معرّفی نامۀ مارتین لوتر

گردآوری : زوفا رایان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح     
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان

به نام خداوند عیسی مسیح

مارتین لوتر (Martin Luther  )

در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به معرّفی مارتین لوتر (Martin Luther  ) خواهیم پرداخت.

مارتین لوتر در 10 نوامبر 1483 در ایزلبن در امپراطوری مقدّس روم – در جایی که امروز آلمان شرقی است – از دهقانان متولّد شد. بلافاصله پس از تولّد لوتر، خانواده او از آیزلبن به منسفلد نقل مکان کردند. پدرش یک معدنچی نسبتاً موفق و منسفلد یک شهر معدنی بزرگ‌تر بود. پدر لوتر می‌دانست که کار معدن‌ شغلی دوره‌ای است، و او می‌خواست امنیّت بیشتری برای آیندۀ پسرش داشته باشد. هانس لوتر تصمیم گرفت که هر کاری لازم است انجام دهد تا ببیند مارتین می تواند وکیل شود. در سال 1505، به نظر می‌رسید که نقشه‌های پدر لوتر سرانجام در شرف تحقّق است. پسرش در آستانه وکالت بود. امّا نقشه‌ها با طوفان رعد و برق و نذر خنثی شد.

در ژوئیه سال 1505، مارتین در یک رعد و برق وحشتناک گرفتار شد. از ترس این که بمیرد، نذر کرد:”من را نجات بده، سنت آنا، و من راهب خواهم شد.”آنا نام مادر مریم باکره و در تفکّر آن زمان حامی قدیس معدنچیان بود. در 17 ژوئیه لوتر وارد صومعه آگوستینیان در اِرفورت شد.

تصمیم برای ورود به صومعه تصمیم سختی بود. مارتین می‌دانست که پدر و مادرش را به شدّت ناامید خواهد کرد امّا او می‌دانست که باید به وعده‌ای که به خدا داده بود، عمل کند. او نسبت به نجات خود احساس متزلزل و نامطمنی داشت. و با این که خود را وقف زندگی راهبانه کرد امّا باز این نیز کمکی به او نکرد. پس مربی‌اش او را راهنمایی کرد که برای به دست آوردن این اطمینان تنها به مسیح بیندیشد با این وجود این نگرانی همچنان با او بود.

در سال 1513، او اوّلین سخنرانی خود را در مورد مزامیر آغاز کرد. در این سخنرانیها، نقد لوتر از جهان الهیاتی پیرامونش شکل می‌گیرد. بعدها، در سخنرانی‌ مربوط به رسالۀ پولس به رومیان این نقد بیش‌تر به چشم می‌خورد. در خلال این سخنرانیها بود که لوتر سرانجام به آن اطمینانی که سالها بدنبالش بود دست پیدا کرد؛ کشفی که زندگی لوتر و در نهایت مسیر تاریخ کلیسا و تاریخ اروپا را تغییر داد. پولس در رومیان دربارۀ عدالت خدا می‌نویسد. لوتر همیشه این اصطلاح را به این معنی می‌دانست که خدا یک قاضی عادل است که عدالت انسانی را می‌طلبد. امّا اکنون، لوتر عدالت را به عنوان هدیۀ فیض خدا می‌دانست. او آموزة عادل شمرده شدن را تنها با فیض یافت. شادی این کشف او را به آتش کشید.

در سال 1517، او برگه‌ای 95 ماده‌ای را برای بحث بر سر در کلیسای دانشگاه کوبید. این نود و پنج ماده انتقادی ویرانگر از فروش آمرزش نامه‌ها توسّط کلیسا را بیان می‌کند و اصل نجات را تنها از طریق فیض نشان می‌دهد. لوتر همچنین نسخه‌ای از این تزها را برای اسقف اعظم آلبرشت ماینس فرستاد و از او خواست که به فروش آمرزش نامه‌ها پایان دهد. در روم، کاردینال‌ها تِزهای لوتر را حمله‌ای به قدرت پاپ می‌دانستند.

در سال 1518 در جلسه‌ای در هایدلبرگ، لوتر مواضع خود را با دقّت بیش‌تری بیان کرد. پس از نشست هایدلبرگ در اکتبر 1518، کاردینال توماس کایتان نماینده پاپ، به لوتر گفت که از مواضع خود صرف نظر کند. لوتر اظهار داشت که نمی‌تواند حرف خود را پس بگیرد، مگر این که اشتباهاتش با توسّل به”کتاب مقدّس و عقل سلیم”به او نشان داده شود. هر چه زمان می‌گذشت لوتر بیش‌تر به اختلاف نظر خود با کلیسای سنّتی پی برد ولی هیچگاه به جدائی از کلیسا نیندیشید.

