میشود، گویی چیزی شادی بخشِ بیرونی بر شما آمده، آن روحالقدس است.”
این سخنان شاید به ظاهر تلخ است و صورت خوشی نداشته باشد، امّا واقعاً لازم به گفتن بود، زیرا از میان شهادتهای بسیاری که همیشه گفته میشود، چنین افتراهایی به روحالقدس پیوسته شنیده میشود و متأسّفانه همیشه، باعث لغزش دیگران نیز شده است.
«16و من از پدر سؤال ميكنم و تسلّي دهندهاي ديگر به شما عطا خواهد كرد تا هميشه با شما بماند،17یعنی روح راستی که جهان نمیتواند او را قبول کند زیرا که او را نمیبیند و نمیشناسد و امّا شما او را میشناسید، زیرا که با شما میماند و در شما خواهد بود» ( یوحنّا 14 : 16 – 17 ).
خداوند عیسی مسیح، روحالقدس را با عنوان تسلّی دهندهای دیگر معرّفی میکند. روح راستی، یا به عبارتی دیگر روح کلام، همان روحالقدس است. هر جا در کتاب مقدّس با عنوان روح راستی مواجه شدید، منظور روحالقدس است. مسیح به طور خاص به نقش تسلّی دهندگی او اشاره میکند، خصوصاً این که او را با عنوان تسلّی دهندهای دیگر معرّفی مینماید، که یعنی پیش از او تسلّی دهندهای دیگر نیز بوده.
دقیقاً کمی جلوتر خود خداوند عیسی مسیح به این مهم اذعان دارد: «26لیکن تسلّی دهنده یعنی روحالقدس که پدر او را به اسم من میفرستد، او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آن چه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد» ( یوحنّا 14 : 26 ).
ابتدا ببینیم آن تسلّی دهندۀ دیگر چه کسی و چگونه تسلّیگری بوده که روحالقدس به مانند او میباشد. به عهد عتیق نگاه کنید.
«1تسلّی دهید! قوم مرا تسلّی دهید! خدای شما میگوید:2سخنان دلاویز به اورشلیم گویید و او را ندا کنید که اجتهاد او تمام شده و گناه وی آمرزیده گردیده، و از دست خداوند برای تمامی گناهانش دو چندان یافته است.3صدای ندا کنندهای در بیابان، راه خداوند را مهیّا سازید و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نمایید» ( اشعیا 40 : 1 – 3 ).
در نبوّت اشعیای نبی تسلّیبادی برای قوم میآید که به آمدن خداوند عیسی مسیح دلالت میکند. و خدا آمدن او را تسلّیای برای قوم اعلام میکند. و در بیست باب جلوتر، نبوّتی از زبان خداوند عیسی مسیح اعلام میکند که او برای تسلّی دادن به مسکینان فرستاده خواهد شد.
«1روح خداوند یهوه بر من است زیرا خداوند مرا مسح کرده است تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته دلان را التیام بخشم و اسیران را به رستگاری و محبوسان را به آزادی ندا کنم،2و تا از سال پسندیدۀ خداوند و از یوم انتقام خدای ما ندا نمایم و جمیع ماتمیان را تسلّی بخشم» ( اشعیا 61 : 1 – 2 ).
مسیح چگونه تسلّی دهندهای بود؟ میدانید تا پیش از آمدن او تمام جهان در گناه و محکوم به مرگ ابدی بود، امّا با آمدن مسیح و فدیۀ جان او، بخشش و آمرزش از گناهان و رهایی از سیطرۀ شیطان، نصیب تمام بشر گردید و تمام نسل آدم این فرصت را یافتند تا در ایمان به مسیح بتوانند وارد دورهای جدید از زندگی شوند که منتهی به یک حیات ابدی میتواند باشد، این تسلّی خدا برای هر انسان دردمند از اسارت شیطان است.
حال وقتی زمان عروج مسیح به آسمان نزدیک میشود او به شاگردانش باز مژدۀ آمدن یک تسلّی دهندۀ دیگر را میدهد. اگر خود فیض مسیح برای حیات ابدی کافی بود پس چرا باید یک تسلّی دهندۀ دیگر میآمد؟ چه نیازی به یک تسلّی دهندۀ دیگر بود؟
حقیقت این است که فیض مسیح برای رهایی از چنگال ابلیس و تاوان گناه کافی بود تا شخص شایستۀ آن گردد که به محفل مقدّس خدا راه پیدا کند، امّا با این فیض هر شخص در ابتدا پذیرفته میشود ولی هنوز وارد ملکوت خدا و حیات نو نمیگردد. برای دریافت حیات نو هر شخص میبایست پس از پذیرفتن فیضی که در خون خداوند عیسی مسیح است در وجود او با او شریک گردد و با او یک روح گردد.
از این روی مسیح به آسمان عروج نمود و به صورتِ روحالقدس به زمین بازگشت که بتواند تا به انقضای عالم با ایمانداران باشد و با سکونت در جان هر آدمی او را به روحالقدس مهر نموده و بیعانهای گردد برای اطمینان از یک حیات ابدی. هر شخصی که میخواهد وارد ملکوت خدا و صاحب حیات جاویدان خدا شود هیچ راهی به جز تعمید روحالقدس ندارد و روح خدا حتماً میبایست در او ساکن گردد.
پذیرفتن مسیح تنها شخص را از چنگال شیطان آزاد میکند و تمام جرائم بر گناهان را از او بر میدارد، امّا برای دریافت حیات ابدی لازم است تا حتماً روحالقدس وعده داده شده، که روح حیات است را نیز دریافت کند. و این آن تسلّیای هست که خداوند به واسطۀ روحالقدس وعده داده.
تمام اندوه بشری عبارت است از: گناه، اسارت شیطان، دوری از خدا، و مرگ. و تسلّی بشری عبارت است از: آزادی از اسارت گناه و مرگ و چنگال ابلیس به واسطۀ خون خداوند عیسی مسیح، و دریافت حیات ابدی به واسطۀ تعمید روحالقدس. لیکن چون روحالقدس بر کسی که از پیش به فیض خداوند از اسارتها آزاد شده آید، برای او تسلّی از تمام رنجها خواهد بود.
حال چون هر دوی این تسلّی دهندگان یک شخص است که در دو وجه مختلف جلوهگری نموده، در ارتباط با هم، یک دیگر را تأیید مینمایند. همان گونه که خداوند عیسی مسیح به تمام وجوهات روحالقدس از پیش شهادت داده، روحالقدس نیز چون بر کسی آید، شهادت میدهد که الوهیّت عیسی یعنی چه: «26ليكن چون تسلّي دهنده كه او را از جانب پدر نزد شما ميفرستم آيد، يعني روح راستي كه از پدر صادر ميگردد، او بر من شهادت خواهد داد» ( یوحنّا 15 : 26 ).
امّا تسلّیگری روحالقدس به همین میزان اکتفا نمیکند، بلکه او تا زمانی که شخص بر روی زمین و در میان زندگان زندگی میکند، او را از جمیع انحرافات دور میسازد و به او ضمیری بُرنا برای ایمانِ با عمل شایستۀ خدا عطا میکند. مانند آن چه در صدۀ اوّل مسیحیّت در میان کلیسای خداوند عیسی مسیح بوده: «31آنگاه كليسا در تمامي يهوديّه و جليل و سامره آرامي يافتند و بنا ميشدند و در ترس خداوند و به تسلّي روحالقدس رفتار كرده، همي افزودند» ( اعمال رسولان 9 : 31 ).
«13الآن خداي اميد، شما را از كمال خوشي و سلامتي در ايمان پر سازد تا به قوّت روحالقدس در اميد افزوده گرديد» ( رومیان 15 : 13 ).
انسان ناامید میلی به حرکت ندارد، توانایی حرکت را نیز ندارد، زیرا هیچ نمای روشنی را در پیش روی خود ندارد که به شوق آن حرکت کند؛ لذا در انتظار مرگ با همان محیط اطرافش در رنج و اندوه سپری میکند. این به نوعی سرگذشت تمام کسانی است که زندگی را به پوچی سپری میکنند و یا در پی امیدهای واهی آن قدر به خود و دیگران زخم میزنند که در انتها متوجّه میشوند تمام زندگیشان را به بطالت گذراندهاند.
امّا سکونت روحالقدس در جان هر ایمانداری که نویسندۀ اصلی تمام کتب مقدّس و دهندۀ تمام مکاشفات و وعدههای نیکوی خدا است، پیوسته تمام وعدههای نیکو را به شخص یادآور میشود و اجازه نمیدهد تا او در یأس و ناامیدی عمر را به بطالت بگذراند.
روحالقدس پیشتر در صحف انبیا سعی نموده با نبوّتها و وعدهها، قوم خدا را با یک امید زنده به پیش ببرد، امّا از پنطیکاست به بعد و در جریان یکی شدن با ایمانداران به صورت مستقیم امید را در جان ایمانداران مینشاند، به گونهای که امید در وجود شخص به یک عمل عجیب ماورایی شبیه میشود.
روحالقدس به شخص چنان امید و اعتمادی میدهد که او را به وجد آورده تا لحظهای از حرکت برای دریافت وعدههای نیکوی خدا نایستد. او جهان را در صبر و امید طی شش روز ( شش هزار سال ) گسترانید، لذا هرگز در او امید و ایمان، خسته نمیشود و در او ناامیدی اصلاً جای ندارد؛ این دقیقاً کاری است که وقتی بر کسی قرار میگیرد با او میکند.
ایمانداری که با ناامیدی و بیهدف زندگی میکند، قطعاً هنوز روحالقدس را نیافته، فرقی نمیکند یک عضو کلیسا باشد یا خادم کلیسا، روحالقدس به کسی حس ناامیدی از هیچ چیزی را نمیدهد.
پولس در وداع خود با خادمین کلیسای افسس ابراز میکند که روحالقدس، آنان را به خدمت گمارده است: «28پس نگاه داريد خويشتن و تمامي آن گلّه را كه روحالقدس شما را بر آن اسقف مقرّر فرمود تا كليساي خدا را رعايت كنيد كه آن را به خون خود خريده است» ( اعمال رسولان 20 : 28 ).
از ابتدا چنین بوده که روحالقدس در کلیساها علاوه بر آن که عطایا را میبخشد، خادمین را خود او مستقیماً انتخاب و مسح میکند، آن گونه که در خصوص خود پولس و برنابا نیز شهادت میدهد: «2چون ايشان در عبادت خدا و روزه مشغول ميبودند، روحالقدس گفت: بَرنابا و سولس را براي من جدا سازيد از بهر آن عمل كه ايشان را براي آن خواندهام» ( اعمال رسولان 13 : 2 ).
تمام رسولان عیسی مسیح در روز پنطیکاست وقتی که زبانههای آتش بر آنان قرار گرفت، قوّت یافتند و در بلاد مختلف حرکت کردند و شروع به خدمت نمودند. حتّی پیش از آن روز نیز خداوند عیسی مسیح به آنان سفارش کرده بود که حق هیچ کاری را ندارند و باید حتماً منتظر آمدن روحالقدس و مسح او باشند تا خدمت آنان تأیید گردد.
«1صحیفۀ اوّل را انشا نمودم، ای تیوفِلُس، دربارۀ همۀ اموری که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادن آنها شروع کرد2تا آن روزی که رسولان برگزیدۀ خود را به روحالقدس حکم کرده، بالا برده شد.3که بدیشان نیز بعد از زحمت کشیدن خود، خویشتن را زنده ظاهر کرد به دلیلهای بسیار که در مدّت چهل روز بر ایشان ظاهر میشد و دربارۀ امور ملکوت خدا سخن میگفت.4و چون با ایشان جمع شد، ایشان را قدغن فرمود که از اورشلیم جدا مشوید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیدهاید.5زیرا که یحیی به آب تعمید میداد، لیکن شما بعد از اندک ایّامی، به روحالقدس تعمید خواهید یافت.6پس آنانی که جمع بودند، از او سؤال نموده، گفتند: خداوندا آیا در این وقت ملکوت را بر اسرائیل باز برقرار خواهی داشت؟7بدیشان گفت: از شما نیست که زمانها و اوقاتی را که پدر در قدرت خود نگاه داشته است بدانید.8لیکن چون روحالقدس بر شما میآید، قوّت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیّه و سامره و تا اقصای جهان» ( اعمال رسولان 1 : 1 – 8 ).
نویسندۀ عبرانیان اعلام میدارد که: «8عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابدالآباد همان است» ( عبرانیان 13 : 8 ). پس چیزی که او در ابتدا میکرده، امروز و تا به انتها نیز به همان گونه خواهد کرد. هیچ کس در هیچ جایگاه خدمتی کلیسا نباید قرار بگیرد، مگر آن که روحالقدس ابتدا او را تعمید داده، حتماً آن شخص میبایست برای تعمید خود یک شهادت ماوراءالطبیعه مطابق با کلام خدا داشته باشد؛ و پس از آن او را تربیت نموده، از آن روی که حکمت آن خدمت در او هویدا گردد؛ و در انتها او را برای خدمت مسح نماید، که این نیز باید حتماً با یک شهادت ماوراءالطبیعه مطابق با کلام خدا باشد.
در غیر این صورت، هیچ فارغالتحصیل و دارندۀ مدرک دانشگاهی و الهیّاتی، هیچ انتصابی از سوی هیچ شخصیّت سیاسی و مذهبی، هیچ بهانهای از نبود خادم مسح شده در کلیسا و فقدان خادمی، و هیچ مصلحت اندیشی به هر دلیلی، پذیرفته نیست. هر کس با داشتن یکی از این تأییدیهها در هر جایگاه خدمتی که بنشیند خادم کاذب و مغضوب خدا خواهد بود.
تاریخ نشان داده که کلیساها پر بوده از چنین خادمینی که در نهایت خود آنان عاملین بزرگترین فجایع و رجاسات و انحرافات از کلام مقدّس خدا در کلیساها شدند. هر خدمتی در کلیسا فقط و فقط توسّط روحالقدس تعیین و منصوب میگردد.
رسولان مسیح زمانی که یهودا و سیلاس را به همراه برنابا و پولس به سوی انطاکیه میفرستند، در پاسخ به پرسش مسیحیان انطاکیه، حکمی را اعلام میدارند که به صلاحدید روحالقدس و آنان بوده، و به بیانی از یک مشارکت دو جانبه و اتّحاد بین روحالقدس و رسولان حکایت نمودند: « 28زيرا كه روحالقدس و ما صواب ديديم كه باري بر شما ننهيم جز اين ضروريات» ( اعمال رسولان 15 : 28 ).
میتوانید یک اتّحاد و مشارکت دو جانبه با روحالقدس را ببینید. این مشارکت تنها بین روحالقدس و رسولان جریان نداشته، بلکه تا کنون، پیوسته بین او و تمام کسانی که روح در وجود آنان مسکن گرفته ادامه دارد.
پولس رسول نیز در اکثر دعاهای خود برای کلیسا با زیباترین دعایی که میتوان تصوّرش را کرد کلیسا را برکت میداده: «14فيض عيسي خداوند و محبّت خدا و شراكت روحالقدس با جميع شما باد. آمين» ( دوّم قرنتیان 13 : 14 ).
طلب مشارکت با روحالقدس یکی از بهترین دعاهایی است که ایمانداران میتوانند پیوسته برای یک دیگر داشته باشند. روحالقدس در همۀ امور هدایت کننده و جهت دهنده است و شخص، در مشارکت با او مجری فرامینش میباشد. تنها در چنین اتّحادی هر چیزی در کاملیّت و نیکویی به انجام خواهد رسید.
امّا آیا هر تفکّری که به ناگاه از ذهنی بر میخیزد نشان یک مشارکت با روحالقدس است؟ هوشیار باشید! وقتی سخن از مشارکت با روحالقدس میشود، لازمۀ اوّل آن داشتن تعمید روحالقدس است. او با مقدّسین مشارکت میکند نه با کسانی که در طریقت قداست پیش آمدند!
تا کسی تعمید روح را نگیرد نمیتواند وارد خدمت شود لاجرم هیچ مشارکتی در کار نخواهد بود. به همین گونه تا کسی روحالقدس در او سکونت نداشته باشد نمیتواند مدّعی مشارکت با او در هیچ امری باشد؛ و هر دریافتی در خارج از این شرط یا از توهّم ذهن شخص میباشد یا مشارکت با ابلیس، پدر دروغگویان.
یکی از عالیترین و شاد کنندهترین خصوصیّات روحالقدس هدایتگری او میباشد. وقتی روحالقدس در کسی ساکن باشد او را به حرکت و جنبش در میآورد؛ او که هر کسی را به جنبش در میآورد قطعاً به او جهت نیز میدهد و او را به سمت نیکوییها هدایت میکند. و خوشا به حال آنانی که از روح هدایت میشوند.
خداوند عیسی مسیح در خصوص خصوصیّت هدایت کنندگی روحالقدس میفرماید: «13و ليكن چون او يعني روحِ راستي آيد، شما را به جميع راستي هدايت خواهد كرد زيرا كه از خود تكلّم نميكند بلكه به آن چه شنيده است سخن خواهد گفت و از امور آينده به شما خبر خواهد داد» ( یوحنّا 16 : 13 ).
در کتاب مقدّس صحنههای بسیار زیبایی از هدایتهای روحالقدس را میتوانید ببینید. از آن جایی که هدایتها یک طرفه و از جهت روحالقدس است، میتواند حتّی بر کسانی که تعمید روح را ندارند نیز واقع گردد، اساساً هرگاه روح بر کسی نازل شود، یا رازی را بر او آشکار میسازد، آن گونه که با انبیای عهد عتیق رفتار میکرده، و یا مخاطب را به سمت چیزی هدایت میکند.
یکی از جالبترین صحنههای هدایت روحالقدس، هدایت پیر مردی شمعون نام بوده که او را به سمت مسیح خداوند میکشاند: «25و اينك شخصي شمعون نام در اورشليم بود كه مرد صالح و متّقي و منتظر تسلّي اسرائيل بود و روحالقدس بر وي بود.26و از روحالقدس بدو وحي رسيده بود، كه تا مسيح خداوند را نبيني موت را نخواهي ديد.27پس به راهنمايي روح، به هيكل در آمد و چون والدينش آن طفل يعني عيسي را آوردند تا رسوم شريعت را به جهت او به عمل آورند،28او را در آغوش خود كشيده و خدا را متبارك خوانده، …» ( لوقا 2 : 25 – 28 ).
بسیار امکان دارد و حتّی دیده شده که روحالقدس نوایمانان را در ابتدای زندگی ایمانیشان به سمت نیکوییهای بسیاری هدایت کرده و از پیش خطرات بسیاری را به آنان گوشزد کرده. یک نوایمان کسی است که پای در مسیری گذاشته که انتهای آن یک تولّد تازه از روحالقدس میباشد، لذا روح او را با چنین دیدگاهی قضاوت میکند و هدایت میفرماید.
