همان گونه که از آیات بر میآید کفر به روحالقدس توبه ندارد و هرگز بخشیده نخواهد شد. و خداوند عذابی سخت بر کفرگویان به آن وارد خواهد نمود. امّا کفر به روحالقدس چگونه است؟
کفر در لغت به معنی: ارتداد، شِرک، ناسپاسی، ناشکری است. تا این جا از وجوهات روحالقدس و بهتر شناختن او بسیار گفته شد و با آشکار شدن تمام این وجوهات، دیدید که او دارای چه شخصیّت نجیب و فوقالعاده و استثنایی است که به تمامیّت برای ایمانداران و مسیحیان از هیچ نیکویی فروگذاری نکرده.
آیا تا به حال شده برای کسی بسیار از خودتان گذشت و فداکاری نشان داده باشید و آن شخص همۀ کارهای شما را به ناگه خار و حقیر شمارد و تمام لطفهای شما را به کسی دیگر نسبت دهد؟ این حرکت یعنی ناسپاسی به شما و به زبانی دیگر کفر به شما. در مقابل چنین رفتاری چه حسی به شما دست میدهد؟
کفر به روحالقدس یعنی این که از الطاف، محبّتها، حمایتها، هدایتها، حفاظتها، بخششها، لمسها، و حتّی برخورداری از عطایای او بهرمنده شده و چشیده باشید ولی در کمال ناسپاسی او را لگدمال کرده و وجود او را انکار کنید. انکار وجود روحالقدس دقیقاً به معنی انکار وجود خدا است. منکر خدا منکر فیض و ملکوت خدا است لذا چنین شخصی نه این که هرگز به ملکوت خدا داخل نخواهد شد بلکه شایستۀ هلاکت ابدی است.
اگر کسی یک بار به مسیح ایمان آورده باشد ولی او را فقط برای یک بار رد کند دیگر هرگز بخشیده نخواهد شد و برای هلاکت ابدی خواهد بود. چرا؟ زیرا او خود را از درخت حیات منقطع نموده و دوباره به درخت معرفت نیک و بد یعنی شیطان پیوند زده و شیطان هرگز این چنین شخصی را رها نمیکند مگر این که یک بار دیگر مسیح بر روی زمین بیاید و کشته شود که این امر هرگز اتّفاق نخواهد افتاد.
کفر به روحالقدس نیز دقیقاً به این گونه محاسبه میگردد، بلکه بسیار شدیدتر، حتّی دشنام دادن به او که نشان از دشمنی هست نیز هرگز بخشیده نخواهد شد. هر قِسم ناسپاسی نسبت به روحالقدس مطلقاً بخشش ندارد.
شخص در کلیسا و حسب دستگذاری شبانِ کلیسا یا هر خادمِ مقدّس دیگری از آتش روحالقدس مسح شده و او را تجربه میکند و حتّی در جمع به این موضوع عجیب شهادت میدهد، ولی بعدها به دلایلی دیگر این لمسها را منکر میشود و اعلام میکند که توهّم ذهن او بوده و چنین اتّفاقی نیفتاده، این کفر به روحالقدس است.
هر کسی که یک بار لذّت عطایای سماوی را بچشد ولی بیفتد محال ممکن است بخشیده شود: «4زیرا آنانی که یک بار منوّر گشتند و لذّت عطای سماوی را چشیدند و شریک روحالقدس گردیدند،5و لذّت کلام نیکوی خدا و قوّات عالم آینده را چشیدند،6اگر بیفتند، محال است که ایشان را بار دیگر برای توبه تازه سازند، در حالتی که پسر خدا را برای خود باز مصلوب میکنند و او را بیحرمت میسازند» ( عبرانیان 6 : 4 – 6 ).
سخت مراقب باشید که در ارتباط با روحالقدس کلمهای به ناروا و ناسپاسی نگویید. اگر حضور او را چشیده و لمس کردهاید حتّی یک بار منکر آن نشوید، چون هیچ جای توبه و بازگشتی ندارد. حتّی شبانان کلیسا نیز میبایست بیدار و هوشیار باشند که هر کسی که حتّی یک بار، دانسته یا ندانسته، هوشیار یا در غفلت، حتّی فقط برای یک بار به روحالقدس کفر گفتهاند را برای همیشه از کلیسا اخراج نمایند و هرگز حتّی با توبه نیز او را به داخل کلیسا راه ندهند، زیرا کفر به روحالقدس توبه ندارد.
جایی که خداوند کسی را بیرون بیاندازد انسان کیست که چنین شخصی را به مکان مقدّس راه دهد. متأسّفانه امروزه بسیاری از کلیساها از این قبیل رجاسات پر شده است. خداوند را نظر به کیفیّت است نه به کمیّت.
