معرّفی نامۀ سنت مارتین
گردآوری : زوفا رایان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان
در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به زندگی سنت مارتین ( San Martin )، خواهیم پرداخت.
اومتولّد 316 میلادی در ساواریا ( Savaria ) از پانونیای ( Pannonia ) مجارستان – و متوفّی به تاریخ 8 نوامبر 397 میلادی در کندس ( Candes )، فرانسه میباشد.
مارتین از خانوادهای بت پرست، در سن 10 سالگی مسیحیّت را برگزید. در جوانی، او مجبور به خدمت در ارتش روم شد، امّا بعداً – به گفتۀ شاگرد و زندگی نامه نویس او سولپیسیوس سوروس ( Sulpicius Severus ) – او از امپراطور روم جولیانِ ( Julian) مرتد درخواست کرد که از خدمت ارتش آزاد شود زیرا گفته بود”من سرباز مسیح هستم، من مجاز به جنگ نیستم.”هنگامی که او متّهم به بزدلی شد، به او چنین گفته شد که در مقابل خط حمله تنها با نشان صلیب بایستد. او به زندان افتاد امّا زود آزاد شد.
داستانها حاکی از آن است که مارتین در حالی که هنوز در ارتش و در ایمان نیز نوآموز بود، شنل خود را برید تا آن را به یک گدا دهد. در آن شب، او در خواب دید که خود عیسی شنل پاره را پوشیده است. هنگامی که از خواب بیدار شد، لباس به حالت اوّلش بازگشته بود. مارتین تحت تأثیر این رؤیا و معجزه، بلافاصله آموزش دینی خود را به پایان رساند و در سن 18 سالگی غسل تعمید یافت.
پس از ترک ارتش روم، مارتین در پواتیه، تحت هدایت اسقف هیلاری پواتیه ( Hilarius of Poitiers ) ساکن شد. او در استانهای پانونیا ( Pannonia ) و ایلیریکوم ( Illyricum ) ( اکنون در شبه جزیره بالکان ) مبلغ شد و در آن جا با آریانیسم که الوهیّت مسیح را انکار میکرد، مخالفت کرد.
“آریانیسم یک آموزۀ مسیحی است که توسّط همۀ شاخههای جریان مسیحیّت بدعت تلّقی میشود. این تفکّر اوّلین بار به آریوس ( حدود 256 – 336 پس از میلاد )، شیخ کلیسایی که در اسکندریّۀ مصر موعظه و تحصیل میکرد، نسبت داده شد. الهیّات آریان معتقد است که عیسی مسیح پسر خدا است، که توسّط خدای پدر زاده شد، با این تفاوت که پسر خدا همیشه وجود نداشته بلکه پیشتر توسّط خدای پدر تولید شد. بنابراین عیسی با خدای پدر ابدی ازلی نبود، امّا با این وجود عیسی خارج از زمان وجود پیدا کرد.
الهیّات تثلیثی آریوس که بعدها توسّط آتیوس ( Aetius ) و شاگردش یونومیوس ( Eunomius ) شکلی افراطی به آن داده شد و آنوموئن ( Anomoean ) ( بیشباهت ) نامیده شد، بر عدم شباهت کامل بین پسر و پدر تأکید میکند. آریانیسم معتقد است که پسر از پدر متمایز است و بنابراین تابع او است. اصطلاح آریان از نام آریوس گرفته شده است. البتّه این آن چیزی نبود که پیروان آموزههای آریوس خود را بنامند، امّا اصطلاحی بود که توسّط بیگانگان بر آنها اطلاق میشد.”
بعدها کنستانتین کبیر اوّلین شورای نیقیّه را فرا خواند تا مبانی جزمی مسیحیّت را تعریف کند که این مبانی در جهت رد مسائل مطرح شده توسّط آریانها بودند.