پولس رسول حسب چنین دیدگاهی در رسالۀ خود به تازه ایمانداران روم به آنانی که از روح هدایت میشدند میفرماید پسران خدا هستید: «14زيرا همۀ كساني كه از روح خدا هدايت ميشوند، ايشان پسران خدايند» (رومیان 8 : 14). او این سخن را از آن جهت گفته که چنین اشخاصی هنوز مد نظر روح خدا میباشند و زیر سایۀ او قرار دارند، تا به تولّد تازه.
امّا این حال فقط تا زمانی که شخص نوایمان است و در روند یک تولّد تازه قرار دارد صادق میباشد. و چنان چه مدّت زمان این شرایط طولانی شود و شخص نتوانسته باشد تولّد تازه که با تعمید روحالقدس انجام میپذیرد را دریافت نماید، دیگر روحالقدس محزون شده و با او کاری نخواهد داشت. این دقیقاً یک نقطۀ خطر میباشد، چون وقتی روحالقدس عقب بکشد شیطان به پیش میآید و از آن پس این ابلیس است که هدایتهای منحرف مینماید.
بدانید که یک ایماندار به مسیح نمیتواند آهسته و شمرده به پیش برود، یا در جا بماند، چنین شخصی قطعاً هلاک خواهد شد. تا نور است، تا روحالقدس سخن میگوید، تا فرصت است، باید به سرعت با هدایتهای روحالقدس به پیش رفت، زیرا که ابلیس چون شیر غرّان از عقب میآید تا جا ماندگان و سهل انگاران را بدرد.
«9بلكه چنان كه مكتوب است: چيزهايي را كه چشمي نديد و گوشي نشنيد و به خاطر انساني خطور نكرد، يعني آن چه خدا براي دوستداران خود مهيّا كرده است.10امّا خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است، زيرا كه روح همه چيز حتّي عمقهاي خدا را نيز تفحّص ميكند.11زيرا كيست از مردمان كه امور انسان را بداند جز روح انسان كه در وي ميباشد. همچنين نيز امور خدا را هيچ كس ندانسته است، جز روح خدا.12ليكن ما روح جهان را نيافتهايم، بلكه آن روح كه از خدا است تا آن چه خدا به ما عطا فرموده است بدانيم» ( اوّل قرنتیان 2 : 9 – 12 ).
یکی از خصوصیّات بارز روحالقدس آن است که از امور آینده خبر میدهد. به این پیشگوییها نبوّت نیز گفته میشود. هیچ کس از خود چیزی نمیتواند بگوید که به حقیقت بپیوندد زیرا آینده را کسی جز خدا خبر ندارد، و او این اخبار را به هر کس که بخواهد عطا میفرماید.
خداوند اخبار آینده را توسّط روحالقدس به مردان امین خود انبیا میرسانید و آنان این اخبار را به صورت مکاشفهای آسمانی تحت ارادة روح دریافت میکردند. هیچ مکاشفهای جز از طریق روحالقدس که تنها طریق ارتباط روحانی انسان با خدا میباشد وجود ندارد.
پطرس در این خصوص میفرماید: «21زیرا که نبوّت به ارادۀ انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روحالقدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند» ( دوّم پطرس 1 : 21 ).
برای ورود به عالم رؤیا و دیدن مکاشفاتِ خارج از حافظۀ ذخیره شدۀ انسانی، تنها یک قدرت روحانیِ آسمانی نیاز است. روح انسانی تنها در حیطۀ حواس حافظۀ شخصی هر فرد دور میزند، آن چه تا آن زمان بر او واقع شده و شاهد آن بوده و بس.
امّا در چنین ارتباط روحانی برای دریافت مکاشفات، باید هوشیار بود چون موجودی به نام شیطان نیز وجود دارد که میتواند برای انسان، تصاویری موهوم و جعلی بیافریند که ورای ذهن بشری است.
برای تشخیص و تمیز مکاشفاتی که شیطان به شخص میدهد از مکاشفات آسمانی که توسّط روحالقدس داده میشود، راههایی وجود دارد که اشارهوار به چند مورد از آن میپردازیم.
1- از آن جایی که نویسندۀ اصلی کتب مقدّس و آورندۀ تمام نبوّتها روحالقدس است، هر مکاشفۀ آسمانی باید ردی از آن در کتب مقدّس یافت شود و آن دریافت کوچکترین مغایرتی با کلام خدا نداشته باشد.
2- وقتی مکاشفهای از سوی روحالقدس داده میشود، در روحِ دریافت کننده، کوچکترین جای شکی نمیماند که از سوی خدا است. و در صورت بروز کوچکترین شکی، آن مکاشفه از شیطان است.
3- خداوند هر مکاشفهای را، به کسی میدهد که ارتباطی با آن داشته باشد؛ مثلاً در خصوص وقایع آیندۀ مربوط به دنیا، یا کشور، یا کلیسا، فقط به رسولان و انبیا داده میشود که پیشتر روح نبوّتی آنان اثبات گردیده باشد.
4- در مکاشفاتی که جنبۀ شخصی برای بینندۀ آن دارد و ارتباطی به دنیا، کشور، یا کلیسا ندارد، اگر از طریق روحالقدس باشد، او حتماً باید متوجّه منظور و معنی آن بشود، در غیر این صورت از سوی شیطان است.
5- مکاشفات آسمانی که از سوی روحالقدس میآید شخص را به سمت گناه و اعمال شرارت گونه سوق نمیدهد، بلکه هشدار دهنده، صلحگر و اصلاح کننده است.
6- هر مکاشفهای که از سوی شیطان باشد با خود تشویش و آشفتگی به همراه دارد. که برعکس آن، هر جا روح خدا باشد آن جا آرامی است.
یک نکتۀ مهم دیگر را باید به خاطر بسپارید! وقتی گفته میشود مکاشفه، یعنی دیدن چیزهای عجیب و ماورا در رؤیا یا خواب که شخص اصلاً در ذهنش کوچکترین فکری در خصوصش تا آن زمان نداشته و احتمالش را نمیداده، یا شنیدن صدای خدا با گوشِ سر.
بسیاری را دیدم که وقتی چیزی را میفهمند، حال یا درست یا غلط، میگویند برایشان مکاشفه شده. این یک اشتباه محض است. این تنها زاییدۀ ذهن آنان است و هیچ ربطی به مکاشفه ندارد. این یک تخیّل و باور ساخته شده از ذهن در حال فعّالیّت و جستجو است، در صورتی که مکاشفه یک امر بیرونی و عطا شده است.
چیزی شبیه به آن چه برای استیفان در لحظۀ سنگسار شدن رخ داد. او در زمانی که باران سنگهای تیز بر سر و روی او سرازیر بود و جماعتی قصد کشتن او را داشتند و میبایست از شدّت درد به خود میپیچید: «55امّا او از روحالقدس پر بوده، به سوي آسمان نگريست و جلال خدا را ديد و عيسي را به دست راست خدا ايستاده …» ( اعمال رسولان 7 : 55 ).
مکاشفه یعنی دیدن چیزهایی که هرگز به آن فکر نمیکنید و هرگز احتمال آن را هم نمیدهید و هیچ ردی در ذهنتان از آن وجود ندارد.
تنها شخصی که دانای کل بر همۀ امور و وقایع است و شایستۀ آن میباشد تا هر چیز را به درستی تعریف کند خداوند است. او است که از ابتدا احکام مقرّر فرمود و حیطهها را مشخّص نمود. و طبیعتاً فقط مقرّر کنندۀ احکام است که سزاوار قضاوت و داوری است.
تاریخ بشریّت نشان داده که هرگاه فردی نادرست در جایگاه قضاوتِ خداوند نشسته، فجایا به بار آورده. امّا پولس رسول به استناد مشارکت روحالقدس در وجود تعمید یافتگان در روح به صراحت میگوید که: «15لیكن شخص روحاني در همه چيز حكم ميكند و كسي را در او حكم نيست.16زيرا كيست كه فكر خداوند را دانسته باشد تا او را تعليم دهد؟ لیكن ما فكر مسيح را داريم» ( اوّل قرنتیان 2 : 15 – 16 ).
به راستی کسی که در مشارکت با روحالقدس است و از او هدایت میشود، فکرهای روح را میداند و این شایستگی را دارد تا بر دیگران حکمِ روحالقدس را قرائت کند، و به همان سان هیچ کس را اجازۀ آن نیست تا بر شخص روحانی حکمی بنماید، زیرا حکم بر شخص روحانی محکوم کردن روحالقدس است.
هرگز ندیدم کسی را که به مرد خدا افترا بسته و حکم کرده باشد و از کلیسای خداوند منقطع نشده باشد. یکی از بزرگترین خطراتی که برخی را به راحتی لغزش داده و باعث سقوط آنان شده، این است که به راحتی مرد عادل و پر از روحالقدس را که پیشتر خودشان نیز بر قوّت روحانی او معترف بودند، مورد شماتت و افترا قرار دادهاند، بیآن که بدانند همۀ آنها را به روحالقدس نسبت میدهند.
یکی از زیباترین و پر جذبهترین خصوصیّات روحالقدس برای تمامی ایمانداران، قوّت بخشی او است، خداوند عیسی مسیح از پیش به این ویژگی او اعلام کرده بود: «49و اينك، من موعود پدر خود را بر شما ميفرستم. پس شما در شهر اورشليم بمانيد تا وقتي كه به قوّت از اعلي آراسته شويد» ( لوقا 24 : 49 ).
به قوّتهایی که روحالقدس به کسی میدهد، معمولاً در کلیسا عطیّه یا عطایای روح گفته میشود، از آن جهت که به صورت اکتسابی به دست نمیآید و به لحظهای شخص از بخشش روحالقدس دریافت میکند. این عطایا معمولاً حسب ارادۀ روح و به یکی از دو شکل جسمانی یا روحانی و در گونههای متفاوت هر کدام به کسی که مورد عنایت او قرار میگیرد بخشیده میشود.
در این خصوص یک نکتۀ بسیار جالب وجود دارد که عطایای روحالقدس ارتباطی با تعمید روح ندارد، هر چند هر کسی که تعمید روح را دریافت کند بدون شک از روحالقدس عطیّهای هم دریافت خواهد کرد، امّا اصولاً دریافت عطیّه ملاک گرفتن تعمید روح نیست، بلکه بخششهای روحالقدس است به هر که بخواهد بدهد.
در خصوص قوّتهای جسمانی که روحالقدس به کسی میبخشد، نمونههای بسیار جالبی در کتاب مقدّس میتوانید ببینید که شاخصترین آنها شَمْشُون بود: «5پس شَمْشُون با پدر و مادر خود به تِمْنَه فرود آمد؛ و چون به تاكستانهاي تِمْنَه رسيدند، اينك شيري جوان بر او بغرّيد.6و روح خداوند بر او مستقر شده، آن را دريد به طوري كه بزغالهاي دريده شود، و چيزي در دستش نبود؛ و پدر و مادر خود را از آن چه كرده بود، اطّلاع نداد. …19و روح خداوند بر وي مستقر شده، به اشْقَلون رفت و از اهل آن جا سي نفر را كشت، و اسباب آنها را گرفته، دستههاي رخت را به آناني كه معمّا را بيان كرده بودند، داد و خشمش افروخته شده، به خانۀ پدر خود برگشت» ( داوران 14 : 5 – 6 و 19 ).
و باز در جایی دیگر میخوانید که با قرار گرفتن روح خدا بر او دارای قدرتی ماورایی گردید: «14و چون او به لَحي رسيد، فلسطينيان از ديدن او نعره زدند؛ و روح خداوند بر وي مستقر شده، طنابهايي كه بر بازوهايش بود، مثل كتاني كه به آتش سوخته شود گرديد، و بندها از دستهايش فرو ريخت» ( داوران 15 : 14 ).
امّا در خصوص قوّتهای روحانی یا به عبارت مشهورتر عطایای روحانی که روحالقدس میبخشد به موارد بسیاری میتوان اشاره نمود. پولس رسول در نامۀ خود به قرنتیان به تعدادی از این قوّتها و عطایا اشاره کرده: «4و نعمتها انواع است ولي روح همان.5و خدمتها انواع است امّا خداوند همان.6و عملها انواع است لیكن همان خدا همه را در همه عمل ميكند.7ولي هر كس را ظهور روح به جهت منفعت عطا ميشود.8زيرا يكي را به وساطت روح، كلام حمكت داده ميشود و ديگري را كلام علم، به حسب همان روح.9و يكي را ايمان به همان روح و ديگري را نعمتهاي شفا دادن به همان روح.10و يكي را قوّت معجزات و ديگري را نبوّت و يكي را تميز ارواح و ديگري را اقسام زبانها و ديگري را ترجمه زبانها.11لیكن در جميع اينها همان يك روح فاعل است كه هر كس را فرداً به حسب ارادۀ خود تقسيم ميكند» ( اوّل قرنتیان 12 : 4 – 11 ).
عطایا بسیار بیشتر از آن چیزهایی است که پولس رسول در چند جا به ذکر نام برخی از آنان پرداخته. اساساً هر قدرت و قوّت ماوراءالطبیعهای که تا کنون شخص نداشته و تجربه نکرده و به ناگهان دارای آن گردیده، اگر از سوی شیطان نباشد، عطیّۀ روحالقدس است.
چرا گفته شد شیطان؟ چون برخی از عطایا را شیطان به شکلی دروغین جعل مینماید و به باور دیگران میقبولاند، مانند: عطیّۀ زبان، ترجمۀ زبان، نبوّت و …؛ که چنان چه در کلیسایی رسول یا نبی یا معلّم یا کسی که دارای عطیّۀ تمیز ارواح از سوی خداوند باشد، میتواند جعلی بودن آن را تشخیص دهد.
در هر صورت عطایا فقط در کلیساها وجود دارد و دیده میشود و هدف روح از دادن آنها از ابتدا برای کسانی بوده که شهادتِ عیسی مسیح را با خود دارند، چنان که خداوند میفرماید: «8ليكن چون روحالقدس بر شما ميآيد، قوّت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود، در اورشليم و تمامي يهوديّه و سامره و تا اقصاي جهان» ( اعمال رسولان 1 : 8 ).
و پولس رسول نیز به این مهم اذعان و تأکید دارد که برای دولت جلال مسیحِ خداوند است که عطایا بخشیده شده: «16كه به حسب دولت جلال خود به شما عطا كند كه در انسانيّتِ باطنيِ خود از روح او به قوّت زورآور شويد» ( افسسیان 3 : 16 ).
یکی از خصوصیّات ارزشمند روحالقدس برای ایمانداران، سخنوری او است. همان گونه که خداوند در طول تاریخ بشری به طرق مختلف با انسانها سخن گفته، و نیز روح خدا مکاشفات و نبوّت به انبیا داده و با آنان سخن گفته، تا به امروز نیز روحالقدس پیوسته در حال سخن گفتن و آگاهی دادن است: «7پس چنان كه روحالقدس ميگويد: امروز اگر آواز او را بشنويد،8دل خود را سخت مسازيد، …» ( عبرانیان 3 : 7 – 8 ). فقط لازم است تا هرگاه گوشی به صدای روحالقدس باز شد، آن را نبندد.
گاهی اوقات نیز روحالقدس از دستگاه تکلّم انسانی استفاده نموده و توسّط مقدّسین سخن میگوید، مانند وقتی که از زبان انبیا تکلّم میکند. سموئیل نبی این مهم را صراحتاً اعتراف مینماید که: «2روح خداوند به وسيلۀ من متکلّم شد و کلام او بر زبانم جاري گردید» ( دوّم سموئیل 23 : 2 ). زیرا انبیا زبان خداوند هستند که آن چه را روح خدا به آنان میگوید یا نشان میدهد را اعلام نمایند.
امّا آیا روحالقدس فقط از زبان انبیا سخن میگوید؟ کتاب مقدّس چنین تعلیمی ارائه نمیدهد، امّا تأیید هم نمیکند که از زبان هر کسی سخن میگوید. با نگاه کردن به وقایع کتب مقدّس در مییابیم که او از زبان منتخبین خود در هر جایگاه و وضعیّتی سخن گفته است. مانند زمانی که الیصابات مادر یحیی تعمید دهنده به روحالقدس تکلّم نمود: «41و چون اليصابات سلام مريم را شنيد، بچّه در رحم او به حركت آمد و اليصابات به روحالقدس پر شده،42به آواز بلند صدا زده گفت: تو در ميان زنان مبارك هستي و مبارك است ثمرۀ رحم تو» ( لوقا 1 : 41 – 42 ).
و یا عماسای، رئیس شلاشیم وقتی به حضور داوود میرسد، روح بر او قرار میگیرد و از زبان او تکلّم میکند: «18آنگاه روح بر عماساي كه رئيس شلاشيم بود نازل شد و او گفت: اي داوود ما از آن تو و اي پسر يسي ما با تو هستيم؛ سلامتي، سلامتي بر تو باد، و سلامتي بر انصار تو باد زيرا خداي تو نصرت دهندۀ تو است. پس داوود ايشان را پذيرفته، سرداران لشكر ساخت» ( اوّل تواریخ 12 : 18 ).
خداوند عیسی مسیح از پیش یک وعدۀ بزرگ که باعث اطمینان خاطر و قوّت قلب رسولانش باشد را به آنان داده بود، تا در زمان تنگی و جفا نهراسند و به فکر فرو نروند: «11و چون شما را گرفته، تسليم كنند، مينديشيد كه چه بگوييد و متفكّر مباشيد بلكه آن چه در آن ساعت به شما عطا شود، آن را گوييد زيرا گوينده شما نيستيد بلكه روحالقدس است» ( مرقس 13 : 11 ) ( لوقا 12 : 11 – 12 ).
روحالقدس وقتی بر کسی قرار گیرد و زبان او را به دست بگیرد، چنان شهامتی به شخص میدهد که با دلیری از دهانش سخنان خارج میشود. در روز پنطیکاست شاهد یک نمونۀ عالی از این صحنه هستیم. زمانی که شاگردان مسیح پس از عروج خداوند به آسمان، حسب فرمایش خداوند در بالاخانهای جمع بودند و احتمالاً بسیار ترسیده بودند از آن روی که به دنبال دستگیری آنان در یهودیّه میگشتند، ولی وقتی روحالقدس بر آنان قرار گرفت با شجاعت از آن مکان بیرون زدند و به نام خداوند شهادت میدادند: «31و چون ايشان دعا كرده بودند، مكاني كه در آن جمع بودند به حركت آمد و همه به روحالقدس پر شده، كلام خدا را به دليري ميگفتند» ( اعمال رسولان 4 : 31 ). و پطرس در آن روز با قوّت روحالقدس چنان موعظهای نمود که در انتها بیش از سه هزار نفر به مسیح ایمان آوردند.
با ورق زدن صفحات کتب مقدّس صحنههای بسیاری را میبینید که یا روحالقدس با کسی صحبت کرده و یا از زبان کسی سخن گفته. امّا همیشه در کنار این همه زیبایی از حضور روحالقدس، افراد فریبکار زیادی نیز یافت میشوند که به دروغ سخنانی را به روح نسبت داده و مدّعی هستند روح به آنان چنین گفته. و حتّی در بعضی از مواقع با چنین دروغهایی باعث لغزش و انحراف بسیار گردیدهاند. این از کوتاهی روحالقدس نیست، بلکه از شرارت ابلیس و کوته فکری بسیاری است که مجذوب سخنان دروغ میشوند.
