یکی دیگر از طرق ارتباطی خداوند که دیدنی و محسوس است، توسّط فرشتگان میباشد. فرشتگان ساکنان آسمان و روحهای خدمتگزار خدا میباشند. در عهد عتیق بیش از 100 بار و در عهد جدید بیش از 165 بار در خصوص فرشتگان صحبت شده است. فرشته در زبانهای عبری و یونانی، یک مفهوم دارد و به معنی”پیامآور”است. به پیامآور، رسول نیز گفته میشود. تنها با توجّه به معنی آیه و از محتوای متن است که میتوان فهمید منظور از پیامآور، انسان است یا فرشته.
فرشتگان، فاقد جسم مادی زمینی هستند و در کتاب مقدّس از آنها به بادها و یا روحها تعبیر شده است: «7و در حق فرشتگان ميگويد كه فرشتگان خود را بادها ميگرداند و خادمان خود را شعلة آتش» ( عبرانیان 1 : 7 ).
فرشتگان غالباً در ارتباط با انسانها خود را به شکل جسمانی ظاهر کرده و میکنند، هر چند جنسیّت ( مرد و زن ) در خصوص فرشتگان بیمعنی است، امّا همیشه به شکل مردان ظاهر شدهاند، مانند: دو فرشتهای که به سمت سدوم فرستاده شده بودند ( پیدایش 19 : 1 – 16 ). یوحنّا شهادت میدهد که آن دو مرد که در لباس درخشنده در قبرِ عیسی بر شاگردان آشکار شدند، فرشته بودند: «12دو فرشته را كه لباس سفيد در بر داشتند، يكي به طرف سر و ديگري به جانب قدم، در جايي كه بدن عيسي گذارده بود، نشسته ديد» ( یوحنّا 20 : 12 ).
فرشتگان دارای دانش و حکمت فراوانی هستند، خداوند عیسی میفرماید: «36امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطّلاع ندارد، حتّی ملائكه آسمان جز پدر من و بس» ( متّی 24 : 36 ). که شهادتی بر دانش زیاد فرشتگان است. و نیز در کتاب حزقیال نبی در وصف شیطان که یکی از فرشتگان آسمان است مکتوب است که: «12… تو خاتم كمال و مملوِ حكمت و كاملِ جمال هستي» ( حزقیال 28 : 12 ).
کتاب مقدّس به فرشتگان، پسران خدا نیز میگوید: «6و روزي واقع شد كه پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند و شيطان نيز در ميان ايشان آمد» ( ایّوب 1 : 6 )، و ایضاً «7هنگامي كه ستارگان صبح با هم ترنّم نمودند و جميع پسران خدا آواز شادماني دادند» ( ایّوب 38 : 7 )؟
فرشتگان را در آسمان رئیسی است. اصطلاح رئیس فرشتگان در کتاب مقدّس، دو بار ذکر شده است: «16زيرا خود خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسيح اوّل خواهند برخاست» ( اوّل تسالونیکیان ۴ : ۱۶ )، میکائیل رئیس فرشتگان است، چنان که کتاب مقدّس اشاره میکند، او دارای فرشتگانی میباشد و رئیس قوم اسرائیل نیز شمرده شده است: «9امّا ميكائيل، رئيس ملائكه چون دربارة جسد موسي با ابليس منازعه ميكرد، جرأت ننمود كه حكم افترا بر او بزند بلكه گفت: خداوند تو را توبيخ فرمايد» ( یهودا 1 : ۹ ).
فرشتگان چهرهها و شکلهای گوناگون و نیز نامهای متفاوت از یک دیگر دارند، دارای شخصیّت و خلق و خوی خاصِ به خود میباشند، دارای وظایف و خدمتهای مختلفی در آسمان هستند، دارای قدرت تصمیم گیری و انتخاب هستند، از این روی بود که ابلیس سقوط کرد و حدود یک سوّم از فرشتگان آسمان نیز با اختیار خود با او خطا کردند و از جایگاههای آسمانی خود سقوط نمودند: «6و فرشتگاني را كه رياست خود را حفظ نكردند بلكه مسكن حقيقي خود را ترك نمودند، در زنجيرهاي ابدي در تحت ظلمت به جهت قصاص يومِ عظيم نگاه داشته است» ( یهودا 1 : 6 ). به این گروه از فرشتگان، روحهای شریر، روحهای بد، دیو و … گفته میشود.
در زیر تنها به چند نمونه از فرشتگان اشاره میشود:
برخی از فرشتگان را”کرّوبی”( محافظ و ندیم ) میگویند، کرّوبیان فرشتگان محافظ و خدمتگزار هستند: «24پس آدم را بيرون كرد و به طرف شرقى باغ عدن، كروبيان را مسكن داد و شمشير آتشبارى را كه به هر سو گردش مىكرد تا طريق درخت حيات را محافظت كند» ( پیدایش 3 : 24 ). کرّوبیان فرشتگانی هستند بالدار: «20و كروبيان بالهاي خود را بر زیر آن پهن كنند و تخت رحمت را به بالهاي خود بپوشانند و رويهاي ايشان به سوي يك ديگر باشد و رويهاي كروبيان به طرف تخت رحمت باشد» ( خروج 25 : 20 ).
