معرّفی کتاب چگونه این امر واقع شد؟
نویسنده : راشل هازلتین
مترجم: زوفا رایان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان
تعداد صفحات : 336 صفحه
قطع : وزیری
در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به کتاب”چگونه این امر واقع شد”نوشتۀ راشل هازلتین خواهیم پرداخت؛ که در آن به تحقیق و توصیف درگیریها و انحرافاتی که جامعۀ مسیحیّت از صدههای ابتدایی و ادوار بعد با آنها دست و پنجه نرم میکرد میپردازد. این کتاب که دارای نثری قدیمی و بسیار سنگین بوده برای اوّلین بار توسّط بانو زوفا رایان به زبان فارسی ترجمه گردیده است.
نویسندۀ کتاب بانو راشل هازلتین که ما اطّلاعات چندانی از او در دست نداریم در مواجهه با این پرسش که چگونه زمانی که عیسی مسیح تنها یک کلیسا بر زمین بنا کرد ولی بعد از او فرقهها و کلیساهای مختلف سر برآوردند و این که کدام در طریق درست است یا به واقع ادامه دهندۀ همان مسیر رسولان بعد از رفتن خداوند است، شروع به تحقیق از کتب تاریخی و دایرهالمعارفهای گوناگون و حتّی نامه نگاری ضروری با پایگاههای مرتبط کرد و کتابی که ما هم اکنون میخوانیم حاصل زحمات و تحقیقات طولانی این بانو است.
از آن جایی که ما با ندانستن ریشۀ این سؤال و تحوّلات تاریخی و دینی که در این مسیر به وقوع پیوسته میتوانیم به راحتی در دام فریبِ هر اندیشهای گرفتار شویم پس با آگاهی از گذشتۀ تاریخ کلیسا میتوانیم به آن بخش متمایزی که موجب افتراق وجه کلیسای حقیقی با کاذب است برسیم و چنان چه در مبحثی پیرامون اشخاصی که تا به اکنون به عنوان شخصیّتهای دینی موجّه معرّفی شدند، قرار گرفتیم بدانیم که چگونه موضعی داشته باشیم و به راحتی با هر دیدگاهی همراه نشویم و در ارتباط با اعمال اشخاصی که داعیۀ رهبری کلیسا و خادم بودن را دارند کلام خدا را معیار قرار دهیم.
در این کتاب ما میبینیم که بعد از رفتن خداوند عیسی، رسولانی که نصب شدۀ خود او هستند به درستی با همان تفکّر بنیادی که عیسی خداوند بنیاد نهاد کلیسای او را خدمت میکنند امّا با گذشت زمان و رسیدن پیغام به میان امّتها و ایجاد پایگاههای مسیحی در کشورهای دیگر همچون روم و اسکندریّه و مصر و یونان و باقی کشورها که آن چنان شناخت دقیقی از خدای قوم یهود و احکام او نداشتند و به خاطر شرایط حاکم در میان خود که از وجود معلّمین و رسولان بهرۀ کمی داشتند، در ارتباط با یادگیری مفاهیم بنیادی کلام، پایۀ مستحکمی در میانشان برپا نشد.
متعاقباً رهبران آنها که عمدتاً از میان خود امّتها بودند در جهت گرد آوردن هر چه بیشتر اعضا که در واقع همان بیایمانان سابق از میان امّتها بودند شروع به نوآوری و ترویج آموزههایی کردند که متعلّق به بت پرستان و مورد طبع امّتها بود.
در واقع آنها به این طریق با دور شدن از کلام راستین و وارد کردن رسوم کهن امّتها و نظریّاتی که نه برخاسته از کلام خدا بلکه حاصل نظریّات فیلسوفان بیایمان بود بر تعداد شاگردان خود افزودند. به مرور زمان و در طی گذشت قرنها این نوآوریها و آموزههای بیپایه آن چنان قوّت گرفت که حتّی به عنوان آموزۀ اصیل کلام معرّفی شدند و کلیساهای گوناگونی با وجوه متمایز از یک دیگر سر برآوردند.
این افتراقها و شکافها آن چنان عمیق شده بود که چنان چه معلّمین راستین کلام به خصوص از میان یهود یا کسانی که از شاگردان مستقیم رسولان بودند، دست به نوشتن یا گفتن حقیقت میزدند، حقایق به سرعت سرکوب و طرفداران آنها منهدم میشدند.
نویسنده روشن میکند که در این اعصار چه قدر معلّمین کذبه برخاستند و در پی منافع شخصی و به دست گرفتن قدرت با چه خباثتی دست به خدعه و انحراف کلام زدند و در طول تاریخ برای از میان برداشتن خدّام حقیقی و معلّمین راستین کلام حتّی با زمامداران دنیایی عصر خود هم دست شدند و به توطئههای شومی روی آوردند تا آن چه که مورد طبع خودشان است را بر کرسی بنشانند.