هنگامی که او در ایلیریکوم بود، با غیرت بسیار در برابر آریاییها جانبداری کرد که علناً شلاق خورد و مجبور به ترک آن جا شد. پس از بازگشت از ایلیریا، با اوکسنتیوس، اسقف اعظم آریان میلان، مواجه شد که او را از شهر اخراج کرد.
اوکسنتیوس ( Auxentius ) اسقف آریانی به عنوان مخالف بزرگ اعتقاد نامه نیقیّه در غرب شناخته میشد. دکترینهای الهیّاتی او توسّط هیلاری پواتیه مورد حمله قرار گرفت، مارتین پس از اخراج توسّط آریانیها از ایلیریکوم به ایتالیا رفت، ابتدا به میلان و سپس به جزیره گالینِریا ( Gallinara )، در نزدیکی آلبنگا ( Albenga ).
مارتین که در خواب فراخوانی برای بازدید مجدّد از خانۀ خود داشت، از آلپ گذشت و از میلان به پانونیا رفت. در آن جا مادرش و چند نفر دیگر را به ایمان آورد. امّا نتوانست پدرش را به ایمان بکشاند.
در سال 360 میلادی مارتین دوباره به هیلاری در پواتیه پیوست. سپس مارتین جامعهای از صومعه نشینان را در اوّلین صومعۀ گل در لیگوژه ( Ligugé )، بنا کرد. در سال 371 میلادی او اسقف تور شد و در خارج از آن شهر صومعه دیگر، بنام مارموتیه را بنا کرد که هر زمان امکانپذیر است برای عزلت نشینی به آن جا برود.
مارتین به عنوان اسقف، مارموتیه را به مجموعۀ رهبانی بزرگی تبدیل کرد که تارکان دنیا از سراسر اروپا به آن جذب شدند و از همان جا رسولان مسیحی را به سرتاسر گُل پخش کرد. او خود مبلّغی فعّال در تورین و مناطقی بود که مسیحیّت هنوز به ندرت در آن جا شناخته شده بود. در سال 384، 385 میلادی او در درگیری دربار تریِر فرانسه شرکت کرد که در آن امپراطور رومی مگنوس ماکسیموس ( Magnus Maximus )، اسقف پریسیلیان اهل آویلای اسپانیا و پیروانش را فرا خوانده بود. اگر چه مارتین با پریسیلیانیسم، یک آموزۀ بدعتگذار که همۀ لذّتها را رها میکند، مخالف بود، او به ماکسیموس علیه کشتن بدعتگذاران و مداخله مدنی در امور کلیسایی اعتراض کرد. با این وجود پریسیلیان اعدام شد و ادامۀ دخالت مارتین در این پرونده باعث شد که او مورد بیمهری اسقفهای اسپانیایی قرار گیرد.”
“بر اساس نامههای پولس رسول، پریسیلیان ( Priscillian ) خواستار تجرّد ( اوّل قرنتیان 7 : 32 – 34 )، پرهیز از گوشت و شراب ( رومیان 14 : 21 )، پایان بردگی ( فیلیمون 16 ) و برابری زنان ( غلاّطیان 3 : 28 ) شد؛ نگاهی دقیقتر نشان میدهد که پولس همه اینها را توصیه میکند، امّا آن را حکم نمیکند.
پریسیلیان اصول پولس را که مربوط به او بود در 92 قانون ارائه کرد. همچنین او زنان را به عنوان افرادی برابر پذیرفت و به زنان مجرّد جایگاههای خدمتی داد. با این حال، بسیاری از اسقفها، که از زمان تغییر قسطنطنیّه اغلب متعلّق به طبقۀ بالایی بودند و زندگی مشابهای داشتند، زندگی زاهدانه پریسیلیان را اشتباه میدانستند. این آموزهها برای اوّلین بار در سینود ساراگوسا ( Saragusa ) در سال 380 میلادی محکوم شد.”