پس هوشیار و آگاه باشید که”هرگاه روحالقدس با کسی سخن بگوید، محال ممکن است ردی از نوع سخن گفتن آن در کتاب مقدّس یافت نشود.”
جداً یکی از شگفت انگیزترین خصوصیّات روحالقدس آن است که میتواند شخص را از مکانی به مکان دیگر منتقل و جا به جا کند. اناجیل شهادت میدهند که: «1امّا عيسي پُر از روحالقدس بوده، از اُردُن مراجعت كرد و روح او را به بيابان برد» ( لوقا 4 : 1 ). شاید برخی بگویند که این یک حرکت فیزیکی نیست بلکه هدایت روحالقدس به سمت بیابان بوده. این سخن را نیز میتوان پذیرفت، امّا بسیار جلوتر میرویم، به اعمال رسولان نگاه کنید.
«39و چون از آب بالا آمدند، روح خداوند فيلپس را برداشته، خواجهسرا ديگر او را نيافت زيرا كه راه خود را به خوشي پيش گرفت» ( اعمال رسولان 8 : 39 ). این صحنۀ تعمید خواجهسرای حبشی توسّط فیلپس است. در این جا نیز کتاب میگوید که روح خداوند فيلپس را برداشته و با خود به جای نامعلوم برده؛ امّا در این شهادت مکتوب نمیتوان گفت که روح او را به سمت دیگر هدایت کرده، چون دقیقاً همان جا معترف است که فيلپس پس از تعمید غیب شد و خواجهسرا برای یافتن او به دنبالش گشته ولی او را نیافت: «… خواجهسرا ديگر او را نيافت … .»
در عهد عتیق نیز با دو واقعه مواجه میشویم که چنین استنباطی را به ما میدهد. ظاهراً ایلیای نبی کسی بوده که بارها روح خداوند او را برداشته و به جایی دیگر منتقل کرده بود، و این تقریباً در میان مردم آن عصر باید شهره شده باشد؛ چنین ادّعایی را از نوع تکلّم عوبدیا با ایلیای نبی، میتوان برداشت نمود: «12و واقع خواهد شد كه چون از نزد تو رفته باشم، روح خداوند تو را به جايي كه نميدانم، بردارد و وقتي كه بروم و به اخاب خبر دهم و او تو را نيابد، مرا خواهد كشت. و بندهات از طفوليّت خود از خداوند ميترسد» ( اوّل پادشاهان 18 : 12 ).
این که ایلیا گاهاً در نظر دیگران از مکانی غیب میشده و به جایی دیگر منتقل میشده، میبایست بسیار در نزد قوم شهرت یافته باشد، چون حتّی زمانی که خداوند او را در ارّابهای آتشین به آسمان میبرد، پسران انبیا در ملاقات با الیشع به چنین موضوعی اذعان دارند: «16و او را گفتند: اينك حال با بندگانت پنجاه مرد قوي هستند؛ تمنّا اين كه ايشان بروند و آقاي تو را جستجو نمايند؛ شايد روح خداوند او را برداشته، به يكي از كوهها يا در يكي از درّهها انداخته باشد. او گفت: مفرستيد» ( دوّم پادشاهان 2 : 16 ).
در تجربۀ خداوند عیسی مسیح در بیابان، شاهد آن هستیم که ابلیس دو بار خداوند را گرفته و به مکانی دیگر منتقل میکند، این یک رؤیا نیست، یک انتقال کاملاً فیزیکی و حقیقی است؛ یک بار بر کنگرۀ هیکل و بار دیگر بر بالای کوه: «5آنگاه ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر کنگره هیکل برپا داشته، …8پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همۀ ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده» ( متّی 4 : 5 و 8 ).
حال وقتی شیطان این قدرت را دارد تا کسی را گرفته و به مکانی دیگر منتقل کند، آیا عجیب خواهد بود که روحالقدس چنین نکند؟ البتّه صحیحتر آن است که گفته شود”ابلیس از کارهای خدا تقلید و کپی برداری میکند.”
به جرأت میتوان گفت که روحالقدس عامل اصلی و ایجاد کنندۀ هر انگیزهای برای انجام هر کاری است. روحالقدس در تمام طول خلقت جهان هستی، پیوسته پویا و فعّال بود و هرگز از حرکت نایستاده. او در زمانی که جهان را شکل میداد، و آن چه امروزه ما از او میبینیم، علاوه بر ذهنی خلاّق، انگیزهای فوق تصوّر بشری را برای ما نمایان میکند.
حال وقتی او در کسی قرار گیرد، او را به انگیزشهای گوناگون وا میدارد. دیدهاید کسانی را که از روحالقدس پر هستند پیوسته در فعّالیّت و تلاش هستند و خستگی نمیشناسند؟
کیست که کار نیکو را بداند و حرکت نکند؟ جز آن کس که روح در او جریان ندارد. در وقایع مکتوب در کتاب مقدّس بارها دیده شده که وقتی روح خدا بر کسی قرار میگرفت او انگیزه پیدا میکرد تا کاری را انجام دهد. مانند شاؤل که وقتی او را از گستاخی ناحاش عمّونی آگاه میکنند روح خدا بر او مستولی میشود و او قوم را به قیام علیه ناحاش عمّونی به حرکت در میآورد: «6و چون شاؤل اين سخنان را شنيد روح خدا بر وي مستولي گشته، خشمش به شدّت افروخته شد» ( اوّل سموئیل 11 : 6 ).
همیشه برای انجام هر کاری نیاز به یک انگیزه است. خدا از خلقت جهان هستی انگیزهای داشت، و همان انگیزۀ او باعث به وجود آمدن چنین خلقت زیبایی شد. خیلی مواقع انسان کار درست را میداند، امّا چون انگیزهای برای آن ندارد برای انجام آن حرکتی نمیکند.
این از خصلتهای روحالقدس است که وقتی بر کسی قرار گیرد در او ایجاد انگیزه میکند، مانند کاری که در روز پنطیکاست با آن صد و بیست نفر کرد و آنان را به حرکت درآورد. یا کاری که با آبای یهودا و کاهنان و دیگران کرد تا برخاسته و خانۀ خداوند را از نو بنا کنند: «5پس رؤساي آباي يهودا و بنيامين و كاهنان و لاويان با همۀ كساني كه خدا روح ايشان را برانگيزانيده بود برخاسته، روانه شدند تا خانه خداوند را كه در اورشليم است بنا نمايند» ( عزرا 1 : 5 ).
حتّی خداوند عیسی مسیح که مردی به غایت دل رحم و ملایم و با طبعی چون برّه بود وقتی وارد هیکل میشود، و وقتی روح بر او قرار میگیرد تازیانه ساخته و شروع به زدن و خراب نمودن بساط کسانی میکند که هیکل خداوند را بیحرمت کردند.
«13و چون عید فِصَحِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت،14و در هیکل، فروشندگان گاو و گوسفند و کبوتر و صرّافان را نشسته یافت.15پس تازیانهای از ریسمان ساخته، همه را از هیکل بیرون نمود، هم گوسفندان و گاوان را، و نقود صرّافان را ریخت و تختهای ایشان را واژگون ساخت،16و به کبوتر فروشان گفت، اینها را از این جا بیرون برید و خانۀ پدر مرا خانۀ تجارت مسازید.17آنگاه شاگردانِ او را یاد آمد که مکتوب است، غیرت خانۀ تو مرا خورده است» ( یوحنّا 2 : 13 – 17).
بدانید که هرگز نمیتوانید یک ایماندار پر از روحالقدس را بیغیرت و بیانگیزه ببینید. کسی که از روحالقدس هدایت میشود محال ممکن است منفعل و ساکن باشد و نسبت به کلام خدا و کلیسای خداوند، بیتعصّب و بیانگیزه رفتار نماید. روحالقدس خصوصاً در کسانی که ساکن است ایجاد انگیزه برای راستی مینماید و شخص را به وقت ضرورت بلند کرده و بر میانگیزاند.
تعمید از مصدر”عمد”به معنی: قصد کردن کاری، به عمد کاری کردن، آگاهانه عملی انجام دادن، است. لذا وقتی گفته میشود که شخصی تعمید گرفته، به آن معنی است که او عمداً و آگاهانه اقدام به انجام عملی نموده و در قبال آن عمل، هیچ زور و اجباری بر او نبوده. آن عمل با تمام دل و خواست شخص صورت گرفته است.
عبارت تعمید در ارتباط با روحالقدس همین مفهوم را در ارتباط با انجام عملی به عمد و خود خواسته از سوی روحالقدس دارد. یعنی این عملِ عمدی به میل و ارادة یک شخص انجام نمیگیرد، بلکه با اراده و خواست روحالقدس به وقوع میپیوند.
پس چنان چه در تعمید آب این شخصِ ایماندار است که به مرگ و قیام خداوند عیسی مسیح اقرار میکند و با تعمید آب، در حقیقت خود را به او میسپارد؛ در تعمید روحالقدس، این روحالقدس است که به پذیرفته شدن شخص از سوی خداوند برای تمام وعدهها شهادت میدهد و با سکونت در او، وی را برای حیات ابدی در خداوند مهر میکند.
قطعاً مهمترین تعمید در زندگی هر فرد مسیحی آن است که روحالقدس او را تعمید دهد. شخص را چه سودی است اگر دهها بار تعمید آب بگیرد، ولی روحالقدس او را تعمید نداده باشد؟ تعمید روحالقدس ضامن پذیرفته شدن برای حیات ابدی است زیرا مهر تأیید خداوند میباشد.
با آن چه از بسیاری ایمانداران دیده و شنیده میشود به جرأت میتوان گفت تقریباً اکثر قریب به اتّفاق از چگونگی وقوع تعمید روحالقدس خبر ندارند. خیلیها مسحها و نوازشهای روحالقدس را با تعمید اشتباه میگیرند و خیلِ عظیمی نیز از تعمید روح، با تعاریف و شهادتهای کاملاً بیربط در تفکّری اشتباه، روزگار میگذرانند.
باید بدانید، به همان گونه که یک شخص در تعمید آب تأثیر آب بر بدن خود را تجربه و حس میکند، در تعمید روحالقدس نیز دقیقاً به همین شکل خواهد بود و میبایست تأثیر روحالقدس در وجود خود را احساس کند.
همان گونه که در تعمید آب، یک شخص تحت فشار آب کمی حس خفگی به او دست میدهد؛ در تعمید روحالقدس نیز شخص دچار چنین فشاری خواهد شد.
تعمید روحالقدس به مراتب یک امری عجیبتر و قویتر از تعمید آب است به حدی که محال ممکن است کسی آن را احساس نکند. این یک امر کاملاً ماوراءالطبیعه و خاص است، پس اگر به شما بگویند امکان دارد روح بیاید و کسی را تعمید بدهد و او در آن لحظه متوجّه نشود، این یک دروغ بزرگ است.
خوب است به اوّلین تعمید روح در تاریخ کلیسا دقّت کنید: «1و چون روز پنطیکاست رسید، به یک دل در یک جا بودند.2که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آن جا نشسته بودند پر ساخت.3و زبانههای منقسم شده، مثل زبانههای آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرار گرفت.4و همه از روحالقدس پر گشته به زبانهای مختلف، به نوعی که روح بدیشان قدرت تلفّظ بخشید، به سخن گفتن شروع کردند» ( اعمال رسولان 2 : 1 – 4 ).
این تعمید روحالقدس بود، کاملاً آشکار و محسوس، باد شدید با صدای بلند که نشانۀ حضور ستون ابر بود بر هر یک از حاضرین قرار گرفت و همه به یک شکل تعمید یافتند؛ تعمید روح نشانهای دیگر نیز از خود در جان ایمانداران قرار داد و همه با دریافت عطیّهای به زبانهای مختلفِ دنیا شروع به صحبت کردند، زبانهایی که تا آن لحظه قادر به تکلّم بدانها نبودند.
محال ممکن است کسی تعمید روح بگیرد و چنین عطیّهای بزرگ و عجیب از روحالقدس دریافت نکند. در خانۀ کرنیلیوس هم، چنین اتّفاقی افتاد، به شکلی کاملاً مشابه و به طوری که حاضرین آن مکان متوجّه این اتّفاق شدند: «44این سخنان هنوز بر زبان پطرس بود که روحالقدس بر همۀ آنانی که کلام را شنیدند، نازل شد.45و مؤمنان از اهل ختنه که همراه پطرس آمده بودند، در حیرت افتادند از آن که بر امّتها نیز عطای روحالقدس افاضه شد،46زیرا که ایشان را شنیدند که به زبانها متکلّم شده، خدا را تمجید میکردند.47آنگاه پطرس گفت، آیا کسی میتواند آب را منع کند، برای تعمید دادن اینانی که روحالقدس را چون ما نیز یافتهاند» ( اعمال رسولان 10 : 44 – 47 ).
امروزه نیز روحالقدس همانی هست که از ابتدا بوده، او تغییر نمیکند، شیوۀ او از ابتدا مشخّص و آشکار بوده، پس اگر در میان جمعی به ناگهان کسی بلند شود و بگوید من الآن تعمید روحالقدس گرفتم، ولی هیچ شهادت صحیحی از تعمید روح نداشته باشد و حاضرین در آن مکان نیز شاهد امری عجیب در آن لحظه نشده باشند، باور نکنید.
روحالقدس اگر در جمع اقدام به تعمید دادن کسی بکند، پس میخواهد شهادتی در جمع بر جای بماند پس در جمع این امر را بر حاضرین آشکار میکند. البتّه در اکثر مواقع تعمید روح کاملاً شخصی و در خلوت شخص با خداوند اتّفاق میافتد که آن نیز چگونگیِ خاص خود را دارد، امّا آن چه مسجّل است، تعمید روحالقدس یک اتّفاق کاملاً محسوس و عجیب و ماوراءالطبیعه است که با قوّت و عطیّهای برای شخص تعمید گیرنده همراه است، یعنی تغییر بزرگی در شخص ایجاد میگردد.
برای درک بهتر شکلهای تعمید روح، لازم است تا ابتدا به بزرگترین نمونهای از تعمید روح در عهد عتیق که به عنوان سایهای از آن چه میبایست در عهد جدید اتّفاق بیفتد، نگاهی بیاندازیم.
یک نکتۀ مهم را این جا به یاد داشته باشید، آن چه میخوانید اعلام تعمید روحالقدس در عهد عتیق نیست، به هیچ وجه، زیرا در عهد عتیق هنوز روحالقدس افاضه نشده بود و تعمید روحی وجود نداشت، یا به عبارتی روحالقدس در وجود هیچ شخصی ساکن نمیشد بلکه بر بعضیها قرار میگرفت و آنان را به کاری وا میداشت، ولی به اندرون شخصی داخل نمیشد که بتوان گفت تعمید روح صورت گرفته.
برای آن که روحالقدس در وجود شخصی ساکن شود، آن شخص ابتدا باید تقدیس و از گناه به طور کامل گرفته شود. در عهد عتیق هنوز همه در گناه سرشته شده بودند تا زمانی که خداوند عیسی مسیح آمد و به عنوان منجی و برّۀ بیعیب خدا، گناه را از جهان برداشت، و سپس با قیام و صعود به آسمان و فرستادن روحالقدس برای کلیسا، از روز پنطیکاست، روحالقدس شروع نمود به سکونت در جان مقدّسین و تعمید دادن آنان به دو شکل خاص خود.
باید این را بدانید که روحالقدس فقط به دو شکل تعمید میدهد و اشکال مختلف دیگری به هیچ وجه ندارد. این دو شکل در عهد عتیق به عنوان سایهای از آن چه میبایست در عهد جدید به وقوع بپیوندد به طور برجسته نشان داده شده بود. که از پنطیکاست تا به امروز به همین گونه ادامه دارد.
به کتاب خروج باب 13 نگاه کنید: «17و واقع شد که چون فرعون قوم را رها کرده بود، خدا ایشان را از راه زمین فلسطینیان رهبری نکرد، هر چند آن نزدیکتر بود. زیرا خدا گفت: مبادا که چون قوم جنگ بینند، پشیمان شوند و به مصر برگردند.18امّا خدا قوم را از راه صحرای دریای قلزم دور گردانید. …21و خداوند در روز، پیش روی قوم در ستون ابر میرفت تا راه را به ایشان دلالت کند، و شبانگاه در ستون آتش، تا ایشان را روشنایی بخشد، و روز و شب راه روند.22و ستون ابر را در روز و ستون آتش را در شب، از پیش روی قوم برنداشت» ( خروج 13 : 17 – 22 ).
نکتۀ مهم و کلیدی در آیات 21 و 22 نهفته است. خوب دقّت کنید! «خداوند در روز، پیش روی قوم در ستون ابر میرفت … و شبانگاه در ستون آتش» خداوند در ستون ابر و ستون آتش بود؛ یعنی خدا همان ستون ابر و ستون آتش بود. خدا گاهی چون ستون ابر میشد و گاهی چون ستون آتش.
در روز پنطیکاست و در آغاز شکلگیری کلیسا، در باب دوّم کتاب اعمال رسولان به شهادتی از نویسندۀ کتاب بر میخورید که در ظاهر در بر گیرندۀ هر دو نوع این تعمیدها هست، امّا حقیقت امر چیزی غیر از این برداشت است: «2که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آن جا نشسته بودند پر ساخت.3و زبانههای منقسم شده، مثل زبانههای آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرار گرفت.»
این که میگوید: آوازی چون صدای وزیدن باد آمد، منظور آواز و صدای خدا است، که در حرکت و آمدن بود. و حال وقتی خدا در آن ابر ساکن باشد این شکینۀ خدا است. آیا میدانستید که در باغ عدن نیز هرگاه خداوند برای دیدن آدم و حوّا میرفت دقیقاً به همین گونه حاضر میشد؟: «8و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ میخرامید، و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند» ( پیدایش 3 : 8 ).
این اوّلین طریق از تعمید روحالقدس است، یعنی شخص در زیر نسیم خنک و روحافزای روحالقدس در داخل شکینۀ ابر خداوند و در آغوش کامل خداوند فرو میرود. در کتاب خروج گفته شده که خداوند در روز و بر بالای سر قومِ برگزیده و فرا خوانده شدۀ خود برای ورود به سرزمین وعده حرکت میکرد و آنان را از آزار و گرمای شدید آفتاب محافظت مینمود و آنان را به سمت سرزمین وعده هدایت میکرد. این نمادی از تعمید روحالقدس با شکینۀ ابر و به شکل نسیمِ خنکی که بر تمام بدن احاطه دارد است.
و دیگر چه اتّفاقی افتاد، در کتاب خروج شکل دوّم تعمید را نیز میبینید: «و شبانگاه در ستون آتش، تا ایشان را روشنایی بخشد.» وقتی که شب میشد خداوند در ستون آتش بر بالای سر قوم برگزیده و فرا خوانده شدۀ خود قرار میگرفت، تا هم نور و روشنایی باشد برای حرکت قوم در میان شبِ تاریکِ بیابان به سمت سرزمین وعده و هم این که آنان را از سرمای شدید بیابان، گرمی بخشیده و محافظت کند.
