معرّفی آموزۀ کوری اسرائیل، نجات امّتها

نویسنده : لـوک رایـان

انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح     

انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان

تعداد صفحات : 16 صفحه

قطع : وزیری

به نام خداوند عیسی مسیح

در این نوبت از معرّفی آثار ارزشمند، به آموزۀ”کوری اسرائیل، نجات امّتها”نوشتۀ برادر لوک رایان خواهیم پرداخت؛ در این بخش، با هدف بازنگری در تفسیر رایج آموزۀ کوری اسرائیل که به مفهوم نادرست بسته شدن دَرِ فیض بر روی اسرائیل تعبیر شده، پرداخته گردیده است. نویسنده سعی کرده است با ارائه شواهد متعدّد از کتاب مقدّس و تفسیر دقیق‌تر از آیات، به موضوع با دقّت بیشتری نگاه کند.

در بدو شروع نویسنده با یادآوری حکایت باغبانهای ظالم در انجیل متّی باب 21 و همین طور اشاره به رسالۀ رومیان باب 11 که پولس رسول در نوشتۀ خود ذکر نموده آغاز می‌کند که چگونه در طول تاریخ کلیسا با تفسیری نادرست مواجه شده است، و در چالش با تفسیر سنّتی که در طول چند قرن نزد بسیاری از رهبران کلیسایی خاستگاهی داشته، حقیقت را عیان می‌نماید. تفسیر اشتباه از این آموزه بدین گونه است که:”چون اسرائیل فیض را رد نمود، فیض از آنان گرفته شد و به امّتها رسید.”

در همین ابتدا باید اذعان نمود که مراد از اشتباه در تفسیر سنّتی، تعلیمات راستین آبای اوّلیّۀ کلیسا همچون پولس و پطرس نیست بلکه به آن آموزه‌هایی اطلاق می‌شود که با کجروی و شقاق از کلیسای خداوند عیسی مسیح ریشه گرفته و با درک نادرست از طرح کلّی نقشۀ نجات و جایگاه اسرائیل زبانزد بسیاری از رهبران کلیسایی گشته و پیروان بسیاری نیز یافته است.

از آن جایی که در غیاب خادم مسح شده برای خدمت تعلیم کلام، هر الهیدانی بدون داشتن مسح لازم دست به تفسیر زده، تعابیر ارائه شده از حکایت باغبانها و رسالۀ رومیان باب 11 با درک نادرست از برخی مفاهیم همراه بوده‌ و این امر منجر به شکل‌گیری آموزه‌های نادرستی در ارتباط با تعامل خدا با اسرائیل و امّتها و همین طور موجب تفسیر غلط از کتاب مکاشفه در مورد طول ایّام اسرائیل و ربودگی کلیسا گردیده است.

نویسنده با تحلیل دقیق متون کلام تلاش می‌کند تا تفاسیر اشتباه را اصلاح کند و نشان دهد که برداشت صحیح از این آموزه‌ها چگونه باید باشد. او با بررسیهای تاریخی ریشۀ این گونه تعابیر که به حکایت ملاقات یوسف و برادرانش مرتبط می‌گردد تلاش می‌کند تا با تحلیل دقیق‌تر و بررسی سایر بخشهای کلیدی، تفسیری صحیح‌تری را ارائه دهد.

به عنوان نمونه، در تفسیر سنّتی، گفته می‌شود که همسر یوسف از امّتها بود و در لحظۀ ملاقات یوسف با برادرانش، او در پشت پرده مخفی بود و این به عنوان نمادی از کلیسای عروس که به آسمان ربوده می‌شود، تعبیر شده است. پس از ربوده شدن کلیسا، نوبت به اسرائیل می‌رسد تا خداوند را بشناسند، همان گونه که برادران یوسف در ملاقات با او، او را شناختند.

نویسنده این تفسیر را که فیض به تمامی از اسرائیل برگشته و آنها نمی‌توانند نجات را دریافت کنند به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که استفاده از حکایت یوسف و همسرش به عنوان نماد کلیسای عروس و اسرائیل، نمی‌تواند با زمینه‌های تاریخی دیگری همچون کلیدداری داری ملکوت آسمان توسّط پطرس و یا دریافت مکاشفه توسّط یوحنّا و خدمت پولس همخوانی داشته باشد زیرا اینان نیز از اسرائیل بودند و چنان چه تا زمان پُری امّتها برای نجات، فیض نصیب اسرائیل نگردد پس چگونه می‌توانیم اینان را دریافت کنندۀ فیض محسوب کنیم.

همچنین نکتۀ مهم دیگری که نویسنده از کتاب مکاشفه ذکر می‌کند دربارۀ زمان ربودگی عروس و در شمار قرار گرفتن کسانی است که به عنوان باکره محسوب می‌شوند که حسب آن اساس تعلیم اولویّت امّتها در دریافت فیض و عدم شمول اسراییلی‌ها در دریافت فیض، رد می‌گردد.

نویسنده با بررسی دقیق زمینۀ تاریخی و متنی آیات مربوطه، نشان می‌دهد که چگونه برخی تفاسیر می‌توانند از بافت اصلی خود خارج شوند. در مورد دریافت فیض توسّط اسرائیل قریب به اکثریّت این گونه برداشت کرده‌اند که خداوند فیض خود را از اسرائیل دریغ کرده و هم اکنون نوبت دریافت نجات و فیض توسّط امّتها است؛ امّا نویسنده با استناد به شواهد کلام، نشان می‌دهد که این برداشت صحیح نیست و علاوه بر آن چنین تعابیری ما را وارد چالشهای الهیّاتی زیادی همچون مسائل مربوط به عدالت الهی می‌کند و نمی‌توان پذیرفت فیض خداوند شامل تمام اعصار بشریّت که در ایمان به آمدن منجی بودند بشود، امّا شامل یهودیانی که به مسیح ایمان می‌آورند نشود.

