عالم اموات چگونه مکانی است؟
از زمان گناه باغ عدن تا به امروز مرگ تمامی نسل بشر را فرا گرفته است و تفکّرات متعدّدی دربارۀ مرگ و عالم اموات وجود دارد. این تفکّرات در میان آیینها، مذاهب و اعتقادات مختلف متفاوت است و هر کدام از آنها بر حسب تعلیمات و آموزههای خود و یا بر حسب مواردی که سینه به سینه میان نسلهای آنها منتقل شده، تفکّرات متفاوتی ارائه میدهند و هر فرقه، تفکّر و مذهبی نظرات خاص به خود را دارند.
برخی به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند و برخی به تناسخ روح و برخی هم میگویند، فرد پس از مرگ، تا روز رستاخیز در خواب فرو میرود، و برخی نیز میگویند پس از مرگ هیچ چیز وجود نداشته و همه چیز در همین دنیا خلاصه میشود. امّا باید دید نظر کتاب مقدّس در این رابطه چیست و این که از منظر کتب مقدّس وضعیّت فرد پس از پایان زندگی بر روی زمین چه خواهد شد.
در ابتدا باید به ریشه و بنیاد مرگ بپردازیم و ببینیم که مرگ از چه زمانی و چگونه گریبانگیر نسل بشر شد!
اوّلین آیهای که در کتاب مقدّس در آن از مرگ یاد شده در کتاب پیدایش است؛ زمانی که خداوند به آدم گوشزد میکند و به او میگوید که حق خوردن از درخت معرفت نیک و بد را ندارد: «16و خداوند خدا آدم را امر فرموده، گفت: از همۀ درختان باغ بیممانعت بخور،17امّا از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری، زیرا روزی که از آن خوردی، هر آینه خواهی مرد» ( پیدایش 2 : 16 – 17 ).
دقیقاً پس از این نافرمانی آدم بود که مرگ، او و نسلش را تا به امروز فرو گرفت. تا قبل از این امر مرگی در کار نبود و پس از گناه آدم، با وجود این که میبینیم نسلهای اوّلیّۀ آدم مانند شیث و نوح، عمری طولانی داشتند، امّا آنان نیز طعم مرگ را چشیدند.
امّا پس از مرگ و پایان زندگی فرد بر روی زمین چه اتّفاقی میافتد؟ فرد به چه وضعیّتی دچار میشود؟ آیا روح او هنوز زنده است و یا این که همه چیز پس از مرگ جسم او به پایان میرسد؟ و بسیاری سؤالات از این قبیل …
کتاب مقدّس دربارۀ وضعیّت انسانها پس از مرگ میگوید که تمامی افراد پس از مرگ به عالمی به نام عالم اموات یا همان دنیای مردگان میروند:
امّا این عالم اموات چگونه مکانی است؟ آیا آن گونه که بسیاری از امّتها میپندارند برزخی است پیش از روز داوری خدا که برای نیکوکاران مکانی سرسبز و زیبا خواهد بود تا قبل از ورود به بهشت؛ و برای بدکاران مکانی برای عذاب اوّلیّه پیش از جهنّم؟ آیا مکانی است که وارد شدگان در آن تا روز داوری خدا در خواب خواهند بود؟ آیا محلّی برای انتقال روح فرد به جسمی دیگر است؟ آیا عالمی است که فرد میتواند در آن هر زمانی که بخواهد به زمین بازگردد؟
نخیر! کتاب مقدّس چنین به ما نمیآموزد؛ اینها حاصل تعالیم کاذبِ امّتها و تفکّرات و خیالپردازی ذهن انسان است.
کتاب مقدّس دنیای مردگان یا همان عالم اموات را این گونه به ما معرّفی میکند:
عالم اموات مکانی پر از سیاهی و ترس و محل دِهشَت است تا جایی که شخص از شدّت ترس دندان به دندان میساید؛ بر خلاف تفکّر بسیاری که میپندارند فرد پس از مرگ به عالمی سرسبز و نیکو و همراه با فرشتگان آسمانی خواهد بود، عالم اموات، مکان ترس و وحشت و تاریکی مطلق است که در آن، از شدّت ترس به خود خواهد لرزید و باید زمان بسیاری را در این وضعیّت سپری کند.
