در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به معرّفی پولیکارپ ( Polycarp )، خواهیم پرداخت.
پولیکارپ، اسقف یونانی اسمیرنا و از پدران رسولی بود که به دلیل آثارش در زمان ظهور نخستین ادبیات عقاید بنیادی مسیحیّت، به عنوان برجستهترین شخصیّت مسیحی سدۀ دوّم در بخش آسیای روم ( قسمتی از ترکیۀ کنونی ) شناخته میشود. از نظر تاریخی، او پیوندی بین عصر رسولان و پدران کلیسایی بود.
او با نوشتۀ اصلی خود، نامه به فیلیپیان و با اقتدار اخلاقی گستردهاش با فرقههای بدعتگذار مختلف مبارزه کرد از جمله برخی از گروههای گنوستیک که ادّعا میکردند نجات را منحصراً از طریق دانش مخفی خود به دست میآورند. نامه پولیکارپ به فیلیپیان حاوی فرمول بندی کلاسیکی است که در آن او استدلال گنوستیکها مبنی بر این که تجسّم خدا در مسیح، و مرگ و رستاخیز مسیح ، همگی پدیدههای خیالی و صرفاً اخلاقی یا اسطورهای بودند را، رد میکند.
مهمترین امر نحوۀ ارجاع پولیکارپ به پولس رسول، در نامۀ او به فیلیپیان است. او نه تنها مکرراً از نوشتههای پولس نقل قول میکند، بلکه همچنین تأکید میکند که پولس به عنوان یکی از اثرگذارترین شخصیّتهای کلیسای مسیحی است. این نکته باید به یاد آورده شود که در آن زمان، گنوستیکها، پولس را به عنوان یکی از مؤلّفههای اصلی خود میشمردند. پولیکارپ در جواب، پولس را به عنوان یکی از ارکان اصلی و ارزشمند کلیسای سنّتی نشان داد. به نظر میرسد که تا حدودی به دلیل اقدامات پولیکارپ، پولس رسول که مورد اختلاف بود، به عنوان یک بخش قابل قبول از سوی کلیسای سنّتی تلقّی شد. استفاده سنّتی پولیکارپ از متون پولس، یک پیشرفت مهم در الهیّات مسیحی، در تفسیر کتاب مقدّس بود.
برخی از محققان ادّعا کردهاند که ممکن است پولیکارپ در تألیف یا حتّی بر برخی از نامههای پولس تأثیر مستقیم داشته باشد. ( همچون نامههای اوّل و دوّم تیموتاؤس و تیتوس ) این نامهها دارای واژگان و سبک زبانی قرن دوّم هستند که از مشخّصههای پولیکارپ محسوب میشوند.
پولیکارپ در اواخر عمر خود به دیدار آنیستُس اسقف روم رفت تا با او در مورد برگزاری تاریخ جشن عید پاک ( ایستر ) صحبت کند بحثی که تهدیدی برای ایجاد شکاف بین روم و آسیای صغیر بود. این دو مرد نتوانستند در مورد تاریخ مشترکی که در آن جشن عید پاک برگزار شود به توافق برسند، بنابراین توافق کردند که روم و آسیای صغیر رویّههای متفاوتی را در این زمینه دنبال کنند. پولیکارپ در بازگشت به اسمیرنا توسّط کنسول روم دستگیر شد و به خاطر امتناع از انکار مسیحیّت در آتش سوخت. این واقعه در یکی از قدیمیترین مدارک مسیحی اینچنینی به نام”شهادت پولیکارپ”مورد تمجید قرار گرفته است.
هم ایرانوس در نامههای خود و هم ترتولیان در نوشتههایش میگویند که پولیکارپ شاگرد یوحنّای رسول بوده است. جروم در کتاب”دربارۀ مردان برجسته” مینویسد که پولیکارپ شاگرد یوحنّای حوّاری بود و یوحنّا او را به عنوان اسقف اسمیرنا منصوب کرده بود. پولیکارپ به همراه کلمنت رومی و ایگناتیوس انطاکیه به عنوان یکی از سه پدر اصلی رسولی در نظر گرفته میشود.
به گفته یوسبیوس، پولیکارپ ادّعا کرد که عید پاک را در 14 نیسان با یوحنّای رسول جشن گرفته است. به نظر میرسد که پولیکارپ بدعت را مسئلهای جدیتر از فساد اخلاقی میداند. پولیکارپ افراد فاسد را به توبه میخواند، امّا معلّمان دروغین را”نخست زاده شیطان”میخواند.
“یک نامه از پولیکارپ ( که از نسخهبرداری مکرّر نقل شده است. ) به نام رسالۀ پولیکارپ به فیلیپیان نام دارد. این رساله ( یا نامه ) دستورالعملهای کلی به فیلیپیان در مورد چگونگی رفتار فردی و اجتماعی میدهد. این نامه نشان میدهد که پولیکارپ با آن چه که به عهد جدید مبدّل خواهد شد، آشنا است مانند نقل قولهایی از تیموتاؤس اوّل و دوّم، افسسیان، غلاّطیان، رومیان، دوّم قرنتیان و بقیّه. پولیکارپ یکی از چندین رهبر مسیحی اوّلیّه است که به طور گسترده از عهد جدید نقل قول میکند و نوعی اعتقاد را به شکل”رسمی”آن در مورد آموزههای اوّلیّه مسیحیّت ارائه میدهد.
او به فیلیپیان به خاطر ایمانشان در میان آزار و شکنجه نوشت:”زیرا شما از نمونهای از محبّت راستین پیروی کردهاید، و به شایستگی با کسانی که در غل و زنجیر شدند به عنوان زینتهایی مناسب مقدّسان همراه شدید.
همچنین او برای تشویق آنها به انجام نیکویی چنین راهنماییشان کرد:”خودمان را از هر گونه ناراستی، طمع، پول دوستی، سخنان بد، و شهادت دروغ نگاه داریم.”
او همچنین در مورد نامۀ پولس به فیلیپیان چنین راهنمایی کرد:”او نامهای برای شما نوشت که اگر به دقّت مطالعه کنید، خواهید دید که وسیلهای برای بنای شما در ایمانی همراه با امید و پیشتر از آن در محبّت به خدا، مسیح، و همسایهمان است.”
او همچنین به خدّام توصیه کرد که”در برابر عدالت او بیعیب و نقص باشند، زیرا خدّام خدا و مسیح هستند، نه مردم. آنها نباید تهمت زن، در سخن گفتن دو روی، و یا پول پرست باشند، بلکه در همه چیز معتدل، دلسوز، کوشا باشند و بر اساس راستی خداوند گام بردارند.”
پولیکارپ همچنین فیلیپیها را از بدعتهای مختلف برحذر داشت:”زیرا هر که اعتراف نکند که عیسی مسیح در جسم آمده است، دجّال است. و هر که به شهادت صلیب اعتراف نکند از شیطان است. و هر کس که گفتههای خداوند را به شهوات خود منحرف کند و بگوید قیامت و داوری نیست، نخستزاده شیطان است.”
و در مورد والنس مرتد چنین دستور میدهد:”بنابراین، برادران، برای او ( والنس ) و همسرش بسیار اندوهگین هستم. خداوند به او توبه واقعی دهد! پس در این امر معتدل باشید و آنان را دشمن نشمرده بلکه آنان را همچون اعضای رنجور و گمراه بخوان تا تمام بدن خود را نجات دهی. زیرا با این کار خود را تقویت خواهی کرد.”