برخی از فرشتگان نیز هستند که به آنها”سرافین”( سوزان، آتشین ) میگویند، سرافین در بالای تخت خداوند ایستاده و آمادة خدمت به او هستند، سرافین به شکل انسان و با شش بال ظاهر میشوند، سرافین از سرایندگان قدّوسیّت و جلال خداوند میباشند و کسانی را که در موقعیّت حضور در جلو تخت خداوند قرار میگیرند را حمایت و تقویّت کرده و گناهان آنان را با اخگر آتشین میسوزانند. «2و سرافين بالاي آن ايستاده بودند كه هر يك از آنها شش بال داشت و با دو از آنها روي خود را ميپوشانيد و با دو پايهاي خود را ميپوشانيد و با دو پرواز مينمود … 5پس گفتم: واي بر من كه هلاك شدهام زيرا كه مرد ناپاك لب هستم و در ميان قوم ناپاك لب ساكنم و چشمانم يهوه صبايوت پادشاه را ديده است.6آنگاه يكي از سرافين نزد من پريد و در دست خود اخگري كه با انبر از روي مذبح گرفته بود، داشت.7و آن را بر دهانم گذارده، گفت كه اينك اين لبهايت را لمس كرده است و عصيانت رفع شده و گناهت كفّاره گشته است» ( اشعیا 6 : 2 – 7 ). این نام تنها در کتاب اشعیا باب 6 آیات 2 و 6 آمده است.
و برخی فرشتگان نیز هستند که تماماً به شکل انسانی و بدون بال آشکار میشوند؛ مانند دو فرشتهای که به سمت سدوم برای نابودی آن شهر فرستاده شده بودند و مردم آن شهر آنان را دو جوان زیبا پنداشتند: «1و وقت عصر، آن دو فرشته وارد سدوم شدند، …15و هنگام طلوع فجر آن دو فرشته، لوط را شتابانیده، گفتند: برخیز و زن خود را با این دو دختر که حاضرند بردار، مبادا در گناه شهر هلاک شوی.16و چون تأخیر مینمود، آن مردان دست او و دست زنش و دست هر دو دخترش را گرفتند، چون که خداوند بر وی شفقّت نمود و او را بیرون آورده، در خارج شهر گذاشتند» ( پیدایش 19 : 1 – 16 ).
خداوند بارها با انسانها از طریق فرشتگانش ارتباط برقرار نموده:
چه برای تنبیه خطاکاران مانند زمانی که فرشتگانش را برای کمک به الیشع میفرستد و سپاهیان دشمن را به دست او اسیر میسازد: «…17و اَليشَع دعا كرده، گفت: اي خداوند چشمان او را بگشا تا ببيند. پس خداوند چشمان خادم را گشود و او ديد كه اينك كوههاي اطراف اليشع از سواران و ارّابههاي آتشين پر است …» ( دوّم پادشاهان 6 : 8 – 23 ).
چه برای حفاظت از مقدّسین مانند وقتی که فرشتهای را برای بستن دهان شیران به جهت حفاظت از جان دانیال مأمور میکند: «22آنگاه دانيال به پادشاه جواب داد كه اي پادشاه تا به ابد زنده باش!23خداي من فرشتۀ خود را فرستاده، دهان شيران را بست تا به من ضرري نرسانند چون كه به حضور وي در من گناهي يافت نشد و هم در حضور تو اي پادشاه تقصيري نورزيده بودم» ( دانیال 6 : 22 – 23 ).
و چه زمانی که پیغامی برای شخصی میخواهد بفرستد مانند ظاهر شدن جبرائیل بر مریم: «26و در ماه ششم جبرائيل فرشته از جانب خدا به بلدي از جليل كه ناصره نام داشت، فرستاده شد.27نزد باكرهاي نامزد مردي مسمّي به يوسف از خاندان داوود و نام آن باكره مريم بود.28پس فرشته نزد او داخل شده، گفت: سلام بر تو اي نعمت رسيده، خداوند با تو است و تو در ميان زنان مبارك هستي» ( لوقا 1 : 26 – 28 ).
در خصوص این آیه و تعلیمات داده شده در خصوص آن، اکثرا” برای ارائۀ استنادِ یهودا به منازعه بین میکائیل با ابلیس، آن را به کتاب زکریّا باب 3 اشاره و ارجاع داده اند. یقیناً در صحّت گفتۀ یهودا، جای شکی نیست امّا برای تأیید گفتۀ او، استناد به کتاب زکریّا باب 3 قطعاً اشتباه است. رؤیای مکتوب در زکریّا باب 3 کاملاً به موضوع دیگری میپردازد و اسرار دیگری را بیان میدارد نه منازعۀ میکائیل با ابلیس بر سر جسد موسی.