امّا مکان عالم اموات کجا است؟ آیا در آسمان است؟ آیا در زمین است؟ آیا مکانی خاص برای انتظار تا روز داوری خداوند است؟ اصلاً برای آن مکانی وجود دارد؟
باز هم به سراغ منبع اصلی یعنی کلام خدا میرویم و در آن برای یافتن این مکان جستجو میکنیم؛ کتاب مقدّس مکان عالم اموات را این گونه برای ما آشکار میکند.
مکان عالم اموات در زیر زمین و همچنین در زیر دریاها است؛ هر فردی که در زمین بمیرد و یا در زمین دفن شود به عالم اموات در زیر زمین خواهد رفت و هر کسی که در دریا بمیرد به زیر دریا منتقل میشود.
اشتباه نکنید این دو مکان، دو عالم مجزّا نیستند بلکه یک عالم مردگان وجود دارد؛ منظور از آیه که میگوید: «و دریا مردگانی را که در آن بودند باز داد» و یا در جایی دیگر «و زمین مردگان خود را بیرون خواهد افکند» منظور به نوع مرگ افراد است، که به همان صورتی که مردهاند و از دنیا رفتهاند برخواهند خاست و در پیشگاه تخت داوری خدا قرار خواهند گرفت.
در هر صورت مکان عالم اموات، چه برای کسانی که در زمین میمیرند و چه برای کسانی که در دریاها میمیرند جایی در اعماق زمین است و در آن جا هیچ شرایط مساعدی برای فرد مهیّا نیست، زیرا فرد تا زمان برپایی تخت داوری خدا باید در آن مکانِ پر از ترس و وحشت بماند.
آیا مردگان در مسیح به عالم اموات میروند؟
کلام خدا در این باره به ما میگوید که خداوند عیسی مسیح تاوان تمام گناهان و خطاهای ایمانداران حقیقی را پرداخته و یک بار به ازای همۀ ما طعم مرگ را چشیده و به عالم اموات رفت و از آن قیام نمود. همچنان که از پیش داوود در خصوص آن گفته: «10زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدّوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند.» ( مزامیر 16 : 10 ). و همچنین: «37لیکن آن کس که خدا او را برانگیخت، فساد را ندید» ( اعمال رسولان 13 : 37 ).
پس با توجه به این آیات، اگر مردگان در مسیح فساد و ترس را تجربه نمیکنند به کجا میروند؟
اگر بنا بر این بود که مردگان در مسیح هم عالم اموات یعنی عالم ترس و تاریکی را تجربه کنند، پس تمامی نقشۀ نجات خدا بیهوده بود و همگی باید در انتظار روز داوری خدا در ترس و تاریکی منتظر میماندیم.
در عهد عتیق زمانی که کسی از دنیا میرفت یهودیان دربارۀ او میگفتند که به آغوش ابراهیم رفته است: «باری آن فقیر بمرد و فرشتگان، او را به آغوش ابراهیم بردند و آن دولتمند نیز مرد و او را دفن کردند. پس چشمان خود را در عالم اموات گشوده، خود را در عذاب یافت، و ابراهیم را از دور و ایلعازَر را در آغوشش دید» ( لوقا 16 : 22 – 23 ).
در عهد جدید بسیاری از ایمانداران و همچنین کلیساهای پیغامی به این معتقدند، زمانی که ایمانداری میمیرد و از این دنیا میرود در خداوند میخوابد و او تا زمان برپایی تخت داوری خداوند در خواب است؛ مانند یک خواب شبانه، امّا با این تفاوت که فرد صدها سال را در خواب به سر میبرد و پس از بیداری وارد ملکوت پدر آسمانی میشود.
این آموزۀ دستهای از ایمانداران است که به استناد سخن پولس رسول دربارۀ موت و برخاستن از آن به هنگام ربودگی، گفته است: «13امّا ای برادران نمیخواهیم شما از حالت خوابیدگان بیخبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید.14زیرا اگر باور میکنیم که عیسی مرد و برخاست، به همین طور نیز خدا آنانی را که در عیسی خوابیدهاند با وی خواهد آورد.15زیرا این را به شما از کلام خدا میگوییم که، ما که زنده و تا آمدن خداوند باقی باشیم، بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست.16زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگانِ در مسیح اوّل خواهند برخاست.17آنگاه ما که زنده و باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود» ( اوّل تسالونیکیان 4 : 13 – 17 ).
