معرّفی نامۀ اولریش زوینگلی

گردآوری : زوفا رایان
انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح     
انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان

به نام خداوند عیسی مسیح

هولدریش تْسوینگلی ( Huldrych Zwingli ) یا اولریش زوینگلی

در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به معرّفی هولدریش تْسوینگلی ( Huldrych Zwingli )، یا اولریش زوینگلی خواهیم پرداخت.

( زاده ۱ ژانویه ۱۴۸۴، وایلدهاوس، سنت گالن، سوئیس ؛ درگذشت ۱۱ اکتبر ۱۵۳۱، در نزدیکی کاپل )

مهمترین اصلاح طلب پروتستان و پایه‌گذار کلیسای اصلاح شدۀ سوئیس است. او نیز مانند مارتین لوتر، کتاب مقدّس را به عنوان عالی‌ترین مرجع پذیرفت.

او به الهیّات مشغول شد و شروع به مطالعه یونانی و حتّی عبری کرد و به طور گسترده دربارۀ پدران کلیسا مطالعه کرد و برای مکاتباتش با اراسموس ارزش قائل بود. البتّه او به سرعت مستقیم به مواضع سنّتی حمله نکرد و به توضیح عبارات منظم انجیل بسنده کرد و در ابتدا تنها به انتقاد از سوء استفاده‌های کلیسا می‌پرداخت.

بحران کوچکی در مورد اعطای عفو در سال ۱۵۱۸ پیش آمد، امّا زوینگلی با زیرکی نسبت به سوء استفاده از این مسئله صحبت کرد و این کار موجب جلب اعتبار کلیسا شد. در نهایت، او افتخار بهرهمندی عنوانی از سوی پاپ را برای این عمل خود گرفت و حتّی درآمدی هم به عنوان کشیش دریافت کرد.

در سال 1518، با وجود مخالفتهای زیاد، او به عنوان کشیش مردم در گروس مونستر زوریخ شد. این پست برای او درآمد و نفوذ کمی در بر داشت، امّا زمینۀ زیادی برای موعظه داشت. او سعی کرد مباحثات دینی را با تفسیری نوآورانه از عهد جدید زنده کند و آن را با بحثها و مسائل روز زندگی ارتباط بدهد.

وقتی طاعون سال ۱۵۱۹ فراگیر شد، زوینگلی به عنوان یک رهبر دینی، پایبند به خدمت و وظیفه‌اش بود و در این زمان تجربه بیماری شخصی و همچنین مرگ برادرش، باعث عمیق شدن عناصر معنوی و الهیّاتی در تفکّر و تدریس او شد.

در سال ۱۵۲۰، زوینگلی توانست از شورای حاکم شهر مجوز برای تبلیغ”کتاب مقدّس آسمانی راستین”را بگیرد. این تبلیغات منجر به برپایی اعتراضات علیه روزه و تجرّد شد که ابتدای اصلاحات سوئیس در سال ۱۵۲۲ بود. او با توجّه به دیدگاهش درباره اولویّت کتاب مقدّس، مباحثات معروف خود را در مکتب اوتنباخ انجام داد.

او دارای عقاید انسان‌گرایانه بوده و هر چند شباهتهای طریق او با لوتر و اراسموس را نمی‌توان نادیده گرفت، ولی روش منحصر او در الهیّات، با لوتر و در امور انسان‌گرایانه با اراسموس، تفاوتهای عمده‌ای داشت.

موافقت او با یک شام سوسیس عمومی در طول روزه‌داری در سال 1522 بسیار بحث برانگیز بود، زیرا گوشت ( یا سوسیسِ گوشت ) در دورۀ روزه ممنوع بود. در 29 ژانویه 1523، شورای شهر زوریخ 67 تز زوینگلی را تأیید کرد و راه را برای اصلاحات هموار کرد. به منظور جلوگیری از شیوع خشونت، زوینگلی خواستار لغو تدریجی آداب و رسوم قدیمی کلیسا و معرّفی تدریجی نظم جدید الهیّاتی شد.

سال 1523 زوینگلی در حال آماده شدن برای بحثی بود که با معاون کل کنستانس در تالار شهر زوریخ ترتیب داده شد؛ او 67 مقاله چالشی خود را منتشر کرد. اختلافات اصلی او توسّط اکثر کشیشان منطقه پذیرفته شد و در نتیجه، تجرّد روحانیون زیر پا گذاشته شد، اصلاحات مذهبی آغاز شد و طرحی برای اصلاح گروس مونستر تهیّه شد. بخش مهمی از این برنامه، بازسازی مدرسۀ کلیسای جامع به عنوان یک دبیرستان و یک دانشکده برای تربیت کشیش‌های اصلاح طلب بود.

