قرض یعنی چه؟ و سفارش خداوند در خصوص قرض دادن چیست؟
قرض به معنی دادن چیزی به کسی است که در قبال آن به هنگام بازگردانده شدن، قرض دهنده انتظار بازگشت آن به همراه سود را نداشته باشد. مانند زمانی که پولی به بانک یا صندوقی میسپارید تا برایتان نگهداری کنند و هیچ انتظاری برای افزوده شدن به آن مبلغ به عنوان سودِ سپرده ندارید.
قرض دادن به دیگران عملی بسیار نیکو است که خداوند ما را به آن بسیار سفارش میکند تا به واسطۀ آن گره از مشکلات دیگران برداشته شود: «42هر کس از تو سؤال کند، بدو ببخش و از کسی که قرض از تو خواهد، روی خود را مگردان» ( متّی 5 : 42 ).
قرض دادن در هر شرایطی از دیدگاه کتاب مقدّس عملی نیکو و مجاز میباشد.
مضاربه به معنی تجارت و معاملۀ اشتراکی با سرمایۀ یکی از طرفین قرارداد میباشد. در مضاربه، شخص سرمایه برای ایجاد کار ندارد و از سرمایۀ کسی دیگر برای این منظور بهره میگیرد به این گونه که:”مبلغی از کسی دریافت میکند و مدّت زمانی را تعیین میکنند، مثلاً شش ماه بعد.”
پس از مدّت زمان تعیین شده شخص مضاربه گیرنده میبایست اصل پول را به همراه درصدی از سود حاصله در آن شش ماه، دقّت کنید! درصدی از سود حاصله، نه درصدی از اصل پول سرمایه شده! را به طرف مضاربه دهنده عودت نماید.
مهم نیست سود حاصله در آن شش ماه چه میزان باشد، معادل یک درصد از اصل پول یا هزار درصد از اصل پول، شخص مضاربه دهنده در ابتدا میتواند هر درصدی را مشخّص کند حتّی اگر به ظاهر بیرحمانه باشد، هر میزان که باشد میبایست آن میزان درصدی که در ابتدا قرار گذاشتهاند را پرداخت نماید. و در عوض این معامله اگر سودی حاصل نشود، مضاربه دهنده نمیتواند طلب سودی نماید؛ و یا اگر آن سرمایهگذاری با شکست مواجه شد، ضرر حاصل از اصل پول به عهده شخص سرمایهگذار است.
در بازار امروزی بسیاری برای این که به معاملات رباخواری نیفتند وارد معاملۀ مضاربه گونه میشوند، امّا حقیقت امر این است که هیچ کدام به قانون مضاربه عمل نمیکنند و به هنگام قرارداد زیر پذیرش زیان نمیروند. و در عمل فقط نام مضاربه را روی معاملۀ خود میگذارند و در عمل به همان شیوۀ رباخواری عمل میکنند ولی با مطالبۀ سود خیلی بیشتر.
مشارکت به چه معنی است؟ و سفارس پولس رسول در این خصوص چیست؟
مشارکت به قراری گفته میشود که بین دو یا چند شخص با یک دیگر، و یا با مرجعی اجرایی به نوعی منعقد گردد، که هر کدام از طرفین با سپردن درصدی از مبلغ کل سرمایة لازم برای یک پروژه، به وقت سودآوری آن، هر طرفِ قرارداد مشارکت، به میزان درصد سهام نهادة خود، از سود حاصل شده درصدی را برداشت کند.
در این قبیل معاملات که مشارکتی است، از دیدگاه کتاب مقدّس منعی در کار نیست و این گونه معاملات درست میباشد. فقط پولس رسول در این خصوص یک هشدار جدی به مقدّسین میدهد و آنان را از شراکت با شریران و کسانی که خارج از کلیسای خداوند میباشند برحذر میدارد: «14زیر یوغ ناموافق با بیایمانان مشوید، زیرا عدالت را با گناه چه رفاقت و نور را با ظلمت چه شراکت است؟15و مسیح را با بلیَعال چه مناسبت و مؤمن را با کافر چه نصیب است» ( دوّم قرنتیان 6 : 14 – 15 )؟
هرگز دیده نشده که مشارکت بین یک ایمانداری که در ارادۀ خدا زندگی میکند، با یک بیایمان، به سرانجام خوبی رسیده باشد، و همیشه در همان اوایل اتّفاقات ناگواری حاصل از چنین مشارکتهایی برای شخص مقدّس پیش آمده است. مزمورسرا، خیلی پیشتر به این امر اشاره نموده بود: «19آیا کرسی شرارت با تو رفاقت تواند نمود، که فساد را به قانون اختراع میکند» ( مزامیر 94 : 19 )؟
به طور کلّی مشارکت به معاملهای گفته میشود که بین چند نفر منعقد میگردد و هر طرف مقداری از سرمایۀ آن مشارکت را فراهم میکند. در نهایت هر کدام نیز به میزان سرمایهای که گذاشته، در سود حاصل از این مشارکت نصیب خواهد برد.
