معرّفی نامۀ ویلیام جوزف سیمور

گردآوری : زوفا رایان

انتشارات کلیسای خداوند عیسی مسیح     

انجمن تحقیقات کتاب مقدّسی رایـان

به نام خداوند عیسی مسیح

در این نوبت از معرّفی مشاهیر تاریخ کلیسا به زندگی ویلیام جوزف سیمور (William J. Seymour )، خواهیم پرداخت.

او متولّد 2 مِی 1870میلادی – و متوفّی در 28 سپتامبر1922 میلادی در آمریکا می‌باشد.

ویلیام جی سیمور ( William J. Seymour ) با نام کامل ویلیام جوزف سیمور ( William Joseph Seymour )  در لوئیزیانای ( Louisiana ) آمریکا در خانواده‌ای فقیر که پیشتر برده بودند، متولّد شد.

پدرش پس از جنگ داخلی بیمار شد و در 1891 میلادی درگذشت و او در 21 سالگی مسؤولیّت تأمین معیشت خانواده را بر عهده گرفت امّا به دلیل افزایش تبعیض نژادی در جنوب، به سمت شمال مهاجرت کرد و در سال 1895 میلادی به ایندیاناپولیس ( Indianapolis )  رفت. او سپس به چندین شهر دیگر سفر کرد و تجربیات مذهبی متنوعی به دست آورد.

سیمور از طریق گروه دنیل اِس. وارنر ( Daniel S. Warner ) که بخشی از جنبش تقدّس بود، با اصول تولّد تازه آشنا شد. این گروه که نام Evening Light Saints  بر خود نهاده بودند در اواخر قرن نوزدهم بر زندگی مقدّس، پرهیز از گناه، و آمادگی برای بازگشت قریب‌الوقوع مسیح تأکید داشت. رهبر این گروه، دنیل اس. وارنر، مفاهیم جدیدی را به آموزه‌های سنّتی اضافه کرد.

برخی از اعتقادات و ویژگیهای اصلی این گروه چنین بود: آنها با فرقه‌گرایی  مخالفت داشتند و از اعتقادات کلیدی آنان شفای روحانی و جسمانی از طریق ایمان به خدا بود. این گروه به شستشوی پا به عنوان یکی از سنّتهای مهم و نمادی از فروتنی و خدمت معتقد بودند. این عمل به پیروی از سنّتهای اوّلیّۀ کلیسا و توصیه‌های مسیح در انجیل انجام می‌شد. پیروان وارنر بر پرهیز از دلبستگی به امور دنیوی و ساده زیستی تأکید داشتند. این پرهیز شامل نپوشیدن جواهرات، کراوات، و لباسهای تجملاتی بود.

در سال 1901 میلادی سیمور به سینسیناتی ( Cincinnati )  نقل مکان کرد و در آن جا به عنوان پیشخدمت  کار کرد.

او در مدرسه‌ای که توسّط مارتین ولز نپ ( Martin Wells Knapp ) واعظ جنبش تقدّس، تأسیس شده بود، شرکت کرد که مهم‌ترین ویژگی این مدرسه این بود که برخلاف تفکیک نژادی آن دوره، دانشجویان سیاه پوست و سفید پوست در کنار هم تحصیل می‌کردند. آنها پیش هزاره‌گرا بودند و اعتقاد داشتند که عیسی پیش از سلطنت هزار سالۀ خود به زمین باز خواهد گشت. همچنین آنها خوابها و رؤیاها را به عنوان مکاشفات خاص به عنوان ابزارهای ارتباطی از سوی خداوند در نظر می‌گرفتند.

سیمور در این دوره به آبله مرغان مبتلا شد و بینایی چشم چپ خود را از دست داد. او این حادثه را به عدم پذیرش دعوت الهی برای خدمت نسبت داد که این یکی اشتباهات سیمور در عدم شناخت صحیح خداوند و یافتن رگه‌های تاریخی نمونة چنین چیزی در کلام است. در این خصوص دو نکته را باید در نظر داشت: نکتۀ اوّل این است که سیمور حکمی از سوی خدا برای پذیرش خدمت نداشت و حتّی هیچ شهادت قابل قبولی حسب کلام در این زمینه نداشت و نکتۀ دیگر این است که ما در کلام نمونه‌ای نداریم که در صورت عدم پذیرش خدمت، شخص دچار آفتها یا بلایایی گردد که آنها را به خدا نسبت دهد.