«1و یهُوشَعْ رئیس کهنه را به من نشان داد که به حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود و شیطان به دست راست وی ایستاده، تا با او مخاصمه نماید.2و خداوند به شیطان گفت: ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید! خداوند که اورشلیم را برگزیده است تو را نهیب نماید. آیا این نیم سوزی نیست که از میان آتش ربوده شده است؟3و یهُوشعْ به لباس پلید ملبّس بود و به حضور فرشته ایستاده بود.4و آنانی را که به حضور وی ایستاده بودند خطاب کرده، گفت: لباس پلید را از برش بیرون کنید. و او را گفت: ببین عصیانت را از تو بیرون کردم و لباس فاخر به تو پوشانیدم.
5و من گفتم که عمامۀ طاهر بر سرش بگذارند. پس عمامۀ طاهر بر سرش گذاردند و او را به لباس پوشانیدند و فرشتة خداوند ایستاده بود.6و فرشتۀ خداوند یهُوشَعْ را اعلام نموده، گفت،7یهوه صوااُت چنین میفرماید: اگر به طریقهای من سلوک نمایی و ودیعت مرا نگاه داری تو نیز خانۀ مرا داوری خواهی نمود و صحنهای مرا محافظت خواهی کرد و تو را در میان آنانی که نزد من میایستند بار خواهم داد.
8پس ای یهُوشَعْ رئیس کَهَنه بشنو تو و رفقایت که به حضور تو مینشینند، زیرا که ایشان مردان علامت هستند. بشنوید، زیرا که اینک من بنده خود شاخه را خواهم آورد.9و همانا آن سنگی که به حضور یهُوشَع میگذارم، بر یک سنگ هفت چشم میباشد. اینک یهوه صوااُت میگوید که من نقش آن را رقم خواهم کرد و عصیان این زمین را در یک روز رفع خواهم نمود.10و یهوه صوااُت میگوید که هر کدام از شما همسایۀ خود را زیر مَوْ و زیر انجیر خویش دعوت خواهید نمود» ( زکریّا 3 : 1 – 10 ).
به آیۀ 1 دقّت کنید! «یهُوشَعْ رئیس کهنه»؛ این یهوشع، رئیس کهنه است، او کاهن خدای تعالی است، نه رئیس فرشتگان آسمان. رئیس فرشتگان آسمان، میکائیل است. یهوشع شخصی به غیر از میکائیل است. خود یهودا اعلام میدارد که «میکائیل، رئیس ملائکه» است. در رؤیای دانیال جبرائیل اعلام میکند که میکائیل یکی از رؤسای اوّلین است: «13امّا رئیس مملکت فارس بیست و یک روز با من مقاومت نمود و میکائیل که یکی از رؤسای اوّلین است به اعانت من آمد و من در آن جا نزد پادشاهان فارس ماندم» ( دانیال 10 : 13 ). در رده بندی نظامی، رئیس اوّل یعنی بالاترین مقام نظامی پس از فرماندۀ کل قوا ( خدا ) است. میکائیل یکی از این رؤسای اوّلین است.
او نمیتواند در عین حال رئیس کهنه نیز باشد، این با طریق خدا مغایرت دارد. خداوند وقتی قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورد، یک سبطِ اسرائیل ( لاویان ) را جدا ساخت و به آنها خدمت کهانتی داد، و هارون برادر موسی را رئیس کاهنان نمود. لاویان میبایست در خدمت مذبح میبودند و از هر کار دیگری معاف بودند.
«24این است قانون لاویان که از بیست و پنج ساله و بالاتر داخل شوند تا در کار خیمۀ اجتماع مشغول خدمت بشوند.25و از پنجاه ساله از کار خدمت باز ایستند، و بعد از آن خدمت نکنند.26لیکن با برادران خود در خیمۀ اجتماع به نگاهبانی نمودن مشغول شوند و خدمتی دیگر نکنند. بدین طور با لاویان دربارۀ ودیعت ایشان عمل نما» ( اعداد 8 : 24 – 26 ).
رئیس ملائکه، نمیتواند رئیس کهنه نیز باشد. یک فرماندۀ نظامی اجازۀ پوشیدن رخت کهانت را ندارد؛ همان طور که موسی نیز این اجازه را نیافت و ریاست کاهنان به برادرش هارون رسید.
امّا با تمام این تفاصیل یک نکتۀ بسیار مهم دیگر نیز قابل توجّه میباشد! هیچگاه در کتاب مقدّس دیده نشده که فرشتهای عنوان ریاست کهنه و یا حتّی عضوی از کهنه، در زمین باشد. آسمان و فرشتگان حکایت خودش را دارد و زمین و انسان حکایت دیگری. رئیس کهنۀ زمینی حتماً میبایست انسان باشد چنان که نویسندة رسالة عبرانیان شهادت میدهد: «1زیرا که هر رئیس کَهَنه از میان آدمیان گرفته شده، برای آدمیان مقرّر میشود در امور الهی تا هدایا و قربانیها برای گناهان بگذراند» ( عبرانیان 5 : 1 ).