در هر حال در حدود 384 میلادی پریسیلیان و پیروانش توسّط اسقف ایتاکیوس ( Ithacius ) محکوم شدند و اگر چه سنت مارتین در این قضیه دخالت کرد تا امپراطور تصمیمی علیه پریسیلیان نگیرد ولی علیرغم مخالفتهای مارتین و آمبروز میلان ( Ambrose of Milan ) و اسقف رومی، سیریکیوس ( Siricius )، بعد از آن در غیاب مارتین، احکام اعدام در سال 385 میلادی اجرا شد. این احتمالاً اوّلین بار بود که یک مسیحی به خاطر ایمانش توسّط مسیحیان دیگر کشته میشد. تا آن زمان، بالاترین مجازات کلیسا تکفیر بود. از آن پس بدعتگذاران به مرگ نیز تهدید میشدند.
در مورد مارتین اخراج دیوها و معجزات و شفاهای بسیاری ذکر شده که چند نمونۀ آن ذکر میگردد.
“در همان زمان یکی از خدمتگزارانِ تترادیوس ( Tetradius )، سرکنسولِ روم گرفتار روح گشت و عواقب تیرهای گریبان گیرش شد. بنابراین از مارتین خواسته شد که برایش دست بگذارد و فرمان داده شد که خدمتگزار به نزدش آورده شود. امّا روح پلید به هیچ روی از سلولی که در آن بود قدم به پیش نمیگذاشت و به کسانی که قصد داشتند نزدیک شوند خودش را بسیار مخوف، با دندانهایی ترسناک نشان میداد. پس تترادیوس خودش را بر پاهای مرد مقدّس انداخت خواهش کرد که خود او به داخل جایی که شخص توسّط روح تسخیر شده، برود. امّا مارتین اعلان کرد که او از خانۀ بیایمانی که متبدّل نشده دیدن نخواهد کرد. در آن زمان تترادیوس هنوز با اشتباهات بیایمانان درگیر بود. بنابراین او این قول را داد که اگر ارواح پلید آن پسر را رها کنند او مسیحی خواهد گشت. پس مارتین دست بر آن پسر گذاشت و روح پلید را از او دور کرد. با دیدن این تترادیوس به خداوند عیسی ایمان آورد و به سرعت به یک نوآموز مسیحی مبدّل گشت و قدری بعد از این او تعمید یافت و دیگر همیشه مارتین را با تأثیر فوقالعادهاش در نظر میآورد که بانی نجاتش شده است.
تقریباً در همان زمانها او در نزدیکی محل سکونت خانوادهای از همان شهر، مدّت کوتاهی در ورودی آن جا توقّف کرد و گفت متوجّه روحی خبیث در حیاط آن خانه شده است. هنگامی که مارتین به او فرمان داد که از آن جا برود او یکی از اعضای خانواده را که در داخل خانه بود گرفت و آن بیچاره در خشم دندانهایش را فشرد و هر کسی را که میدید مجروح میکرد.
خانه شلوغ شده بود و اعضای خانه گیج شده بودند و مردم پا به فرار گذاشتند. مارتین خودش را در مسیر آن موجود دیوانه قرار داد و به او فرمان داد که آرام بماند. امّا هنگامی که او ادامه داد که دندانهایش را به هم بفشرد و با دهان باز تهدید میکرد که او را گاز خواهد گرفت مارتین انگشتانش را در دهان او کرد و گفت”اگر جرأت داری این کار را بکن”. امّا بعد انگار که آهن گداخته وارد دهانش شده دندانهایش را دور کرد تا با انگشتان مرد مقدّس تماس پیدا نکند و هنگامی که او با تنبیه و عذاب مجبور شد تا بدن آن شخص را رها کند با روان شدن شکم ردی تهوعآور از خود بر جای گذاشت.”
