معرّفی آموزۀ حکایت ده باکره
نویسنده : لـوک رایـان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان
تعداد صفحات : 32 صفحه
قطع : وزیری
در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به آموزۀ”حکایت ده باکره”نوشتۀ برادر لوک رایان خواهیم پرداخت؛ که در آن به بررسی انجیل متّی در خصوص حکایت ده باکره که چگونه در آیندۀ کلیسا نقش حقیقت میگیرد، میپردازد. از مثال خداوند در خصوص حکایت ده باکره، چون در تمثیل و ایهام گفته شده، تا کنون بسیاری از آن برداشتهای اشتباهی داشتهاند که متعاقباً برخی از اسرار آن همچنان مخفی ماند. این آموزه به طور جامع به رمزگشایی این حکایت میپردازد که دانستن حقایق آن برای تمام ایمانداران مسیحی لازم و مفید است.
در انجیل متّی باب 25 خداوند عیسی مسیح مثالی از ده باکره میآورد که به وضعیّت کلیسا و ایماندارانِ مسیحی، و ملکوت آسمان در زمانهای آخر اشاره دارد.
این حکایت تمثیلی نمادین از وضعیّت کلیسای آن زمان است که به ده باکره تشبیه شده است. فهم این حکایت قطعاً برای تمام مسیحیان امروزِ جهان مهم است چون مربوط به آینده آنها به عنوان باکرۀ دانا یا نادان میباشد. بعضی چنان فرض کردهاند که گویا منظور خداوند این است که نیمی از شاگردانش وارد ملکوت خواهند شد و نیمی دیگر پادشاهی ملکوت را به میراث نخواهند برد. در این آموزه به تفصیل، بخش به بخش این حکایت مورد بررسی قرار گرفته.
ملکوت آسمان به معنی فرا رسیدن زمان جلوۀ حضور و پادشاهی خداوند است و از او با عنوان دامادی یاد شده که عروسی دارد، و آن عروس در فرهنگ کتاب مقدّسی همان کلیسای برگزیده و وفادار به نام و کلام خداوند عیسی مسیح است که همچون دختری باکره خود را به هرزگی با تفکّرات غیر نسپرده و وفادارانه در انتظار آمدن داماد خود است.
این که این واقعه در چه زمانی خواهد بود، خود خداوند اشاره دقیق به زمان آن نکرده امّا کلام پر از نشانههایی است که ما را به زمانهای پایانی میبرد. در این حکایت داماد در نیمه شب میآید و باکرهها به استقبال او میروند نه صرفاً یک باکره پس قطعاً موضوع این حکایت روحانی و خطاب به کلیسا است که از افراد بسیاری تشکیل شده است.
نکاتی که در این حکایت برجستهاند کفایت یا عدم کفایت روغن باکرههایی هست که مشعل یا چراغدان در دست دارند ؛ و بعد حرکت باکرهها. ظاهراً این گونه به نظر میآید که این چراغدانها نماد بدن مسیحیان است و روغن نماد روحالقدس؛ امّا نویسنده از بابت سؤالاتی که در ذهن خود داشته با تعمّق در کلام چنین برایش فهم گشت که این تصوّرات در کنار هم خوانایی ندارند و ناهمگون به نظر میرسند و اصلاً نقش خود باکرهها چیست؟
حالا چرا باکرهها به جای ایستادن در همان جای خود، برای دیدن داماد باید به مکانی دیگر حرکت کنند و آیا قرار نیست که داماد آنان را در همان مکانی که هستند ملاقات کند؟ نویسنده با مطرح کردن چنین پرسشهایی با هدایت روح به سراغ تعالیم خود کلام و عملکرد رسولان خداوند در عصر خویش پرداخته تا حقیقت مکتوم این آیات را بیرون بکشد.