در سال ۱۵۱۷ ( احتمالأ در ماه اکتبر )، طبق رسوم دانشگاهی آن‌دوره، به منظور ایجاد بحث، اعلامیه‌ای مبنی بر ۹۵ تز در زمینه کاربرد دریافت مالیات از طرف کلیسا و نقش پاپ، صادر کرد. این اعلامیه که در افکار عمومی با اقبال و طرفداری از لوتر همراه بود، آغاز جنبش رفورماسیون محسوب می‌شود. کلیسای رم، لوتر را کافر اعلام کرد و خواهان تحویل وی به رم و مجازاتش شد.

فریدریک سوّم، حاکم ساکسونی با سیاست بی‌طرفانه‌ای موفّق شد که محاکمه و بازجوئی لوتر را از رم به آگسبورگ منتقل کند و لوتر توسّط نمایندة پاپ، اسقف توماس کایتان بازجویی شد. لوتر از پس گرفتن نظرات خود سر باز زد و بازجویی بدون نتیجه ماند. حکمران نیز از تحویل لوتر به کلیسای رم خودداری نمود.

در مباحثه عقیدتی که در لایپزیک بین لوتر و استاد الهیات و مفسر انجیل یوهان ایک ( Johann Eck ) صورت گرفت او معصومیّت پاپ را زیر سؤال برد. در حالی که ایک، یک دین‌پژوه و مناظره‌گر کاتولیک، برای دفاع از اعتقادات کلیسای کاتولیک بود لوتر به دنبال اصلاح کلیسا بود. ایک تلاش کرد که با استناد به نظرات لوتر، به ویژه در مورد مسئله برتری پاپ، او را با یان هاوس، پرورش یافتۀ اهل بوهم که در دورۀ قرون وسطی برای برخورد با فساد در کلیسا مبارزه می‌کرد، مقایسه کند. این مقایسه برای مخاطبان لایپزیگ که دانشگاه آن جا توسّط پناهندگانی از دانشگاه پراگ که تحت تأثیر هاوس بود، تأسیس شده بود، شوکه کننده بود.

لوتر ابتدا این اتّهام را رد کرد، امّا با اظهارت بعدی خود به نوعی اعتراف کرد که شوراهای عمومی، مانند شورای کنستانس، ممکن است در اشتباه باشند و این امر می‌تواند به عنوان زمینه‌ای برای اعتراضات و اصلاحات دینی باشد. این اعتراف لوتر، موجب نقص در اعتقادات و نقد لوتر شد و ایک در آن جا اذعان کرد که موفّق شده است که باورهای واقعی لوتر را فاش کند.

پاسخ شورای کلیسایی به گردنکشی لوتر، مصوبة پاپ و حکم تبعید وی بود که او به جای رعایت مهلت شصت روزه، به نجیب‌زادگان مسیحی آلمان نامه ارسال کرد و مصوبة پاپ را در برابر دروازه شهر ویتنبرگ همراه با رسالات احکام شرعی به آتش کشید. با این عمل، جدائی لوتر از کلیسای رومی مسجّل گردید.

هم زمان با تاجگذاری کارل پنجم در شهر آخن به تاریخ 23 اکتبر 1520، به لوتر اجازه داده شد که به منظور رعایت سلسله مراتب سلطنتی و دریافت مصونیّت سیاسی، در مجلس حکومتی شهر ورمز برای پاسخگویی به جرایمش، حاضر شود. در دو جلسة متوالی، مارتین لوتر از مواضع خود به ویژه در ارتباط با”رسالات اصلاحاتی”، نامة سرگشاده به “نجیب‌زادگان مسیحی ملّت آلمان”و تشبیه مسئولان کلیسای رم به زندانبانانِ و نظری آزادی یک انسان مسیحی”، دفاع نمود و هر گونه عقب نشینی از جایگاه عقیدتی خود را منتفی اعلام کرد.