“در حالی که، به عنوان یک شخص کهنهکار، مارتین همچنان با شیطان سر و کار داشت، همچنان او الهام بخش به نوکیشان جدید بود. یک مرد جوان متعصّب در صومعۀ مارتین دچار این تصوّر شده بود که او به درجۀ خاصی از تقدّس رسیده است، یعنی که او یک قدّیس شده است. یک شب او اعلام کرد که تقدیس خواهد شد و با جامۀ سراسر سفید ظاهر خواهد شد و در واقع همان شب راهبان صدای غرش و صداهایی عجیب شنیدند و مرد جوان مغرور با جامه سفید و روشن ظاهر شد. با این حال، همان طور که معلوم شد، این جوان توسّط شیطان فریب خورده بود – هنگامی که قدّیسِ خودخوانده با اکراه در یک اتاق با سنت مارتین قرار داده شد، لباسهای سفید او ناپدید شدند و نشان دادند که آنها، همراه با تقدیس نادرست او، از شیطان هستند.
در همین حین، در اسپانیا، یکی دیگر از قدّیسهای خودخوانده به شهرت رسیده بود، حتّی توسّط یک اسقف محلی اسپانیایی مورد ستایش قرار میگرفت، و سوروس این را اضافه میکند که شیاد دیگری هم بود که خود را یحیی تعمید دهنده که دوباره برخاسته، میخوانده است. در حالی که حیلههای شیطان از دور دستها در این شارلاتانها داشت بروز میکرد، شیطان همچنان با مارتین کار میکرد.
در یک زمان، شیطان خود را به شکل مسیح به مارتین، با تاجی جواهر نشان و صندلهایی طلایی نشان داد. امّا مارتین فوراً به این حیله پی برد و به شیطان گفت بدین گونه نیست که عیسی با چنین زرق و برقی ملبس شود و او با زخمهای صلیب دوباره بر زمین ظاهر خواهد شد. هنگامی که مارتین این گفته را ادا کرد، شیطان ناپدید شد و تنها بوی بدی از خود به جای گذاشت.”
در سال ۱۴۵۳ میلادی، بقایای سنت مارتین به یک صندوق جدید که به همّت شارل هفتم فرانسه و آگنس سورِل ( Agnès Sorel ) اهدا شده بود، منتقل گشت. در طول جنگهای فرانسه کلیسای باسیلیک تور در سال ۱۵۶۲ میلادی توسّط هوگنوتهای پروتستان تخریب شد؛ آن را از تقدّس انداختند و تبدیل به اصطبل کردند. سپس سنگهای تزیینی آن بعد از احداث دو خیابان در همان محدوده در سال ۱۸۰۲ میلادی فروخته شدند تا مطمئن شوند که کلیسا دوباره ساخته نمیشود. در سال 1860 میلادی بعد از حفّاریهایی ابعاد صومعۀ سابق مشخّص شد و بعد از یافتن مقبره شروع به بازسازی آن در 1881 میلادی کردند و در سال 1925 میلادی این بنا وقف گردید.
Encyclopaedia Britannica. (2024, November 4). St. Martin of Tours. Encyclopaedia Britannica
https://www.britannica.com/biography/Saint-Martin-of-Tours
Severus, S. (1894). On the life of St. Martin (A. Roberts, Trans.). In P. Schaff & H. Wace (Eds.), Nicene and Post-Nicene Fathers: Second series (Vol. 11). Buffalo, NY: Christian Literature Publishing Co. Revised and edited for New Advent by K. Knight
https://www.newadvent.org/fathers/3501.htm
Severus, S. (n.d.). Life of Martin [Vita Martini] and other writings (A. Roberts, Trans.). Retrieved from
https://archive.org/details/sulpicius-severus-writings
Arianism. (2024, November 13).In Wikipedia
https://en.wikipedia.org/wiki/Arianism
Priscillianismus. (n.d.). Ökumenisches Heiligenlexikon. Retrieved from
https://www.heiligenlexikon.de/Glossar/Priscillianismus.html
Auxentius of Milan. (2024, November 21).In Wikipedia
https://en.wikipedia.org/wiki/Auxentius_of_Milan