گناه در زمین شد و فدیۀ گناهان در زمین داده شد و نجات برای نسل آدم است لذا کهانت و رئیس کهنه تنها در ارتباط با نسل آدم برقرار است. امّا یهودا در ارتباط با فرشتگانی که گناه ورزیدند و جایگاه خود را در آسمان حفظ نکردند و سقوط کردند، میفرماید: «6و فرشتگانی را که ریاست خود را حفظ نکردند بلکه مسکن حقیقی خود را ترک نمودند، در زنجیرهای ابدی در تحت ظلمت به جهت قصاص یومِ عظیم نگاه داشته است» ( یهودا 1 : 6 ). برای فرشتگان فدیه دهندة گناهی نیست، آنان برای هلاکت مقرّر شدهاند، لذا برای آنان کهانت و رئیس کهنهای هرگز نبوده.
«1و یهُوشَعْ رئیس کهنه را به من نشان داد که به حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود و شیطان به دست راست وی ایستاده، تا با او مخاصمه نماید.2و خداوند به شیطان گفت: ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید! خداوند که اورشلیم را برگزیده است تو را نهیب نماید. آیا این نیم سوزی نیست که از میان آتش ربوده شده است؟3و یهُوشعْ به لباس پلید ملبّس بود و به حضور فرشته ایستاده بود.4و آنانی را که به حضور وی ایستاده بودند خطاب کرده، گفت: لباس پلید را از برش بیرون کنید. و او را گفت: ببین عصیانت را از تو بیرون کردم و لباس فاخر به تو پوشانیدم.
5و من گفتم که عمامۀ طاهر بر سرش بگذارند. پس عمامۀ طاهر بر سرش گذاردند و او را به لباس پوشانیدند و فرشتۀ خداوند ایستاده بود.6و فرشتۀ خداوند یهُوشَعْ را اعلام نموده، گفت،7یهوه صوااُت چنین میفرماید: اگر به طریقهای من سلوک نمایی و ودیعت مرا نگاه داری تو نیز خانۀ مرا داوری خواهی نمود و صحنهای مرا محافظت خواهی کرد و تو را در میان آنانی که نزد من میایستند بار خواهم داد.
8پس ای یهُوشَعْ رئیس کَهَنه بشنو تو و رفقایت که به حضور تو مینشینند، زیرا که ایشان مردان علامت هستند. بشنوید، زیرا که اینک من بنده خود شاخه را خواهم آورد.9و همانا آن سنگی که به حضور یهُوشَع میگذارم، بر یک سنگ هفت چشم میباشد. اینک یهوه صوااُت میگوید که من نقش آن را رقم خواهم کرد و عصیان این زمین را در یک روز رفع خواهم نمود.10و یهوه صوااُت میگوید که هر کدام از شما همسایۀ خود را زیر مَوْ و زیر انجیر خویش دعوت خواهید نمود» ( زکریّا 3 : 1 – 10 ).
در رؤیای زکریّا این یهوشع رئیس کهنه، میکائیل و یا هیچ فرشتۀ دیگری نیست، او یک شخص در کالبد انسانی است، در این رؤیا یهوشع، رئیس کهنه در حضور فرشتۀ خداوند ایستاده و شیطان در کنار دست او با او در حال منازعه است: «1و یهُوشَعْ رئیس کهنه را به من نشان داد که به حضور فرشتۀ خداوند ایستاده بود و شیطان به دست راست وی ایستاده، تا با او مخاصمه نماید.» در این آیه آسمان و زمین را پیوسته میبینیم، یعنی فرشتۀ خداوند و ابلیس که فرشته و آسمانی هستند با یهوشع که رئیس کهنه و انسان است با هم دیده میشوند، پس نتیجه گرفته میشود که این یهوشع جایگاه کهانتش در آسمان است. او متوسّط بین آسمان و زمین است. او وظیفة کهانتی خود را در خیمۀ آسمان ادا میکند، نه مانند یک کاهن در خیمۀ زمینی.
در آسمان فقط یک کاهن اعظم داریم که کار گذراندن فدیه را به عهده دارد، او از ازل بوده و تا به ابد خواهد بود. او کسی است که به خون خودش فدیۀ ابدی را به مکان اقدس آسمان گذرانده است: «11لیکن مسیح چون ظاهر شد تا رئیس کهنۀ نعمتهای آینده باشد، به خیمۀ بزرگتر و کاملتر و ناساخته شده به دست، یعنی که از این خلقت نیست،12و نه به خون بزها و گوسالهها، بلکه به خون خود، یک مرتبه فقط به مکان اقدس داخل شد و فدیۀ ابدی را یافت» ( عبرانیان 9 : 11 – 12 ).