همچنین در مشارکت هرگاه زیان به اندازهای باشد که موجب تباه شدن کل یا مقداری از اصل سرمایه شود، آنگاه هر شریک به میزان سهم سرمایهای که قرار داده در زیان آن نیز شریک خواهد بود. این گونه معامله از دیدگاه کتاب مقدّس بلامانع و پسندیده است.
ربا یا ربح یا نزول، به معاملهای گفته میشود که به موجب آن شخصی مبلغی را به دیگری میدهد و با آن شخص قرار میگذارد که طرف مقابل میبایست ماهیانه به طور مستمر درصد مشخّصی از آن پول وا گذار شده را به عنوان سود به وی بپردازد.
در این معامله همیشه اصل پول محفوظ میباشد و شخص ربا دهنده به سود هنگفت یا زیان شخص ربا گیرنده به هیچ وجه کاری ندارد. او ماهانه سود مشخّص شدۀ خود را دریافت میکند، و هرگاه اصل پول خود را بخواهد، طرف مقابل میبایست بیکم و کاست اصل پول او را به وی تسلیم نماید.
در ربا اگر زیانی حادث شود، فقط متوجّه ربا گیرنده خواهد بود و در هر صورت تا زمانی که اصل پول طرف مقابل نزد او است، او میبایست ماهیانه سود مقرّر شده را به وی تسلیم نماید. این طریق کاری تمام بانکها میباشد وقتی وامی به کسی پرداخت میکنند و سودی به ازای هر ماه بر روی اصل وام میکشند و دریافت میکنند. و همچنین است تمام سپردههای سرمایهگذاری که ماهانه، سودی مشخّص به آنها تعلّق میگیرد.
در ربا اصلاً مهم نیست چند درصد به ازای پول سپرده شده به دیگری مقرّر و دریافت گردد، چه یک درصد، چه صددرصد، حتّی رضایت طرفین از این معامله نیز اهمیّتی ندارد و ماهیت این نوع معامله را تغییر نمیدهد. این عمل ربا است.
در عهد جدید نیز رسولان با موضوع رباخواری و گرفتن سود شدیداً مخالف بودند و کلیسا، خصوصاً خادمین را از آن منع مینمودند.
پطرس رسول در این خصوص میفرماید: «2گلّۀ خدا را كه در ميان شما است بچرانيد و نظارت آن را بكنيد، نه به زور بلكه به رضامندي و نه به جهت سود قبيح بلكه به رغبت؛» ( اوّل پطرس 5 : 2 ). سود قبیح در کتاب مقدّس به مفهوم سود حاصل از ربا است زیرا رباخواری همیشه در کتاب مقدّس عملی قبیح محسوب میگردیده.
ظاهراً رباخواری که همیشه در میان یهودیان مرسوم بوده، در همان صدۀ اوّل کلیسا نیز هنوز به همان روند در میان یهودیانی که به مسیح ایمان میآوردند رواج داشته، نه تنها در نزد ایمانداران، بلکه با تشکّلاتی شدن کلیساها در زمان پولس رسول، خادمینی نیز بودند که مبادرت به گرفتن چنین سودهای قبیحی میکردند.
گویا این وقاحتها به حدی رسیده بود که پولس صبر از دست میدهد و در دو نامه خطاب به تیموتاؤس و تیطس، دو شاگرد و نمایندۀ خود اکیداً متذکّر میشود که اسقفان و شمّاسان را از گرفتن پولهای حاصل از ربا منع نمایند و چنین اشخاصی را اجازه ندهند تا در رأس خدمتی کلیساها قرار بگیرند.
«2پس اسقف بايد بيملامت و صاحب يك زن و هوشيار و خردمند و صاحب نظام و مهماننواز و راغب به تعليم باشد؛3نه ميگسار يا زننده يا طمّاع سود قبيح بلكه حليم و نه جنگجو و نه زرپرست. … 8همچنين شمّاسان باوقار باشند، نه دو زبان و نه راغب به شراب زياده و نه طمّاعِ سود قبيح» ( اوّل تیموتاؤس 3 : 2 – 8 ).
«7زيرا كه اسقف ميبايد چون وكيل خدا بيملامت باشد و خودرأي یا تندمزاج يا ميگسار يا زننده يا طمّاع سود قبيح نباشد، …11كه دهان ايشان را بايد بست زيرا خانهها را بالكل واژگون ميسازند و براي سود قبيح، تعاليم ناشايسته ميدهند» ( تیطس 1 : 7 – 11 ).
در کمال تأسّف امروزه نیز رباخواری در کلیساها و حتّی در عدّهای از خادمین، با وجود این همه ادلّۀ کتاب مقدّسی، دیده میشود. کتاب مقدّس شدیداً ما را از ربا بر حذر میدارد و همان گونه که در کتاب حزقیال نبی مکتوب است، عاقبت ربا هلاکت است.«13و نقد را به سود داده، ربح گيرد، آيا او زنده خواهد ماند؟ البتّه او زنده نخواهد ماند و به سبب همه رجاساتي كه بجا آورده است خواهد مرد و خونش بر سرش خواهد بود.» ( حزقیال 18 : 13 ).
و کتاب امثال حتّی فراتر از این اشاره میکند که: «19همچنين است راههاي هر كس كه طمّاع سود باشد، كه آن جان مالك خود را هلاك ميسازد» ( امثال 1 : 19 ).