فریدریک سوّم برای خنثی کردن توطئه‌های احتمالی علیه لوتر، مخفیانه در راه بازگشت از وُرمز، دستور ربودن وی را صادر کرد. لوتر، به مدّت ده ماه در واتبورگ با نام مستعار زندگی می‌کرد. در این فرصت، مارتین لوتر ترجمة”عهد جدید”را آغاز نمود و این کار را در مدّت کوتاه یازده ماه به پایان رساند ( از ماه مه 1521 تا مارس 1522 ) در سال 1525  همزمان با انقلاب دهقانی در آلمان، جنبش اومانیسم مسیحیان و نظرات آزادی خواهی در عملِ اراسموس فن روتردام، همچنین جنبش تجدّد خواهی که همگی از پشتیبانان لوتر بودند، مورد انتقاد وی قرار گرفتند و بدین ترتیب لوتر خط تمایزی بین خود و دیگران ترسیم نمود.

در تاریخ 13 ژوئن 1525، لوتر با کاترینا ون بورا ازدواج و طی زندگی مشترک خود دارای سه پسر و سه دختر شدند

 سالهای اوّل اصلاحات صرف استحکام پایه‌های داخلی جنبش شد که در این راه لوتر از کمکهای فلیپ ملانشتون بهرهمند گردید. در این مقوله می‌توان از تغییر مراسم شکرگزاری، برقراری روابط اداری و بازرسی سایر مناطق تحت پوشش نام برد. در همین فاصله مارتین لوتر ترجمۀ کتاب مقدّس و ساختن بسیاری از اشعار مذهبی را به پایان رساند. مارتین لوتر در اثر بیماری قلبی که از مدّتها پیش آزارش می‌داد در همان شهر درگذشت. جسد وی به ویتنبرگ منتقل و در تاریخ 22 ژوئیۀ 1546 در کلیسای بزرگ شهر به خاک سپرده شد.

مارتین لوتر معتقد بود”هیچ بنده‌ای از دیگران به خدا نزدیک‌تر نیست و احدی حق ندارد خود را نماینده خداوند بر روی زمین بداند.”

لوتر از هفت اصل عبادتی در کلیسای کاتولیک فقط دو اصل آن یعنی غسل تعمید و عشاء ربّانی را قبول داشت. وی معتقد بود که تنها آن دو در کتاب مقدّس تأیید شده است. در آیین عشاء ربّانی تبدیل عنصر نان و شراب به جسم و خون مسیح، را تقریباً پذیرفت و در همین موضوع با زوینگلی، دیگر بنیادگرای سوئیسی مناقشة سختی داشت که حضور مسیح را نمادین می‌دانست. لوتر بر حضور واقعی بدن و خون مسیح در نان و شراب تقدیس شده اصرار داشت، که  آن را اتحاد مقدس نامید ، در حالی که مخالفان او معتقد بودند که خدا فقط از نظر روحانی یا نمادین حضور دارد. زوینگلی توانایی عیسی را برای حضور در بیش از یک مکان در یک زمان انکار کرد. لوتر بر وجود همه جانبه طبیعت انسانی عیسی تاکید کرد.  بر اساس رونوشت ها، بحث گاهی اوقات به ضدیت تبدیل می شد. زوینگلی با استناد به سخنان عیسی”امّا از جسد هیچ فایده ای نیست”( یوحنا6 : 63) به لوتر گفت: “این قسمت گردن شما را می شکند”. لوتر پاسخ داد: “خیلی مغرور نباش، گردن آلمانی‌ها به این راحتی نمی‌شکنند. اینجا هِسه است، نه سوئیس”.

 لوتر همچنین به کشیش بودن همة ایمانداران اعتقاد داشت. وی که هم عصر با نیکلاس کوپرنیک ستاره شناس لهستانی بود پس از با خبر شدن از نظریّة خورشید مرکزی وی با آن شدیداً مخالفت کردد.

لوتر ابتکار ایجاد آوازهای کلیسای پرتستان را به دست گرفت. وی توجّه خود را به مزامیر داوود و سرودهای قرون وسطی معطوف کرد و با ترجمه و تغییراتی در نظمشان به آنها سر و سامان داد. ارج نهادن لوتر به هنر موسیقی در کلیسای پروتستان و اثبات اهمیّت آن از نظر شرعی ( برخلاف نظریّه زوینگلی و کالوین )، نقطۀ عطفی در موسیقی کلیسائی محسوب می‌گردد که تا به امروز جایگاه خود را حفظ نموده است.