خداوند از ابتدا برای خدمت به خود کسی را هدف قرار می‌دهد که خدمت را رد نخواهد کرد چون رد خدمت با پیشدانی خداوند در تضاد است. حتّی نمونه‌هایی همچون موسی که در قبول خدمت دچار ترس و تردید بود و یا در مورد یونس که دستور خداوند برای توبۀ نینوا را در مأموریّت خود داشت دیدیم که این نمونه‌ها نیز بالاخره خدمت را پذیرفته و آن را انجام دادند.

در دورۀ سیمور شکل خاصی از الهیّات تقدّس‌گرا آغاز شده بود که با تأکیدات جدید بر برابری نژادی تأثیری عمیق بر سیمور گذاشت. او به‌رغم محدودیّتهای قوانین جیم کرو، به سرعت به ستاره‌ای در جنبش چند نژادی تبدیل شد و از کلیسایی به کلیسای دیگر سفر کرد.

پس از دنیل اس. وارنر او با چارلز فاکس پارام ( Charles Fox Parham ) همکاری کرد. پارام نقش مهمی در آیندة او داشت و بر این باور بود که صحبت به زبانها نشانة واقعی تعمید در روح‌القدس است.

سیمور چند سال بعد به هیوستون ( Houston ) رفت و مدّتی بعد در سال 1905 میلادی از طریق شخصی دیگر وارد مدرسه چارلز پارام شد و دربارة سخن گفتن به زبانها ( Glossolalia ) آموزش دید. او با وجود قوانین جیم کرو ( Jim Crow Laws) در پشت در کلاسها در راهرو حضور می‌یافت. او آموزه‌های چارلز پارام، از پیشگامان پنطیکاست را آموخت و با عقیدۀ او که سخن گفتن به زبانهای دیگر نشان بر تعمید روح است، همراه شد. هر چند پدیدۀ صحبت به زبانها از سال 1897 میلادی در برخی محافل مذهبی مشاهده شده بود، پارام این دکترین را در ذهن داشت و در 1 ژانویه 1901 میلادی، آگنس اوزمان ( Agnes Ozman )، یکی از شاگردان پارام، شروع به صحبت به زبانی کرد که تصوّر می‌شد چینی است؛ زبانی که او هرگز یاد نگرفته بود. پنطیکاستی‌ها این واقعه را به عنوان نشانه‌ای از دریافت تعمید روح‌القدس معرّفی کردند و پارام این ایده را وارد نظام فکری خود کرد.

سیمور اندکی بعد از گذراندن کلاسهای پارام در پایان سال 1905 میلادی به عنوان کشیش به یک کلیسای کوچک تقدّس‌گرا در لس‌آنجلس دعوت شد. او در 22 فوریه 1906 میلادی به این شهر رسید و به محض ورود به لس آنجلس و شرکت در کلیسا، و ایراد اوّلین خطبه درب کلیسا به رویش بسته شد. او در خطبه خود اعلام کرده بود که زبانها دلیل دریافت روح‌القدس است در حالی که خودش هرگز به زبانها سخن نگفته بود. در مجموع، سخن گفتن به زبانها تنها یکی از ایده‌های جدید سیمور بود، امّا او خیلی زود با وجود اخراج حمایت چند نفر از اعضا را به دست آورد و به خانۀ آنها دعوت شد.

در 9 آوریل 1906 میلادی، یکی از اعضای گروه سیمور از او خواست که او برایش دعا کند و او بعد از خواندن اعمال رسولان دعا کرد و آن شخص شروع به سخن گفتن به زبانها کرد. با این اتّفاق او به سرعت به خانة یکی دیگر از اعضا به نام ریچارد آسبری ( Richard Asberry ) و همسرش روث ( Ruth ) رفت و باز از اعمال رسولان خواند و دعا کرد و باز آنها نیز شروع به سخن گفتن به زبانها کردند و از آن جایی که جمعیّت زیادی به خانۀ آنها هجوم آورده بود به دلیل ازدحام زیاد، ایوان جلوی خانه فرو ریخت و گروه مجبور شد مکان جدیدی پیدا کند.

سیمور خود در 12 آوریل بعد از دعایی طولانی توانست به زبانها سخن بگوید و همین وقایع موجبات شروع احیای آزوسا استریت شد.

بعد از توقّف کوتاه او در خیابان 216 بانی برا ( Bonnie Brae )، آنها ساختمانی متروکه در خیابان 312 آزوسا را که قبلاً به عنوان اصطبل استفاده می‌شد، اجاره کردند. از آن جایی که این ساختمان پیش‌تر اصطبل اسبها بود مگسها مرتب مزاحم حاضران می‌شدند و استفادۀ از این مکان برای جنبۀ عبادی دشوار بود امّا سیمور به مدّت سه سال این جلسات را رهبری کرد و این مکان به مرکز جنبش پنطیکاستی تبدیل شد.