بگذارید یک حقیقت جالب در خصوص اتّفاقی که در روز پنطیکاست افتاد را برایتان آشکار کنم. در روز پنطیکاست تمام آن صد و بیست نفری که در بالاخانه بودند با آتش تعمید نیافتند، کلام چنین نمیگوید. به کلام خوب دقّت کنید!
«2که ناگاه آوازی چون صدای وزیدن باد شدید از آسمان آمد و تمام آن خانه را که در آن جا نشسته بودند پر ساخت.3و زبانههای منقسم شده، مثل زبانههای آتش بدیشان ظاهر گشته، بر هر یکی از ایشان قرار گرفت.» چه شد؟ آیۀ دوّم دارد کاملاً به روح اشاره میکند، از آن جایی که میگوید”صدای وزیدن باد”. علّت ایجاد باد، ابرها هستند و این وزش باد حاصل شکینهای است که روحالقدس با آن همراه است؛ هیچ سخنی از ستون آتش نشده.
و در آیۀ سوّم فقط میخوانید”مثل زبانههای آتش”. نه خود آتش یا زبانۀ آتش! مثل، مانند. مثل و مانند خود آن چیز نیست بلکه به گونۀ آن چیز است. مثلاً در کنار رود اردن، وقتی که خداوند عیسی مسیح برای گرفتن تعمید از یحیی تعمید دهنده به نزد او رفت، وقتی از آب بیرون آمد روحالقدس مانند کبوتری بر او قرار گرفت. به این آیات خوب دقّت کنید.
«9و واقع شد در آن ایّام که عیسی از ناصرۀ جلیل آمده در اُرْدُن از یحیی تعمید یافت.10و چون از آب برآمد، در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بَر وی نازل میشود» ( مرقس 1 : 9 – 10 ). کتاب به وضوح میگوید روح مانند کبوتری؛ روحالقدس هرگز به شباهت یک حیوان یا در جسم یک حیوان داخل نمیشود؛ اوه! این امکان ندارد. روح مانندِ، مثلِ، نظیرِ، یک کبوتر؛ یعنی دیدنی در حالی که مانند یک کبوتر بال بال میزد تا توجّۀ همگان را جلب کند بر روی خداوند عیسی مسیح قرار گرفت.
چرا؟ زیرا همه باید شاهد یک سخن از آسمان میبودند که خدا در حق مسیح فرمود: «11و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم» ( مرقس 1 : 11 ). این کبوتری نبود که روحالقدس در او قرار گرفته و بر مسیح نشست، بلکه روحالقدس در شکینۀ کوچکی مثل کبوتر بالزنان بر مسیح قرار گرفت. خوشبختانه در دورۀ حاضر خداوند اجازه داده تا دقیقاً نظیر این صحنه در دنیا چندین بار اتّفاق بیفتد و حتّی اجازه فرمود از این صحنه فیلم برداری شود، که خود من سه بار شاهد دیدن این صحنه بودم.
حال در پنطیکاست دقیقاً چه اتّفاقی افتاد؟ اگر یک آتش بزرگی را برافروزید و آن آتش شعله بکشد چه خواهد شد؟ انتهای آتش تبدیل به زبانههای کوچکی خواهد شد که به اطراف پرتاب میشود. امّا در روز پنطیکاست ستون آتش نبود مانند آن چه موسی در بیابان دید و خداوند از میان آتش با او صحبت کرد. نخیر.
اگر خوب به آیات دقّت کنید خداوند در شکینۀ ابر و با صدا و وزش باد داخل شد. این یعنی قرار است یک تعمید روح حادث بشود، امّا نه با آتش. و چه شد؟ شکینۀ خداوند که داخل آن مکان شد و همۀ آن مکان را پر کرد، مانند زبانههای آتش منقسم و تکّه تکّه شد و بر هر یک قرار گرفت و آنان را در بر گرفت. در روز پنطیکاست همه به روح تعمید یافتند.
حال اگر به فضای حاکم در آن زمان، یعنی ترس از دستگیری و کشته شدن دقّت کنید، مسلّماً باید آن جا نمیماندند، امّا آنان با این وجود در آن مکان ماندند؛ و نیز به اوج ایمان بزرگی که در آنان وجود داشت تا به حدی که روزها در آن خانه حسب اطاعت از فرمان خداوند ماندند توجّه کنید؛ و همچنین به شناخت بسیار عمیق و روشن و کامل آنان از ایمان به مسیح و کتب مقدّس توجّه داشته باشید؛ قطعاً همۀ آن جمع میبایست به روح تعمید مییافتند، زیرا مسیح را با تمام فهم و ایمان شناخته بودند و به او ایمان آورده بودند.
آن چه در خصوص تعمید روحالقدس از عهد عتیق نشان داده شده بود و در پنطیکاست محقّق شد و تا به امروز ادامه دارد، کاملاً گویای این است که تعمید روحالقدس فقط به دو شکل:
1- تعمید به روح ( خنکی نسیم باد و فرو رفتن در شکینة خدا )؛ و 2- تعمید به آتش ( گرمای شدید و فرو رفتن در آتش خداوند ) است.
در هر دو طریق این تعمیدها خود روحالقدس حضور دارد فقط نحوه تعمیدش متفاوت است که کمی جلوتر در خصوص علّت تفاوت این دو شکل برای ایمانداران کاملاً توضیح داده خواهد شد.
امّا بدانید هیچ طریق دیگری وجود ندارد. هر شهادت دیگری کذب و یا توهّم خواهد بود. در طول خدمتم شهادتهای عجیب بسیاری شنیدم. مثلاً شهادت بعضیها را میشنیدم که میگفتند: در دعا بودم که دیدم یک کبوتر آمد روی لبۀ پنجره نشست و به من نگاه میکرد، پس من تعمید روح را گرفتم؛ مانند وقتی که مسیح از یحیی تعمید دهنده تعمید آب گرفته بود و روحالقدس مانند کبوتری بر او قرار گرفت! اوه! این یک توهّم بزرگ و آموزۀ غلط است! آن جا روحالقدس بود که مانند کبوتر بر مسیح قرار گرفت ولی در این قبیل شهادات یک کبوتر یعنی یک حیوان را دستاویز روحالقدس میکنند. و از سوی دیگر از این قبیل کبوترها دائماً در هر سویی دارند گشت و گذر میکنند و بر هر جایی مینشینند.
همچنین بعضیها شهادت میدادند که مثلاً، در خواب یک صلیب را دیدیم که نور میداد و فکر میکردند تعمید روح را گرفتند! اوّلاً تعمید روح در بیداری کامل اتّفاق میافتد نه در خواب یا رؤیا، و دوّماً در این قبیل اتّفاقات هیچ نشانی از حضور روحالقدس نیست، و سوّماً این قبیل شهادات به هیچ وجه کتاب مقدّسی نیست و شهادتی موثّق از این نوع تعمید، در کتاب مقدّس وجود ندارد.
همیشه در کلیسا و از سوی ایمانداران، شهادات زیادی شنیدم که آن را به تعمید روحالقدس مربوط میکردند. آن چه برایم بسیار جالب بود، این بوده که وقتی کلیسایی با روحالقدس آشنا میشد، سریعاً همگان شروع میکردند به دادن شهادتی مبنی بر این که جایی از اعضای بدنشان داغ شده و منتظر این بودند تا تأییدی مبنی بر تعمید روحالقدس را بشنوند.
امّا واقعیّت این بوده که بیش از 99 درصد این شهادات مربوط به لمس و نوازش روحالقدس بوده و هیچ ربطی به تعمید روحالقدس نداشته. یعنی آن قدر که در خصوص لمسهای روح، شهادات هست، متأسّفانه در خصوص تعمید روح وجود ندارد. در هر صورت، مهم است تا هر شخصی بداند که در هنگام تعمید روحالقدس در چگونه وضعیّتی قرار میگیرد.
بگذارید با کنار هم قرار دادن دو نوع تعمید آب و تعمید روحالقدس که گویای یک امر جسمانی و روحانی در یک راستا است را بهتر توضیح دهیم.
در تعمید آب چه اتّفاقی میافتد؟
در تعمید روحالقدس چه اتّفاقی میافتد؟
فرقی نمیکند که کسی به روح تعمید ببیند یا به آتش، تمام درک فیزیکی او باید دقیقاً این گونه باشد تا مسجّل شود او تعمید روحالقدس را یافته یا تنها با لمسی از روحالقدس مواجه شده.
یک لمس و نوازش روح میتواند بسیار ساده و موضعی باشد، تا به حدی که شخص چندان احساسی نکند یا حتّی به فراموشی بسپارد؛ امّا تعمید روحالقدس به گونهای است که شخص قطعاً و قویاً احساس خواهد کرد و هرگز فراموش نخواهد کرد.
در لمسها شخص تغییر شخصیّتی نمییابد و لزوماً عطیّهای دریافت نمیکند، امّا در تعمید روحالقدس شخص بدون شک تغییر کرده و لزوماً عطیّهای نیز دریافت میکند.
در تعمید روح اگر با آتش باشد، شخص با آن چنان آتشِ شدیدی مواجه میشود که از بیرون تا به اندرونش را میسوزاند، امّا این آتش به هیچ وجه در او ایجاد عیب و بیماری نمیکند بلکه هر بیماری را از او خارج میکند حتّی بیماریهای مادرزادی و ارثی. پس اگر کسی در بستر بیماری بدنش داغ شد و طاول زد، آن را به تعمید روحالقدس نسبت ندهد، که متأسّفانه شاهد چنین شهادتی بودم و با تأسّف بسیار، کشیشی نیز این اتّفاق را به تعمید روحالقدس نسبت داده بود.
روحالقدس هرگز به شخص صدمه و آزار نمیرساند و یا او را به اطراف نمیکوبد، پس اگر کسی بگوید روح مرا بلند کرد و محکم به روی صندلی یا مبل کوبید، قطعاً یک دیو بوده نه روحالقدس.
در تعمید روحالقدس تمام وجود از بیرون تا به اندرون به تمامی درگیر خواهد شد، دقیقاً مانند یک غریق در آب، پس اگر کسی شهادتی دهد که مثلاً معدهاش شدیداً گرم و داغ شده، یا مثلاً پیشانیاش شدیداً داغ شده، این به هیچ وجه تعمید روحالقدس نیست.
تعمید روحالقدس به دو نوع میباشد. یحیی تعمید دهنده حتّی به گونهای این را بیان کرده که این خود عیسی است که تعمید روحالقدس میدهد: «16یحیی به همه متوجّه شده گفت، من شما را به آب تعمید میدهم، لیکن شخصی تواناتر از من میآید که لیاقت آن ندارم که بند نعلین او را باز کنم. او شما را به روحالقدس و آتش تعمید خواهد داد» ( لوقا 3 : 16 ). این آیه نیز به یکی بودن و ظهور پدر در پسر یگانه خود عیسی و سپس ظهور همان خدا در روحالقدس اشاره دارد.
یک پرسشی که همیشه مد نظر بسیاری بوده این است که چرا بعضیها به آتش تعمید میگیرند و بعضیها هم به روح ( شکینه ) چرا روحالقدس بین اشخاص فرق میگذارد؟ علّت این تفاوت چیست؟
در باب 13 کتاب خروج علّت تغییر جایگاه خداوند از ستون ابر ( شکینه ) به ستون آتش آشکار شده است: «21و خداوند در روز، پیش روی قوم در ستون ابر میرفت تا راه را به ایشان دلالت کند، و شبانگاه در ستون آتش، تا ایشان را روشنایی بخشد، و روز و شب راه روند.22و ستون ابر را در روز و ستون آتش را در شب، از پیش روی قوم برنداشت» ( خروج 13 : 21 – 22 ).خدا در روز در ستون ابر و در شب در ستون آتش بود. با دقّت در این قسمت از کتاب مقدّس دو آموزۀ مهم در این خصوص آشکار میشود.
آموزۀ اوّل: در هر دو شکل ستون ابر و ستون آتش، حضور مستقیم خدا بود؛ پس در صدور هر چیزی از سوی خدا هیچ تفاوتی نبایست باشد، چون خدا واحد و تغییرناپذیر است. میبینید که خدا در هر دو صورتِ حضور خود قصد داشت تا برای قوم امکان حرکت را فراهم کند و از سختی شرایط محیط محفوظشان بدارد. در هر دو طریق خود خدا فراهم کننده است، لذا در تعمید برای ملکوت هیچ تفاوتی بین تعمید یافتگان در روح و آتش نیست. حتّی در لمسهای خدا به جهت نوازش و … هیچ جای تفاوتی بین اشخاص نیست، مهم همان تعمید و لمس خداوند است که جریان دارد.
آموزۀ دوّم: امّا این تغییر جایگاه خداوند در ستون ابر و ستون آتش میبایست مربوط به موضوعی دیگر باشد. پس اگر مربوط به خداوند نیست قطعاً مربوط به شخص است. با تعمّق بیشتر در این خصوص راز دو شکل تعمید روح آشکار میگردد.
به شرایطی که روز و شب برای یک شخص به وجود میآورد خوب دقّت کنید!
در روز شخص تا دوردست را میبیند لذا با آگاهی و دانایی کامل تا به انتهای مسیر، وارد راه میشود و از پیش میداند چه چیزهایی در مسیرِ راه او قرار دارد و اگر هم بخواهد جلوتر از ستون ابر حرکت کند، هر چند مشقّت خواهد کشید امّا از مسیر منحرف نخواهد شد و بهترین راه تا به مقصد را انتخاب خواهد کرد.
امّا در شب شخص بیش از چند متر جلوتر را نمیبیند و هیچ دانایی و آگاهی از تمام مسیر ندارد و نمیتواند تا انتهای راه را ببیند لذا اگر بخواهد خودسرانه جلوتر از ستون آتش و با خیال خودش حرکت کند، در انتخاب بهترین مسیرِ راه و شرایط حرکت دچار سردرگمی و مشکل خواهد شد، حتّی برای او امکان انحراف از مسیر و سقوط هم وجود دارد.
به زبان واضحتر: آن که با روح ( شکینه ) تعمید میگردد، با فهم و آگاهی کامل از تمام آن چه باید بداند، به خداوند عیسی مسیح ایمان آورده و مانند کسی که در روشنایی روز همۀ شرایط سخت و مسیر راه را تا به انتها میبیند و میداند و با ایمانی کاملاً آگاهانه و محکم و راسخ در مسیر راه قدم برداشته است. و ایضاً هست برای کسانی که با روح لمس میگردند.
و آن که با آتش تعمید میگردد، با درک از حقیقت وجودی خدا و آن چه در آن مقطع و شرایط درک کرده، به خداوند عیسی مسیح ایمان آورده و مانند کسی که در شب راه میرود و هیچ دور نمایی از جلوتر و آینده ندارد و نمیداند که چه سختیها و لغزشهایی در مسیر راهش هست و بدون دانایی و آگاهی راه میپیماید.
چنین شخصی، تنها ایمانش به خداوند است که در ستون آتش و راهنمای او در آن شرایط میباشد. او نمیتواند برای مسیر راهش تصمیم بگیرد و از زیر ستون آتش خارج شده و جلوتر برود چون تنها برای او مشقّت و سختی نخواهد بود، بلکه خطر انحراف و حتّی سقوط نیز میباشد. و ایضاً هست برای کسانی که با ستون آتش لمس میگردند.
روحالقدس با توجّه به این خصوصیّات در اشخاص آنها را به یکی از این دو شکل تعمید داده و لمس میکند و به این گونه بر روی اشخاص نشانی خاص میگذارد. این نشانهگذاری قطعاً برای راهنمایی کلیسا میباشد، تا با توجّه به شکل تعمید و لمسهای ایمانداران متوجّه یک موضوع بسیار مهم باشند.
چرا روحالقدس به دو طریق تعمید میدهد و به این دو طریق بر روی ایمانداران نشانه میگذارد؟
کسانی که با آتش تعمید میگیرند مانند کسانی هستند که در شب راه میروند. این افراد باید در زیر ستون آتش حرکت کنند و از آن جایی که هیچ دور نما و آگاهی فراتر از زیر نور و روشنایی ستون آتش ندارند، نمیتوانند و نباید جلوتر از ستون آتش بروند؛ به عبارتی واضحتر این افراد نباید فکرهایی فراتر از آن چه در آن قرار دارند بکنند و به عمل برسانند زیرا در گمراهی و انحراف خواهند افتاد.
وقتی روحالقدس کسی را با ستون آتش تعمید میدهد یا او را لمس میکند در اصل این وجه او را مشخّص میکند. چنین اشخاصی در تمام زندگی مسیحی خود باید مطیع خدّامی که خدمتهای کهانتی دارند باشند، کسانی مانند رسولان، انبیا، شبانان و معلّمینِ در کلیسا. این اشخاص نیاز به رهبری دارند و نمیتوانند به بهانۀ داشتن تعمید روحالقدس از خود اجتهادی صادر کنند.
روحالقدس هیچگاه کسانی را که به آتش تعمید میدهد، در خدمتی کهانتی نمیگمارد، زیرا اینان برای حرکت تا به مقصد نهایی، خودشان نیازمند هدایت شدن هستند. و آنانی را هم که با آتش لمس میکند، در حقیقت نشان میدهد که او یک عضو کلیسایی است که مورد لطف روحالقدس قرار گرفته.
پس کسانی که به آتش تعمید میگیرند قطعاً نمیتوانند از سوی خداوند در خدمتهای کهانتی قرار بگیرند. از آن جایی که خداوند انتها را از ابتدا میداند پس امکان این که در آینده کسی تغییر وضعیّت دهد، وجود ندارد، و بر همین اساس است که روح موضع خود را از ابتدا در قبال اشخاص نشان میدهد و با شنیدن شهادتهای تعمید و لمسهای روحالقدس نیز میتوان جایگاه اشخاص را تشخیص داد.
حال کسانی که با روح تعمید میگیرند مانند کسانی هستند که در روز راه میروند. این اشخاص علاوه بر این که زیر شکینۀ ابر حرکت میکنند، به خاطر روشنی ضمیرِ درونی و دانایی و فهم کاملی که نسبت به شناخت خداوند و ارادۀ او دارند، میتوانند تا به انتهای مقصد را ببینند و به سمت مقصد حرکت کنند و حتّی عدّهای را هم با خود همراه سازند، مانند شخصی که قدرت بینایی و تشخیص راه را از دوردستها دارد.
وقتی روحالقدس کسی را با روح تعمید میدهد یا او را لمس میکند در اصل این وجه خاصتر او را مشخّص میکند. روحالقدس معمولاً برای خدمتهای کهانتی از چنین اشخاصی استفاده میکند و با تعمید و مسح آنان به صورت روح که با باد خنکی همراه است این مهم را نشان میدهد. لذا از نوع تعمید و شهادتهای کسانی که با روح مسح میشوند میتوان به جایگاهشان نیز پی برد.