نویسنده با تکیه بر گفته‌های مستقیم خود خداوند عیسی مسیح در حضور بسیاری که یهودیان نشان می‌دهد که پیش کشیدن چنین تعالیم غریبی کاملاً در تضاد با کلام و رحمت خداوند است.

نویسنده در پیگیری رگه‌های تاریخی شروع این خطای دید، این ایرادات و انحرافات از آموزه‌های اصیل را از جایی می‌بیند که تاریخ کلیسا به هفت دوره تقسیم شد و برای هر دوره یک پیام‌آور در نظر گرفته شد و نجات یهودیان را صرفاً به انتهای دوره و تنها برای 144000 نفر تعریف نمود. این تقسیم‌ بندی منجر به انحرافات متعدّدی گشت که برای آشنایی بیشتر با آنها و یافتن رگۀ اشتباه می‌توانید به سراغ کتب دیگری از این نویسنده که در این زمینه به رشته تحریر درآمده مراجعه کنید:”مکاشفه، سر هفت کلیسا”؛ “ایلیا در گذر تاریخ”؛”هفتمین فرشته کرنانواز”نوشتۀ برادر لوک رایان.

نویسنده با باز کردن کامل حکایت باغبانهای ظالم در انجیل متّی و تفسیر عیسی مسیح از این حکایت با نگرشی به مزمور 118 که اشاره به مفهوم سنگ زاویه دارد، راهِ فهم را برای خوانندگان می‌گشاید تا دریابند که قوم اسرائیل حسب شریعت در نهایت مسیح را به صلیب کشید و در نتیجه حسب نبوّت کلام، آنان سنگ زاویه را رد کردند و پادشاهی خدا از آنان گرفته شده و به یک امّت دیگر عطا شد. امّا این به معنی از دست رفتن فیض نجات برای اسرائیل نیست بلکه نویسنده تأکید می‌کند که پادشاهی خدا به امّت مسیحی داده شد، که شامل همه مسیحیان در سراسر جهان، از جمله یهودیان ایماندار به مسیح همچون پولس و پطرس و سه هزار نفری که بعد از شنیدن پیغام پطرس ایمان آوردند، و بسیاری دیگر می‌شود.

در این جا نویسنده با استناد به نبوّت کلام و رسالۀ پولس به رومیان، بین رد کردن سنگ زاویه که همان مسیح است و از دست دادن فیض تمایز قائل می‌شود. او به وضوح شرح می‌دهد که هر چند اسرائیل پادشاهی خداوند را در میان خود از دست داد و این پادشاهی به امّتی دیگر یعنی یک امّت مسیحی عطا شد، امّا فیض الهی همچنان برای هر ایماندار، حتّی از میان اسرائیل، گشوده است.

بعد از  بررسی نامه پولس به رومیان می‌بینیم که در آن پولس تأکید می‌کند خدا قوم اسرائیل را رد نکرده است و این که رد شدن مسیح توسّط اسرائیل بخشی از طرح نجات خدا بود تا با طاری گشتن کوری بر آنان و قربانی کردن مسیح حسب همان شریعت، نجات برای همگان محقّق گردد.

متأسّفانه برخی کلیساها با عدم درک درست از تاریخ و نقش قوم اسرائیل در طرح نجات و همین طور به وجود آمدن ایدۀ تفکیک ادوار راه نادرستی را پیمودند. این عدم درک صحیح منجر به پذیرش تعابیر غیر واقعی در بخشهای مختلف کلام، از جمله  کتاب مکاشفه، در ارتباط با بخش بندی زمان دریافت نجات، گشت. در این جا با بازبینی این تفسیرها و روشن نمودن حقیقت امر، در می‌یابیم که فیض و پادشاهی خداوند در مسیح به همه انسانها، چه یهودی و چه غیر یهودی، عطا شده و این بر اساس ایمان به مسیح است. انحرافات ناشی از تقسیم بندیهای نادرست باید اصلاح شوند تا درک درستی از نقش اسرائیل و کلیسا در طرح نجات الهی حاصل گردد.

در این نوشتار با ترکیبی از تحلیل دقیق متون کتاب مقدّس، بررسی نصح صریح کلام در زمینه‌های تاریخی، و تفکّر الهیّاتی عمیق، خواننده به سمت و سویی سوق پیدا می‌کند تا در نهایت، نه تنها به اصلاح یک دیدگاه الهیّاتی خاص منجر گردد، بلکه موجب میسر گشتن تفکّر درست و درک عمیق‌تر از طرح نقشۀ نجات برای تمام بشریت گردد.

نویسندۀ این اثر با دقّت نظر و دریافت فهم و با به چالش کشیدن تفاسیر سنّتی و ارائه تحلیلی دقیق و مستند، به خوانندگان کمک می‌کند تا فهم عمیق‌تر و دقیق‌تری از رابطه خدا با اسرائیل و نقش آن در طرح نقشۀ نجات به دست آورند. هدف نهایی بازگشت به تعالیم اصیل و فهم صحیح از کلام است تا هر ایمانداری با فهم و نگرش صحیح از کلام در این مسیر قدم بردارد.

برای شنیدن و دریافت این کتاب به صورت صوتی، اینجا کلیک کنید.