روزنامة لس‌آنجلس تایمز به سیمور حمله کرد و او را”واعظی رنگین پوست و پیر” ( با وجود این که او تنها 35 سال داشت ) توصیف کرد:”یک واعظ رنگین پوست پیر ( او تنها ۳۵ سال داشت )، با یک چشم کور، رئیس این گروه است، با نگاهی ثابت سنگی پیرمرد به یک بی‌ایمان بد شانس خیره شده، فریاد می‌زند و او را به چالش می‌کشد. کسی که جرأت می‌کند سخنان موعظه‌گر را رد کند، نفرینها نثارش می‌شود.”

این جلسات به طور روزانه و با حضور جمعیّتهای مختلط نژادی برگزار می‌شد که در آن زمان بسیار غیر معمول بود. روزنامۀ ( The Apostolic Faith ) که توسّط سیمور منتشر شد، به سرعت گسترش یافت و پیغام پنطیکاستی را به گوش مردم سراسر جهان رساند. خیلی زود، روزنامه لس‌آنجلس تایمز گزارش داد که”افراد رنگین پوست و تعدادی سفید پوست سخنان عجیب و غریبی بر زبان می‌آورند و عقایدی را ترویج می‌کنند که هیچ انسان عاقلی قادر به درک آن نیست.”

جلسات از صبح تا پایان شب ادامه داشتند و اغلب بی‌برنامه و بدون موسیقی بودند. افراد با شور و شوق فراوان به طور خودجوش دعا و آواز می‌خواندند. برخی از واعظان برای تحقیق در جلسات شرکت می‌کردند، امّا در نهایت تحت تأثیر قرار می‌گرفتند.

گزیده‌هایی از نوشتار دیوید کلود ( David Cloud ) در صفحۀ Way of Life Literature به رفتارهای آشفته و پریشانی اختصاص یافته که در اندک مدّتی در میان این جنبش سر برآورد. در آن زمان از برخی شرکت کنندگان در جلسه آن چنان رفتارهای عجیب و نامتعارفی سر می‌زد که موجب زیر سؤال بردن جنبش شد.

عدّه‌ای بر زمین غلت می‌زدند و صداهای عجیب و نامفهوم تولید می‌کردند، و این رفتارها را به روح‌القدس نسبت می‌دادند. همچنین با گذشت زمان، جلسات جنبه‌های هیجانی و حتّی مدیوم‌گرایی پیدا کرد و رفتارهای افراطی در تضاد با کتاب مقدّس هویدا شد. در شرحی از این کتاب دربارۀ این رفتارها چنین نوشته شده:”وقتی پارام در اکتبر 1906 میلادی به جلسات آزوسا آمد، حتّی او هم از آشفتگی جلسات شوکه شد. او از دیدن تشنّجها و اسپاسمهای وحشتناک، افراطیهای پُر شور ( که بر زمین غلت می‌زنند ) و هیپنوتیزم کنندگان دلسرد شد. او زبانهای آزوسا را به عنوان ورّاجی، پُر حرفی کردن و تند تند حرف زدن بدون صحبت به هیچ زبانی توصیف کرد. ( سینان، صفحۀ 163 ). جلسات خیابان آزوسا آن قدر وحشیانه بود که پارام آنها را با اصطلاح”غلت زنندگان جنجالی مقدّس”محکوم کرد.

او شهادت داد که جلسات خیابان آزوسا عمدتاً با تمایلات نفسانی، تکنیکهای روح‌گرایانه و اِعمال هیپنوتیزم مشخّص می‌شد ( سارا پارام، زندگی چارلز اف. پارام، جوپلین، Mo: Tri-state printing،۱۹۳0 میلادی، صفحۀ ۱۶۳ ). به گفتۀ پارام، دو سوّم افرادی که در زمان او به پنطیکاست اعتقاد داشتند، یا هیپنوتیزم شده‌اند یا تحت تأثیر ارواح هستند ( پارام، زندگی چارلز پارام، صفحۀ ۱۶۴ ).”

پارام که به دعوت سیمور در آن برهه برای بازدید از جلسات به آزوسا استریت آمده بود پس از مشاهده جلساتی که مردم در شور و غوغا تند تند و غیر عادی حرف می‌زدند و یک سری کلمات را تکرار می‌کردند متوجّه خارج از قاعده بودن جلسات شد و از وضعیّت آن جا به شدّت انتقاد کرد. او جلسات را آشفته و غیر مذهبی دانست و رفتار شرکت کنندگان را به هیپنوتیزم و نفسانیّات نسبت داد. پارام معتقد بود که بسیاری از افراد تحت تأثیر ارواح یا هیپنوتیزم هستند و زبانهای مورد استفاده در آزوسا را به عنوان ورّاجی و حرفهای بی‌معنی توصیف کرد و از آنها جدا شد.