پس چرا او ( رئیس کهنه ) با نام یهوشع معرّفی شده؟ عیسی ( به عبری یَشُوعا )؛ در گویش عبری او را یشوع، یسوع، یوشع، یهوشوع و یهوشع نیز میخوانند. این نام حقیقی او است، نامی به دور از هر ایهامی. در کمال تعجّب! در این رؤیا وقتی به نقش کهانتی خداوند عیسی مسیح اشاره دارد او را با نام حقیقیاش که در آینده مشهور خواهد شد معرّفی میکند.
این یهوشع، رئیس کهنه، خود خداوند عیسی مسیح است که در این رؤیا به او از زاویۀ جایگاه کهانتیاش در آسمان نگاه شده. او در این رؤیا رئیس کهنۀ آسمانی است. رؤیا به نقش و جایگاه و عملکرد خداوند عیسی مسیح به عنوان تنها کاهن اعظم خدای تعالی نگاه میکند. با دقّت در آیات بعدی این مهم بیشتر آشکار میشود.
حال در آیۀ 1 شاهد مخاصمۀ ابلیس با یهوشع هستیم. او ( ابلیس ) از ابتدا و همیشه با یهوشع ( عیسی ) سر نزاع داشت. او ( ابلیس ) در آسمان بر علیۀ خداوند کودتا نمود، ولی شکست خورد و سقوط کرد. او همان درخت معرفت نیک و بد که ثمرهاش مرگ است، در باغ عدن بر ضد درخت حیات ( عیسی ) که حیات بخش بود منازعه داشت.
او ( ابلیس ) در نماد قائن، پسرِ نامشروع، با عیسی در نماد هابیل، پسرِ مشروع نزاع داشت. او در تمام طول تاریخ بشری، همیشه با عیسی در حال تضاد و نزاع بود و در انتها نیز همه چیز با نزاع و مجادلۀ او به پایان میرسد. این رؤیا به زکریّا از این مهم خبر میدهد.
به آیۀ 2 دقّت کنید، چه قدر در این آیات مسیح آشکارا معرّفی میگردد! «2و خداوند به شیطان گفت: ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید! خداوند که اورشلیم را برگزیده است تو را نهیب نماید. …» از آیۀ 1 سه فرد دیده میشود: یهوشع، رئیس کهنه ( عیسی در نقش کاهن خدای تعالی )، فرشتۀ خداوند ( خدا به شکل فرشته – فرشتۀ خداوند ) و ابلیس ( مدّعی )، پس تمام مکالمات حول محور این سه تن است.
حال خداوندی که به شیطان گفت: «ای شیطان خداوند تو را نهیب نماید!» نمیتواند فرشتۀ خداوند که آن جا حضور دارد باشد، چون خداوندِ نهیب دهنده ( خدا )، همان فرشتۀ خداوند است که همیشه در عهد عتیق دیده شده. پس این متکلّم به نام خداوند، همانی است که وقتی وارد اورشلیم شد جماعت بسیاری برای استقبالش رفتند، فریاد میزدند: «38و میگفتند: مبارک باد آن پادشاهی که میآید به نام خداوند؛ سلامتی در آسمان و جلال در اعلی علیّین باد» ( لوقا 19 : 38 ). این خود یهوشع ( عیسی ) رئیس کهنه بود که ابلیس را مخاطب قرار داد.
میبینیم که در ادامۀ آیۀ 1 یهوشع با عنوان خداوند نیز معرّفی شده. چرا؟ چون یهوشع علاوه بر سِمَتِ کهانتی، خداوند نیز بود؛ یا به عبارت صحیحتر این خود یهوشع ( خداوند عیسی مسیح ) است که متوسّط بین انسان و خدا و فدیه دهندۀ گناهان بشر به عنوان تنها کاهن خدای تعالی در آسمان است. شاهدیم که در آیۀ 2 سریعاً رؤیا به ذات خداوندی یهوشع، رئیس کهنه نیز اشاره میکند. حال چرا خودش مستقیماً ابلیس را نهیب نداد؟! زیرا او در نقش رئیس کهنه ( در ارتباط با انسان ) برای خدمت کهانتی آن جا ایستاده است، و نهیب تنها در حیطۀ جایگاه خداوندی است. مسیح وقتی بر روی زمین به عنوان خداوند بود، ابلیس و شریران را نهیب میداد، امّا در این رؤیا او در نقش رئیس کهنه ایستاده است. این نیز گواهی دیگر است که یهوشع، رئیس کهنه خود خداوند عیسی مسیح است، نه میکائیل.
به ادامۀ آیه توجّه کنید: «آیا این نیم سوزی نیست که از میان آتش ربوده شده است؟» این را یهوشع به ابلیس میگوید. کدام”نیم سوزی؟”نیم سوزی از سوختن میآید، یعنی در آتش قرار دادن و سوزاندن، نیم سوزی به معنی آن چه از مذبح زمینی برگرفته شده و به آسمان ربوده شده است. اساساً”سوختنی”به هدیه و قربانیای اطلاق میشود که بر روی مذبح برای خداوند گذرانده و مقبول میگردد، است.