اگر به رسولان نگاه کنید، آنان خادمینی هستند که از خداوند اختیار دارند تا رسالتشان را به هر نحوی که میدانند انجام دهند، زیرا از سوی خداوند تأیید شده هستند به آن جهت که تا به انتهای مسیر را میشناسند و به قول پولس رسول، وکلای اسرار خداوند هستند. رسولان به روح تعمید میگیرند.
میدانید چرا هرگاه خداوند میخواست با آدم ملاقات کند در ستون ابر و با باد خنکی ظاهر میشد و هرگز از ستون آتش در کتاب اسمی برده نشده؟ زیرا آدم در باغ عدن، باغ خدا بود و بدون این که هیچ گناهی داشته باشد و نیاز به حرکت به سمت وعدهای داشته باشد در جایگاه نیکوی خدا قرار داشت و در روشنی روز با خداوند ملاقات میکرد و ارادۀ او را میدانست.
او وقتی که گناه کرد نیز با چشم باز گناه کرد و از این جهت زمین به واسطۀ گناه او در نظر خدا ملعون شد و او با چنین آگاهی از عمل خود، عمداً خود را به گناه انداخت و به هلاکت ابلیس سپرد.
یک نکتۀ بسیار مهم نیز لازم است تا متذّکر شوم؛ تعمید به روح به آن منزله نیست که شخص وارد خدمت کهانتی شده مثلاً در زمرۀ رسولان و … قرار گرفته باشد؛ خیر! بلکه گویای این است چنین شخصی میتواند در آینده و تحت تعلیمات روحالقدس در این جایگاه قرار بگیرد و مد نظر روحالقدس تا رسیدن زمانی مناسب باشد.
در هر صورت این باعث لغزش کسی نگردد، هر کس که به روحالقدس تعمید بگیرد پذیرفته شده برای حیات ابدی در خداوند است و نوع تعمید چیزی از این مهم کم نمیکند و باعث ارزشگذاری خاصی در ملکوت نمیشود. بلکه نوع تعمید جایگاه اشخاص را نسبت به خدمت داشتن یا نداشتن در کلیسا میتواند مشخّص کند.
این پرسش مهمی است امّا متأسّفانه تا کنون انگشت شماری را دیدم که واقعاً مشتاق این بودند که بدانند آیا روحالقدس را دارند یا نه.
از یکی پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ جواب داد: بله. گفتم: چه طور بود؟ گفت: وقتی ایمان آوردم، خادم برایم دعا کرد و گفت ای خداوند او را از روحالقدس پر کن. پس من روحالقدس را گرفتم. و من از شنیدن این حرف غرق تعجّب شدم!
از کسی دیگر پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ گفت: من مسیحیام، روحالقدس در ما ساکن است. و من از شنیدن این حرف نیز غرق تعجّب شدم!
از دیگری پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ گفت: من خادم هستم ( یعنی البتّه که دارم. )
از دیگری پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ گفت: من عطیّۀ زبان دارم و کلیسا به من گفته تو تعمید روح را داری.
از دیگری پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ گفت: بله، روحالقدس من را هدایت میکند.
از دیگری پرسیدم: آیا روحالقدس را یافتی؟ گفت: آره. پرسیدم: چه طور بود؟ گفت: من نمیدانم، فقط میدانم دارم هللویاه. اوه!
از هر کس، چه نوایمان، چه ایماندار قدیمی و چه خادمین کلیسا، که پرسیدم آیا روحالقدس را یافتی؟ تقریباً همه جوابی این چنین دادند؛ و وقتی از آنانی که بسیار محکم مدعّی بودند که تعمید روح را دارند، خواستم تا شهادت لحظۀ تعمید خود را بگویند، هیچ چیزی برای گفتن نداشتند! و دانستم که اصلاً نمیدانند روحالقدس چیست؟ آه!
متأسّفانه به مسیحیانی که تا کنون برخوردم، هیچ اشتیاقی از آنان برای دانستن و پی بردن به این که تعمید روح را دارند یا نه، نیافتم؛ و بدتر از آن هیچ اشتیاقی برای شناخت روحالقدس نشان ندادند! و حال آن که روحالقدس با اهمیّتترین داشته و گنج آسمانی برای هر فرد مسیحی است.
وقتی در باب شناخت روحالقدس با بعضیها صحبت شد و فهمیدند که روحالقدس کیست، و وجود او چه ضرورتی در زندگی یک مسیحی دارد، تازه به لحاظ روحی مضطرب و نگران از وضعیّت خود شدند و فرو ریختند.
در ادامه به مواردی اشاره می کنیم که به نوعی تأیید کنندۀ سکونت روح القدس در ایمانداران است:
کلام مقدّس خدا و به عبارتی کتب مقدّس بر سکونت نویسندۀ اصلی آن یعنی روحالقدس، در یک شخص اعتراف دارد، آن گونه که یوحنّای رسول به صراحت در این خصوص اذعان میدارد: «23و هر كه احكام او را نگاه دارد، در او ساكن است و او در وي؛ و از اين ميشناسيم كه در ما ساكن است، يعني از آن روح كه به ما داده است» ( اوّل یوحنّا 3 : 23 ).
حتّی در خوش خیالترین حال خود باور نکنید، کسی که حتّی یک حکم از کلام خدا را رد کند، یا منقضی اعلام کند، یا به انجام نرساند، یا بیحرمت کند، یا مخفی کند، یا تعلیم اشتباه دهد، یا وارونه انجام دهد، و یا حتّی انجام ندهد، تعمید روح را داشته باشد و روح در او ساکن باشد. این محال ممکن است. حتّی نباید تصوّرش را کرد.
خدا با کلامش شوخی ندارد، او به منحرف کنندگان کلامش رحم نمیکند چه برسد در آنها ساکن شود. این موارد ذکر شده را میتوان دشمنی با کلام خدا و روحالقدس دانست و حال آن که در همۀ اینها، یوحنّای رسول تنها به نگه نداشتن کلام او اشاره کرده که میتواند امری سهل انگارانه باشد. یعنی کسی که با سهل انگاری کلام خدا را به انجام نمیرساند هم روحالقدس در او سکونت نخواهد کرد.
بسیار دیدم ایماندارانی را که مطلقاً اشتیاقی به خواندن کتب مقدّس ندارند و نمیخوانند؛ یا هرگز پرسشی از کلام خدا برایشان ایجاد نمیشود و نمیپرسند؛ و حتّی بدتر، از ترس این که مبادا چیزی از احکام خداوند بفهمند که مجبور به انجام آن بشوند، نه میپرسند و نه میگذارند دیگری چیزی در این خصوص بپرسد تا او نیز بشنود و مجبور به تکلیف شود؛ بدون شک هرگز روحالقدس در چنین اشخاصی نیز سکونت نخواهد کرد و تعمید روح را ندارند؛ حتّی اگر در جایگاه خدمتی باشند.
اگر شبان یا معلّم یا هر خادمی را دیدید که جایی از کلام را اشتباه تعلیم داده و وقتی از درستی امر واقف شده، در اصلاح آن اقدام ننموده، شک نکنید که او تعمید روح را ندارد و روحالقدس در او ساکن نیست، بلکه او یک خادم دروغین و بدون مسح خداوند است و باید از چنین شخصی پرهیز نمود.
خداوند عیسی مسیح در اهمیّت نگاه داشتنِ دقیق کلام نبوّتی و خطری که در دست بردن به آن است شدیداً هشدار میدهد: «18زیرا هر کس را که کلام نبوّت این کتاب را بشنود، شهادت میدهم که اگر کسی بر آنها بیافزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود.19و هر گاه کسی از کلام این نبوّت چیزی کم کند، خدا نصیب او را از درخت حیات و از شهر مقدّس و از چیزهایی که در این کتاب نوشته است، منقطع خواهد کرد» ( مکاشفه 22 : 18 – 19 ).
خداوند با این سخن دشمنی چنین اشخاصی را با خود اعلام میکند، حال چگونه میتواند در چنین شخصی ساکن شود؟
پرسش اشخاص بسیاری است که، اطاعت کامل از کلام خدا چه طور است؟ باید گفت اطاعت از همۀ آن چه خداوند حکم کرده و همۀ آن چه که گفته از آنها نفرت و مکروه میدارد. روحالقدس نمیتواند در کسی که عملی مورد نفرت یا کراهت خدا را با خود حمل میکند سکونت کند. به هیچ وجه.
مثلاً وقتی میفرماید: «23و به رسوم قومهایی که من آنها را از پیش شما بیرون میکنم رفتار ننمایید، زیرا که جمیع این کارها را کردند پس ایشان را مکروه داشتم» ( لاویان 20 : 23 ). یک ایماندار مسیحی نمیتواند هیچ سنّت و رسومی که در میان قوم خدا مرسوم نبوده و خداوند امر به آن نداده را به عمل آورد. مطلقاً نمیتواند. حال جشن کریسمس، یا عید نوروز یا هر عید دیگری که در کتب مقدّس از آنها یاد نشده، باشد. اینها در کلام خدا وجود ندارد؛ این افزودن به کلام خدا است و بلایایی که خداوند عیسی مسیح فرموده بر شخص متخلّف خواهد بود.
یا مثلاً نمیتوان در شام آخرِ خداوند در شب قبل از پسح، به جای یک تکّه نان فطیر که نماد بدن مسیح است و میبایست بین شرکت کنندگانِ سرِ سفره پاره و تقسیم گردد، از نانهای کوچک متعدّد استفاده نمود. یا به جای شراب که نماد خون مسیح است از آب میوه استفاده کرد. در کمال تعجّب بسیار دیده میشود که آب میوه را به جای شراب در شام خداوند مینوشند و شراب را مکروه دارند در حالی که در شام خداوند میبایست حتماً شراب باشد، امّا در خانههای خود چنین کراهتی ندارند و شراب مینوشند. مسیح چنین نکرد، این تغییر سنّت خداوند است، این دست بردن بر حکم خداوند است.
با کمی تأمّل موارد زیادی از این قبیل رجاسات را میتوانید ببینید که متأسّفانه در کلیساها مرسوم شده. این قبیل اعمال، دشمنی با کلام خدا است و بدون شک روحالقدس در کسانی که این گونه رفتار میکنند هرگز سکونت نخواهد کرد و تعمید روح را ندارند؛ چنین اعمالی نشان از فرمانپذیری از آقایی دیگر به غیر از روحالقدس دارد.
قطعاً بسیاری خواهند پرسید که یک نوایمان تا بخواهد تمامی کتاب مقدّس و کلام خدا را بیاموزد سالها زمان میبرد، یعنی تا آن زمانی که شخص همه چیز را بیاموزد تا به آنها عمل کند، نمیتواند روحالقدس را دریافت کند؟
قطعاً نه، این گونه نیست. کتاب مقدّس این گونه به ما نمیآموزد. در روز پنطیکاست ( اعمال رسولان باب 2 ) و خانۀ کرنیلیوس ( اعمال رسولان باب 10 ) میبینید که حاضرین این مکانها در ابتدای ایمان خود روحالقدس را دریافت کردهاند.
حقیقت امر این گونه است، که خدا را نظر به صورت ظاهر نیست بلکه او تفحّص کنندۀ دلها است: «26و همچنین روح نیز ضعف ما را مدد میکند، زیرا که آن چه دعا کنیم به طوری که میباید نمیدانیم، لیکن خود روح برای ما شفاعت میکند به نالههایی که نمیشود بیان کرد.27و او که تفحّص کننده دلها است، فکر روح را میداند زیرا که او برای مقدّسین بر حسب ارادۀ خدا شفاعت میکند» ( رومیان 8 : 26 – 27 ).
او هر امری که هنوز واقع نشده را از پیش میداند، لذا مطیعان کلام خود را نیز پیش از آن که حتّی متولّد شوند، میشناسد: «29زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معیّن فرمود تا به صورت پسرش متشکّل شوند تا او نخستزاده از برادران بسیار باشد.30و آنانی را که از قبل معیّن فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد» ( رومیان 8 : 29 – 30 ).
گویی برای خداوند فقط کافی است تا یک شخص وارد نقشش در ارادۀ او گردد؛ همین. او میداند چه کسی مطیع بیچون و چرای او است پس حسب این علم و با اشتیاقی که در خداوند است، عطیّۀ بسیار ارزشمند روحالقدس را به چنین اشخاصی ارزانی میدارد.
بیشمار از ایماندارانی را دیدم که با اشتیاق شدید وارد کلیساها شدند و چند سالی با غیرت در امور روحانی و کلامی پیش آمدند، ولی هرگز از آنان شهادتی مبتنی بر تعمید روحالقدس نشنیدم تا جایی که در بیشتر مواقع خود من متعجّب بودم چون عملکرد آنان را خوب و رضایت بخش میدیدم. امّا متأسّفانه گذر روزگار پرده از حقایق بر میدارد، بسیار شاهد لغزش و سقوط چنین اشخاصی که در ابتدا عالی حرکت کردند، بودم. تمام این اشخاص، بلااستثنا حتّی یک نفر، همه تا یک جایی با کلام خدا پیش آمدند ولی خیلی زود بر ضد کلام خدا شدند و کلام را یا رد کردند، یا بیحرمت کردند، یا با بیتوجّهای از آن گذشتند.
شاهد چنین صحنههایی بودن به ما میآموزد که حقیقتاً خداوند تفحّص کنندۀ دلها است و آن چه را از پیش میداند معیار گزینش قرار میدهد؛ پطرس رسول نیز به این مهم گواهی میدهد و میگوید که تقدیس شدن به روحالقدس حسب پیشدانی و علم سابق خدا است: «2برگزیدگان بر حسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد» ( اوّل پطرس 1 : 2 ).
حال از این شرح مختصر هر کس دریابد که محال ممکن است تا کسی مطیع کامل و بیچون و چرای کتاب مقدّس و کلام خدا نباشد، نمیتواند تعمید روحالقدس را داشته باشد. رفتارهای هر شخص نسبت به مکلّف بودن دقیق به کلام راستین خدا نشان میدهد که آیا روحالقدس در او ساکن هست یا نه.
پولس رسول در نامه به غلاّطیان اشارهای به برخی از ثمرات روح میکند: «22لیکن ثمرۀ روح، محبّت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است» ( غلاّطیان 5 : 22 ). میخواهم متوجّۀ دو نکتۀ مهم باشید! اوّل این که اینها تنها برخی از ثمرات روح هستند نه همۀ آن، و دوّم این که اینها ثمراتی هستند که به واسطۀ روحالقدس در شخص ظاهر میشود و بر شخصیّت او تأثیر این چنینی میگذارد.
در این جا لازم است تا یک نکتۀ مهم را گوشزد نمایم؛ زمانی این خصوصیّات در یک شخص ظاهر میشود، میتواند نشان از حضور روحالقدس باشد که تا پیش از حضور روح، آن شخص دقیقاً دارای خصوصیّاتی برعکس اینها بوده باشد، یعنی هر کسی که آن شخص را میشناسد بتواند شهادت بدهد که او این چنین نبوده و به ناگاه این گونه شده.
یک نکتۀ مهم دیگر را نیز حتماً مد نظر داشته باشید، در نزد بیایمانان افراد زیادی هستند که ذاتاً بسیار با محبّت و بخشنده میباشند؛ و یا بیحد و اندازه صبور و بردبارند و هرگز خشمگین نمیشوند؛ و حتّی کسانی هم یافت میشوند که بسیار پرهیزکار و نجیب هستند؛ همة این اشخاص بیایمان هستند و به مسیح ایمان ندارند هر چند که هر کدام دارای خصلتِ نیکویی این چنینی در ذات خود هستند. در اشخاصی که این چنین خصایلِ ذاتی وجود دارد به هیچ وجه نشان از تعمید روح یا سکونت روحالقدس در آنها نیست.
پولس در خصوص ثمرات روح به این موارد اشاره نموده: محبّت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری. امّا حضور روحالقدس در هر شخصی نشانههای دیگری نیز با خود به همراه دارد که تا پیش از آن در شخص وجود نداشته، که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
شخصی که روحالقدس در او سکونت دارد شدیداً مشتاق خواندن و آموختن کتاب مقدّس و کلام خدا است. میدانید نویسندۀ اصلی کلام خدا، خود روحالقدس است. کدام نویسندهای را میشناسید که صحبتی از نوشتههای خود در جمع دوستان نکند؟ یا قصد توضیح و تعلیم مکرّر نوشتههای خود را نداشته باشد؟ روحالقدس در کسی که ساکن باشد پیوسته از کلامش به او یادآوری میکند و او را ترغیب به مطالعه و آموختن کتاب مقدّس میکند. لذا اگر ایمانداری را دیدید که کتاب مقدّس را نمیخواند و هیچ پرسشی در خصوص کتاب مقدّس ندارد و در تلاش برای آموختن آن نیست، شک نکنید که با روحالقدس میانهای ندارد.
شخصی که به مسیح ایمان آورده و هنوز مانند زمان بیایمانی خود زندگی میکند و هیچ تغییر اساسی در شخصیّت و رفتار او ایجاد نشده، محال ممکن است که روحالقدس را داشته باشد. یکی از مشهودترین جلوههای حضور روحالقدس تأثیرگذاری شدید او بر اشخاص است به حدی که آن شخص را به شخصی دیگر تبدیل میکند، آن چنان که سموئیل نبی شهادت میدهد: «6و روح خداوند بر تو مستولي شده، با ايشان نبوّت خواهي نمود و به مرد ديگر متبدّل خواهي شد» ( اوّل سموئیل 10 : 6 ). اساساً قرار گرفتن روح خدا بر هر کس شخص را متبدّل میسازد چه رسد به این که در کسی ساکن گردد.
ایمانداری که از اعلام وجودیّت خود به عنوان مسیحی، به هر دلیلی، در هر جایی، سر باز میزند؛ و حتّی تا به اندازهای که به اهل خانۀ خود نیز اعتراف به ایمان به مسیح نمیکند، محال ممکن است روحالقدس در او ساکن باشد؛ زیرا روحالقدس پیوسته به عیسی مسیح شهادت میدهد.
خود خداوند عیسی مسیح در این خصوص میفرماید: «8لیکن چون روحالقدس بر شما میآید، قوّت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیّه و سامره و تا اقصای جهان» ( اعمال رسولان 1 : 8 ).
یکی از خاصترین جلوههای حضور روحالقدس در یک ایماندار بروز قوّت و عطیّهای روحانی در او است، یعنی هرگاه کسی تعمید روحالقدس را بگیرد، به طور قطع میبایست عطیّهای از روحالقدس دریافت نماید. این عطیّه به گونهای است که در نظر دیگران کاملاً جلوه و نمود میکند.
خداوند عیسی مسیح در سفارش به شاگردانش که میبایست قبل از انجام هر کاری ابتدا منتظر آمدن روحالقدس بمانند تا از قوّتهای او پر شوند، اعلام میکند که ظهور روح در هر شخصی برای او قوّت و عطیّهای به همراه دارد: «49و اینک، من موعود پدر خود را بر شما میفرستم. پس شما در شهر اورشلیم بمانید تا وقتی که به قوّت از اعلی آراسته شوید» ( لوقا 24 : 49 ). و این اتّفاق دقیقاً در روز پنطیکاست افتاد.