با وجود موّفقیّتهای اوّلیّه، اختلافات داخلی باعث کاهش اتّحاد اوّلیّۀ جنبش شد. با وجود نقدهای شدید پارام، جنبش آزوسا تا مدّتی به رهبری سیمور ادامه یافت امّا پس از سه سال رو به کاهش گذاشت.

جنبش آزوسا، که در اوایل قرن بیستم به عنوان نقطۀ آغاز نهضت پنطیکاستی شناخته شد، امّا به دلیل اختلافات داخلی و حسادتها به تدریج دچار افول شد. از جمله مهم‌ترین رویدادهای مرتبط جدایی فلورنس کراوفورد ( Florence Crawford ) از اعضای فعّال جنبش و حامی سیمور در انتشار نشریّه و کلارا لوم ( Clara Lum ) منشی نشریّه بود.

کرافورد بعدها در پورتلند ( Portland )، کار مستقلی را در سال 1907 میلادی شروع کرد. او در همان زمان نقش مهمی در ارتباط با نشریۀ ( Apostolic Faith ) در آزوسا ایفا کرد که در 1909 میلادی به تیراژی بیش از 50000 نسخه رسید.

لوم پس از ترک لس آنجلس، به پورتلند رفت و به فلورانس کراوفورد پیوست. امّا پیش از رفتن، او فهرستهای پستی با 50000 نام و آدرس را نیز با خود برد. این کار او ضربۀ بزرگی به نفوذ جهانی جنبش آزوسا وارد کرد، زیرا سیمور دیگر قادر به ارتباط با حامیان بین‌المللی نبود. در انتشارات نوبت ژوئن دیگر هیچ حرفی از سیمور و جنبش خیابان آزوسا نبود و همۀ ارجاعات به لس آنجلس حذف شده بود.

با انتقال فعّالیّتها به پورتلند، حمایتها و کمکهای مالی نیز به طور ناخواسته به آن جا ارسال شد و سیمور نتوانست انتشار نشریّه را ادامه دهد. این اتّفاقات موجب کاهش نفوذ جهانی جنبش آزوسا شد و قدرت آن تا حد زیادی محدود به لس‌آنجلس باقی ماند. سیمور تا پایان عمر خود در 1922 میلادی به رهبری کلیسا ادامه داد امّا با مرگ سیمور و همسرش، مرکز خیابان آزوسا بسته شد و ساختمان آن تخریب گردید. ولی تأثیر او همچنان در کلیساهای سراسر جهان باقی ماند.

«منــابـع»

William J. Seymour. (2024, November 14). In Wikipedia. Retrieved November 20, 2024, from

 https://en.wikipedia.org/wiki/William_J._Seymour#CITEREFRobeck2006

Azusa Street Revival. (2024, May 31). In Simple Wikipedia. Retrieved November 20, 2024, from

 https://simple.wikipedia.org/wiki/Azusa_Street_Revival

The Azusa Street Revival. (n.d.). Apostolic Archives. Retrieved November 20, 2024, from

 https://www.apostolicarchives.com/articles/article/8801925/173190.htm

The Azusa Street Revival. (n.d.). Revival Library. Retrieved November 20, 2024, from

 https://revival-library.org/histories/1906-azusa-street-revival

Dauphin, G. (2018, April 9). #Blackhistory: On April 9, 1906, the Azusa Street Revival begins in Los Angeles. California African American Museum. Retrieved November 20, 2024, from

 https://caamuseum.org/learn/600state/black-history/blackhistory-on-april-9-1906-the-azusa-street-revival-begins-in-los-angeles

Data has been sourced from “What do you think about the Azusa Street Revival?” (August 24, 2004). La Vista Church of Christ. Retrieved November 20, 2024, from

 https://www.lavistachurchofchrist.org/cms/what-do-you-think-about-the-azusa-street-revival

Cloud, D. (2006, June 14). The strange early history of Pentecostalism. Way of Life Literature. Retrieved from

 https://www.wayoflife.org/database/strangehistory.html

Strand, P. (n.d.). The lasting impact of the Azusa Street Revival. CBN News. Retrieved November 20, 2024, from

https://web.archive.org/web/20070514182413/http://www.cbn.com/cbnnews/usnews/060424a.aspx