معرّفی آموزۀ ایلیا در گذر تاریخ
نویسنده : لـوک رایـان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان
در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به آموزۀ”ایلیا در گذر تاریخ”نوشتۀ برادر لوک رایان خواهیم پرداخت؛ که در آن به بررسی موضوع این که ایلیای نبیِ مکتوب شده در کتاب ملاّکی باب چهارم چه کسی است میپردازد. موضوع ایلیای نبیِ یاد شده در باب چهارم کتاب ملاّکی نبی یکی از پر چالشترین مباحث دورۀ حاضر است.
یکی دیگر از مباحث چالش برانگیز در میان مسیحیانی که با پیغام زمان همراه شدهاند، موضوع ایلیای نبی در کتاب ملاّکی باب چهارم است. عدّهای این ایلیا را همان یحیی تعمید دهنده میدانند ولی کلیساهای پیغامی معتقدند که او همان برادر ویلیام برانهام خادم راستین خداوند است.
البتّه ما در این مورد که برادر ویلیام برانهام خادم منصوب شدۀ خداوند است و خدا از او برای انجام کارهای عظیم در بدنۀ کلیسا و آوردن یک بیداری عظیم در کلیسای این عصر استفاده کرده شکی نداریم، امّا موضوع نسبت دادن ملاّکی باب چهارم به برادر برانهام مسئلهای است که باید به دقّت مورد امعان نظر قرار داد
برخی از طرفداران برادر برانهام آیات دو تا پنج از باب چهارم کتاب ملاّکی نبی را مبنای مدّعای خود قرار دادهاند و به خصوص عبارات خاصی همچون”بالهای شفا”و”فرستادن ایلیای نبی پیش از روز عظیم و مهیب”و”برگرداندن دل پدران و پسران”را به گونهای تعبیر نمودهاند تا به برادر برانهام منتسب گردانند. عدّهای از آن جهت که برادر برانهام دارای عطیّۀ شفاها بود و با پیغام خاص برای درهم کوبیدن انحرافات و فرقهها آمده بود، معتقداً که منظور از ایلیای نامبرده شده در این بخش، همان برادر برانهام است؛ امّا اگر خوب نگاه کنیم آیه به آمدن ایلیای نبی در پیش از روز عظیم و مهیب خداوند اشاره میکند، نه پیش از آمدن ثانویّۀ مسیح، به علاوه این که عبارت آفتاب عدالت یا پوشیده شدن به عادل شمردگی، از پذیرش مسیح میآید که برای گناهان ما قربانی شد و بر مرگ ظفر یافت. او همان کسی است که از زخمهای او ما شفا یافتیم.
حال چرا ما باید تصوّر کنیم که منظور عطای شفای جسمانی است. آیا مگر پذیرش مسیح به خاطر نجات روح و فرار از نیش موت نیست؟ به علاوه خداوند بسیار واضح با نام بردن تورات اشاره میکند که مخاطب او در این آیات قوم اسرائیل است، نه ایمانداران مسیحی. همیشه هر بار بعد از انحراف اسرائیل از کلام، خدا به واسطۀ انبیای خود همیشه تورات را به قوم اسرائیل یادآوری میکرد و آنها تورات را قرائت میکردند. حال با این قرائن آیا باز میتوان منظور از ایلیای در این آیات را خادمی غیر یهودی و از خادمین خداوند در نزد امّتها دانست؟
از جهت ضرورت بازگشایی مفهوم این بخش از کتاب ملاّکی، معلّم مسح شده و منصوب روحالقدس برادر لوک رایان در این نوشتار با عنوان”ایلیا در گذر تاریخ”با بررسی ویژگیهای ایلیای نبی عهد عتیق و آیات دیگری که از او در کتاب مقدّس یاد شده، به بررسی دقیق آنها میپردازد تا روشن کند که این ایلیای نبی ذکر شده در کتاب ملاّکی باب چهارم کیست و آیا حمل چنین ادّعایی دربارۀ برادر برانهام صحیح است یا خیر.
نویسنده برای شروع به سراغ عهد عتیق در کتاب اوّل پادشاهان رفته و عصری را که اخاب و زنش در آن رجاساتِ بسیاری به بار آوردند و با به انحراف کشاندن قوم موجب آمدن ایلیای نبی گردیدند و ائ شروع به خدمت کرد را تشریح میکند.