در این خصوص یک نکتۀ بسیار مهم را لازم به تذکّر میدانم، داشتن عطیّهای از روحالقدس همیشه نشان از تعمید روح نیست؛ عطیّه بخشش روحالقدس است که میتواند شامل حال هر کسی بشود، حتّی کسی که تعمید روح ندارد؛ امّا آن چه مسلّم است، هر کسی که تعمید روح دارد به قطع یقین میبایست حتماً لااقل یک عطیّه از روحالقدس دریافت نموده باشد که کاملاً مشهود باشد.
عطایا حسب ریاضت و تحصیل علم هرگز حاصل نمیگردند، بلکه صرفاً توسّط بخششِ روحالقدس و به طرفهالعینی بر کسی حادث میشود.
در کل این نکتۀ مهم را به یاد داشته باشید: روحالقدس دارای شخصیّتی بسیار استثنایی و توانمند است، و آن چه کتاب مقدّس از حضور او در طول تاریخ جهان هستی به ما اعلام میکند، نشان از آن میدهد که او همیشه به محیط اطرافش تأثیر مستقیم و آشکار میگذارد؛ لذا کسی که مدّعی داشتن تعمید روحالقدس است، حتماً میبایست او نیز دارای جلوههای برجسته و مشهودی از روحالقدس و به شباهت او باشد. آن چنان که پولس میگوید: «7زيرا خدا روح جبن را به ما نداده است بلكه روح قوّت و محبّت و تأديب را» ( دوّم تیموتاؤس 1 : 7 ).
قرنها است که شناخت صحیح از خداوند عیسی مسیح به یکی از بغرنجترین موضوعات در کلیسا تبدیل شده تا به حدی که همین موضوع به تنهایی باعث شقاق و به وجود آمدن فرقههای بسیاری گردیده. چرا؟ چرای آن هر چه که باشد مهم نیست چون یک نکتۀ مهم را این اختلافات آشکار نموده، و آن این که در میان تمام این شقاقها و فرقههای به وجود آمده قطعاً فقط یک تفکّر است که از روحالقدس هدایت میشود و طبیعتاً همان یک تفکّر نیز مورد تأیید و پذیرش خداوند است، چون روحالقدس بر ضد خود منشق نمیگردد و در کسی که شهادت صحیح عیسی مسیح را ندارد، هرگز ساکن نخواهد شد.
هرگز روحالقدس باعث شقاق و انحراف نمیگردد؛ هرگز او تفکّری غیر از خود را قبول نمیکند؛ و هرگز در شخصی منحرف و ناپاک ساکن نمیگردد. ظهور روحالقدس بعد از مرگ و قیام و عروج خداوند عیسی مسیح به آسمان بود، و این فیض فقط به شاگردان راستین او بخشیده شده تا در آنان سکونت کند، پس محال ممکن است روح در شخصی که خداوند عیسی مسیح را به درستی نمیشناسد و از او تعاریف اشتباه و منحرف دارد و بدن خداوند را تمیز نمیدهد ساکن گردد، زیرا او پیوسته به خداوند عیسی مسیح شهادت میدهد.
یقیناً بسیاری را دیدهاید که در فکر و زبان خود خداوند را ملامت و توبیخ میکنند و در عین حال مدّعی شنیدن صدای خداوند ( روحالقدس ) هستند! همچنین زیاد دیدهاید کسانی که بر سر الوهیّت عیسی مسیح اساساً مشکل دارند و با تعالیم غریب و ضد کتاب مقدّسی به نوعی به جایگاه مسیح اهانت میکنند، امّا مدّعی شنیدن صدای روحالقدس در خود هستند!
قطعاً خواهید پرسید، تمام فرقهها که اعتراف میکنند عیسی مسیح خداوند است؟ بله، درست است! امّا میدانید شیطان نیز اعتراف میکند که عیسی مسیح خداوند است و خدا یکی است: «19تو ایمان داری که خدا واحد است؟ نیکو میکنی! شیاطین نیز ایمان دارند و میلرزند» ( یعقوب 2 : 19 )!
حتّی روح و دیوها نیز او را میشناختند و به او اعتراف میکردند: «41و دیوها نیز از بسیاری بیرون میرفتند و صیحه زنان میگفتند که تو مسیح پسر خدا هستی. ولی ایشان را قدغن کرده، نگذاشت که حرف زنند، زیرا که دانستند او مسیح است» ( لوقا 4 : 41 ).
و نیز اشخاص دیو زده نیز به نام عیسی مسیح اعتراف میکنند مانند اتّفاقی که در جدریان افتاد: «26و به زمین جَدَریان که مقابل جَلیل است، رسیدند.27چون به خشکی فرود آمد، ناگاه شخصی از آن شهر که از مدّت مدیدی دیوها داشتی و رخت نپوشیدی و در خانه نماندی بلکه در قبرها منزل داشتی، دچار وی گردید.28چون عیسی را دید، نعره زد و پیش او افتاده، به آواز بلند گفت، ای عیسی پسر خدای تعالی، مرا با تو چه کار است؟ از تو التماس دارم که مرا عذاب ندهی» ( لوقا 8 : 26 – 28 ).
بله تمام فرقهها و ایمانداران نیز میگویند عیسی مسیح، پسر خدا و خداوند است. پس این چگونه اعترافی است که مشخّص میکند روحالقدس در شخصی ساکن است؟ چون موضوع بر سر سکونت و تعمید روحالقدس است، پس قطعاً میبایست اعترافی مانند روحالقدس را هر شخص در خود داشته باشد.
این یک نشان ویژه است! این اعتراف را هر کسی نمیتواند داشته باشد! به این سادگی نیست که هر کسی بر زبان بیاورد! در این اعتراف زبان و فهم و عمل هر سه باید یک سو باشد، این اعتراف به عیسی مجسّم شده است. دقیقاً اعتراف به عیسی مجسّم شده و دقیقاً مطابق آن چه روح خدا در طول تاریخ و از زبان انبیای خود در کتب مقدّس گفته و نوشته شده است.
روح قدّوس خدا از زبان اشعیای نبی، عیسی مسیح را چنین معرّفی میکند: «6زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد» ( اشعیا 9 : 6 ). این را روحالقدس میگوید؛ روح از پیش شهادت داده که عیسی مسیحِ مجسّم شده، یعنی جسم پوشیده همان خدای قدیر ( الوهیم ) و پدر سرمدی که پیش از بنیاد عالم بوده و جهان را خلق کرده است. و حال هر کس او را چنین اعتراف نکند و یا بگوید او یکی از خدایان سهگانه است، نه تنها سخنی مشرکانه گفته، بلکه شک نکنید که در او هرگز روحالقدس ساکن نبوده و تعمید روح را ندارد.
وقتی یوحنّای رسول به قوّت و مکاشفۀ روحالقدس در ابتدای انجیل خود به این روشنی و وضوح عیسی مسیح مجسّم شده را همان کلمۀ حیات یعنی پدر سرمدی معرّفی میکند: «1در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.2همان در ابتدا نزد خدا بود.3همه چیز به واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. …14و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی؛ و جلال او را دیدیم، جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر» ( یوحنّا 1 : 1 – 14 ). پس اگر کسی بدون درک از عبارت پسر خدا، بگوید عیسی فقط پسر خدا بوده و یا مانند بسیاری دیگر او را یکی از خدایان تثلیث بداند نه تنها روحالقدس در او ساکن نیست بلکه سخنی مشرکانه گفته است.
وقتی پولس رسول که به شهادت خود خداوند عیسی مسیح، ظرف برگزیدۀ او بوده تا نام او را در میان امّتها و سلاطین و بنیاسرائیل شهادت دهد: «15خداوند وی را گفت، برو زیرا که او ظرف برگزیدۀ من است تا نام مرا پیش امّتها و سلاطین و بنیاسرائیل ببرد» ( اعمال رسولان 9 : 15 ). به قوّت روحالقدس و فهمی که خداوند به او بخشیده بود، در معرّفی خداوند عیسی مسیح میفرماید که او خدای مجسّم شده در جسم بوده: «16و بالاجماع سرِ دینداری عظیم است، که خدا در جسم ظاهر شد و در روح، تصدیق کرده شد و به فرشتگان مشهود گردید و به امّتها موعظه کرده و در دنیا ایمان آورده و به جلال بالا برده شد» ( اوّل تیموتاؤس 3 : 16 ). آیا میتوان باور کرد که هر کس شهادتی غیر از این را بدهد، دارای تعمید روحالقدس است؟ آیا کسانی که عیسی مسیح را یکی از سه خدای ساخته شدۀ ذهن بشر یعنی تثلیث میدانند به شرک نرفتهاند؟
کسی که با زبان و فهم کامل و با ایمان توأم با عمل به عیسیِ مجسّم شده به آن شکلی که روحالقدس در طول تاریخ بشر شهادت داده و در کتاب مقدّس مکتوب گردیده شهادت ندهد، محال ممکن است تعمید روحالقدس را داشته باشد، حال در هر منصب و مقامی در کلیسا باشد.
همه میگویند عیسی خداوند است، امّا معدود هستند کسانی که با ادراک به مجسّم شدن خدای قدیر ( الوهیم ) در جسم، یعنی خداوند ما عیسی مسیح، به او اقرار نمایند. به قول یوحنّای رسول: «2به اين، روح خدا را ميشناسيم: هر روحي كه به عيسي مسيح مجسّم شده اقرار نمايد از خدا است» ( اوّل یوحنّا 4 : 2 ). و هر روحی که در شخصی هر چیزی به غیر از این را بگوید، آن شخص از روحی دیگر هدایت میشود.
چگونه میشود تعمید روحالقدس را دریافت نمود؟ آیا این شرایط را هر شخصی میتواند برای خود ایجاد کند؟ یا فقط این خداوند است که تعیین میکند چه کسی شایستۀ دریافت تعمید روحالقدس است؟ آیا برای هر کسی زمانی مقرّر شده تا از روحالقدس تعمید بیابد؟
تا کنون نظرات مختلفی در بین اعضای کلیساها شنیده شده که حاصل تعالیم داده شده به آنها در این خصوص بوده است، امّا متأسّفانه بیشتر آنها اشتباه و از زاویۀ دید ادراکات انسانی بوده از آن روی که با آن چه کتاب مقدّس به ما میآموزد همخوانی نداشته، و از سویی دیگر هیچگاه حسب آن آموزههای ارائه شده به کسی این امر محقّق نشده است.
با همۀ این تعاریف امّا یک چیز کاملاً مسلّم است؛ چون خداوند عیسی مسیح میفرماید: «روحالقدس را بیابید.» پس خود شخص در دریافت روحالقدس قطعاً دارای نقش مهم و کلیدی است و به او مربوط میباشد. در کلمۀ”بیابید”باعث یافتن، خود شخص جوینده است، نه ارائه دهنده.
شاید برای این که چگونه یک شخص بتواند روحالقدس را بیابد، بشود نکات جالب و به لحاظ عقلانی زیبایی را مطرح نمود که ادراک انسانی در تأیید آن شک نکند، امّا باید این را هم مد نظر داشت که عرضه دهندۀ روحالقدس، خود او میباشد و او در انتخاب هیکل شایستۀ خود برای سکونت و تأیید او، بسیار نکته سنج و سختگیر است؛ یعنی جویندۀ او میبایست با شرایط مد نظر روحالقدس کاملاً هماهنگ و متناسب باشد.
حال باید دانست این شرایطِ مد نظر روحالقدس چیست؟ و چگونه کسی این استانداردهای روحالقدس را دارا میباشد و بهتر است بگوییم، چگونه میتوان این شرایط و استانداردهای لازم برای دریافت روحالقدس را در خود به وجود آورد و کجا او را یافت؟
درستترین و معتبرترین پاسخ به این پرسش را فقط و فقط باید در کتاب مقدّس پیدا نمود و قطعاً هر پاسخ عقلانی دیگری باطل و ربطی به روحالقدس ندارد. از این روی سری به کتاب مقدّس میزنیم و خواهیم دید که خود روح در این خصوص چه راهنماییهایی به جویندگان خود میکند. با تفحّص در کتاب مقدّس به شش اصل بر میخورید که نشان میدهد، از شرایط لازم برای دریافت تعمید روحالقدس است:
خود خداوند عیسی مسیح یکی از شرطهای اساسی برای دریافت روحالقدس را در ایمان آوردن به خود اعلام میکند: «38كسي كه به من ايمان آورد، چنان كه كتاب ميگويد، از بطن او نهرهاي آب زنده جاري خواهد شد.39امّا اين را گفت دربارۀ روح كه هر كه به او ايمان آرد او را خواهد يافت زيرا كه روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چون كه عيسي تا به حال جلال نيافته بود» ( یوحنّا 7 : 38 – 39 ).
شرط دریافت روحالقدس در ایمان به نام خداوند عیسی مسیح است. یعنی ایمان مستقیم تنها به شخص عیسی مسیح. پس همان طور که در ادامه نیز میگوید: «زيرا كه روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چون كه عيسي تا به حال جلال نيافته بود.» به وضوح اعلام میدارد که روحالقدس پس از مرگ و قیام او فقط به کلیسای او داده میشود، و پیش از مرگ و قیام او هیچ کسی روحالقدس را نداشته است.
و همچنین برگرداندن فیض عظیم خدا که به واسطۀ مرگ و قیام یگانه منجی عزیز ما عیسی مسیح به ایمانداران به مسیح داده شد به سمت هر شخص دیگری، شرک مطلق است. حال اگر این برگرداندن را به نام هر یک از مقدّسان در کلیسا تغییر دهید، مانند مادر مقدّس، مریم باکره، پطرس مقدّس، یا فلان قدّیس و …، همۀ این نامها باطل و ایمان به هر کسی به جز عیسی مسیح خروج از بدن مسیح و کلیسای خداوند عیسی مسیح است.
این حقیقت حتّی میتواند بسیار از این هولناکتر باشد، اگر کسی بتواند این را درک کند که خارج شدن از تنها کلیسای برگزیدۀ خداوند که از صدۀ اوّل مسیحیّت و همیشه فقط در زیر نام خداوند عیسی مسیح بوده، و همۀ رسولان و شاگردان مسیح متّحداً فقط در زیر این نام در یک کلیسا حقیقی بودند، میتواند ورود آنان را به ملکوت خداوند باطل کند، چه رسد به این که تعمید روح را بیابند.
خروج از تنها نام و کلیسایی که خود خداوند به آن میگوید بدن مسیح، یعنی ایجاد یک شقاق و جدایی و به عبارت امروزی فرقهای دیگر که ربطی به بدن مسیح و کلیسای او ندارد. هر چند نام مسیح را با خود دارند، امّا قطعاً تعالیم او را ندارند چون اگر این گونه نمیبود دلیلی برای شقاق و جدایی وجود نمیداشت و آنان نیز میبایست هنوز زیر نام کلیسای خداوند عیسی مسیح و آموزۀ رسولان پیش میرفتند.
فیض و نجات به واسطۀ عیسی مسیح به جهان رسید، خود مریم مادر جسمانی عیسی مسیح و پطرس رسول و تمام مقدّسین نیز به واسطۀ عیسی مسیح است که نجات را دارند و خود آنان نیز به این مهم اذعان داشتند. حال جایگزین کردن هر اسم و شخص دیگری به جای خداوند عیسی مسیح نشان از ضد مسیح بودن است، چنین شخصی هرگز حتّی لمس روحالقدس را تجربه نخواهد کرد چه رسد به تعمید روح.
به قول پطرس که میفرماید: «12و در هیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم» ( اعمال رسولان 4 : 12 ). هیچ کس نمیتواند به شخص دیگری به عنوان منجی ایمان داشته باشد و روحالقدس را تجربه کند. این امکان ندارد.
ایمان به نام خداوند عیسی مسیح اوّلین شرط و مقدّمۀ شروط بعدی است.
پس از ایمان آوردن به نام عیسی مسیح، قطعاً اثبات این ایمان دوّمین شرط اساسی برای کسی است که جویای تعمید روحالقدس میباشد. پطرس رسول در روز پنطیکاست پس از آن سخنرانی کوبنده که باعث ملزم شدن بسیاری شد، این دو شرط را در ادامة هم برای راه نجات و دریافت تعمید روحالقدس به حضّار اعلام نمود.
«38پطرس بديشان گفت: توبه كنيد و هر يك از شما به اسم عيسي مسيح به جهت آمرزش گناهان تعميد گيريد و عطاي روحالقدس را خواهيد يافت» ( اعمال رسولان 2 : 38 ). دقیقاً پس از توبه نمودن از خطا و گناه از حاضرین خواست تا اوّل به نام عیسی مسیح ایمان بیاورند و سپس به نام عیسی مسیح تعمید بگیرند تا بتوانند تعمید روحالقدس را دریافت کنند.
این آموزه همان سرِ عظیم و کلید ورود به ملکوت آسمان بود که خداوند عیسی مسیح پیشتر به پطرس سپرده بود: «19و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو میسپارم؛ و آن چه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آن چه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود» ( متّی 16 : 19 ).
ایمان و تعمید در نام عیسی مسیح تنها راه ورود به ملکوت آسمان است و به غیر از این هیچ راه دیگری وجود ندارد. خود خداوند نیز در خصوص خودش به وضوح اعلام میکند که: «6عیسی بدو گفت: من راه و راستی و حیات هستم. هیچ کس نزد پدر جز به وسیلۀ من نمیآید» ( یوحنّا 14 : 6 ). به وسیلة او، یعنی در ایمان آوردن و تعمید به نام او.
و چه زیبا پولس رسول این نکته را بیان کرد: «3یا نمیدانید که جمیع ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم، در موت او تعمید یافتیم؟4پس چون که در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آن که به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.5زیرا اگر بر مثال موت او متّحد گشتیم، هر آینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد» ( رومیان 6 : 3 – 5 ).
تعمید آب در نام عیسی مسیح تا چه حد مهم است؟ اوّل به این سخن خداوند دقّت کنید: «38كسي كه به من ايمان آورد، چنان كه كتاب ميگويد، از بطن او نهرهاي آب زنده جاري خواهد شد.39امّا اين را گفت دربارۀ روح كه هر كه به او ايمان آرد او را خواهد يافت زيرا كه روحالقدس هنوز عطا نشده بود، چون كه عيسي تا به حال جلال نيافته بود» ( یوحنّا 7 : 38 – 39 ).
در هر که به او ایمان بیاورد؛ این را عیسی مسیح مجسّم شده میگوید، او که نامش عیسی و همه او را با این نام صدا میزدند، میگوید؛ او که نامش سَرِ کلیسا است و کلیسا همان بدن زندة او؛ او میگوید هر کسی که به من ایمان بیاورد، یعنی در نام او زندگی کند؛ این من، نامش عیسی است؛ نه به نامهایی مانند خدای پدر یا خدای پسر یا خدای روحالقدس، فقط به نام عیسی؛ هر کسی که در نام عیسی مسیح تعمید بگیرد نه نامهای دیگر مانند”پدر و پسر و روحالقدس”یا”مریم باکره”و …؛ دقیقاً کاری که تمام رسولان مسیح پس از او انجام دادند و همه را در نام خداوند عیسی مسیح تعمید دادند.