مسئلۀ حذف تصاویر از کلیساها بحث دوّم را در ماه اکتبر برانگیخت که در آن زوینگلی و صمیمی‌ترین دوست اصلاح طلبش”لئو جود”این را به عهده گرفتند.

اقدامات متوالی انجام شده در طول سالهای 1524 و 1525 شامل حذف تصاویر، سرکوب سازهای موسیقی، تفکیک مراکز مذهبی، جایگزینی مراسم عشای ربّانی ( Mass) با یک مراسم عشای ربّانی ساده، اصلاح تعمید، معرّفی نبوتها یا قرائت کتاب مقدس، سازماندهی مجدّد خدمتها و تهیّه نسخه بومی کتاب مقدّس ( Zürcher Bibel که در 1529 ارائه شد. )

زوینگلی نه تنها با موعظه و تأثیرش بر شورا، بلکه با نوشته‌های مختلفش مانند دربارۀ تعلیم و تربیت، در باب غسل تعمید، دربارۀ شام خداوند، و به ویژه تفسیر جامع دربارۀ مذهب راست و دروغ ( 1525 ) جنبش را تقویت کرد. او در 2 آوریل 1524 به طور علنی با آنا راینهارد ازدواج کرد.

کنفدراسیون سوئیس در زمان زوینگلی از ۱۳ کانتون تشکیل می‌شد و هر کدام برای خود حکومت و قوانین مستقل داشت. برخورد ایالتهای مختلف با اصلاحات سیاسی و دینی نیز یکسان نبوده و جبهه‌گیری سیاسی و مذهبی بین کانتون‌ها تشدید یافته و بالاخره منجر به جنگ بزرگ زوریخ گردید. به تدریج با نیاز به اتّحاد کانتون‌ها و رشد ملی‌گرائی سوئیسی و نیز گسترش عقاید انسان‌گرایانه اراسموس و نیز اجحاف و تعدّی کلیسای رسمی‌کاتولیک، زمینۀ افکار و عقاید اصلاح‌گرایانه زوینگلی رشد بیشتری می‌یابد.

از سال 1525 کار زوینگلی در داخل به دلیل اختلافات درونی سوئیس و در بیرون  با لوتریان، سخت شد و گروهی افراطی به سرعت از برنامه زوینگلیان ناراضی شدند و خواستار لغو عشریه، قطع ارتباط دولتی، ایجاد کلیسایی خالص یا جمعی از ایمانداران واقعی بودند ( کسانی که تغییر کیش را مطابق با اعتقادات و احکام عهد جدید تجربه کرده‌اند )، و همچنین آنها خواستار پایان دادن به تعمید نوزادان بودند. در ژانویه و مارس 1525 مباحثاتی با رهبران گروه آناباپتیست انجام شد، امّا بی‌نتیجه ماند.

اوّلین تعمید مجدّد در فوریه انجام شد و تبلیغات گسترده‌ای آغاز شد. شورا که اقتدار خود را تحقیر شده می‌دید رهبران را زندانی کرد و سرانجام، پس از یک بحث بی‌فایدۀ دیگر در نوامبر 1525، آنها را محکوم به اعدام کرد. پروتستانها فلیکس ماینز آناباپتیست را کشتند. مقامات رومی نیز مایکل ساتلر را کشتند. پادشاه فردیناند نیز غرق شدن را بهترین پادزهر برای آناباپتیست‌ها می‌دانست. ادوارد ششم و الیزابت اوّل انگلستان نیز این دسته را آزار می‌دادند.

برای رد این جنبش از نظر الهیّاتی، زوینگلی اثر ویژه‌ای در مورد غسل تعمید در ( 1525 ) نوشت که تأکید اصلی او بر اهمیّت تعمید آب به عنوان یک علامت برای عهد و پیمان بود. در طول سالهای بعد، او رساله‌های دیگری را به این موضوع اختصاص داد. او از غسل تعمید کودکان با توصیف آن به عنوان نشانه‌ای از عهد مسیحی با شاگردان و خدا همان گونه که خداوند با ابراهیم عهد بست، دفاع می‌کرد.

شورا شهروندان را مجبور به شرکت در مراسم کلیسا می‌کرد. مخالفان از شهر اخراج شدند، آناباپتیست‌ها اعدام شدند و شهرهای وفادار به کلیسای روم به جنگ تهدید شدند. بنابراین، صلحی که ظاهراً با پنج شهر سوئیس در طی یک سوپ شیر مشترک منعقد شد، کوتاه مدّت بود.

در زمان جنگ اوّل کاپل در 1529 مذاکرات طولانی در اردوگاه جنگی انجام شد. در همین حال، سربازان از هر دو طرف به طور مسالمت آمیز با هم برادری کردند. نماد این واقعه که به آن”Kappeler Milchsuppe”( سوپ شیر کاپل ) گفته می‌شود، نمایندگان هر دو اردوگاه کنار هم نشستند و یک سوپ شیر و نان خوردند.