و یا در جایی دیگر میگوید: «20لیکن بالفعل مسیح از مردگان برخاسته و نوبر خوابیدگان شده است» ( اوّل قرنتیان 15 : 20 ).
به استناد این آیات بسیاری از کلیساها بر این باورند که مسیحیانی که به خداوند عیسی مسیح ایمان میآورند و تاوان گناهان آنان توسّط خداوند پرداخته شده است رنگ عالم اموات را نمیبینند و تا روز داوری در خواب هستند. آیا این تعلیم درست است؟
باید گفت آنان بخشی از تعلیم این آیات، که به نرفتنِ مقدّسین به عالم اموات اشاره دارد را به درستی متوجّه شدند، امّا در مورد مابقی آن به انحراف رفتهاند؛ زیرا اگر این گونه بود کلام خدا باید به عالمی به نام، مثلاً عالم خواب نیز اشاره میکرد امّا میبینید که هیچ گونه اشارهای به عالمی مثلاً عالم خواب و یا مدّت زمان به خواب رفتن مسیحیانِ راستین نشده است و فقط اشاراتی دربارۀ خوابیدن مقدّسین شده است.
کلام خدا مکانی دیگر را به ما نشان میدهد که مقدّسین پس از مرگ جسمانی به آن جا میروند و در آن جا منتظر ملکوت خدا میمانند؛ مکانی که جدا از عالم مردگان است.
نشانی این مکان را خداوند عیسی مسیح از زبان خودش برای مقدّسینش آشکار میکند؛ آن جایی که خطاب به یکی از آن دو دزد بالای صلیب میگوید: «43عیسی به وی گفت، هر آینه به تو میگویم امروز با من در فردوس خواهی بود» ( لوقا 23 : 43 ).
فردوس به معنی ارم، بهشت، پردیس، جنان، جنت، رضوان، مینو، نعیم، باغ، بستان بوده و در زبان انگلیسی به آن بهشت ( Paradise ) میگویند.
کتاب مقدّس در خصوص مشخّصات و زوایای آن اطّلاعات بیشتری به ما نمیدهد، امّا به همین اندازه میگوید که علاوه بر عالم مردگان عالمی دیگر به نام فردوس نیز وجود دارد و مردگان و پذیرفته شدگانِ در مسیح پس از پایان عمرشان بر روی زمین به آن جا خواهند رفت.
امّا این که چرا پولس رسول به خوابیدن اشاره کرده است، باید گفت پولس به درستترین شکل این جمله را بیان کرده، زیرا اولاً اگر او به مردن مقدّسین اشاره میکرد، این تفکّر و این تعلیم داده میشد که مقدّسین هم مانند سایر مردم دنیا وارد عالم اموات شده و ترس و سیاهی و عالم تاریکی را تجربه میکنند، که این با تعالیم و گفتههای خداوند و کتب مقدّس مغایرت داشت؛ و ثانیاً او به عالمی غیر از عالم اموات اشاره داشت، پس نمیتوانست به واژههایی مانند مرگ یا موت اشاره کند، زیرا اشاره او به نقطۀ مقابل مرگ، یعنی حیات بوده؛ پس اگر از واژۀ مرگ یا موت استفاده میکرد این بدان معنی بود که هیچ فرقی بین مردگان در مسیح که گناهان آنان بخشیده شده و مردگان دنیا که در گناه و تاریکی به سر میبرند نیست.
خداوند عیسی مسیح نیز در اناجیل، خدا را خدای زندگان معرّفی میکند نه خدای مردگان:
پس زمانی که خداوند عیسی مسیح تمامی مردگان در خودش را زنده خطاب میکند و همچنین میگوید خدا، خدای زندگان است، پولس نمیبایست هیچ اشارهای به مرگ میکرد، و او از واژۀ خفتگان به جای مردگان استفاده کرد زیرا او نیز به این امر واقف بود که مقدّسین رنگِ موت را نخواهند دید و در فردوس با خداوند خواهند بود.