حال این جا یک مذبح آسمانی است، نه آن مذبحی که بر زمین برقرار بود، در مذبح آسمانی فقط یک بار و برای همیشه فدیۀ آمرزش گناهان بشر به خون پسر یگانۀ خدا، برّۀ بیعیب خدا، خداوند عیسی مسیح گذرانده شد؛ یک واسط بین خدا و انسان، خداوندی به شباهت انسانی. پس این نیم سوز نه فرشتۀ خداوند میتواند باشد و نه ابلیسِ مدّعی که آن نیم سوز را از آنِ خود میدانسته. ابلیس خود را صاحب موت و عالم اموات میدانست و برای بردن جسد قربانی بیعیب خدا ( عیسی مسیح ) در آن جا مدّعی بود. چرا؟ چون مسیح برای گناهان بشر گناهکار شد و مصلوب گردید. هر گناهکاری متعلّق به ابلیس است و او مدّعی مال خود بود.
حال یهوشع به ابلیس میگوید: «آیا این نیم سوزی نیست که از میان آتش ربوده شده است؟» یعنی این یک نیم سوز است، این هلاک نشد و به عالم اموات سپرده نشده! این یک نیم سوز است!”این از میان آتش ربوده شده”این تنها قربانی پذیرفتۀ خدا است، این متعلّق به خدا است، پس خود خدا تو را نهیب ( دور باد ) دهد. اوه! این رؤیا واقعاً زیبا است! این نیم سوز در آن جا که بود؟ کس دیگری نیز در این رؤیا دیده و معرّفی نشده! فقط در آن جا یهوشع، رئیس کهنه که همان خداوند عیسی مسیح است، بوده که تمام نشانههای آن نیم سوز را دارد. بله، او داشت به خودش اشاره میکرد به عنوان نیم سوزی که از میان آتش ربوده شده است.
این نیز گواهی دیگر است که این رؤیا مربوط به نزاع کاهن خدای تعالی ( عیسی – یهوشع ) با ابلیس، بر سر جسد برّۀ بیعیب خدا، فدیۀ ابدی گناهان بشر ( خداوند عیسی مسیح ) است، نه نزاع میان میکائیل و ابلیس بر سر جسد موسی. آیات بعدی نیز پیوسته به این مهم اشاره دارد.
«3و یهُوشعْ به لباس پلید ملبّس بود و به حضور فرشته ایستاده بود.» پلید، به معنی چرکین و گناه آلود است. اگر او تنها یک رئیس کهنۀ آسمانی بود، نمیتوانست لباس ناپاک و گناه آلود بر تن میداشت! پس چرا لباس او گناه آلود بود؟ حال که شخصیّت یهوشع، رئیس کهنه کاملاً آشکار شد، میدانید که او همان برّۀ بیعیب خدا و فدیۀ ابدی گناهان بشر است که برای نجات جهان فرستاده شد. خداوند عیسی مسیح هم فدیۀ ابدی خدا برای آمرزش گناهان جهان بود و هم این که اینک به عنوان کاهن اعظم خدای تعالی در آسمان در حال فدیه دادن گناهان بشر است. او که گناهی نداشت به خاطر نجات جهان از اسارت شیطان و گناه، تمام گناهان ما را به خود گرفت و گناهکار شد، لذا هنگام فدیۀ گناهان ما بر روی صلیب، او نیز به غایت گناهکار شد. این زمانی است که رؤیا میگوید یهوشع به لباس پلید ملبّس بود.
«4و آنانی را که به حضور وی ایستاده بودند خطاب کرده، گفت: لباس پلید را از برش بیرون کنید. و او را گفت: ببین عصیانت را از تو بیرون کردم و لباس فاخر به تو پوشانیدم.» این دیگر فرشتۀ خداوند است که سخن میگوید. او ( یهوشع ) که برای گناهان جهان فدیه شد و تمام گناهان را بر خود گرفت و گناهکار شد، عمل او مورد پذیرش خدا قرار گرفت و از مذبح برگرفته شد، و همان گونه که از پیش اعلام شده بود جسد او در عالم اموات نماند و رستاخیز نمود و به آسمان ربوده شد: «10زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدّوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را بیند» ( مزامیر16 : 10 ).
سپس به او لباس فاخری پوشانده شد. لباس نو حکایت از خدمتی نو دارد. لباس فاخر در عهد عتیق بر تن کاهنان میشد، این لباس فاخر همان لباس کهانت آسمانی او است.«5و من گفتم که عمامۀ طاهر بر سرش بگذارند. پس عمامۀ طاهر بر سرش گذاردند و او را به لباس پوشانیدند و فرشتۀ خداوند ایستاده بود.» عمامه یا همان دستارِ بر سر، معمولاً کسانی بر سر میگذارند که نسبت به قوم حکم شیخوخیّتی دارند و تصمیم گیرنده و حکم و فتوا صادر کننده هستند.