و این کاری بود که تمام رسولان خداوند عیسی مسیح میکردند. امّا امروزه بسیار جالب است، برخی از نهادهای کلیسایی که به این شخصیّتها معترف هستند و تعالیم و وجودیّت خود را به این رسولان منتسب میکنند، امّا در اطاعت از این رسولان کاملاً در مسیری مخالف حرکت میکنند.
کتاب مقدّس و آموزۀ رسولان خداوند عیسی مسیح این را به وضوح میفهمانند که، هر کسی در هر نامی غیر از خداوند عیسی مسیح، حتّی عناوین زیبایی مانند، به نام پدر و پسر و روحالقدس، تعمید آب بگیرد، محال ممکن است بتواند تعمید روحالقدس را دریافت نماید، حال در هر مقام و منصب کلیسایی که باشد. اگر کسی با چنین وضعیّتی بگوید که تعمید روح دارد، باور نکنید زیرا او شهادت کتاب مقدّس را ندارد و همین کتاب بر ضد او شهادت میدهد.
متأسّفانه ایمانداران در خصوص گرفتن تعمید روحالقدس آن قدر در غفلت هستند، که برای دریافت آن، نه این که تلاشی نمیکنند بلکه حتّی در دعاهای خود نیز درخواستی نمیکنند. آن چه تا کنون اثبات گردید، هنوز شناخت درستی از روحالقدس ندارند و به اهمیّت داشتن آن پی نبردند تا بیوقفه به دنبال آن باشند.
با توجّه به مشهود بودنِ این همه ناآگاهی در بسیاری از کلیساها، بیانصافی است فقط ایمانداران را در این خصوص سرزنش کرد، بلکه مشخّص است که معلّمینِ کلیساها نیز در خصوص معرّفی و شناخت روحالقدس بسیار کوتاهی کردند.
خداوند عیسی مسیح یکی از شرایطی که شخص میتواند روحالقدس را بیابد، به طلبیدن مستقیم از خدا ارتباط داده. یکی از سادهترین و بیدردسرترین کارها. بسیار آسان، امّا متأسّفانه اکثراً عملاً این کار را نمیکنند.
بسیاری از ایمانداران برای خیلی از نیازهای زندگی خود پیوسته دعا میکنند امّا برای تعمید روحالقدس به هیچ وجه. جالب است که خیلیها هم به شوق داشتن عطیّهای بزرگ پیوسته در دعا هستند و آن قدر داشتن یک عطیّه برایشان مهم است که اصلاً به فکر خودِ بخشایندۀ عطیّه نیستند و او را نمیطلبند. در حالی که هرگاه کسی روحالقدس را داشته باشد، گویی تمام عطایا را به وقت لزوم خواهد داشت، با وجودی که ارزش تعمید روحالقدس بسیار بیشتر از داشتن جمیع عطایا در زندگی هر فرد مسیحی است امّا هرگز ندیدم در کلیسایی به طور جدی به آن بپردازند.
این ارادۀ خداوند است تا در وجود هر ایمانداری ساکن گردد، امّا مشکل اساسی این است که کمتر ایماندارانی حداقل در طلبیدن مفت و بیدردسر آن از خود اشتیاقی نشان میدهد. واقعاً چرا این گونه است؟ قطعاً به خاطر عدم آگاهی از این موضوع است. چرا باید این عدم آگاهی وجود داشته باشد؟ چون نه شخص اشتیاقی به مطالعه دقیق کتاب مقدّس دارد تا حقیقت را دریابد، و نه معلّمین آنها چیزی از این موضوع میدانند.
هوشیار باشید و در خواب نروید، تا زنده هستید در پی یافتن روحالقدس بکوشید و پیوسته در شبانه روز آن را از خداوند حتّی با زاری طلب کنید و از خواستن باز نمانید. طلب یکسرۀ روحالقدس اگر پررویی هم باشد، تنها خواستهای است که در طلبش پررویی ایراد ندارد، زیرا داشتن آن ضامن حیات ابدی است.
خداوند اهمیّت تعمید روح برای هر فردی را میداند لذا خود او این ابزار و بهانه را به ایمانداران بخشیده تا هر جان مشتاقی را سیراب کند، امّا افسوس آنانی که محتاجترند، بیخیالترند.
یکی دیگر از اصلهایی که باعث سکونت روحالقدس در شخص میگردد آن است که به خاطر نام و ایمان به مسیح رسوایی و جفا ببیند.
خداوند عیسی مسیح به کسانی که به خاطر نام او جفا میبینند خوشا به حال میفرستد و وعدۀ پاداش عظیمی در آسمان به آنها میدهد: «11خوش حال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و به خاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.12خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا که به همین طور بر انبیای قبل از شما جفا میرسانیدند» ( متّی 5 : 11 – 12 ).
او برای جفا دیدگان پاداش عظیمی در آسمان مقرّر فرمود؛ این پاداش در آسمان داده خواهد شد، در مکانی که برای ورود به آن نیاز به تعمید روحالقدس است؛ دقّت کردید جفا دیدگان را در آسمان پاداشی است یعنی این که پیش از آن تعمید روح را خواهند یافت تا برای دریافت پاداش خود در آسمان حاضر باشند.
دنیا با مسیح مخالف است و او را هرگز نشناخت و جمیع بلایا و جفاها را بر سرش آورد؛ پس قطعاً با کسانی که به شباهت مسیح رفتار میکنند نیز بیگانه و دشمن خواهد بود به همان گونه که خداوند عیسی مسیح در دعای خود برای شاگردانش میفرماید: «14من کلام تو را به ایشان دادم و جهان ایشان را دشمن داشت زیرا که از جهان نیستند، همچنان که من نیز از جهان نیستم» ( یوحنّا 17 : 14 ).
هر ایمانداری که در طول زندگی و نزد مردم دنیا مورد احترام، ارزش و بزرگی است، در حقیقت باید از وضعیّت خود بترسد، زیرا به هیچ وجه به شباهت خداوند خود عیسی مسیح نشده، بلکه مورد احترام و ارزش دنیایی واقع شده که شدیداً از مسیح بیزار است.
همیشه شاگردان و پیروان حقیقی مسیح سه نشانۀ خاص با خود به همراه دارند. این را تاریخ و کتاب مقدّس به ما میآموزد:
1- کلیسایی بسیار کوچک؛
2- شدیداً مورد نفرت دنیا؛
3- همیشه در فقر و زجر و جفا؛
اساساً کلیسای متعلّق به خداوند عیسی مسیح در دنیا نامعتبر، ناشناس و مورد آزار زبانی و جسمانی است. دقیقاً آن گونه که دنیا با خود مسیح و رسولان و شاگردانش رفتار نمود.
مسیح این را به روشنی به شاگردانش برای تمام دورههای آیندۀ کلیسا وعده داده بود: «16هان، من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان میفرستم؛ پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید.17امّا از مردم برحذر باشید، زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد و در کنایس خود شما را تازیانه خواهند زد،18و در حضور حکّام و سلاطین، شما را به خاطر من خواهند برد تا بر ایشان و بر امّتها شهادتی شود.19امّا چون شما را تسلیم کنند، اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت،20زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روح پدر شما، در شما گوینده است» ( متّی 10 : 16 – 20 ).
بیدار و آگاه باشید! هرگز کلیسای حقیقی خداوند عیسی مسیح، یعنی جایی که خداوند در آن جا حضور دارد را در این دنیا، در عزّت و اعتبار و تأیید حکومتها و دُوَل دنیا، و در ثروت و قدرت نخواهید یافت. مسیح در چنین کلیساهایی تردد ندارد.
کلیسای خداوند عیسی مسیح یک کلیسای پیوسته در جفا در دنیا است؛ از این روی است که کلیددارِ کلیدهای ملکوت آسمان، رسول و شبان و معلّم منتخب شدۀ خود خداوند عیسی مسیح، پطرس رسول به صراحت اعلام میکند: «14اگر به خاطر نام مسيح رسوايي ميكشيد، خوشا به حال شما زيرا كه روح جلال و روح خدا بر شما آرام ميگيرد» ( اوّل پطرس 4 : 14 ).
خداوند روحالقدس را به تمام مطیع شدگانِ خود عطا میکند. این یک امر کاملاً طبیعی است. شما کلید خانه و صندوق خود را تنها به دست کسی میسپارید که به او اعتماد کامل داشته باشید و او مطیع کامل و بیچون و چرای شما باشد. در یک ارتش نظامی بالاترین درجات نظامی به وفاداران و مطیعان فرماندهی کل اعطا میشود.
خداوند نیز روحالقدس را تنها به وفاداران و مطیعان بیچون و چرای خود عطا میکند. این یک واقعیّت است که برای اثبات میزان اطاعتپذیری هر شخصی نیاز به زمان زیادی است تا آن شخص در طول چنین مدّت زمانی طولانی با اطاعت از کلام خدا یا بیتوجّهای به آن خودش را اثبات یا رد نماید، و طبق این قاعده نمیبایست تعمید روح به سرعت اعمال گردد، ولی چه در ابتدای کلیسا و چه تا عصر حاضر شاهد آن هستیم که تعمیدهای بسیاری در لحظۀ ایمان اتّفاق افتاده که هنوز شخص فرصت اثبات وفاداری خود را ننموده.
حقیقت این است که خدا حسب علم پیشدانی خود میداند چه کسانی از ابتدا تا به غایت مطیع و وفادار او هستند و تا به انتها با او خواهند بود، و چون حسب همین پیشدانی برگزیدگان خود را از پیش تعیین میکند و نام آنان را در دفتر حیات قرار میدهد، آنان را نیز از پیش تعمید به روحالقدس داده و مهر میکند.
پولس رسول در این باره میفرماید: «28و میدانیم که به جهت آنانی که خدا را دوست میدارند و به حسب ارادة او خوانده شدهاند، همۀ چیزها برای خیریّت ایشان با هم در کار میباشند.29زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معیّن فرمود تا به صورت پسرش متشکّل شوند تا او نخستزاده از برادران بسیار باشد.30و آنانی را که از قبل معیّن فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد» ( رومیان 8 : 28 – 30 ).
حال چه گوییم؟ پس آنانی که در ابتدا تعمید روحالقدس را نمیگیرند، آیا هرگز نخواهند گرفت؟ حاشا! این چنین نیست. آن چه در کتاب مقدّس دیدم و به کرّات در عصر حاضر شاهد آن بودم، یک مانع بنیادی و اساسی از ابتدای کلیسا تا به عصر حاضر وجود دارد که حتّی شخصی که برگزیدة خدا برای ملکوت او هست نیز نمیتواند تعمید روح را بگیرد تا آن مانع برداشته شود.
این مانع چیست؟ این مانع عدم شناخت درست و ایمان کتاب مقدّسی به فیض خدا در خداوند ما عیسی مسیح است. صد افسوس عدّه بسیار کمی را دیدم که درک کاملاً درستی از خداوند ما عیسی مسیح داشته باشند؛ و نیز عدّه کمی را دیدم که تا حدودی آشنایی درستی از نقشة نجات خدا و ایمان مسیحی داشته باشند؛ و هزاران افسوس اکثراً را که دیدم هیچ شناخت درستی از آن چه ایمان آوردند نداشتند.
و در کل تمام این اشخاص هیچ شناخت درستی از خداوند عیسی مسیح نداشته و ندارند و هیچ از نقشۀ نجات خدا حسب کتاب مقدّس نمیدانند و به هر بهانۀ کذب دیگری به مسیحیّت روی آوردند. آه! که بسیار اندکاند آنانی که خداوند عیسی مسیح را به طور دقیق شناخته و فقط به خاطر خود او ایمان آوردهاند.
و به شما میگویم که تمام آن دستهای که در بالا نام برده شده، مطلقاً هرگز تعمید روح نیافته و نخواهند یافت مگر این که آن مانع را از خود بردارند. تمام افرادی که در این گروهها بودند و نتوانستند یا نخواستند آن مانع را از خود دور کنند، نه این که تعمید روح را نگرفتند، بلکه پس از گذشت چند سالی، شاهد بودم همۀ آنان از همان ایمان آبکی خود نیز سقوط کردند و کلاً بر ضد مسیح و کلیسا شدند.
پایۀ اصلی ایمان درستِ کتاب مقدّسی به خداوند عیسی مسیح، همان گونه که پولس رسول به آن اشاره کرده بر اساس شنیدن درست حسب کتب مقدّس و اعتراف به تمامی دل و زبان است: «9زیرا اگر به زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و در دل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت.10چون که به دل ایمان آورده میشود برای عدالت و به زبان اعتراف میشود به جهت نجات.11و کتاب میگوید هر که به او ایمان آورد خجل نخواهد شد.12زیرا که در یهود و یونانی تفاوتی نیست که همان خداوند، خداوند همه است و دولتمند است برای همه که نام او را میخوانند.13زیرا هر که نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت.
14پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاوردهاند؟ و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشنیدهاند؟ و چگونه بشنوند بدون واعظ؟15و چگونه وعظ کنند جز این که فرستاده شوند؟ چنان که مکتوب است که چه زیبا است پایهای آنانی که به سلامتی بشارت میدهند و به چیزهای نیکو مژده میدهند.16لیکن همه بشارت را گوش نگرفتند زیرا اشعیا میگوید خداوندا کیست که اخبار ما را باور کرد؟17لهذا ایمان از شنیدن است و شنیدن از کلام خدا» (رومیان 10 : 9 – 17).
متأسّفانه اکثر کلیساهای معاصر برای زیاد نمودن اعضای خود هر کسی را به کلیسا راه میدهند، هرگز تحقیق و تفحّص نمیکنند که آیا شخصی حقیقتاً مسیحی است یا میخواهد واقعاً به مسیح ایمان بیاورد یا نه؟ فقط برای آنان وجود افرادی اسمی در کلیسا کفایت میکند! نتیجة چنین عملکردی چیست؟ قطعاً ورود رجاسات بسیار در کلیسا، تضاد و اختلاف و نفاقها، درگیری اعضا با خادمین کلیسا وقتی که جمله و حکمی از سوی خادمین کلیسا به مذاق عضوی خوش نیاید.
یکی از ارکان اصلی که خداوند در خدمتهای کهانتی در کلیسا مقرّر فرمود، مبشّرین هستند. مبشّرین در کنار رسولان و انبیا و شبانان و معلّمین از ارکان اساسی کلیسا هستند: «10آن که نزول نمود، همان است که صعود نیز کرد بالاتر از جمیع افلاک تا همۀ چیزها را پُر کند.11و او بخشید بعضی رسولان و بعضی انبیا و بعضی مبشّرین و بعضی شبانان و معلّمان را،12برای تکمیل مقدّسین، برای کار خدمت، برای بنای جسد مسیح،13تا همه به یگانگی ایمان و معرفتِ تامِ پسر خدا و به انسانِ کامل، به اندازۀ قامت پُری مسیح برسیم» ( افسسیان 4 : 10 – 13 ).
و حال در رومیان باب 10 پولس تأکید دارد که ایمان از شنیدن است و این شنیدن را مرتبط میکند تنها به شنیدن از زبانِ مبشّرین مسح شده و مقرّر شدۀ خداوند، نه هر کس دیگری که در کلیسا باشد. هر کسی برای ورود به کلیسا در ابتدا باید پیغام و مژدۀ خوش انجیل را از زبان مبشّر حقیقی بشنود و در صورت تأیید مبشّر است که برای دیدن سایر تعالیم میتواند وارد کلیسا شود.
چگونه کسی میتواند تعمید روحالقدس را بگیرد پیش از آن که وارد کلیسا شود؟ و چگونه کسی میتواند وارد کلیسا شود پیش از آن که مژدۀ خوش انجیل را از زبان مبشّر بشنود؟ و چگونه کسی میتواند مژدۀ کاملاً درست و کتاب مقدّسیِ انجیل را بشنود مگر از زبان مبشّرین مسح شده؟
میبینید؟ مانع بزرگ دقیقاً این جا است، اکثر غریب به اتّفاق این گونه وارد کلیسا نشدند، یا به زبان واضحتر اصلاً وارد کلیسای اصلی خداوند عیسی مسیح نشدند، برای همین تعمید روحالقدس را ندارند. اگر کمی دقّت کنید میبینید در کلیساهایی هستند که هر نام به ظاهر زیبا را بر خود دارند به جز نام خداوند عیسی مسیح.
میدانید خداوند عیسی مسیح به کسانی که در این کلیساها قرار دارند چه میگوید؟ «20اینک، بر در ایستاده میکوبم؛ اگر کسی آواز مرا بشنود و در را باز کند، به نزد او در خواهم آمد و با وی شام خواهم خورد و او نیز با من» ( مکاشفه 3 : 20 ).
آه! مگر مسیح برای ورود به کلیسای خودش نیاز به در زدن دارد؟ مگر هیچ صاحب خانهای برای ورود به خانه خود از مهمانش اجازه میگیرد؟ این کلیسایی که او در میزند و از آن اجازه میخواهد، کلیسا و خانۀ او نیست؛ بر سردر این کلیسا نام خداوند عیسی مسیح مرقوم نیست؛ او نجیب است و بیاجازه به مکانی که او را قبول ندارند وارد نمیشود.
کلیساهایی که نام خداوند عیسی مسیح را بر خود ندارند عملاً او را رد کردهاند و از رفتارهای داخلی آنان این امر کاملاً مشهود است؛ پس او به دنبال گلّۀ گمراه شدۀ خود تا پشت درب این کلیساها میآید و درب میزند تا گلّۀ خود را دریابد.
آه! هر که در این کلیساها هست تعمید روحالقدس را ندارد، این را خود خداوند عیسی مسیح میگوید چون او بیرونِ درِ این کلیساها هست و پیوسته در را میکوبد تا برایش باز کرده شود؛ روحِ داخل در این کلیساها عملاً بر ضد مسیح است و گلّۀ او را به یغما برده است؛ باید از این مکانها خارج شد و به بیرون از این حصارها به خداوند پیوست، او آماده است تا با شما شام آخر را بخورد و به وجود شما داخل شود.
برای برداشتن مانع بزرگ باید مطیع کامل کلام خدا و در ارادۀ مطلق او بود. کسانی که از ابتدا تعمید روحالقدس را نمیگیرند علاوه بر این که هیچ شناخت درستی از مژدۀ خوش انجیل که توسّط مبشّرین مسح شدۀ خداوند ارائه میشود ندارند؛ در مکان اشتباه نیز میتوانند قرار داشته باشند، یا به سمت مکان اشتباه خواهند رفت، و خداوند این را میداند، تا آن زمان در انتظار میماند که شخص این مانع اشتباه را از خود بردارد.
از این روی است که خداوند میگوید روحالقدس را بیابید. یعنی آن قدر به دنبالش بگردید تا او را در جای درستش ملاقات نمایید. او شما را در مکان درست و تنها زیر نام خداوند عیسی مسیح مسح خواهد نمود.