مطلب بسیار مهمی که نویسنده در این مجال به آن پرداخته این است که زمانی که نادانان متوجّه کمی روغن خود شدند از دانایان طلب کردند که قدری روغن به آنها بدهند، حال صرف نظر از ادامۀ ماجرا چنان چه روغن را آن گونه که بعضی استنباط میکنند همان روح در نظر بگیریم، آیا میتوان پذیرفت که روحالقدس را میتوان تا اندازهای داد؟ و اصلاً آیا میشود روح را از کسی غیر از خداوند طلب کرد؟
بعضی این روغن را نماد دانش و حکمت میدانند چون نادانها از دانایان این تقاضا را کرد؟ حال چنان چه این را صحیح تصوّر کنیم آیا با صرف دانش و حکمت میتوان مورد پذیرش قرار گرفت پس چرا شیطان که حکمت و دانش بر خدای قادر مطلق و فرمانروایی او دارد از ملکوت بیرون انداخته شد؟ یا سلیمان که مردی با حکمت شناخته شد، در آخر دل خداوند از او برگشت؟ البتّه قطعاً دانایی و فهم پیش شرط لازم برای بیداری و حرکت است امّا مراد از روغن چیزی فراتر است که باکرههای نادان در نتیجۀ دانش بر نداشتن آن، برمیگردند تا آن را جمع کنند.
از آن جایی که آیات کلام داشتن و نداشتن روغن را حمل بر دانایی و نادانی باکرهها میکند نویسنده با مکاشفهای آسمانی این دریافت را برایمان به ارمغان میآورد که روغن در همه جا نشان روحالقدس نیست همان طور که آب در همه جای کتاب مقدّس به معنی کلام نیست به مانند قسمتی از آیات کتاب حزقیال که میگوید: «و اینک جلال خدای اسرائیل از طرف مشرق آمد و آواز او مثل آبهای بسیار بود و زمین از جلال او منور گردید.» حال نویسنده توضیح میدهد که این روغن چیست که عدّهای از باکرههای دانا تا فرصت داشتند، برای تاریکی شب، آن را آماده و به عنوان توشه فراهم کردند.
شگفتی دیگر این که، از آن جایی که در این حکایت مسیح در نیمۀ شب میآید، آیا شما نیز تصوّر میکنید که این نیمه شب به واقع تاریکیهای شب پیش از سپیده دم است؟ از آن جایی که حسب اوّل قرنتیان 4 : 1 خدا اسرار خود را بر وکلای اسرار خود یعنی رسولان آشکار میکند در این بخش از میانۀ کتاب، مکاشفۀ عالی دیگری باز میگردد که بلکل تفکّر ما را زیر و رو میکند.
نویسنده با احتساب پیکهای زمانی و عدم تجانس آنها با زمان واقعی این دوره، به این نتیجه رسید که چه بسا عبارت”نیمه شب”در آیه، اشاره بر دورۀ زمانی نیست بلکه در بر دارندۀ نکتهای خطیر است که آگاهی بر شرح کامل آن برای هر ایماندار مسیحی که خود را برای ملاقات با داماد حاضر میکند لازم است چون مفاهیم به کار رفته در این آیات همچون”به خواب رفتن”،”درک مفهوم روغن”و”نداشتن آن”با ملاقات با داماد رابطۀ مستقیم دارد.
در ادامۀ این بخش به یک سؤال مهم دیگر پرداخته میشود و آن این است که آیا باکرهها میتوانند در این مدّت روغن مهیّا کنند و تکلیف آنها بعد از روغن آوردن و بسته شدن در و جا ماندگی از ربودگی چیست؟ در این نوشتار به تفصیل به این امر پرداخته شده که چنان چه هر کسی که در دوران هولناک جفاها بر زمین جا بماند تکلیف او چه میشود. در آخر این آموزه نویسنده حتّی گوشۀ چشمی به قسمتی از مکاشفه دارد که اشاره به سرنوشت قوم اسرائیل و بازگشت دو نبی قوم اسرائیل یعنی موسی و ایلیا، و سرنوشت 144000 نفری که ایمان میآورند، میکند.
برای شنیدن و دریافت این کتاب به صورت صوتی، اینجا کلیک کنید.