عمامۀ طاهر ( سفید ) که نماد بیگناهی و عدالت ابدی است که بر سر یهوشع گذاشته شد، گویای این میباشد که او تنها کسی است که عادل میباشد و میتواند به عنوان کاهن اعظم خدای تعالی بسیاری را عادل بگرداند. این نشان ویژۀ ریاست کهانتی او است، این فقط بر سر رئیس کهنۀ آسمانی گذاشته شده است.
در آیۀ بعدی خدا این اختیار را به او عطا میکند و این را اعلام میدارد: «6و فرشتۀ خداوند یهُوشَعْ را اعلام نموده، گفت،7یهوه صوااُت چنین میفرماید: اگر به طریقهای من سلوک نمایی و ودیعت مرا نگاه داری تو نیز خانه مرا داوری خواهی نمود و صحنهای مرا محافظت خواهی کرد و تو را در میان آنانی که نزد من میایستند بار خواهم داد.» تنها کسی که در آسمان و زمین این اختیار به او داده شده فقط خداوندمان عیسی مسیح است: «35پدر پسر را محبّت مینماید و همه چیز را به دست او سپرده است.36آن که به پسر ایمان آورده باشد، حیات جاودانی دارد و آن که به پسر ایمان نیاورد حیات را نخواهد دید، بلکه غضب خدا بر او میماند» ( یوحنّا 3 : 35 – 36 ).
این کسانی که در حضور خدا میایستند، آنانی هستند که به مسیح ایمان میآورند و در او نشانده میشوند، لذا خدا اعلام میدارد که هر کسی که در او نشانده شود برای او ثمر خواهد آورد و میوه خواهد داد. خود مسیح نیز در زمانی که بر زمین بود این وعدۀ پدر را به شاگردان گوشزد کرده بود: «7اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، آن چه خواهید بطلبید که برای شما خواهد شد.8جلال پدر من آشکارا میشود به این که میوۀ بسیار بیاورید و شاگرد من بشوید» ( یوحنّا 15 : 7 – 8 ).
«8پس ای یهُوشَعْ رئیس کهنه بشنو تو و رفقایت که به حضور تو مینشینند، زیرا که ایشان مردان علامت هستند. بشنوید، زیرا که اینک من بندۀ خود شاخه را خواهم آورد.» یهوشع و رفقایش، این رفقا پیروان مسیح هستند که با او بر تخت او مینشینند خود خداوند عیسی مسیح این را آشکار نمود: «15دیگر شما را بنده نمیخوانم زیرا که بنده آن چه آقایش میکند نمیداند؛ لیکن شما را دوست خواندهام زیرا که هر چه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم» ( یوحنّا 15 : 15 ). اوه! این زیبا است! «… زیرا که هر چه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم.» مسیح دارد به رؤیای زکریّا در باب 3 اشاره میکند. خدا در این جا این سخن را به یهوشع گفته بود، رفقایت ( دوستانت! ) و مسیح بر همین استناد پیروانش را دوستان میخواند.
و باز بر حسب همین کلام خدا است، که مسیح در خطاب به پیروانش وعده داده که با او بر تخت او خواهند نشست: «21آن که غالب آید، این را به وی خواهم داد که بر تخت من با من بنشیند، چنان که من غلبه یافتم و با پدر خود بر تخت او نشستم» ( مکاشفه 3 : 21 ).
در ادامه میفرماید که: «ایشان مردان علامت هستند.» دوستان مسیح همه بر خود نشان و علامتی دارند، آنان همه بر پیشانی خود مهری دارند. خداوند تمام پیروان او را از جهان علامتگذاری و مهر کرده است. آنان به مردان علامت مشهور هستند! این یعنی چه؟ این به آن معنی است که تا پیش از او کسی جزو مردان علامت نبوده و پس از او نیز هر که در او نشانده نشود نیست.
همۀ پیروان مسیح به روحالقدس مهر شدهاند. این نشان خداوند برای شاگردان مسیح است، روحالقدس تنها برای پیروان مسیح افاضه شده و همۀ مسیحیان میبایست بدان مهر شوند، چنان که پولس رسول میفرماید: «20زیرا چندان که وعدههای خدا است، همه در او بلی و از این جهت در او امین است تا خدا از ما تمجید یابد.21امّا او که ما را با شما در مسیح استوار میگرداند و ما را مسح نموده است، خدا است.22که او نیز ما را مُهر نموده و بیعانه روح را در دلهای ما عطا کرده است» ( دوّم قرنتیان 1 : 20 – 22 ).