اختلاف اساسی پروتستان‌ها با کاتولیک‌ها را در سه موضوع مهم می‌توان خلاصه کرد:

  1. تعریف ایمان

  2. خصایص باطنی، عقیدة دینی

  3. آیین و رسوم ظاهری مذهب

1) کلیسای کاتولیک، خود را یگانه حافظ و قاضی حقیقتی که در کتاب مقدّس مسطور است و توسّط سنّت حفظ شده و شورای عالی پاپ‌ها آن را تأیید کرده، می‌داند. برعکس، پروتستان‌ها مقیاس ایمان را کتاب مقدّس می‌دانند ولی عقل فردی را  مفسر آن می‌شمارند و می‌گویند در اموری که مربوط به اوامر خدای تعالی و موجب نجات است هر کس مسئول خویشتن است.

2) در اعتقادات مذهبی بزرگ‌ترین اختلاف کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها مسئلۀ گناه است. کاتولیک‌ها معتقدند که نجاتِ به وسیله قربانیها و فدیه‌ها شامل حال همه کس خواهد شد و هیچ کسی محروم نخواهد شد ولی پروتستان‌ها و به خصوص کالوینیست‌ها مسئلۀ گناهان آدم را اصلی و مقدر می‌دانند و می‌گویند عقیده به عفو و لطفِ الهی موجب آن می‌شود که آدمی از عذاب دوزخ فرار کند. دیگر این‌که تعداد مراسم آنها محدود به غسل تعمید و عشاء ربّانی شده است

3) از نظر رسوم دینی مراجع مذهبی ( کشیشان پروتستان ) هستند و کلیساهای پرتستان در ممالک مختلف، مستقل از یک دیگرند.

جنگ دهقانان آلمانی در سال 1524 به دلایل اقتصادی و مذهبی در بخشهای وسیعی از تورینگن، زاکسن و جنوب آلمان، به ویژه فرانکونیا آغاز شد. در این راستا، کشاورزان ابتدا مطالباتی را با ماده دوازده گانه ممینگن مطرح کردند که فرمول اوّلیّه حقوق بشر در نظر گرفته می‌شود. با این 12 ماده، شورشیان اهداف یکسانی را برای خود تعیین کردند که از اعاده حقوق مرسوم آنها تا حقوق اساسی دموکراتیک را در بر می‌گرفت. آنها از”قانون الهی”و اصل کتاب مقدّس لوتر ( Sola Scriptura ) استفاده کردند. آنها نیز مانند او موافقت کردند که به محض این که اشتباهشان از کتاب مقدّس ثابت شود، خواسته‌های خود را کنار بگذارند.

اشراف علاقه‌ای به تغییر شرایط زندگی کشاورزان نداشتند زیرا با این کار به ناچار امتیازات و مزایای خود را محدود می‌کردند. روحانیون نیز به همان اندازه با هر تغییری مخالف بودند: کاتولیک‌ها سیستم فئودالی را داشتند و به سختی صومعه‌ای بدون روستاهای مرتبط وجود داشت. کلیسا درآمد خود را عمدتاً از کمکهای مالی، عشریه به دست می‌آورد.

لوتر خودش را از این دوازده اصل کنار کشید چون در دید او آنها به اشتباه آن را بر بنای کتاب مقدّس گذاشته بودند. او در سفرش به ایزلبن در می 1525 دربارۀ اشتیاق مسیحی به رنج کشیدن سخن گفت و باعث خشم حضار شد. در این جا دیگر کشاورزان تحت تأثیر آموزۀ توماس مونتزر از برابری انسانها قرار گرفته بودند. لوتر جزوه‌ای به نام”در برابر انبوهی از دهقانان قاتل و دزد”نوشت و در آن تمامی شاهزادگان صرف نظر از فرقۀ‌شان فرا خواند تا با تمامی قدرت دهقانان را بکوبند. مونتزر نیز سر دستۀ شیطان خوانده شد. کشاورزان تورینگن در نبرد فرانکهاوزن به طرز فجیعی شکست خوردند و کشته شدند. فون منسفلد مونتزر چند روز بعد دستگیر و سر بریده شد. لوتر بعدها دوست داشت در موعظه‌ها از مونتزر به عنوان دشمن اصلی الهیات خود یاد کند:”من مونتزر را کشتم، مرگ او بر گردن من است. امّا من این کار را انجام دادم زیرا او می‌خواست مسیح من را بکشد.”