ششمین و آخرین اصل برای تعمید روحالقدس، دستگذاری رسولان عیسی مسیح است: «14امّا رسولان كه در اورشليم بودند، چون شنيدند كه اهل سامره كلام خدا را پذيرفتهاند، پطرس و يوحنّا را نزد ايشان فرستادند.15و ايشان آمده، به جهت ايشان دعا كردند تا روحالقدس را بيابند،16زيرا كه هنوز بر هيچ كس از ايشان نازل نشده بود كه به نام خداوند عيسي تعميد يافته بودند و بس.17پس دستها بر ايشان گذارده، روحالقدس را يافتند» ( اعمال رسولان 8 : 14 – 17 ).
این اتّفاق به دفعات از سوی رسولان دیگرِ خداوند عیسی مسیح دیده و در کتاب مقدّس مکتوب گردیده است. پولس رسول نیز وقتی دست بر ایمانداران میگذاشت آنان نیز تعمید روحالقدس را مییافتند: «6و چون پولس دست بر ايشان نهاد، روحالقدس بر ايشان نازل شد و به زبانها متكلّم گشته، نبوّت كردند» ( اعمال رسولان 19 : 6 ).
در عمل دستگذاری روح خدا و حتّی هر برکتی از شخص برکت دهنده به شخص مسح شده نازل میگردد. این حقیقت حتّی در عهد عتیق نیز جاری بوده: «9و يوشع بن نون از روح حكمت مملو بود، چون كه موسى دستهاى خود را بر او نهاده بود. و بنىاسرائيل او را اطاعت نمودند، و بر حسب آن چه خداوند به موسى امر فرموده بود، عمل كردند» ( تثنیّه 34 : 9 ).
حال چه باید گفت؟ یعنی با عمل دستگذاری یک شخص میتواند تعمید روحالقدس را بگیرد؟ خیر! به هیچ وجه! این به تنهایی کافی نیست، این تنها یکی از ارکان است، باید تمام شش اصل گفته شده در یک شخص کامل شود. هر شش مورد.
حال اگر رسولی از رسولان خداوند عیسی مسیح نبود تا دستگذاری کند، تعمید روح چه خواهد شد؟ به اعمال رسولان باب هشتم که در ابتدای این بخش گفته شده دوباره نگاه کنید، اهل سامره مژدة خوش انجیل و پیغام نجات را از زبان مبشّرین حقیقی شنیده بودند و کاملاً ایمان آورده بودند، از سویی دیگر حسب همین ایمان به نام خداوند عیسی مسیح تعمید آب را نیز گرفته بودند، ولی هنوز تعمید روحالقدس را دریافت نکردند؛ کتاب میگوید وقتی پطرس و یوحنّا به نزد ایشان رفتند و دستها بر ایشان گذاشتند تعمید روحالقدس را یافتند. این یعنی دستگذاری یکی از ارکان اساسی است.
حال اگر در سرزمینی هیچ رسولی نباشد، یا هیچ دسترسی به یکی از رسولان کلیسا هرگز نباشد چه طور میشود؟ اگر شخص یا اشخاصی شایستۀ تعمید روحالقدس از سوی خداوند باشند ولی رسولی یافت نشود تکلیفشان چیست؟ جواب این را میتوانید در اعمال رسولان باب دوّم ببینید.
در روز پنطیکاست که اوّلین تعمید روحالقدس بوده و طبیعتاً هنوز هیچ خدمت کلیسایی آغاز نشده بود و کسی نبود به عنوان یک رسول بر روی شاگردان مسیح در آن بالاخانه دست بگذارد، چه اتّفاقی افتاد؟ خود خداوند در جلالش، آمد و آن مکان را پر کرد و همگان را تعمید داد. از یاد مبرید که خداوند عیسی مسیح، رسول عهد جدید نیز میباشد.
امروز نیز به همین گونه خواهد بود، اگر در سرزمینی هرگز یکی از رسولان خداوند عیسی مسیح نباشد، خود او در جلالش این امر را به انجام خواهد رسانید، البتّه در صورتی که در آن سرزمین هیچ رسولی از سوی خداوند نباشد.
آیا امکان دارد کسی دستگذاری از سوی رسولان بشود و تعمید روحالقدس را نیابد؟ بله، امکان دارد. قطعاً چنین شخصی تمام این شش اصل در او کامل نشده است.
یک تذکّر مهم: هرگز تا زمانی که از خدمت کسی اطمینان ندارید و یقین حاصل نکردید که کسی مسح شدة خداوند برای خدمتی است، به هیچ وجه اجازه ندهید تا بر شما دست بگذارد؛ زیرا اگر چنین شخصی دارای روحی پلید باشد، آن روح پلید به شما نیز داخل شده. یا اگر لعنتی بر چنین شخصی باشد، شما را نیز در بر خواهد گرفت.
هرگز به هیچ شخص کوچکتری اجازۀ دستگذاری ندهید، زیرا هر برکتی از بزرگتر به کوچکتر میرسد. هیچ زنی بر مردی دست نگذارد، به دو دلیل زیرا زن برای مرد خلق شده و او برکت را از مرد میگیرد، مگر این که زنی دارای عطیّهای مانند شفاها باشد و به جهت شفا، یعنی استفادۀ عطیّۀ خود بخواهد دست بر کسی بگذارد.
هر ایمانداری قطعاً و قویاً و بسیار زیاد در طول زندگی ایمانی خود با روحهای پلید در ارتباط خواهد بود، این از دشمنی شریران با ایمانداران به مسیح است. این ارتباطات به طرق مختلفی در زندگی مسیحی جریان دارد، امّا خطرناکترین و هولناکترین شکلش به گونهای است که به جهت فریب دادن شخص باشد، زیرا با فریب هر شخصی میتواند او را از ملکوت خدا ساقط نماید.
لذا همان طور که یوحنّای رسول به ما سفارش نموده، به شما تأکید میکنم که: « 1اي حبيبان، هر روح را قبول مكنيد بلكه روحها را بيازماييد كه از خدا هستند يا نه. زيرا كه انبياي كَذَبه بسيار به جهان بيرون رفتهاند.2به اين، روح خدا را ميشناسيم: هر روحي كه به عيسي مسيح مجسّم شده اقرار نمايد از خدا است، 3و هر روحي كه عيسي مسيح مجسّم شده را انكار كند، از خدا نيست. و اين است روح دجّال كه شنيدهايد كه او ميآيد و الآن هم در جهان است» ( اوّل یوحنّا 4 : 1 – 3 ).
فکرهایی که در سر شما میآید میتواند مانند خوابها از سه سمت به سوی شما آمده باشد:
یک ایماندار به مسیح از آن جایی که در سرتاسر زندگی خود، و تا زمانی که در دنیا و روی زمین است، پیوسته و شدیداً از سوی سپاهیان شیطان مورد حمله قرار دارد، لازم است تا از سوی معلّمین کلیسا با خصوصیّات شیطان و روحهای شریر و حربهها و حیلههای آنان آشنا شود تا هرگاه اندیشهای به فکرش آمد بتواند آن را تمیز و تشخیص دهد.
امّا آیا این تعالیم برای یک ایماندار کافی است؟ قطعاً خیر. زیرا اگر کافی بود خداوند در کلیسا عطیّهای به نام تمیز ارواح را قرار نمیداد. تمیز ارواح یک عطیّه و سلاحی است بسیار مفید و کاربردی و ضروری در کلیسا تا کلیسا را از حیلههای شریر محفوظ بدارد. هر کسی که میخواهد در ایمان لغزش نخورد و با فریبی که در فکرهای او میآید به بیراهه نرود لازم است تا فکرهایش را با کسانی که دارای تمیز ارواح هستند به مشورت بگذارد.
علاوه بر این عطیّه، شبانان مسح شدۀ خداوند نیز چون سرپرستی و هدایت کلیسا را بر عهده دارند، و نیز به آنان سپرده شده تا از کلیسا محافظت کنند، گزینۀ اصلی و ایدهآلی برای مشورت دادن و هدایت هستند که میبایست به آنان رجوع شود.
گزینۀ مناسب دیگری که میتواند به تمیز دادن روحها کمک کند، کتاب مقدّس است. هر دریافتی که داشتید را حتماً با کتاب مقدّس بسنجید، به این طریق که آیا نمونهای از این تجربه در کتاب مقدّس یافت میشود یا نه، اگر نه که آن دریافت باطل است و ربطی به خدا ندارد و باید فراموش کرد، و اگر نمونهای در کتاب مقدّس بوده، ببینید از سوی چه کسی بوده، خدا یا شیطان، یا این که چگونه تأیید و رد شده، و در انتها چگونه با آن برخورد شده است.
هیچ امری امروزه از سوی خداوند در زندگی هیچ ایمانداری اتّفاق نمیافتد مگر این که اثر و سابقه و ربطی از آن در سرتاسر کتاب مقدّس یافت شود.
در هر صورت باید سخت دقّت نمود تا هر چه به فکرها داخل میشود، حتّی اگر به ظاهر درست و عقلانی به نظر میرسد را نپذیرفت، بلکه آن را تمیز داد که از سوی خدا است یا نه.
چه جایی روحالقدس محزون خواهد شد؟ طبیعتاً وقتی حرفی به کسی بزنید و آن شخص حرفتان را نشنود و با بیاعتنایی آن را بیحرمت کند از او سخت دلگیر میشوید. و صد چندان برای روحالقدس چنین خواهد بود برای کسانی که به هدایتهای او بیتوجّهای نموده و مسیری برعکس را در پیش میگیرند. و همچنین کتاب مقدّس را خار شمرده و کلامی از آن را در زندگی به انجام نمیرسانند.
همان گونه که روح نسبت به دوستداران و پیروانش سخت مشتاق است، از بیحرمت کنندگانش نیز ناراحت و مکدّر میشود.
حال اگر روحالقدس از کسی محزون شود چه اتّفاقی برای او خواهد افتاد؟ فکر کنم هر ایمانداری که با پیغام مژدۀ خوش انجیل به درستی آشنا شده و ایمان آورده بتواند شهادت بدهد که در اوایل ایمانش روزهای خیلی زیبایی داشته و از روحالقدس هدایتهای عجیب و قوی و زیبایی میگرفته، امّا بعدها به مرور زمان کم رنگ و کم رنگتر شده تا به جایی که دیگر پس از مدّتی هیچ هدایتی از روحالقدس دریافت ننموده، و حال روحیاش به مرور زمان بد و بدتر شده است.
بله این دقیقاً اتّفاقی است که برای هر کسی که روحالقدس را محزون میکند خواهد افتاد. وقتی روح را محزون میسازید در اصل او را بیحرمت میکنید و با بیتوجّهای به او، او را به خاموشی و سکوت میبرید.
فاجعه برای هر فرد ایماندار دقیقاً زمانی رخ میدهد که ارتباط روحانی او با روحالقدس قطع شده و شخص دیگر نتواند هیچ هدایتی از روحالقدس دریافت کند. لذا کاملاً هوشیار باشید تا وقتی که روح با شما سخن میگوید صدای او را بشنوید و به کار ببندید و هرگز کلام او را چه زمانی که زنده با شما سخن میگوید و چه زمانی که در کتب مقدّس مکتوب داشته، بیحرمت نکنید. متأسّفانه این کاری است که اکثریّت کلیساها با روحالقدس کردهاند و نادانسته به بهانۀ دوستی دنیا، روحالقدس را از خود محزون ساختهاند.
پولس در خطاب به مسیحیان، آنانی که توسّط مسیح مسح شدهاند یا به عبارتی تعمید روحالقدس یافتهاند میگوید بدنهای شما هیکل روحالقدس است و جسمهای شما جایی است که روح خدا در آن سکونت دارد.
او با این گونه سخن گفتن، از یک سو به برگزیدگان خداوند این هشدار را میدهد تا حرمت بدنهای خود را نگه دارند و مبادا با گناه آن را آلوده و ناپاک کنند. در اصل میآموزد که یک مسیحی هیچگاه نباید خودش را بیارزش و کوچک و حقیر بشمارد و به عنوان شکسته نفسی و فروتنی وجود خود را که در اصل هیکل مقدّس خدا است تحقیر نماید.
و از سویی دیگر به دنیا جداً هشدار میدهد که هر کسی که بر ضد هیکل خدا، مسیحی مسح شدۀ خداوند، شخص مقدّسی که به واسطۀ روحالقدس تعمید یافته و برای خداوند مقدّس و مهر شده است، حرکتی بیانصافانه انجام دهد و در صدد نابودی او باشد، خداوند مطلقاً رحم نخواهد کرد.
متأسّفانه چیزی که بسیار شاهد آن هستیم، خود ایمانداران برای نشان دادن فروتنی خود در نزد مردم دنیا پیوسته خود را کوچک و حقیر میکنند. اوف بر چنین کسانی که جهالتشان پیشتر از عقلشان میدود و ایمانشان به بطالت بسته شده! هر گونه تحقیری به یک مسیحی به بهانة فروتنی، اهانت و بیحرمتی به هیکل مقدّس خدا بلکه خود خداوند است، و این اهانت بیپاسخ از سوی خداوند نخواهد ماند.
یک ایماندار به مسیح میبایست آن قدر به وجودش افتخار و در آن وجد کند که این روزِ شریر تحمّل آن را نیاورد. او به بهای بسیار گزاف، به قیمت خون خداوند عیسی از شیطان بازخرید شده، لذا دیگر نه متعلّق به شیطان است و نه از آنِ خودش میباشد بلکه از آن پس متعلّق به خداوند و برای جلال او باید زیست کند. پس هیچ کس حتّی خود او اجازه ندارد به آن دست درازی و یا در صدد خرابی آن کاری بکند.
خدا در عهد عتیق نیز تعصّب و غیرتش نسبت به هیکل مقدّسش و بیحرمتی به آن را نشان داده بود. او حتّی به دو پسر هارون کاهن که خود آنان نیز جزو کاهنان قدسالاقداس بودند رحم نکرد آن زمان که خارج از قوانین خدا با مجمرهای از آتش و بخور به قدسالاقداس نزدیک شدند، خداوند در دم آنان را هلاک کرد.
«1و ناداب و ابیهو پسران هارون، هر یکی مجمرۀ خود را گرفته، آتش بر آنها نهادند. و بخور بر آن گذارده، آتش غریبی که ایشان را نفرموده بود، به حضور خداوند نزدیک آوردند.2و آتش از حضور خداوند به در شده، ایشان را بلعید، و به حضور خداوند مردند» ( لاویان 10 : 1 – 2 ). این واقعه تعالیم بیشتری دارد ولی در این جا به همین نکته بسنده میکنیم که هیکل خداوند میبایست آن گونه که او میخواهد حرمت گذاشته شود.
ارادۀ خداوند در این است که هر ایماندار مسیحی تعمید روحالقدس را دریافت کند تا در ملکوت او با وی تا ابد زنده مانده و زیست کند. از این روی خداوند برای نشان دادن اهمیّت تعمید روح از قبل توسّط فرستادۀ خود یحیی تعمید دهنده که مقدّمهای بر آمدن خداوند عیسی مسیح بود با دادن وعدۀ آن، به قوم مژده داد.
«8من شما را به آب تعميد دادم. ليكن او شما را به روحالقدس تعميد خواهد داد» ( مرقس 1 : 8 ) ( لوقا 3 : 16 ). خداوند با چنین وعدهای میخواست تا اشتیاق کلیسای خود را برای انتظار کشیدن تا حصول به عالیترین رویداد زندگیشان بیدار نگه دارد.
کمی که ایّام سپری شد و چند سالی از زمان وعده گذشت، پیش از آغاز تحقّق این وعده، خود خداوند عیسی مسیح برای زنده نگه داشتن این وعده قبل از رسیدن زمانش به شاگردان خود باری دیگر این وعده را یادآوری میکند، ولی این بار مژدۀ نزدیک شدن زمان آن را میدهد: «5زيرا كه يحيي به آب تعميد ميداد، ليكن شما بعد از اندك ايّامي، به روحالقدس تعميد خواهيد يافت» ( اعمال رسولان 1 : 5 ).
تعمید روح آن قدر در نظر خداوند مهم و حیاتی و ضروری بود که حتّی به شاگردانش سفارش کرده که مطلقاً هیچ کاری نکنند و دست از هر کاری بکشند و شبانه روز در اورشلیم، شهر مقدّس خدا انتظار رسیدن این وعده را بکشند. «4و چون با ایشان جمع شد، ایشان را قدغن فرمود که از اورشلیم جدا مشوید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیدهاید» ( اعمال رسولان 1 : 4 ).
گرفتن تعمید روحالقدس از هر کار دیگری در دنیا، برای کلیسا ضروریتر بلکه در اولویّت اوّل باید باشد. آیا حقیقتاً کلیساهای امروزی اعضای خود را به این مهم سفارش اکید میکنند؟! آیا حقیقتاً ایمانداران دست از هر کاری کشیدهاند تا تعمید روحالقدس را دریافت کنند؟! در کلیسایی که نه شبان و نه خادمینش به این مهم نمیپردازند و نیز اعضای آن هم از این مهم آگاهی ندارند، آیا حقیقتاً در به سفارش و کلام خدا رفتار میگردد؟ آیا کلیسای بدون روحالقدس را میتوان کلیسای خداوند عیسی مسیح دانست؟!
کلیسا بیدار و هوشیار باشد که تعمید روحالقدس از خوراک روزانه و خواب شبانه و نفس کشیدن برای هر ایمانداری ضروریتر و حیاتیتر است. چه میدانید آمدن خداوند در چه ساعتی است؟ و حال آن که اگر بیاید و شما روحالقدس را نیافته باشید او شما را نخواهد شناخت و شما را رد خواهد نمود.
چه سود دارد اگر سالها در انتظار خداوند باشید و تعمید روح را نگرفته باشید؟ چه سود دارد اگر مدرسهها و درمانگاهها و خیریّهها برپا کرده باشید و تعمید روح را نداشته باشید؟
چه سود دارد اگر تمام اموال خود را انفاق کرده باشید و بسیاری را مسکن داده باشید و شکمهای بسیاری را سیر کرده باشید و از بسیاری دستگیری کرده باشید، ولی تعمید روح را نداشته باشید؟
چه سود دارد اگر تمام ایّام عمر خود را در دعا و پرستش گذرانده باشید، امّا تعمید روح را نداشته باشید؟
همۀ آن اعمالی را که کرده باشید از وظایف هر انسانی است که میبایست انجام دهد و چنان چه کسی بتواند آن نیکوییها را بکند و نکند مجرم است، انجام تمام آن اعمال ضامنی برای کوتاهیها و نداشتن بلیط ورود به ملکوت خدا نیست. امّا داشتن تعمید روحالقدس به تنهایی همان بیعانه و بلیط خدا برای ورود به حیات ابدی در ملکوت او است.
از هر خوش باوری کاذبی که ناخواسته گرفتار آن شدید، از هر مسیر اشتباهی که نادانسته به آن سمت کشیده شدید، از هر سایۀ اشتباهی که نشناخته زیر آن قرار گرفتید، خارج شده و زیر نام خداوند عیسی مسیح قرار بگیرید زیرا که: «12در هیچ کس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم» ( اعمال رسولان 4 : 12 ).