یک هشدار ترسناک در ارتباط با اشخاصی است که فیض خدا را رد میکنند و به سوی دیگری میروند توجّه کنید:
«1و این است احکامی که پیش ایشان میگذاری:2اگر غلام عبری بخری، شش سال خدمت کند و در هفتمین، بیقیمت، آزاد بیرون رود.3اگر تنها آمده، تنها بیرون رود و اگر صاحب زن بوده، زنش همراه او بیرون رود.4اگر آقایش زنی بدو دهد و پسران یا دختران برایش بزاید، آنگاه زن و اولادش از آنِ آقایش باشند، و آن مرد تنها بیرون رود.5لیکن هرگاه آن غلام بگوید که هر آینه آقایم و زن و فرزندان خود را دوست میدارم و نمیخواهم که آزاد بیرون روم،6آنگاه آقایش او را به حضور خدا بیاورد و او را نزدیک در یا قائمه در برساند و آقایش گوش او را با درفشی سوراخ کند و او وی را همیشه بندگی نماید» ( خروج 21 : 1 – 6 ).
منظور از آقا در این جا شیطان است. هفتمین، نماد کاملیّت ادوار است، در آغاز روز هفتم یا همان سلطنت هزار ساله که آخرین دورۀ زمین خواهد بود و پس از آن تخت داوری خدا و ابدیّت است، شیطان در بند خواهد بود. این هزار سالی است که در آن خداوند بر تمام زمین پادشاه است؛ این روزِ خداوند است که در آن شیطان در بند افتاده و همگان از اسارت او آزاد خواهند بود. اگر کسی به واسطۀ خون عیسی مسیح، این فرصت را یافت تا از اسارات شیطان آزاد گردد، چنان چه پس از آزادی، دوباره به سوی او بازگشت کند و با پذیرش کلام او به هر دلیلی بندۀ او شود، آنگاه آقایش ( شیطان ) این اجازه را دارد تا او را نزدیک در یا قائمه درِ خانۀ خدا برساند، ( چرا نزدیک قائمه در، و نه داخل خانه؟ چون داخلِ خانه، مکان مقدّس خدا است و جای شیطان و غلامش نیست، آنها اجازۀ ورود به مکان مقدّس را ندارند. ) جایی که مکان بیرونی است، تاریکی است، جایی که فشار دندان بر دندان و ترس خواهد بود، آنگاه شیطان گوش او را با درفشی سوراخ میکند ( این نشان غلامی و بندگی است ) و حلقۀ غلامی را بر گوش او خواهد نهاد و او دیگر نمیتواند هرگز صدایی جز صدای آقای خود شیطان بشنود و برای همیشه، تا ابد، بندۀ او خواهد شد.
اوه! این وحشتناک است! اگر کسی پس از آن که یک بار فرصت یافت تا از اسارت شیطان آزاد شود، این فیض را رد کند، اگر فقط یک بار پس از آن به شیطان اعلام بندگی کند، اگر فقط یک بار سر به نزد خدایی دیگر خم کند، اگر فقط یک بار خدایی دیگر را پرستش کند، او تا ابد یا برای همیشه از حضور خدا ملعون میگردد، شیطان گوش او را سوراخ خواهد کرد و حلقۀ بندگی خود را به گوش او خواهد نهاد و آن شخص تا ابد بندۀ او خواهد بود و ملکوت را برای همیشه از دست خواهد داد. چنین شخصی هرگز توبهاش پذیرفته نخواهد شد زیرا دیگر نمیتواند توبهای به حضور خدا داشته باشد، او پس از آن مانند پدر خود شیطان یک دروغگو و فریبکار خواهد بود؛ انتهای او باز به سمت شیطان است. او هرگز نمیتواند روحالقدس را داشته باشد. او دیگر برای همیشه از کلیسای خداوند اخراج خواهد بود. چنین شخصی را هرگز نباید در کلیسا پذیرفت زیرا او از آنِ شیطان است. چنین افرادی گوششان کلاً برای شنیدن صدای خدا بسته شده و هرگز عملکردی چون مسیحیان راستین نخواهند داشت.
امّا کلام وعدۀ خدا برای آنانی که او را عبادت میکنند برکت بر روزی و دور ساختن بیماری است: «25و يهوه خداي خود را عبادت نماييد تا نان و آب تو را بركت دهد و بيماري را از ميان تو دور خواهم كرد» ( خروج 23 : 25 ). مسیحیانی که پیوسته در طول روز خدا را عبادت میکنند، زیر نظر مستقیم خدا قرار دارند، خدا روزیِ روزانۀ آنان را مهیّا میسازد و از آنان در برابر بلایا و بیماریهای مهلک محافظت میکند. این کلام وعدۀ خدا است. اگر در خانهای از ایمانداران پیوسته بیماری است، اگر روزیِ آنان به سختی میگذرد، یکی از دلایلش عدم پرستش خدا در آن خانه است.