حال «بشنوید، زیرا که اینک من بندۀ خود شاخه را خواهم آورد.» شاخه نمادی از درخت، زندگی، شجره نامه، نسل، ذرّیّت و حیات است. چرا شاخه گفته؟ چون این درخت به شباهت یک شاخه است، در حالی که درخت میباشد؛ با آن که میتواند به بزرگترین و گستردهترین درخت تبدیل گردد امّا مانند یک شاخه به نظر میرسد و بسیار فروتن است. ابتدا و انتهای او، اوّل و آخر او، دیروز و امروز و تا ابدالآباد آن یکی است. او مانند درخت تاک است. تاک با همۀ درختان دیگر حتّی به لحاظ ظاهر متفاوت است. ضعیف به نظر میرسد امّا بسیار مستحکم است. ناتوان به نظر میرسد امّا میوه و ثمرۀ او قابل مقایسه با هیچ درختی نیست. نارس و کالش ترش است و مفید؛ رسیدهاش شیرین است و مفید؛ پختهاش تلخ و مست کننده و مفید. هیچ مانعی بر سر راه تاک سد نمیشود، او در طول و عرض و ارتفاع رشد میکند و ثمر میدهد. ثمرات ابتدایی درخت و انتهایی درخت به یک کیفیّت هستند. این خود یهوشع ( عیسی مسیح ) است که خدا وعدۀ فرستادن او را به دنیا میدهد.
«9و همانا آن سنگی که به حضور یهُوشَع میگذارم، بر یک سنگ هفت چشم میباشد. اینک یهوه صوااُت میگوید که من نقش آن را رقم خواهم کرد و عصیان این زمین را در یک روز رفع خواهم نمود.» این سنگ که به حضور یهوشع ( عیسی ) گذاشته میشود، از سوی خدا به او عطا شده. این هدیۀ خدا به او است، این سنگی است که به دست او سپرده شده، این کلیسای خداوند است که چشمان خداوند بر آن میباشد، کلیسا به مسیح سپرده شد تا حفظ گردد و مسیح در خصوص آن فرموده: «14همچنین ارادۀ پدر شما که در آسمان است این نیست که یکی از این کوچکان هلاک گردد» (متّی 18 : 14).
امّا بر این سنگ هفت چشم میباشد. این همان چشمان خداوند است. چشمان خداوند همان مکاشفۀ آسمانی است که خدا تنها به کلیسایش عطا کرده است. مسیح در این خصوص در خلوت به شاگردانش ( کلیسا ) میفرماید: «22و به سوی شاگردان خود توجّه نموده گفت: همه چیز را پدر به من سپرده است. و هیچ کس نمیشناسد که پسر کیست، جز پدر و نه که پدر کیست، غیر از پسر و هر که پسر بخواهد برای او مکشوف سازد.23و در خلوت به شاگردان خود التفات فرموده، گفت: خوشا به حال چشمانی که آن چه شما میبینید، میبینند.24زیرا به شما میگویم بسا انبیا و پادشاهان میخواستند آن چه شما میبینید، بنگرند و ندیدند و آن چه شما میشنوید، بشنوند و نشنیدند» ( لوقا 10 : 22 – 24 ).
این هفت چشمِ بر روی یک سنگ، چشمان خداوند است که در جهان تردّد میکند. چشمان خداوند همان چراغدانهای در مکاشفه هستند؛ این از هفت کلیسا خاص نام برده شده در مکاشفه حکایت میکند که مسیحیان در آنها تردد و سلوک میکنند و در انتهای آنها تمام عصیان و گناه بر روی زمین را در یک روز ( روز خداوند ) رفع خواهد نمود.
«10و یهوه صوااُت میگوید که هر کدام از شما همسایۀ خود را زیر مَوْ و زیر انجیر خویش دعوت خواهید نمود.» آیۀ آخر این رؤیا، به این اشاره دارد که شاگردان و پیروان حقیقی مسیح ( یهوشع )، همسایگان خود را، بیایمانانِ از امّتهای مختلف را دعوت به فیض خداوند در خداوندمان عیسی مسیح میکنند. این به روند گسترش مژدۀ خوش انجیل اشاره دارد.”مَوْ”نماد مستیِ از روحالقدس، و فیض خدا در عملکرد خداوندمان عیسی مسیح، و”زیر انجیر”نماد حرکت ایمانی بر اساس کلام خدا که به قوم او اسرائیل سپرده شده است، دارد.
مسیح در آخرین ملاقات خود با شاگردانش به آنها فرمود: «19پس رفته، همۀ امّتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسمِ اب و ابن و روحالقدس تعمید دهید.20و ایشان را تعلیم دهید که همۀ اموری را که به شما حکم کردهام حفظ کنند. و اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما میباشم. آمین» ( متّی 28 : 19 – 20 ). پس از این سخن پایانی، خداوند عیسی مسیح به آسمان صعود نمود و خدمت او به عنوانِ یهوشع، رئیس کهنه، آغاز شد. و اندکی بعد کلیسای زمینی او شکل گرفت.