یکی از دلایلی که لوتر اصرار کرد که مقامات سکولار شورش دهقانان را سرکوب کنند به دلیل تعلیم پولس بود که در مورد آموزۀ حق پادشاه در رومیان 13 : 1 – 7 است.

لوتر در نوشته‌های اوّلیّۀ خود از تساهل در برابر انحراف مواضع مذهبی حمایت می‌کرد. او در سال 1524 نوشت که با بدعت‌گذاران باید با نوشتن برخورد کرد نه با آتش. او با این جنبش مخالف بود امّا همچنین از آزار و اذیّتی که علیه جنبش آناباپتیست آغاز شده بود انتقاد کرد. او می‌نویسد که:”درست نیست و واقعاً متأسّف است که چنین افراد بدبختی به این شکل فلاکتبار به قتل می‌رسند، سوزانده می‌شوند و به طرز وحشتناکی کشته می‌شوند … باید اجازه داد هر کس هر چه می‌خواهد باور کند. اگر ایمان نادرست داشته باشد، مجازات کافی در آتش جاودان خواهد داشت.”

امّا از سال 1530به بعد، لوتر دیگر نمی‌خواست مجازات اعدام را برای آناباپتیست‌ها رد کند. این تغییر ممکن است به دلیل تأثیر ملانشتون و فرمان آناباپتیست باشد. در سال 1531، لوتر و ملانشتون سرانجام گزارشی را امضا کردند که صریحاً از مجازات اعدام برای آناباپتیست‌ها حمایت می‌کرد. لوتر اکنون آناباپتیست‌ها را عمدتاً به شکل شورشی و کافر می‌دید. برای لوتر، جلسات آناباپتیست‌ها، که در نتیجه آزار و اذیّت فزاینده مخفیانه برگزار می‌شد،”نشانۀ مطمئنی از شیطان”بود.

مارتین لوتر نوشته‌های زیادی در مورد یهودیان دارد و بعضی کتابهای او مستقیماً در مورد آنان است. مارتین لوتر در آغاز کار خود ظاهراً با مقاومت یهودیان در برابر کلیسای کاتولیک موافق بود. در سال 1523، لوتر کاتولیک‌ها را متّهم کرد که نسبت به یهودیان بی‌انصافی می‌کنند و با آنها”همچون سگ‌ها”رفتار می‌کنند، بنابراین تغییر کیش برای یهودیان دشوار می‌شود. او نوشت:”من درخواست می‌کنم و توصیه می‌کنم که با آنها ( یهودیان ) با ملایمت برخورد کنید. اگر واقعاً می‌خواهیم به آنها کمک کنیم، باید در برخورد با آنها نه با شریعت پاپی، بلکه بر اساس قانون محبّت مسیحی هدایت شویم. ما باید آنها را صمیمانه بپذیریم، و به آنها اجازه دهیم که با ما تجارت و کار کنند، تعالیم مسیحی ما را بشنوند، و شاهد زندگی مسیحی ما باشند. اگر برخی از آنها باید گردنکش بودنشان را ثابت کنند، چه می‌شود؟ بالاخره ما خودمان هم مسیحی خوبی نیستیم.”

با این حال، او انتظار داشت که یهودیان به مسیحیّت خالص او روی آورند. وقتی آنها این کار را نکردند، به خشونت علیه آنها روی آورد.

لوتر در طول زندگی حرفه‌ای خود از زبانهای خشونت آمیز و مبتذل استفاده می‌کرد. در حالی که ما انتظار نداریم شخصیّتهای مذهبی از این نوع زبان در دنیای مدرن استفاده کنند که البتّه در اوایل قرن شانزدهم غیر معمول نبود.

در زیر گزیده‌های کوچکی از کار لوتر با عنوان”یهودیان و دروغهایشان”آورده شده است:

“تصمیم خود را گرفته بودم که دیگر در مورد یهودیان و حتّی علیه آنها چیزی ننویسم. امّا از آن جایی که فهمیدم این بدبختان و ملعونان نه فقط خودشان بلکه همچنان در پیِ فریب ما مسیحیان هستند ،این کتاب کوچک را منتشر کرده‌ام، تا بتوانم جزء آنانی باشم که به فعالیت‌های سمّی یهودیان مخالفت کرده و مسیحیان را به احتیاط در برابر آنها هشدار دهم. من باور نمی‌کردم که یک مسیحی توسّط یهودیان فریب بخورد تا تبعید و بدبختی آنها را به گردن بگیرد. امّا شیطان خدای جهان است و هر جا که کلام خدا غایب باشد، نه تنها با ضعیفان، بلکه با قویها نیز کار آسان است. آمین که خدا به ما کمک کند.آمین.”