همچنین یوحنّای رسول از زبان خداوند در کتاب مکاشفه نیز دربارۀ شادی کردن مردگان سخن میگوید: «13و آوازی را از آسمان شنیدم که میگوید، بنویس که از کنون خوش حالند مردگانی که در خداوند میمیرند. و روح میگوید، بلی، تا از زحمات خود آرامی یابند و اعمال ایشان از عقب ایشان میرسد» ( مکاشفه 14 : 13 ).
چگونه ممکن است مردگانی که به عالم اموات رفتهاند شادمان باشند؟ تصویری که کلام خدا از عالم اموات به ما نشان میدهد، فقط ترس، دهشت، سیاهی، تاریکی و دندان به دندان ساییدن است؛ امّا این آیه میگوید مردگان شادمانند! پس این مکان همان مکانی نیست که مردگان سایر امّتها به آن جا میروند بلکه همان فردوس خداوند است.
از سویی دیگر خداوند عیسی مسیح در حضور شاگردانش میفرماید: «2در خانۀ پدر من منزل بسیار است والاّ به شما میگفتم. میروم تا برای شما مکانی حاضر کنم،3و اگر بروم و از برای شما مکانی حاضر کنم، باز میآیم و شما را برداشته با خود خواهم برد تا جایی که من میباشم شما نیز باشید» ( یوحنّا 14 : 2 – 3 ).
این مکانی که خداوند به آن اشاره کرده کجا است؟ بسیاری میگویند او از قدسالاقداس آسمانی سخن میگوید؛ امّا این تعلیم به دلایل محکمی اشتباه است؛ زیرا قدسالاقداس و تخت رحمت خدا فقط جایگاه کاهنان است و عیسی مسیح تنها کاهن اعظم در قدسالاقداس آسمانی است و نیز او به مکانهای متعدّد اشاره کرده: «در خانۀ پدر من منزل بسیار است.»
در عهد عتیق و در خیمۀ اجتماع و همچنین در عهد جدید در آسمان فقط یک مکان برای حضور کاهن وجود دارد و آن مکان قدسالاقداس است؛ قدسالاقداس مکانهای متعدّد نیست بلکه یک مکان است که فقط کاهن اعظم حق ورود به آن را دارد، پس این منزل که خداوند عیسی مسیح از آن سخن میگوید نباید جایی به غیر از فردوس آسمانی باشد.
در این نوشتار کوتاه تا به این اندازه گفته شد که شما خوانندۀ عزیز از زوایای مختلف با مرگ و عالم اموات و فردوس خداوند تا حدودی آشنا شوید؛ امّا لازم دانستم تا یک نکته مهم را در پایان یادآوری کنم.
خداوند کلمه است و در هر گفتار او باید تعمّق و تفکّر بسیار نمود و به راحتی از آن نگذشت؛ زمانی که خداوند سخنی میگوید و به موضوعی اشاره میکند و اوج یک نکته را بیان میدارد که چشم انسان آن را ندیده است، باید دانست که آن موضوع یا آن مکان در بالاترین حدِ تصوّر انسان قرار دارد، تا به حدی که وصف آن برای بشر ناممکن است؛ مانند زمانی که در کتاب پیدایش در پایان هر روز ( دوره ) خلقت خداوند از کلمۀ”نیکو”استفاده میکند: «31و خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیکو بود. و شام بود و صبح بود، روز ششم» ( پیدایش 1 :31 ).
پس زمانی که خدا از کلمۀ نیکو استفاده میکند و از نظر او که بزرگترین، فهیمترین و قدرتمندترین شخص آسمان و زمین است چیزی نیکو به نظر میرسد، آن مورد ورای فهم و درک بشری است، در حدی که تصوّرش هم برای انسانها ممکن نمیباشد.
حال خداوند عالم اموات را مکانی پر از ترس و سیاهی و دهشت معرّفی میکند و برای این که مقدّسینش به آن جا نروند خودش دست به کار میشود و به زمین میآید و برای نجات مردم دنیا اقدام میکند؛ پس این را بدانید که این ترس و سیاهی و وحشت دور از تصوّر بشر است، یعنی ترسی که هیچ فردی تا قبل از رفتن به آن جا آن را تجربه نکرده است. لذا ماندن در مسیح تا به انتها، تنها راه نجات و حیاتی دوباره است.