از همین ابتدا الهیدانان و معلّمینی که مسح روحالقدس را ندارند در فهم آیات به اشتباه رفتند و پدران قوم را همان دوازده سبط اسرائیل معرّفی کردند. کتاب مقدّس بارها در آیات مختلف پدران قوم اسرائیل را معرّفی نموده، به مانند جایی که خدا میخواهد موسی را که خود او از سبط لاوی بود به سمت قوم بفرستد از او میخواهد در معرّفی خود به قوم چنین بگوید: «و خدا باز به موسی گفت: به بنیاسرائیل چنین بگو، یهوه خدای پدران شما، خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب، مرا نزد شما فرستاده. این است نام من تا ابدالآباد، و این است یادگاری من نسلاً بعد نسل.» واضح است که خدا چه کسانی را به عنوان پدران قوم معرّفی کرده، و برای فهم درست کلام باید معرفت صحیح را کسب کرد.
نکتۀ قابل تأمّل دیگری که نویسنده آن را میگشاید این است که چگونه آنانی که گفتند روح ایلیا بر الیشع آمده چنین سخنی را گفتهاند؟ مگر روح دیدنی است که با دیدن آن پی ببرند که روح ایلیا بر الیشع قرار گرفته؟ این را نیز در نظر داشته باشید که در آن زمان هنوز روحالقدس نیز افاضه نشده بود تا بپنداریم به این که منظور روحالقدس است.
نویسنده در این بخش به کمال و با تفصیل آشکار میکند که روح هر شخص تنها متعلّق به خود او است، روح ایلیا نیز فقط متعلّق به خود او بود، هرگز روح یک شخص از کسی به کس دیگر منتقل نمیشود، چون در این صورت میشود باورِ به تناسخ؛ و تناسخ یک انحراف مشرکانه است. حتماً در ظاهر امر از الیشع باید کارهایی سر زده باشد که تنها خاص ایلیا بوده و از این جهت آنان فهمیدند که او دارای روحیهای مانند ایلیا شده است. نویسنده در ادامه به آن بخشهای کلام ما را میبرد که نشان میدهد خود یحیی نیز در عملکرد شبیه به ایلیا بود ولی به طور قطع این شخص خود ایلیا نیست.
نویسنده برای روشن کردن کج اندیشی برخی در ارتباط با منتسب کردن ملاّکی باب چهارم به برادر برانهام به شهادت خود برادر برانهام در خصوص تعمید در رودخانۀ اوهایو رجوع میکند تا نگاه خوانندگان را تقویت کند. پیروان برادر برانهام دقّت کلامی کافی در متن آیات نداشتند و همچنین به شهادت خود برادر برانهام توجّه عمقی نکردند. زیرا به هنگام تعمید دادن مردم در رودخانۀ اوهایو او با عنوان خدمتی همچون یحیی تعمید دهنده معرّفی شد نه شخص ایلیا. خدمتی مانند یحیی، نه این که روح یحیی در او حلول کرده باشد؛ خداوند فقط خدمت او را تشبیه کرده و نگفت او با روح یحیی فرستاده شده. ایلیا منادیگر آمدن خداوند نبود، این یحیی بود که میبایست از آمدن خداوند خبر میداد؛ پس خدمت برادر برانهام همان گونه که از شهادتش در رودخانۀ اوهایو بر میآید خدمتی به مانند خدمت یحیی بود.
نویسنده با قوّت روح و دقّت کافی در خواندن آیات و قرائن کافی، با قدرت بیان میکند که از آن جایی که مخاطب قوم اسرائیل است و نه امّتها، و در این آیات از تورات یاد شده، و از آن جایی که ایلیا به آسمان ربوده شد و مرگ را ندید و از همه مهمتر آن که آمدن ایلیای مذکور پیش از روز عظیم و مهیب خداوند است نه آمدن ثانویّه مسیح که اشاره به هفت سال پایانی روز ششم خلقت دارد، پس منظور خود آیه باید شخصی غیر از برادر برانهام باشد.
در پایان سخن، نویسنده خاطر نشان میکند که در سراسر تاریخ کلیسا مردانی با روحیهای ایلیا گونه بودهاند که هرگاه کلیسا به سمت انحراف و فرقهگرایی میرفته، و آیینهای بت پرستانه را وارد کلیسا میکرده، با همان روحیه جنگیدند تا کلام خدا را در جای درست خود قرار دهند، پس قطعاً افراد بسیاری بودند که با روحیهای ایلیا گونه آمده باشند.
برای شنیدن و دریافت این کتاب به صورت صوتی، اینجا کلیک کنید.