“در متّی 3 : 7 او آنها را فرزندان ابراهیم نخواند، بلکه آنها را فرزندان افعی نامید اوه، این برای خون نجیب و نژاد اسرائیل بسیار توهین آمیز بود، و آنها گفتند که”او دیو دارد”( متّی 11 : 18 ). خداوند ما نیز آنها را”افعی زادگان”می‌نامد. علاوه بر این، در یوحنّا 8  : 39 – 44 او می‌گوید: اگر اولاد ابراهیم بودید، اعمال ابراهیم را به جا می‌آوردید … لیکن شما از پدرتان شیطان هستید. شنیدن این موضوع برای آنها غیر قابل تحمّل بود که می‌شنوند نه فرزند ابراهیم، بلکه فرزندان شیطان هستند و امروز نیز آنها تحمّل شنیدن این حرف را ندارند.”

“این را بیاموز مسیحی عزیز، چه می‌شود اگر به یهودیان نابینا اجازه بدهی که تو را گمراه کنند؛ آنگاه این ضرب‌المثل واقعاً صدق می‌کند که:”آیا می‌تواند کور، کور را راهنمایی کند؟ آیا هر دو در حفره‌ای نمی افتند؟ ( لوقا 6 : 39 ) شما نمی‌توانید از آنها چیزی بیاموزید، جز این که چگونه احکام الهی را نادرست درک کنید.”

“من آرزو می‌کنم و می‌خواهم که حاکمان ما که رُعایای یهودی دارند، همان طور که در بالا پیشنهاد شده، لطف تند و تیز خود را نسبت به این مردم بدبخت نشان دهند تا ببینند که آیا ممکن است که باز هم این کمکی نکند ( هر چند مشکوک باشد ). آنها باید مانند یک پزشک خوب عمل کنند که وقتی قانقاریا شروع می‌شود، بدون رحم اقدام به بریدن، اره کردن و سوزاندن گوشت، رگ، استخوان و مغز می‌کند. در این مورد نیز چنین رویه‌ای باید رعایت شود. کنیسه‌های آنها را بسوزانید، همة آن چه را که قبلاً برشمردم منع کنید، آنها را مجبور به کار کنید و با آنها سخت و تند رفتار کنید، همان طور که موسی در بیابان این گونه عمل کرد و سه هزار نفر را کشت تا مبادا همه مردم هلاک شوند. آنها قطعاً نمی‌دانند چه می‌کنند؛ علاوه بر این، همچون اشخاصی تسخیر شده، نمی‌خواهند این را بدانند، بشنوند یا یاد بگیرند. پس در این جا مهربانی و تأیید رفتار آنها اشتباه است. اگر این کار فایده‌ای نکرد، آنگاه باید آنها را مانند سگهای دیوانه بیرون بِکِشیم تا شریک کفر شنیع و سایر زشتیهایشان نباشیم و مستحق غضب خدا نشویم و با آنها ملعون نگردیم. من وظیفه‌ام را انجام داده‌ام. حالا بگذار همه نگاه کنند. من تبرئه شدم.”

از سال ۱۹۸۰ کلیساهای لوتران بسیاری از کتابهای مارتین لوتر را حذف کرده و از نوشته‌های او، به خصوص در مورد یهودیان، استفاده نمی‌کنند.

منابع

Whitford. David M.(“nd”). Martin Luther.Internet Encyclopedia of Philosophy

https://iep.utm.edu/luther

Hillerbrand.Hans j.(2024).Marthin Luther.History&society

https://www.britannica.com/biography/Martin-Luther/The-indulgences-controversy

Quoted on Wikipedia.”Martin Luther.” web

https://de.wikipedia.org/wiki/MartinLuther

Gritsch. Eric W.(“nd”). Was Luther anti-Semitic.Christian History Institue

 https://christianhistoryinstitute.org/magazine/article/was-luther-anti-semitic

Internet Medieval Sourcebook. Luther’s Works, Volume 47: The Christian in Society IV, (Philadelphia: Fortress Press, 1971), pp. 268-­293