زوینگلی و لوتر این دو رهبر اصلاحات مسیحی موافقت کرده بودند که قربانی عشای مسیح را رد کنند، به این مفهوم که در مراسم عشای مسیح، نازل شدن دوباره مسیح به عنوان قربانی توسّط کشیش یا راهبان، موجب یک بار دیگر قربانی شدن مسیح می‌شود و زوینگلی و لوتر، این نظریۀ قربانی عشای مسیح را قبول نداشتند زیرا معتقد بودند که مسیح فقط یک بار برای همیشه به عنوان قربانی برای گناهان انسانی فدا شده است و هر بار که عشای مسیح انجام می‌شود، این عمل قربانی تکرار نمی‌شود. بنابراین، زوینگلی و لوتر این نظریه را رد کردند و باور داشتند که عشای مسیح یک یادآوری و نمادی از فداکاری مسیح است و نه یک فعل قربانی.

امّا این دو باز در خود مفهوم عشای ربّانی مسیح دچار تفاوت نظر بودند. لوتر باور داشت که با توجّه به عبارت”این بدن من است”منظور حضور واقعی بدن و خون مسیح در نان و شراب است. ولی زوینگلی به این باور بود که کلمۀ”است یا بودن”بیشتر به معنی”نشان می‌دهد”است و مستلزم حضور “واقعی” مسیح نیست، بلکه حضور روحانی مسیح را برای ایمانداران توسّط قدرت روح‌القدس نشان می‌دهد. این تفاوت نظر باعث شد که در جلسۀ ماربورگ ( ۱۵۲۹ ) که به منظور صلح بود، توافقی صورت نگیرد و لوتر از پذیرش دست دوستی که زوینگلی و بوسر پیشنهاد داده بودند امتناع کرد.

فردیناند دوک اتریش، از همۀ کشورهای کاتولیک خواست تا برای سرکوبی پروتستان‌ها به طور مشترک اقدام کنند، و به امید بازگردانیدن سلطۀ خاندان هابسبورگ به سوئیس، به آنان وعدۀ مساعدت داد. در روز ۱۶ ژوئیه، همۀ کانتون‌های سوئیس، به استثنای شافهاوزن و آپنتسل، توافق کردند که نمایندگان زوریخ را در آیندۀ کنفدراسیون نپذیرند.

در سال 1531 جنگ مذهبی، یعنی دوّمین جنگ کاپل در کنفدراسیونها بین زوریخ و کانتونهای کاتولیک به پا شد. ایمانداران سابق یعنی همان راهبان سالک پیشین از صومعه‌ها اخراج شده بودند؛ مضاف بر این که این زوینگلی بود که زوریخ را مجاب کرد تا جنگ دوّم کاپل را علیه والداشتات به راه بیاندازد تا اصلاحات را به زور در مرکز سوئیس راه اندازی کند.

در نهم اکتبر 1531 در حرکتی عجیب پنج کانتون سوئیس  به زوریخ اعلام جنگ دادند. زوینگلی همچون باقی کشیشان به رزم رفت و فرماندهی را به دست گرفت. نیروی زوینگلی، که کمتر بود در یازده اکتبر 1531، با چندین برابر نیروی مخالف‌ رو به رو شد و میان آنها جنگ خونینی در گرفت. کاتولیک‌ها بر پروتستان‌ها چیره شدند و زوینگلی، که چهل و هفت سال از عمرش می‌گذشت، از جمله پانصد تن زوریخی بود که به دست دشمن کشته شدند. کاتولیک‌ها بدن وی را قطعه قطعه کردند و آتش زدند.

در این عرصه که آناباپتیست‌ها توسّط هر دو دستۀ کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها مورد آزار بودند. ادامۀ آن موجب مهاجرت دسته جمعی آناباپاتیست‌ها شد که به شاخه‌های آمیش‌ها، هوتریت‌ها و منونیت‌ها در آمریکای شمالی تقسیم می‌شوند. 

منابع

Bromiley. Geoffrey.W.(“nd”). Encycolopedia Britannica.History& society

https://www.britannica.com/biography/Huldrych-Zwingli

Abplanalp. Andrej(2019).The First Peace of Kappel   .blog.nationalmuseum

https://blog.nationalmuseum.ch/en/2019/06/peace-of-kappel

Encycolopedia of Wikipedia.Theology of Huldrych Zwingli

https://en.wikipedia.org/wiki/Theology-of-Huldrych-Zwingli

Encycolopedia of Wikipedia. Huldrych Zwingli

https://de.wikipedia.org/wiki/HuldrychZwingli

Boundless.world-history.textbooks.The Protestant Reformation.chapter11

https://courses.lumenlearning.com/atd-herkimer-westerncivilization/chapter/the-anabaptists